احیاگر نیکی ها باشیم.
هم نوایی عشق و عرفان و ایمان
جواد نعیمی
بدون تردید، حضور گسترده و پرشور و سرشار از شعور مردم مسلمان و عاشقان و شیفته گان حق و حقیقت، در مراسم عزاداری حسینی - به رغم شیطنت های دشمنان اسلام و انقلاب - یکی از والاترین جلوه های مغتنم و ارزش مند احیای نیکی ها و اعتلا بخشیدن به والایی ها به شمار می رود.
پس با اهتمام تمام ، با حضور و شرکت در مراسم شور انگیز و دشمن شکن محرم، ضربه های کاری خود را بر دهان یاوه گویان بکوبیم و با اندیشیدن به اهداف گران قدر قیام حسینی و پیمایش راه و شیوه ی شایسته ی آن بزرگوار، جان و جهان خویش را به سوی احیای همه ی نیکویی ها، هدایت کنیم!
#جواد_نعیمی
ریشه ها و بازتاب های نهضت حسینی
جواد نعیمی
چکیده ی مقاله:
قیام و انقلاب حسینی به عنوان ماندگارترین حماسه ی معنوی از جایگاه والا و برجسته ای برخوردار است و برای همه ی مسلمانان و آزادگان جهان، شور آفرینی و پیام دهی و عبرت آموزی به ارمغان آورده و می آورد. بر این اساس ، شناخت این انقلاب به دور از پیرایه ها و با همان اصالت واقعی خویش و نیز نگرش به انگیزه ها و علل به وجود آمدن این حماسه ی عظیم و دستاوردهایی که به همراه و در پی داشته، می تواند به ما کمک کند تا این قیام جاودانه را به گونه ای راستین و بدون تحریف و آسیب پاسداری کنیم و از برکات آن بهره ور شویم.
بر این اساس می توان گفت که این مقاله در پی آن است که به گونه ای اجمالی واگذار به زمینه ها و ریشه های نهضت حسینی اشاره کند و مواردی چند از ثمرات ان را به شکلی فشرده بیان کند.
کلید واژه ها:
قیام و انقلاب حسینی- عاشورا – بنی امیه – یزید – امر به معروف و نهی از منکر – ایثار و شهادت – احیای ارزش های دینی – مبارزه با بدعت ها – کربلا – حق و باطل – شهادت – ایثار – انقلاب اسلامی – عزاداری
متن مقاله:
قیام موج افزای عاشورا و نهضت ماندگار سالار شهیدان جهان حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، قرن هاست که همه ساله با طراوتی شگرف به شور افکنی و پیام گستری می پردازد و عاشقان حق و فضیلت و عدل و معنا را به سوی خویش می کشاند.
شناخت انقلاب کربلا، به درو از پیرایه ها می تواند در تبیین ضرورت و اهمیت این قیام مقدس و لزوم نگرش به دستاوردهای آن، گامی مفید و موثر تلقی شود. هم از این روی، نخست به گونه ای گذرا بر بستر این نهضت پرشور نگاهی می اندازیم تا در تبیین واقعیت و عظمت آن، مددکارمان باشد:
به روزگار امام شهیدان، حضرت حسین بن علی علیه السلام، شرایط ویژه ای بر جامعه ی اسلامی حکم فرما بود. معاویه به ناحق بر اریکه ی حکومت اسلامی نشسته بود و به سختی برای تخریب و تحریف اساس اسلام و قوانین دین به پا خاسته بود. اما مجموعه ی شرایط موجود، فضایی را به وجود نمی آورد که تصمیم مبارزاتی امام حسین (ع) علنی شده و به نتایج مثبتی منجر شود. با مرگ معاویه، غده ی سرطانی بدخیمی در پیکره ی جامعه ی اسلامی پدید آمد. فرزند فرومایه ی معاویه، یزید، عصاره ی فساد و خباثت و پلیدی بود که دلی پر کینه از پیامبر اسلام (ص) و تعالیم او داشت و بر خلاف پدر ظاهر سازش، آشکارا موضوع رسالت و وحی و پیامبری را انکار می کرد و هم چون نیایَش ابوسفیان همه را پنداری بیش نمی دانست!
اصولاً حکومت بنی امیه ، حکومت اشرافیت جاهلی بود که با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و یارانش به شدت دشمنی می ورزید. اشرافیتی که رسول خدا (ص) تلاش کرد تا آن را از میان بردارد. امویان جز به دستیابی بر مصالح بر مصالح و منافع شخصی به چیز دیگری نمی اندیشیدند. تجاوز طلبی، نخوت، بلندپروازی، کینه توزی و عدم پای بندی به دین و آرمان های انسانی، نتیجه ی روحیه ی جاهلی حاکم بر آنان بود. اموی ها نخستین کسانی بودند که آشکارا در تاریخ ، آداب و احکام اسلامی بدعت روا داشته و تلاش کردند به تقلید از پادشاهان ایران و بیزانس، خلافت را به امپراطوری های کسری و قیصر بدل سازند.
یزید، آشکارا اصول و مبانی اسلامی را به سخره و استهزا می گرفت. او که جوانگی نابخرد، سگ باز و شراب آلوده بود، و نماد فساد و انحراف و تباهی، به هیچ روی نه صلاحیت، نه آگاهی و نه توان اداره ی جامعه ی اسلامی را داشت!
او ، در نهان و عیان به مقدسات دینی و دستورهای قرآنی اهانت روا می داشت و دربارش نیز کانون گناه و تباهی و فساد شده بود. بنابراین ، حکومت اموی، جز انحطاط و ارتجاع و ظلم و فساد و دین ستیزی، ارمغانی به همراه نیاورد. از سوی دیگر وضعیت رقت بار و ذلت انگیز جامعه ی اسلامی و عقب ماندگی و محرومیت امت مسلمانان، چیزی نبود که هر صاحب دلی را نیاز دارد و اندیشه اش را به خویش معطوف نسازد.
علاوه بر ناشایستگی یزید، سطح اندیشه ی عمومی امت به عنوان یک مجموعه، به مراتب پایین تر از سطح مورد نظر و مطلوب برای مقابله با هجوم تجاوزگرانه و فساد کارانه و انحرافی موجود بود و این حالت بیمار گونه به صورت دردناکی با راحت طلبی، تامین آسایش و رفاه ظاهری، مصلحت گرایی های فردی و سرپیچی از مبارزه ی اجتماعی رهایی بخش، در هم تنیده شده بود.تبلور این پدیده ی خطرناک نیز در تراکم ثروت های بی کران ، نزد رهبران سطح بالای جامعه به گونه ای وحشت ناک دیده می شد و گذشته از چهره های سرشناس و صاحب نفوذ، قشرهای گوناگون امت هم عموماً گرفتار این تمایل های زشت و رسوا شده و حدیث راحت طلبی، بی تفاوتی و آسودگی خیال را به جای روحیه ی مبارزاتی و ستیزه جویی با زشتی ها و نا حق ها و... زمزمه می کردند.
عدم آگاهی و شعور کافی و عدم احساس مسوولیت مردم در آن روزگار را می¬توان در تعبیر «فرزدق» یافت که که به امام حسین علیه السلام گفت:
« ... دل های آنان با شماست و شمشیرهای شان در خدمت بنی امیه!»
بنابراین، بیدارسازی مردمی غافل و ناآگاه و بیدارساختن آنان از خواب خرگوشی و زدودن غبار غلیظی که بر چهره ی وجدان ها سنگینی می کرد، هم چنین رها سازی آموزه های دینی از چنگال توجیه گران و متجاوزان و بازیابی هدف زندگی یک فریضه ی مهم تلقی می شد.
روند حکومت اموی و سیر آن به سوی حاکمیت موروثی و مخالفت عمیق و ریشه دار امویان با اسلام ناب محمدی، عدم صلاحیت حکام ، لزوم عمل به تکالیف الهی و زنده نگاه داشتن مفاهیم والایی هم چون امر به معروف و نهی از منکر و پیراستن گزاره های دینی از تحریف ها و مقابله با کج روی ها از جمله عوامل و مسایلی بود که زمینه را برای بروز و ظهور انقلابی عظیم، سرنوشت ساز و تاثیر گذار آماده می کرد.
امام حسین (ع) که می دید دیگر نه مناظره و نه گفت و گو و نه پند و اندرز، هیچ کدام در تغییر شیوه های اندیشه و رفتار فرمانروایان و فرمان برداران موثر و کار آنیست، با آگاهی کامل از پایان کار و در اختیار نداشتن نیروی جنگنده ی ظاهری از آن جا که عزت و سربلندی و دیرپایی اسلام و مسلمین را منوط به اقدامی جدی و اساسی می دانست و مسوولیت تداوم رسالت و تعهد والای امامت را بر دوش جان خویش احساس می کرد، برای آن که آیین حق از فروغ نیفتد، درخت نوپای اسلام، از بی آبی نخشکد و ماه دین در محاق فرو نرود، از جان و خانمان و خون خویش مایه گذاشت و به پا خاست تا سایه های سیاه ستم و تباهی و فسق و فجور را از سرِ آبادی های اسلامی بزداید، با استبداد عنان گسیخته بستیزد، قرآن و اسلام را از مهجوریت رهایی بخشد و بر پیکره ی مرده و فسرده ی جامعهٰ روح حیات و معنا و تکاپو بدهد.
پس اهداف عمده ی قیام حسینی عبارت بودند از آگاهی بخشی به امت اسلامی، مبارزه با کج روی ها و سکوت نکردن در برابر زشتی ها و پلیدی ها، جلوه بخشیدن به ایثار و شهادت و تبیین ضرورت گذشتن از همه چیز در راه خدا.
حضرت سید الشهدا (ع) می خواست مکتب حق را زنده نگه دارد، ارکان دین مبین را حفظ کند و به احیای ارزش های فراموش شده معنوی دست یازد.
انقلاب امام حسین علیه السلام، قیامی کاملاً آگاهانه بود، هم از سوی خودش و هم از ناحیه اهل بیت و یارانش... در این مبارزه ی خونین ، عواملی چند اثر گذار بودند که سبب شدند نهضت کربلا، چند ماهیتی باشد نه تک ماهیتی یکی از این عوامل درخواست دشمنان برای بیعت کردن آن بزرگوار با «یزید» بود در حالی که نه امام حسین (ع) و نه یاران راستینش هرگز حاضر به پذیرش حکومت فرد نالایق و پلیدی مثل یزید نبودند. ماهیت عکس العملی این نهضت نیز واکنش مثبت و متعادل آن نسبت به درخواست های مکرر مردم مسلمان بود که از امام حسین (ع) مدد جویی می کردند. عامل دیگر نیز مساله ی مهم امر به معروف و نهی از منکر بود که تجلی آن و انگیزه ی قیام در بیانیه ای که حضرت سید الشهدا (ع) به عنوان وصیت به برادرش محمد بن حنیفه مطرح ساخته، به روشنی نمایان است. امام حسین (ع) چنین می فرماید:
«... همانا که من از روی کبر و غرور و سرمستی و به انگیزه ی فسادگستری و ستم گری بیرون نیامده و بر پا نخاسته ام، بلکه هدف و منظورم از این قیام، سر و سامان بخشیدن به اوضاع پریشان امت جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است. می خواهم بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید ورزیده و عمل کنم و بر آنم که به سیره ی جدّم و روس پدرم، رفتار کنم.
بر این اساس هر که مرا به قبول حق پذیرا باشد ، خداوند نسبت به حق شایسته تر است و هر که اقدام مرا مردود شمارد صبوری پیشه می سازم، باشد که خداوندگار یگانه میان من و این جماعت به داوری بنشیند. بی گمان ، او برترین حکم کنندگان است.»
با توجه به آن چه گفته آمد، می توان اهداف والای امام حسین (ع) را در پدید آوردن حماسه ی باشکوه قیام جاودانه اش را بدین گونه برشمرد:
- گام زدن در راه رضای خداوند و کسب خشنودی پروردگار و گردن نهادن به فرامین او.
- مددرسانی به اجرای دستورات الهی.
- افشای روش های گمراه کننده و مردم فریبی های هیئت حاکم.
- زنده کردن وجدان های فروخفته ی امت مسلمان.
- تزریق روحیه ی فداکاری در دل مردم.
- اهتمام به بازگشت به ژرفای مکتب.
- اعتراض به غاترت ها، تبعیدها و کشتار مسلمانان از سوی بنی امیه.
- برملا ساختن استبداد فرمانروایان خودکامه.
- احیای ارزش های معنوی هم چون نظارت همگانی ( امر به معروف و نهی از منکر)
- مبارزه با بدعت ها، انحراف ها و مسایل من درآوردی!
- بیدار سازی مسلمانانی که تا گلو در لجّه های منافع حقیر دنیوی غرقه شده بودند.
- دمیدن روح شجاعت در مردمی که اراده ی مبارزه در آن ها از میان رفته بود، کرامت شان خوار و تحقیر شده و مستضعف و ذلیل به شمار می رفتند و در واقع به جنبش در آوردن اراده های منهزم و زنده ساختن وجدان های مرده!
- تحریم نشستن بی مورد و سکوت پیشه کردن در برابر ستم های آشکار و سرکوبی های مسلمانان و دین ستیزی ها.
بر این اساس، باید گفت که امام حسین (ع) در راه اعتلا و زنده ماندن حق شهید شد و همین ایثار و از خودگذشتگی و قیام و مبارزه در راه خدا بود، که نهضت سرخ او را پویا و پایدار ساخت و برای همیشه، یاد و نام و راهش را بر ستیغ تاریخ، با خون و به درشتی نگاشت و خون، مایه ی زندگی و پایندگی است!
ماجرای کربلا را از آن روی باید زنده نگه داریم که هماره زنگ بیدار باشی در برابر خویش داشته باشیم و هشیاری را از دست ننهیم و بدانیم که سستی و خمودگی و خواب آلودگی چه بر سر انسان و اسلام می آورد و مبادا با غفلت و سادگی و بی تفاوتی ، مصیبت هایی که در آن مقطع از تاریخ بر جامعه ی اسلامی فرو بارید ، خدای ناکرده تکرار و تجدید شود. ندای امام حسین (ع) فریادی پیچیده در همه ی تاریخ است. او می خواهد مکتبش زنده بماند. یعنی حق هماره بر باطل غلبه یابد و ما که پیوسته آرزوی شرکت در قیام حسینی و زیارت آن امام شهید را در دل و سر و جان می پروریم، یعنی به خویشتن تلقین می کنیم که مکتب را هماره زنده نگه داریم، به دفاع جانانه از ساحت دین قیام کنیم و پیوسته زیر لوای حسینی به مبارزه با هر چه یزید و یزیدی است بپردازیم.
باری، از جان گذشتگی امام حسین علیه السلام و یاران وفادارش ، سبب شد که طومار حکومت اموری در هم پیچیده شد و با پیروزی خون بر شمشیر، ستم گران بنی امیه، به زباله دانی تاریخ افکنده شدند. نفرین و دور باد از رحمت الهی ارمغانی است که نصیب دشمنان دین شد و نام نیک و جاودانه ی حسینیان زیور همیشه ی تاریخ گردید. بنابراین:
- سالار شهیدان با اهتمام به قیام پربار عاشورا، آیین شهادت طلبی و ایثارگری و دفاع از خورشید دین نبوی را به همه ی جهانیان آموخت.
- آن امام همام، علاوه بر بارور سازی آیین مبین و احیای دین، با همگان اتمام حجت کرد تا کسی پیدا نشود که بگوید اگر ما رهبر و پیشوایی می داشتیم، سر بر خط فرمانش می نهادیم و بنی امیه را ساقط می کردیم...
- نهضت حسینی، آزمونی برای همه¬ی نیروهای مردمی بود تا موضع آنان را نشان داده و روشن سازد که دوستدار حق کدام است و دشمن آن کدام است.
- قیام و انقلاب شکوهمند حسینی، چراغ مبارزه را در عالَم بر افروخت و ریشه ی ستم گری و تباهی را سوخت و در پی آن حماسه ی والا، انقلاب ها و شورش هایی پدید آمد که به طرد و نابودی حق ستیزان و دشمنان قرآن انجامید. در واقع روح والا و همت بی منتهای آن امام فرزانه روحی تازه در کالبد جوامع دمید و به همگان آگاهی و توان و حرکت و بینش بخشید.
نخستین انقلاب پس از شهادت حضرت حسین (ع) انقلاب توّابین نام گرفت که به رهبری «سلیمان بن صرد» اعلام موضع کرد تا با خون خواهی امام حسین (ع) و انتقام گرفتن از قاتلان آن بزرگوار گذشته آن نادمان جبران شود...
پس از آن انقلاب مدینه شکل گرفت که علیه حکومت سیاه و تباهی آور امویان بود...
به سال 66 هجری نیز نهضت مختار ثقفی در عراق ، موجب کشته شدن دویست و هشتاد تن از قاتلان و دستیاران دشمنان امام حسین (ع) در یک روز شد...
و به همین گونه انقلاب هایی هم چون انقلاب مطرف ، انقلاب ابن اشعث ، انقلاب زید بن علی بن الحسین و شورش های گوناگون پدید آمد و سرانجام به حذف و نابودی بنی امیه منجر شد.
از آن پس ، تا امروز و تا همه ی فرداهای تاریخ، به برکت خون و قیام حسینی، روحیه ی مبارزه جویی ، ظلم ستیزی و مقابله با انحراف و منحرفان در جوامع انسانی پدیدار گردیده و شعله ی بلند آتش شجاعت و آزادگی و استقامت و پیروزی ، سراسر بدن تاریخ را گرم نگه داشته و از خمودگی و خواب آلودگی و سستی و ستم پذیری رهانیده است.
نمونه بارز و جلوه ی آشکار تاسی به حسین بن علی علیه السلام در روزگار ما ، پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و در هم پیچیده شدن نظام شاهنشاهی و سلطه ی استکبار جهانی و مبارزه با ایادی آن و نیز پویش های امت های اسلامی در بند، هم چون مردم فلسطین در مبارزه با ستم و ناروایی و تجاوز و پلیدی است و این خط سرخ، هم چنان در تداوم است... بنابراین، برکت انقلاب حسینی، هم چون خون در رگ تاریخ می دود و پاسداشت ایثارهای حسینی و یاوران خورشیدی اش در آن است که حقیقت آن قیام جاودانه را برای فرزندان خویش و مردم زمانه تعیین کنیم و برکات شجاعت ها و آزادگی های پیروان مکتب خون و شهادت را فراروی همگان قرار دهیم.
نکته ی آخر آن که حیف است دستاوردهایی بدین گونه پر ارج و با اهمیت را که از قیام جاودانه ی حسینی مایه گرفته با بدعت هایی ناروا بیالاییم و هدف نهضتی را که اساساً مبارزه با انحرافات بوده، به انحراف بکشانیم! پس با تاکید بر اهمیت عزاداری امام حسین (ع) و لزوم زنده نگه داشتن آن مراقب باشیم، پیرایه های ناروا بر آن نبندیم و آب به آسیاب دشمنان نریزیم! و هشیار باشیم که همواره با یزیدیان زمانه بستیزیم!
منابع و مآخذ
مطهری، مرتضی، ده گفتار، تهران: صدرا، بی تا
اسلامی، عباسعلی، راه حسین (ع) تهران: روز به، 1356
ادیب ، عادل ، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ائمه ی دوازده گانه (ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361
ماربین، مسیو، سیاسۀ الحسینیه یارولیسیون کبیر، تهران: کانون انتشار،1351
نعیمی، جواد، قنوت سرخ صنوبر، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1373
مطهری، مرتضی، ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1360
طلوع و غروب حماسی و غم بار تاسوعا و عاشورا بر همه ی حسینیان و آزاده گان جهان تسلیت باد!
قصه های زنده گانی امام حسین علیه السلام( از مجموعه ی چهارده جلدی قصه های زنده گانی چهارده معصوم علیهم السلام)
نوشته ی: جواد نعیمی
ناشر: به نشر( انتشارات آستان قدس رضوی)
چاپ اول ۱۳۹۵_ ۱۰۰۰ نسخه ی جیبی
چاپ دوم ۱۳۹۸_ ۱۰۰۰ نسخه ی جیبی
احیاگر نیکی ها باشیم!
حساسیت زدایی؛ ترفند دشمنان!
جواد نعیمی
یکی از ترفند های ابلیسی دشمنان، برای هجوم به امت اسلامی و ایجاد تغییر درسبک زندگانی آنان، معطوف به مسا له ی حساسیت زدایی نسبت به مسایل معنوی است.
بدون تردید، هنگامی که فرد و جامعه ای، چنان حساس و نکته سنج و زمان شناس و با بصرت باشد که به محض مواجهه باخطوط قرمز، دست به ترمز ببرد و در برابر ناروایی ها و پلیدیها و زشتیها و منکرها، موضع بگیرد و هم چون سدی نفوذ ناپذیر و مقاوم در برابر آن ها ثابت و استواری بماند؛ سپری عظیم در مقابل هجمه های شیاطین به وجود آورده است.
هم از این روی، به نظر می رسد روحیه ی تساهل و بی تفاوتی در برابر زشتیها و بدیها و عدم مقابله باآن ها ، به مثابه ی حربه ای است که دشمان به نیکی ازآن بهره ور می شوند و به اهداف و نیات خویش دست می یابند!
متاسفانه رونمایی و گسترش این پدیده ی ناهنجار ، گاهی به وسیله ی خودیها نیز سبب ریختن آب، به آسیاب دشمنان می شود!
نگرش های سطحی و ظاهری و ناسنجیده که گاه در اندیشه و عمل برخی دین داران دیده می شود، در همین راستا قابل ارزیابی است. مثلا هنگامی که بزرگ ترها از واژه ها و تعابیری هم چون "یک شب، هزار شب نمی شود!" یا: فلانی هنوز بچه است! "یا" با این کار که آ سمان به زمین نمی آید" و نظایر اینها، برای توجیه کار های ناپسند و گناه آلود خود یا دیگران استفاده می کنند، شاید توجه نداشته باشند که همین گونه برخورد ها و خرده نگری ها، اندک اندک بر روی هم گرد می آیند و به تغییر ذائقهی فرهنگی فرزندان و آیندگان ما، بدل می شوند، به گونه ای که کمکم گناهان وکار های نا پسند ، زشتی و نابه جایی خود را از دست می دهند و اعمال منفی، مثبت جلوه می کنند!
روشن است که دشمنان دین و فرهنگ تیز می کوشند به جانب داری از چنین پدیده هایی بپردازند تا بتوانند با دست خودمان به ما خنجر بزنند! چنین اندیشه ها و کردارهایی، همچون قمه هایی که برخی به جای فرود آوردن بر سر دشمنان ، به فرق خویش میکوبند، جان گزا، تاسف بار و دشمن شاد کن به شمار می روند!
براین اساس، به نظر میرسد وظیفهی همهی خانواده هاست که باشیوههای معقول و منطقی، از دستاورد های دینی،فرهنگی و انقلابی، پاسداری کنند و از ایجاد روحیهی باری به هر جهت و بی تفاوتی و خاموشی و عدم موضعگیری حتی در برابر کوچک ترین نا روایی و ناپسندی به ویژه در میان کودکان و نوجوانان، به شدت بپر هیزند و در برابر همه ی پدیده ها، موضع درستی اتخاذ کنند.
#جواد_نعیمی
احیاگر نیکی ها باشیم!
جواد نعیمی
چه خوب است پیوسته و عالمانه به شناسایی دقیق عواملی که ما را از ایستاده گی در برابر استکبار، باز می دارد یا سست می کند، بپردازیم. زیرا نیاز به اثبات ندارد که مستکبران، به گونه ای دایمی در تلاش اند که ضمن حفظ سلطه ی خویش بر فرهنگ و شخصیت و روش و منش ما، به نفی یا تخریب هویت ما بپردازند ...
هم از ین روی، شناخت و مقابله با ترفندهای استکباری و در واقع دشمن شناسی یکی از اصول ضروری خوب و درست زیستن است.
تردیدی نداریم که استعمارگران نقشه های شوم و پلید و خطرناکی را علیه ملت های آزاد اندیش و استقلال طلب، طرح و اجرا می کنند. پس باید همواره هشیار و بیدار باشیم و دست دشمنان مان را رو و نقشه های شان را نقش بر آب کنیم و این یکی از زمینه های احیای نیکی ها و تاب آوری در برابر پستی ها و پلیدی هاست!
#جواد_نعیمی
۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشیش ارشد آمریکایی:
رفتن به کربلا برای همه واجب است.
💢 اگر تا به حال کربلا نرفتهاید، همین الآن برای رفتن به آنجا برنامهریزی کنید.
🔹صحبتهای «کِنِث جی. فلاورز» کشیش ارشد کلیسای دترویت درباره تجربهاش از زیارت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
عاشورا، کتاب شگفتیها!
نوشتهی جواد نعیمی
عاشورا، یک اتفاق سرخ برای سبز ماندن ایده های معنوی است.
عاشورا، خط سرخی است که از کربلا تا پایان دنیا کشیده شده و در هر زمان، نگاه آزادگان و مومنان را به خویش معطوف می سازد.
عاشورا، نشانی برای دست یابی به تفاوت های میان حق و باطل است.
عاشورا، کتاب شگفتی ها،شور انگیزی ها،شجاعت ها،شهامت هاو شهادت هاست.
عاشورا، بینش توحیدی و تضاد آن با دیدگاه های شرک آمیز را به روشنی می نمایاند.
عاشورا، از یک سو روایت عشق و ایمان واراده و حق جویی و عدالت طلبی است و از دیگر سوی،راوی پلیدی و پستی کافران و مشرکان و ملحدان.
عاشورا، موتور محرک تاریخ برای پویایی و بالندگی و به دور ماندن از تحجر و ایستایی است.
عاشورا، رود زاینده ای است که ماهی های درشت معنا در آن رشد می یابند و جاودانه می شوند.
عاشورا، درخت انبوه و پر شاخه و برگی است که ریشه درژرفای سرزمین بالندگی و شور گستری و حق مداری دارد.
عاشورا، حافظه قوی و دراز مدت تاریخ بشری است که هر ساله نو می شود تا انسان و جهان را از کهنگی و پوسیدگی رهایی بخشد.
عاشورا، معنای راستین تلاش در راه خدا و پیمایش قله های آزادگی و عزت و شرافت و تقوا و فضیلت است.
عاشورا، پرچم سرخی بر ستیغ بام دنیاست، تا همه ستم دیدگان را علیه ستم پیشگان برانگیزاند و به مبارزه فرا بخواند.
عاشورا، تابلوی نقاشی همه زیبایی ها، برای امحای همه زشتی ها و تباهی هاست.
عاشورا، فراخوان بزرگ تاریخ است به همه کسانی که سر یاری حق دارند و تنها به اعتلای دین می اندیشند.
عاشورا، خورشیدی است که هماره بر جهان می تابد تا زندگی انسان تداوم یابد، نور پاینده شود و سایه ها نتوانند سروری یابند!
عاشورا، به مثابه اکسیژن حیات زمین است و مایه ی تداوم زمان.
عاشورا، شب شکن ترین جلوه ی روزهای مقاومت و پایداری و پویایی و غلبه حق بر باطل است.
عاشورا، خون تازه و پیوسته جوشانی است که همه ی شمشیرها را می شکند، همه ی نیزه ها را درو می کند، بر همه ی توپ ها و تانک ها غلبه می یابد، همه ی بمب افکن ها را به خاک سیاه می نشاند و همه ی مسلسل ها را به دست سیل فنا می سپارد.
عاشورا، دریایی است که همه ی قطره ها را به خروشیدن و به هم پیوستن و جریان یافتن و پاکیزه ساختن و اعتلا یافتن و تبخیر شدن و باریدن و رویاندن سبزه های هدف و گل های عقیده و ایمان فرا می خواند.
عاشورا، آبشاری است که همه ی خوبی ها را به زمین می آورد و در بستر زندگی جاری می سازد.
عاشورا، فواره ای است که شور جان بازی، شعور سر افرازی، شعر مقاومت و پیروزی و داستان حماسه ای جاودانی را در دیدگان فرشتگان خدا می نشاند.
عاشورا، شور حیات است و معنای زندگانی راستین و با معنا. عاشورا، رمزهستی و پایندگی است. عاشورا، عاشوراست.
تاسوعا و عاشورای حسینی بر شما عزیزان تسلیت و تعزیت باد!
طلوع حماسی غروب عاشورا
نوشتهی جواد نعیمی
غمناک ترین غروب ها ، غروب روز عاشوراست که خورشید شرمسارانه به پشت کوه میرود، در خویشتن فرو میریزد ، میگرید و پشت کوه را از اندوه میشکند!
غمانگیزترین غروبها، غروب روز عاشوراست که ستارهها از دیده خون فرو میبارند، ماه آه میکشد و میسوزد و میگدازد. ابرها باران مصیبت میبارانند و آسمان در سوگ سالار شهیدان سیاه میپوشد!
غمافزاترین غروبها، غروب روز عاشوراست که شام غریبان را در پی دارد و سیهدلان با بهره گیری از آن ، به اسارت خاندان آفتاب میاندیشند، خردسالان و کودکان بر خارهای مغیلان میدوند و دیدگان فرشتگان اشکریزان می¬شود!
غمبارترین غروبها، غروب روز عاشوراست که خورشید تابناک دین مبین را تیره ابرهای ستمگستر از دیده و دست بشر، دور میکنند و آه و اشک و ماتم و غم را در سراسر زمین جاری می سازند!
غمپرورترین غروبها، غروب روز عاشوراست که عاشقان حق و فضیلت و مجریان نیکویی و فضیلت، رخت از این سرای؛ بیرون میکشند و همگان را در فراق خویش میگدازند و جهان را یتیم می کنند!
غمناک ترین غروبها، غروب روز عاشوراست که آیینههای تمامنمای حق، هدف سنگهای باطل قرار می گیرند و شفافترین بالهای پرواز انسان با طناب سیاه شیطان بسته میشوند!
غمانگیزترین غروبها، غروب روز عاشوراست که در آن همهی زمین و زمان و آسمان، حدیث فراق را زمزمه میکنند و درد و داغ را تجربه !
غمافزاترین غروبها، غروب روز عاشوراست که فرات از شرم عرق میریزد، بر خویشتن میپیچد و غمنالههایش را به دست باد میسپارد، تا آنها را به عنوان نشانه و نماد، در همهجا منتشر کند!
غمپرورترین غروبها، غروب روز عاشوراست که ناموس خدا و خاندان پاک رسول مصطفی صلی الله علیه وآله و سلّم در بیابانها تنها می مانند و جنایتکاران، بی شرمانه بر آنان می¬تازند!
غمبارترین غروبها ، غروب روز عاشوراست که مرکبها و سپرها، نیزهها و شمشیرها، همه و همه شرمگین جنایت هولناکی هستند که وادار به انجام آن شده اند!
با اینهمه، از پس این غروب سوزناک، طلوعی شگفت انگیز رقم خورده است. از فردا روز آن، خورشید شرف و رادی و مردانگی و آزادگی، شورانگیزترین و عظیم ترین حماسهی بشری یعنی ستمستیزی و فساد و کفرسوزی را در سراسر روزگار میگستراند و سرخی شفق را گواهی بر مظلومیت خاندان وحی میگیرد.
پس آنگاه خون مایهی شهادت ، این سرخ ماندگار را بر چهرهی تاریخ میپاشد تا گواه این زیبایی باشد که عاشقان در پی هر طلوع ، در بامدادان ، بهپا خیزند و از سرِ اخلاص بگویند:
«السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...»
و تا زمین و زمان، گواهان موجافکنیها و گسترشیابیهای عاشورا؛ در همه جا باشند، تا هماره خواب ستمگران آشفته باشد و حق پویان و عدالتخواهان، با درسآموزی از این مکتب حماسی و جاویدان، علیه همهی ظلمها، فتنهها، فسادها، ناپاکیها و پلیدیها بر آشوبند و نسل بدیها ، ستمگری ها و زشتیها را از جهان بر اندازند...
#جواد_نعیمی
شبيخون!
نوشته ی جواد نعیمی
نيروهاي دشمن متجاوز، هم چنان به پيشروي خود ادامه مي دادند. مرد رزمنده با همتي والا و شجاعتي مثال زدني در برابر دشمنان ايستادگي مي كرد. هر لحظه تير و تركشي او را نشانه مي گرفت . اما مرد، نه مي هراسيد و نه پا پس مي كشيد. بلكه با قوت و قدرت به رزم جانانه اش ادامه مي داد... هرچه گل زخم هاي تنش، بيش تر مي شكفتند، عزم و اراده ي مرد را براي مقابله با دشمنان، افزون تر مي كردند.
مرد، بي باكانه و دليرانه در برابر متجاوزان، سينه سپر كرده بود و از كيان و ميهن و ايمان و هويت خويش دفاع مي كرد...
زن، اين همه را مي ديد و نگران بود. ناگهان حمله ی هوايي دشمنان شدت يافت. زن به پناهگاه رفت. مدتي بعد، باراني از گردن بند و گوشواره، در ميدان ، باريدن گرفت. زن كه بيرون آمده بود، خم شد؛ گوشواره اي را از روي زمين برداشت وكمي آن را برانداز كرد. به نظرش بسيار جالب و زيبا آمد! در همين هنگام تركش هايي چند نيز او را نشانه رفتند. زن يك باره صورتش از شليك چند گلوله ي رژلب و رژگونه، گلگون شد... چهره اش آتشي شده بود. در همين زمان، تني چند از دشمنان در برابرش ظاهر شدند. آن ها زن را اسير كردند و دست هايش را از پشت بستند! سپس بسته اي روي دامانش انداختند و با شتاب گريختند!
زن، با همه ی توانش تقلا كرد و با هر زحمتي كه بود، دست هاي خويش را گشود، سپس بسته را باز كرد و داخل آن، يك مانتوي كوتاه قرمز رنگ و يك شال زرد رنگ كوچك يافت.
زن، به سوي خانه دويد، گيسوانش را شانه زد، گوشواره را به گوشش كرد، لباس و مانتوي تنگ و چسبان و رنگين را پوشيد و ناخودآگاه به خیابان زد! تني چند از دشمنان، از برابرش گذشتند، در حالي كه لبخندي شيطنت آميز بر لب داشتند.
مرد، كه حالا زخم هاي تنش از ستاره ها افزون تر شده بود، نفس هاي آخرش را مي كشيد. زن، پيش رفت. مرد كه بي اختيار، نگاهش به او افتاد، چشم هايش را بست و از آن پس، ديگر مرد، تكان نخورد!
زن، فرياد كشيد! گوشواره هايش را از گوشش در آورد، به خانه دويد. در برابر آينه ايستاد. از چهره ی بزك شده ی خويش، خوشش نيامد! رژ لب هايش را از روي ميز برداشت و توي سطل زباله انداخت. لباس هاي تنگ و چسبان را هم از تن خود درآورد. سپس آن ها را به حياط برد و آتش شان زد. همين كه به اتاق برگشت، صداهايي را از توي خيابان شنيد. از پنجره به بيرون نگاه كرد. انبوهي از مردان و زنان، داشتند تابوت شهيد را كه پرچمي به رنگ هاي سبز و سفيد و قرمز بر روي آن كشيده شده بود، تشييع مي كردند.
زن، سراسيمه به خيابان دويد و خودش را به تابوت نزديك تر كرد. اشك هايش ناخودآگاه سرازير شدند و قطره هاي باراني آن، مرواريد گونه از چهره اش به پايين لغزيدند. ستاره هاي مذاب، مثل رودي بر زمين جاري شدند. بغض آسمان هم تركيد و چند كبوتر سپيد، بالاي سرش به پرواز درآمدند! قايق تابوت شهيد، اما هم چنان بر روي رود دست ها، شناور بود!
زن، هق هق كنان بر سر و صورت خود مي زد و فرياد مي كشيد. ناگهان از شدت هيجان چشم هايش را باز كرد. بالش خوابش خيس خيس شده بود!
زن بلند شد، از تخت خواب بيرون آمد، ليواني آب نوشيد، نگاهی به چادر و مقنعه اش انداخت. سپس آن ها را بوييد و بوسيد و به ديده ماليد! پروانه ي رنگارنگ و زيبايي بر شانه ي زن نشست . زن سر به سوی آسمان بالا برد و احساس رضايت و غرور كرد!
#جواد_نعیمی
♦️یازده ماه سال به عراقیا میگن ایرانیا پولتونو بردن؛ به ایرانیا میگن عراقیا پولتونو خوردن؛ محرم میاد همهی این اراجیف رو میشوره میبره
🔹این مداحی دلنشین عراقیا رو گوش کنید تا به قدرت عشق و معنای حب الحسین یجمعنا پی ببرید..
👇
@haghagigat
شيوه ها و راه كارهاي تبليغ، گسترش و احياي امر به معروف و نهي از منكر در ميان كودكان و نوجوانان
نويسنده: جواد نعيمي
به سبب اهميت نهاد خانواده و براساس ضرورت توجه به كودكان و نوجوانان كه دل هاي آماده تري براي پذيرش حق و راستي و والايي دارند، لازم است بخش عمده اي از تلاش هاي مربوط به تبليغ، ترويج و احياي فريضه ی امر به معروف و نهي از منكر، به اين گروه مهم اجتماعي اختصاص يابد و براي نهادينه سازي حق پذيري، گرايش به معروف ها و پرهيز از منكر؛ در وجود اين قشر عظيم، فعاليت هاي شايسته و بايسته اي صورت پذيرد.
هم از اين روي، در اين زمينه به يادكردگذراي نكاتي چند مي پردازيم:
در نگاهي اجمالي به نظر مي رسد تبليغ احياي امر به معروف و نهي از منكر را به طور اعم براي همه گان و به ويژه براي كودكان و نوجوانان از چند راه مي توان به فرجام رسانيد. يكي از اين شيوه ها، روش نوشتاري و تهيه و ارایه ی آثار ويژه، براي مخاطبان است. اين مهم را مي توان با انتشار كتاب، جزوه، مجله، روزنامه، پوستر، تراكت، كارت، تابلو نوشته ها و مانند اين ها و با بهره گيري از قالب هاي متنوع داستان، شعر و نثرهاي ادبي و زيبا انجام داد.
راه ديگر بهره گيري از طرح ها، بازي ها و سرگرمي هاي ويژه است كه طبعا مورد توجه و اقبال كودكان و نوجوانان نيز قرار مي گيرد.
استفاده از جلوه هاي بصري هم چون عكس، تصوير (نقاشي و گرافيك)، نمايش نامه ها، فيلم هاي كوتاه و تاثيرگذار نيز مي توانند سهم عمده اي را در اين امر مهم برعهده بگيرند. هم چنان كه تابلوهاي هنري زيبا يا ايجاد نمايش گاه هاي ويژه با توجه به نيازها و خواسته ها و رغبت هاي مخاطبان نيز قابل اشاره است.
از ديگر شيوه ها در اين زمينه مي توان عامل گفتار و سخن راني از سوي مبلغان مذهبي يا كارشناسان ورزيده و توانا را نام برد. بديهي است در اين گونه برنامه ها و گفتارها، توجه به ميزان توانايي ها و درك و دريافت مخاطبان- كه در اين جا كودكان و نوجوانانند- و به تعبير ديگر مخاطب شناسي ضرورتي انكارناپذير دارد. اهميت بيان غيرمستقيم در بيش تر موارد و نيز بهره وري از سخنان و مطالب خلاقانه، هم چنين كوتاهي كلام و ارایه ی سخنان تصويري و سرشار از جلوه هاي زيبايي مانند بهره گيري از مثل ها، داستان ها، حكايت ها و مانند اين ها نيز بر كسي پوشيده نيست.
اصل ديگري كه شايان ياد آوري است و در نهادينه سازي انجام معروف ها و پرهيز از منكرها نقش مهمي را ايفا مي كند، لزوم تشويق ها و ترغيب هاي گوناگون از جمله اختصاص هديه و جايزه به كودكان و نوجواناني است كه به انجام كارهاي شايسته و نيكو مبادرت مي ورزند، يا از كارهاي ناپسند دوري مي گزينند.
آخرين نكته اي كه لازم است در اين جا بدان پرداخته شود، در حقيقت نخستين نكته اي است كه بايد مورد توجه و عنايت همه گان قرار گيرد و آن تبليغ عملي است. بدين معنا كه خود ما، در مواجهه با كودكان و نوجوانان و در منظر آنان و صد البته پيوسته و در هر جا، چه نهان و چه آشكار، به خوبي ها، پاكي ها، راستي ها و درستي ها گرايش داشته و به انجام آن ها به جد بپردازيم تا ديگران به ويژه كودكان و نوجوانان با نگرش در رفتار و كردار ما، درس بياموزند، الگو بپذيرند و در نتيجه به خوبي ها روي آورند و از بدي ها بپرهيزند.
به عنوان سخن پاياني بر اين مساله نيز بايد تاكيد ورزيد كه بدون ترديد، در امر تبليغ، ترويج و احياي امر به معروف و نهي از منكر، شناخت مخاطب، برخوردهاي مهربانانه و مناسب، كوتاه بودن موضوع مورد توجه، مستند بودن مطالب، برخورداري از انگيزانندگي كافي، عدم توسل به زور و اجبار و خشونت، بيان هنري و خلاقانه، تدبير مناسب، توجه به عواملي هم چون زمان، مكان و در پاره اي موارد مناسبت ها، تدريجي بودن و در عين حال استمرار موارد تبليغي به گونه اي تاثيرگذار، ضرورتي تام دارد.
اميد است كه نارسايي ها و كوتاهي هاي اين مرور شتاب زده را اهميت موضوع و ضرورت آن، جبران كند!
#جواد_نعیمی
قصه ی من( حکایتی از زبان کتاب) نوشته ی جواد نعیمی در پایگاه سیویلیکا: 👇
احیاگر نیکی ها باشیم!
اهمیت الگو پذیری
جوار نعیمی
از خودش پرسید: راستی چرا باید هرکس و نا کسی را الگوی رفتاری و اندیشه ورزی خودم بدانم؟! سپس گویا به خودش پاسخ داد: اصلا چرا نباید از کسی یا کسانی درس بگیرم و پیرو آنانی نباشم که همه ی سخن ها و سکوت های شان، همه ی بود و نبود های شان و همه ی ذهن و زیست شان وقف رضای خداوند است؟!
راستی هم چرا باید از کسانی پیروی کتم که ریشه های نیرومند باورمتدی های دینی،در وجودشان پیدا نمی شود. یا به شدت اندک است؟ چرا باید الگوی من مثلا فلان شخص بازیگر بی تعهد یا فلان ورزش کار بی وطن و بی هویت باشد؟! چرا باید رشته ی اندیشه و نگاه و عمل خویش را به این و آن بسپارم؟! پس آن گاه سری تکان داد و افزود:
بله! باید به یاد داشته باشم که بی جهت برده ی فکری ناباوران و دگر اندیشان، هنجار شکنان ، معاندان، کافران و افراد معلوم الحال قرار بگیرم؟!
#جواد_نعیمی
پرچم
جواد نعیمی
هانیه، ظرفهای غذا را توی سینی چید. چادرش را به سر انداخت واز درِ خانه بیرون زد.
عباس، پرچمهایی را که مامان فاطمهاش تا زده و روی صندلی گذاشته بود، برداشت. همین که میخواست بیرون برود، صدای در را شنید. در را که بازکرد، حسین آقا، دوست صمیمی اش را دید، دوستی که حالا با خانوادهاش صمیمی تر هم شده بود! حسین آقا سلامی کرد و با شتاب وارد خانه شد. آن وقت، نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت. لبخندی زد و صدایش را بلند کرد که: «پس، این یار ما کجاست؟!»
مامان فاطمه از آشپزخانه بیرون آمد و پس از این که جواب سلام حسین آقا را داد، گفت: «همین پیش پای شما، غذاهای نذری رو برد درِ خونهی همسایهها.» حسین آقا گفت: «قبول باشه حاج خانم.» حاج خانم هم زیر لب گفت: «ممنون. قبول حق باشه. انشاءالله»
حسین آقا نگاه دیگری به دکترعباس انداخت و گفت: «خدا قوت داداش! میخوای چه کار کنی؟» دکتر، به پرچمها و صندلی کنار دست اش اشاره کرد و گفت: «میخوام اینا رو نصب کنم.» حسین آقا گفت: مگه من میذارم دکتر جون؟! مگه من مُردَم که آقای دکتر بره پرچم بزنه!»
عباس، نگاهی به حسین آقا انداخت و گفت: «این چه حرفیه؟! توی دم و دستگاه آقا امام حسین علیهالسلام، دکتر و مهندس و آیتالله و حاج آقا و حاج خانم نداریم. همه مون نوکر اباعبداللهیم دیگه!»
حسین آقا اصرار کرد: «پس، برای این که منام از قافلهی عشق؛ عقب نمونم، اجازه بده بیام یکی از پرچما رو، من نصب کنم.صندلی رو هم بذار من بیارم بیرون.»
مامان عباس که حالا چادرش را سر کرده بود، جلوتر آمد و گفت: « خدا خیرتون بده!
منام دوست دارم بیام از پنجره نگاتون کنم. دست تون درد نکنه مادر. ان شاءالله آقا امام حسین علیه السلام نظر لطفشو از شما بر نداره!
همین که عباس و حسین آقا در را باز کردند، هانیه هم رسیده بود پشت در. حسین آقا سلامی کرد و با کمی این پا و آن پا کردن، قدم به کوچه گذاشت!
#جواد_نعیمی
احیاگر نیکی ها باشیم!
اهمیت الگو پذیری
جوار نعیمی
از خودش پرسید: راستی چرا باید هرکس و نا کسی را الگوی رفتاری و اندیشه ورزی خودم بدانم؟! سپس گویا به خودش پاسخ داد: اصلا چرا نباید از کسی یا کسانی درس بگیرم و پیرو آنانی نباشم که همه ی سخن ها و سکوت های شان، همه ی بود و نبود های شان و همه ی ذهن و زیست شان وقف رضای خداوند است؟!
راستی هم چرا باید از کسانی پیروی کتم که ریشه های نیرومند باورمتدی های دینی،در وجودشان پیدا نمی شود. یا به شدت اندک است؟ چرا باید الگوی من مثلا فلان شخص بازیگر بی تعهد یا فلان ورزش کار بی وطن و بی هویت باشد؟! چرا باید رشته ی اندیشه و نگاه و عمل خویش را به این و آن بسپارم؟! پس آن گاه سری تکان داد و افزود:
بله! باید به یاد داشته باشم که بی جهت برده ی فکری ناباوران و دگر اندیشان، هنجار شکنان ، معاندان، کافران و افراد معلوم الحال قرار بگیرم؟!
#جواد_نعیمی