2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_رقیه_س
ماه همراه آفتاب آمد
بوی ناب گل و گلاب آمد
کربلا میزبان خوبی باش
گل یاس ابوتراب آمد
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_رقیه_س_خرابه_شام
در گوشه ی خرابه بپا ماتم و غم است
باز اين چه شورش است که در خلق عالمست
صوت حزین دخت سه ساله رسد به گوش
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمست
گویا طلوع کرده ز ویرانه آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالمست
از بسکه بوسه زد به لب تشنه حسین
زلف حسین و دختر او جمله در همست
سر را بغل گرفته به زانو نهاده است
سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست
آن محشری که کرده بپا دختر حسین
بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است
یکبار دیگر از غم این طفل محتشم
گفتا عزای اشرف اولاد آدم است
فردا که بر جهان بدمد آفتاب عشق
بینند ماه عشق ز منظومه اش کم است
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#امام_حسین_ع_عاشورا
چنان از جفا گشتی عریان بدن
که حتی نشد پیرهن هم کفن
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_ع_عاشورا
تا که چشمش به قتلگه افتاد
دید ای وای سبط پیغمبر
گیر یک مشت قاتل افتاده
زیر شمشیر و دشنه و خنجر
دست خود را ز دست عمه کشید
سوی گودال میدوید آنگاه
با رجز گفت ای حرامیها
من یل مجتبا یم عبدالله
در رگم خون مجتبی جوشد
همچو قاسم منم دلیر و یلی
شیر هستم ز بیشه ی توحید
حسنی زاده ام ز نسل علی
نوه ی شاه لافتی ام من
پدرم مجتبی عمویم حسین
یادتان رفته است چه کرد حسن
با خوارج به عرصه ی صفین
یک تن و چند تن حرامی ها
چقدر بی حیا و نامردید
زود عموی مرا رها سازید
سوی من رو کنید اگر مردید
بین باران نیزه و شمشیر
آمد و شد سپر ز بهر عمو
دست خالی چو دست بالا برد
ناگهان تیغ خورد بر بازو
آه از آن لحظه ای که دید حسین
یاوری روی سینه اش افتاد
دید با تیر حرمله طفلی
بر روی سینه ی عمو جان داد
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_ع
شمر اگر تیغ کشد حرمله گر تیر زند
به خدا دست ز یاری عمویم نکشم
#جواد_کریم_زاده