#حضرت_زهرا_س_مدح_شهادت
گل یاسی و ز تو بوی خدا می آید
هر سحر بوی تو همراه صبا می آید
از مناجات تو در وقت سحر فهمیدیم
که ز عطر نفست بوی دعا می آید
از همان روز که در زیر کسا جمع شدید
این همه بوی خوش از سوی کسا می آید
مانده جبریل ملائک ز چه حیرت زده اند
و چه بویی ز کسا تا به سما می آید
عرشیان مست و فرو مانده ی در کار تو اند
که شمیمت ز کجا تا به کجا می آید
چند روزیست که از شهر پیمبر به مشام
نگرانم نکند بوی بلا می آید
چو ارازل بسوی یاس هجوم آوردند
بوی خون از طرف بیت ولا می آید
بو ی هیزم بوی پستی و بوی آتش و دود
بوی نامردی از آن قوم دغا می آید
بین دیوار و در از گل بگرفتند گلاب
چه گلابی که از آن بوی خدا می آید
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زهرا_س_شهادت
دلم گرفته چه گویم چه کرده با ما، در
چه شکوه ها که نمودست مادرم با،در
دربهشت برین، درب جنت الاعلی
دری که بود فرا روی عرش اعلا، در
دری که روح الامین پاسبان آن در بود
همان که داشت تعلق به بیت مولا، در
دری که سوخته از کینه ی اراذل ها
چه گویمت که چه ها کرده شعله ها با ، در
دری که سوخت و گوئی تمام هستی سوخت
از این غمی که بسوزاند قلب ما را ، در
چهل شقی حرامی ز بسکه ضربه زدند
رود که تا به در آید دگر ز لولا ، در
فرشته در پس در بود و در اگر افتاد
نداشت تاب ستادن به روی پا را ،در
نفس نفس زدنش را شنید دیو و هدف
گرفته، آه چه شد؟ میخ، سینه، حورا، در
امان ز ضربه ی آخر ، امان ز وقتیکه
فتاد همره مسمار روی زهرا ، در
دل زمین و زمان کائنات و موجودات
از این مصیبت عظمی شکست حتّی، در
نوای فضه خُذینی شنید و فضه دوید
رسید پشت در و دید کرده غوغا ، در
شکسته پهلوی زهرا و سینه اش پر خون
ز کینه کرده چه با دُخت پاک طاها، در
شکست پهلو و شد سقط محسنش آن جا
ز کین قوم دغا، بود شاهد آن جا ، در
دلم شکست از آن بیشتر زمانیکه
بدید زینب و با ناله گفت بابا ، در
من و برادر و خواهر ،پدر ، شکسته دلیم
دلی که سوخته در ماتم جوان ، مادر
علی به صوت حزین روضه خواند و مینالید
میان روضه بگفتا چه کرده با ما ، در
به جرم اینکه فقط یاور علی بوده ست
رسید هر که بر او، لطمه زد نه تنها در
چگونه شرح دهم داغِ کوچه و سیلی
ز ضربه های غلاف و ... نگویم الّا ، در
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمیه
ای مسافر بیا ، سفر تا کی ؟
منتظِر پای منتظَر تا کی ؟
نظری سوی ما کنی بد نیست
دور مانی تو از نظر تا کی ؟
بهر لیلا چقدر صبر کند
دل مجنون در به در تا کی ؟
سیزده قرن منتظر بودن
این دعاهای بی اثر تا کی ؟
به فدای تو مادر و پدرم
گریه ی مادر و پدر تا کی ؟
غربتت را کسی نمیفهمد
غربت شام بی سحر تا کی ؟
جمع باید شوند اصحابت
سیصد و سیزده نفر تا کی ؟
باز هم فاطمیه ای دیگر
صبر این داغ ، بر جگر تا کی ؟
منتقم بهر انتقام بیا
صبر آن تیغه ی دو سر تا کی ؟
کاش می آمدی ز جاده ی نور
کاش نزدیک بود صبح ظهور
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#هجوم_به_بیت_ولایت_
#حضرت_زهرا_مدح_شهادت
رخسارش آنچنان شده و پیکر این چنین
از ضرب سیلی و در و قوم شر این چنین
زهراست آنکه لطمه ی بسیار خورده است
در راه حفظ دین و خط داور این چنین
این لطمه ها چه کس زده بر دختر نبی ؟
نامرد بی حیای جنایتگر این چنین
اینها تمام کینه ی نامردی کسی است
کس نه که ناکس است و یا بدتر این چنین
گبر این ستم کند ؟ نه، مجوس و یهود؟ نه
هندو؟ نه، بت پرست؟ نه یا کافر این چنین
فرقی نمیکند چه کسی مانده پشت در
بیگانه یا که دختر پیغمبر این چنین
آنقدر که بی حیاست که رحمی نمیکند
نه بر وجود طفل، نه بر مادر این چنین
یک روز بین کوچه زند سیلی از ستم
برروی ماه حضرت مه پیکر این چنین
یک روز چون ابولهب هیزم می آورد
سوزانده درب از صدف گوهر این چنین
سیلی و ضرب سینه و پهلو و بازویش
یا رب روا مباد شود کوثر این چنین
سوگند میخورم که چو ثانی کسی نبود
مصداق انّ شانئک الابتر این چنین
روی از علی بپوشد و با درد سر کند
صدیقه ی فتاده ی در بستر اینچنین
زهرا همان کسی است که نور خدایی اش
از نور عالمیست منور تر این چنین
تابید نور فاطمه در عرش و بی گمان
برگشت نام عرش به الازهر این چنین
زهرا همان کسی است که چون حیدر و نبي
همواره بوده از همه عالم سر این چنین
قصد خدا ز خلقت زهرا چه بوده است
میخواست تا شود که خدا مظهر این چنین
پیغمبر از خدا طلب دخت اگر نمود
دختر نه، بلکه مادر غم پروراین چنین
حتی علی به گردن زهراست طوق زر
با آن مقام تا که شود زیور این چنین
میخواست کسب فیض ز قُربش کند علی
با وصلتش نه اینکه فقط همسر این چنین
در خانه ای که داشت علی عرش بین آن
باید شود به عرش مقرب تر این چنین
در خانه ای که روح الامین بود خادمش
فرشش ز جبرئیل بُوَد شهپر این چنین
دیگر علیست یکه و تنها و بی قرار
دیگر شده ست بی کس و بی یاور این چنین
امشب شویم ما همه هم ناله ی علی
در سوگ آنکه شد به کسا محور این چنین
یا رب به حق فاطمه مارا به روز حشر
بخشا به لطف خویش تو در محشر این چنین
از حُبّ مرتضی علی و حُبّ فاطمه
پر کن تو سینه و دل این مضطر این چنین
این افتخار ماست که زهرای اطهر است
از بهر ما به حشر شفاعتگر این چنین
کوری چشم دشمن آل عبا 'جواد'
همراه یاوران یل خیبر این چنین
روز جزا ز مادر سادات خیز و گیر
یک رشته ای ز چادر آن سرور این چنین
ما دوستدار حضرت زهرا و حیدریم
نازیم ما به فاطمه و حیدر این چنین
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_زهرا_س_شهادت
ز چه بی من می روی ای جان جان بی من مرو
با من از رفتن مگو پیشم بمان بی من مرو
نیمه ای از جان من مانده ست ای جان گر روی
می رود از تن مرا این نیمه جان بی من مرو
سرو بستان ولایت حامی شاه ولا
ای کمان قامت بمان از بوستان بی من مرو
دائما آیینه ی روی علی بودی که او
بیند الطاف الهی را در آن بی من مرو
راه تو راه علی بود و کلامت یا علی
همسر و همراه و همدل، همزبان بی من مرو
با پر و بال شکسته گو چه سان باور کنم
مرغ جانم می پرد زین آشیان بی من مرو
ای نشان آفرینش علت خلق جهان
بی نشان ماند مزارت زین جهان بی من مرو
نازنینا، مهربانا بهر فرزندان بمان
یا بمان جان علی یا مهربان بی من مرو
سوز اشعار جواد از غم روایت می کند
از غمت سوزد دلم ای جان جان بی من مرو
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh