قصه های زنده گانی امام حسین علیه السلام( از مجموعه ی چهارده جلدی قصه های زنده گانی چهارده معصوم علیهم السلام)
نوشته ی: جواد نعیمی
ناشر: به نشر( انتشارات آستان قدس رضوی)
چاپ اول ۱۳۹۵_ ۱۰۰۰ نسخه ی جیبی
چاپ دوم ۱۳۹۸_ ۱۰۰۰ نسخه ی جیبی
احیاگر نیکی ها باشیم!
حساسیت زدایی؛ ترفند دشمنان!
جواد نعیمی
یکی از ترفند های ابلیسی دشمنان، برای هجوم به امت اسلامی و ایجاد تغییر درسبک زندگانی آنان، معطوف به مسا له ی حساسیت زدایی نسبت به مسایل معنوی است.
بدون تردید، هنگامی که فرد و جامعه ای، چنان حساس و نکته سنج و زمان شناس و با بصرت باشد که به محض مواجهه باخطوط قرمز، دست به ترمز ببرد و در برابر ناروایی ها و پلیدیها و زشتیها و منکرها، موضع بگیرد و هم چون سدی نفوذ ناپذیر و مقاوم در برابر آن ها ثابت و استواری بماند؛ سپری عظیم در مقابل هجمه های شیاطین به وجود آورده است.
هم از این روی، به نظر می رسد روحیه ی تساهل و بی تفاوتی در برابر زشتیها و بدیها و عدم مقابله باآن ها ، به مثابه ی حربه ای است که دشمان به نیکی ازآن بهره ور می شوند و به اهداف و نیات خویش دست می یابند!
متاسفانه رونمایی و گسترش این پدیده ی ناهنجار ، گاهی به وسیله ی خودیها نیز سبب ریختن آب، به آسیاب دشمنان می شود!
نگرش های سطحی و ظاهری و ناسنجیده که گاه در اندیشه و عمل برخی دین داران دیده می شود، در همین راستا قابل ارزیابی است. مثلا هنگامی که بزرگ ترها از واژه ها و تعابیری هم چون "یک شب، هزار شب نمی شود!" یا: فلانی هنوز بچه است! "یا" با این کار که آ سمان به زمین نمی آید" و نظایر اینها، برای توجیه کار های ناپسند و گناه آلود خود یا دیگران استفاده می کنند، شاید توجه نداشته باشند که همین گونه برخورد ها و خرده نگری ها، اندک اندک بر روی هم گرد می آیند و به تغییر ذائقهی فرهنگی فرزندان و آیندگان ما، بدل می شوند، به گونه ای که کمکم گناهان وکار های نا پسند ، زشتی و نابه جایی خود را از دست می دهند و اعمال منفی، مثبت جلوه می کنند!
روشن است که دشمنان دین و فرهنگ تیز می کوشند به جانب داری از چنین پدیده هایی بپردازند تا بتوانند با دست خودمان به ما خنجر بزنند! چنین اندیشه ها و کردارهایی، همچون قمه هایی که برخی به جای فرود آوردن بر سر دشمنان ، به فرق خویش میکوبند، جان گزا، تاسف بار و دشمن شاد کن به شمار می روند!
براین اساس، به نظر میرسد وظیفهی همهی خانواده هاست که باشیوههای معقول و منطقی، از دستاورد های دینی،فرهنگی و انقلابی، پاسداری کنند و از ایجاد روحیهی باری به هر جهت و بی تفاوتی و خاموشی و عدم موضعگیری حتی در برابر کوچک ترین نا روایی و ناپسندی به ویژه در میان کودکان و نوجوانان، به شدت بپر هیزند و در برابر همه ی پدیده ها، موضع درستی اتخاذ کنند.
#جواد_نعیمی
احیاگر نیکی ها باشیم!
جواد نعیمی
چه خوب است پیوسته و عالمانه به شناسایی دقیق عواملی که ما را از ایستاده گی در برابر استکبار، باز می دارد یا سست می کند، بپردازیم. زیرا نیاز به اثبات ندارد که مستکبران، به گونه ای دایمی در تلاش اند که ضمن حفظ سلطه ی خویش بر فرهنگ و شخصیت و روش و منش ما، به نفی یا تخریب هویت ما بپردازند ...
هم از ین روی، شناخت و مقابله با ترفندهای استکباری و در واقع دشمن شناسی یکی از اصول ضروری خوب و درست زیستن است.
تردیدی نداریم که استعمارگران نقشه های شوم و پلید و خطرناکی را علیه ملت های آزاد اندیش و استقلال طلب، طرح و اجرا می کنند. پس باید همواره هشیار و بیدار باشیم و دست دشمنان مان را رو و نقشه های شان را نقش بر آب کنیم و این یکی از زمینه های احیای نیکی ها و تاب آوری در برابر پستی ها و پلیدی هاست!
#جواد_نعیمی
۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشیش ارشد آمریکایی:
رفتن به کربلا برای همه واجب است.
💢 اگر تا به حال کربلا نرفتهاید، همین الآن برای رفتن به آنجا برنامهریزی کنید.
🔹صحبتهای «کِنِث جی. فلاورز» کشیش ارشد کلیسای دترویت درباره تجربهاش از زیارت حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
عاشورا، کتاب شگفتیها!
نوشتهی جواد نعیمی
عاشورا، یک اتفاق سرخ برای سبز ماندن ایده های معنوی است.
عاشورا، خط سرخی است که از کربلا تا پایان دنیا کشیده شده و در هر زمان، نگاه آزادگان و مومنان را به خویش معطوف می سازد.
عاشورا، نشانی برای دست یابی به تفاوت های میان حق و باطل است.
عاشورا، کتاب شگفتی ها،شور انگیزی ها،شجاعت ها،شهامت هاو شهادت هاست.
عاشورا، بینش توحیدی و تضاد آن با دیدگاه های شرک آمیز را به روشنی می نمایاند.
عاشورا، از یک سو روایت عشق و ایمان واراده و حق جویی و عدالت طلبی است و از دیگر سوی،راوی پلیدی و پستی کافران و مشرکان و ملحدان.
عاشورا، موتور محرک تاریخ برای پویایی و بالندگی و به دور ماندن از تحجر و ایستایی است.
عاشورا، رود زاینده ای است که ماهی های درشت معنا در آن رشد می یابند و جاودانه می شوند.
عاشورا، درخت انبوه و پر شاخه و برگی است که ریشه درژرفای سرزمین بالندگی و شور گستری و حق مداری دارد.
عاشورا، حافظه قوی و دراز مدت تاریخ بشری است که هر ساله نو می شود تا انسان و جهان را از کهنگی و پوسیدگی رهایی بخشد.
عاشورا، معنای راستین تلاش در راه خدا و پیمایش قله های آزادگی و عزت و شرافت و تقوا و فضیلت است.
عاشورا، پرچم سرخی بر ستیغ بام دنیاست، تا همه ستم دیدگان را علیه ستم پیشگان برانگیزاند و به مبارزه فرا بخواند.
عاشورا، تابلوی نقاشی همه زیبایی ها، برای امحای همه زشتی ها و تباهی هاست.
عاشورا، فراخوان بزرگ تاریخ است به همه کسانی که سر یاری حق دارند و تنها به اعتلای دین می اندیشند.
عاشورا، خورشیدی است که هماره بر جهان می تابد تا زندگی انسان تداوم یابد، نور پاینده شود و سایه ها نتوانند سروری یابند!
عاشورا، به مثابه اکسیژن حیات زمین است و مایه ی تداوم زمان.
عاشورا، شب شکن ترین جلوه ی روزهای مقاومت و پایداری و پویایی و غلبه حق بر باطل است.
عاشورا، خون تازه و پیوسته جوشانی است که همه ی شمشیرها را می شکند، همه ی نیزه ها را درو می کند، بر همه ی توپ ها و تانک ها غلبه می یابد، همه ی بمب افکن ها را به خاک سیاه می نشاند و همه ی مسلسل ها را به دست سیل فنا می سپارد.
عاشورا، دریایی است که همه ی قطره ها را به خروشیدن و به هم پیوستن و جریان یافتن و پاکیزه ساختن و اعتلا یافتن و تبخیر شدن و باریدن و رویاندن سبزه های هدف و گل های عقیده و ایمان فرا می خواند.
عاشورا، آبشاری است که همه ی خوبی ها را به زمین می آورد و در بستر زندگی جاری می سازد.
عاشورا، فواره ای است که شور جان بازی، شعور سر افرازی، شعر مقاومت و پیروزی و داستان حماسه ای جاودانی را در دیدگان فرشتگان خدا می نشاند.
عاشورا، شور حیات است و معنای زندگانی راستین و با معنا. عاشورا، رمزهستی و پایندگی است. عاشورا، عاشوراست.
تاسوعا و عاشورای حسینی بر شما عزیزان تسلیت و تعزیت باد!
طلوع حماسی غروب عاشورا
نوشتهی جواد نعیمی
غمناک ترین غروب ها ، غروب روز عاشوراست که خورشید شرمسارانه به پشت کوه میرود، در خویشتن فرو میریزد ، میگرید و پشت کوه را از اندوه میشکند!
غمانگیزترین غروبها، غروب روز عاشوراست که ستارهها از دیده خون فرو میبارند، ماه آه میکشد و میسوزد و میگدازد. ابرها باران مصیبت میبارانند و آسمان در سوگ سالار شهیدان سیاه میپوشد!
غمافزاترین غروبها، غروب روز عاشوراست که شام غریبان را در پی دارد و سیهدلان با بهره گیری از آن ، به اسارت خاندان آفتاب میاندیشند، خردسالان و کودکان بر خارهای مغیلان میدوند و دیدگان فرشتگان اشکریزان می¬شود!
غمبارترین غروبها، غروب روز عاشوراست که خورشید تابناک دین مبین را تیره ابرهای ستمگستر از دیده و دست بشر، دور میکنند و آه و اشک و ماتم و غم را در سراسر زمین جاری می سازند!
غمپرورترین غروبها، غروب روز عاشوراست که عاشقان حق و فضیلت و مجریان نیکویی و فضیلت، رخت از این سرای؛ بیرون میکشند و همگان را در فراق خویش میگدازند و جهان را یتیم می کنند!
غمناک ترین غروبها، غروب روز عاشوراست که آیینههای تمامنمای حق، هدف سنگهای باطل قرار می گیرند و شفافترین بالهای پرواز انسان با طناب سیاه شیطان بسته میشوند!
غمانگیزترین غروبها، غروب روز عاشوراست که در آن همهی زمین و زمان و آسمان، حدیث فراق را زمزمه میکنند و درد و داغ را تجربه !
غمافزاترین غروبها، غروب روز عاشوراست که فرات از شرم عرق میریزد، بر خویشتن میپیچد و غمنالههایش را به دست باد میسپارد، تا آنها را به عنوان نشانه و نماد، در همهجا منتشر کند!
غمپرورترین غروبها، غروب روز عاشوراست که ناموس خدا و خاندان پاک رسول مصطفی صلی الله علیه وآله و سلّم در بیابانها تنها می مانند و جنایتکاران، بی شرمانه بر آنان می¬تازند!
غمبارترین غروبها ، غروب روز عاشوراست که مرکبها و سپرها، نیزهها و شمشیرها، همه و همه شرمگین جنایت هولناکی هستند که وادار به انجام آن شده اند!
با اینهمه، از پس این غروب سوزناک، طلوعی شگفت انگیز رقم خورده است. از فردا روز آن، خورشید شرف و رادی و مردانگی و آزادگی، شورانگیزترین و عظیم ترین حماسهی بشری یعنی ستمستیزی و فساد و کفرسوزی را در سراسر روزگار میگستراند و سرخی شفق را گواهی بر مظلومیت خاندان وحی میگیرد.
پس آنگاه خون مایهی شهادت ، این سرخ ماندگار را بر چهرهی تاریخ میپاشد تا گواه این زیبایی باشد که عاشقان در پی هر طلوع ، در بامدادان ، بهپا خیزند و از سرِ اخلاص بگویند:
«السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...»
و تا زمین و زمان، گواهان موجافکنیها و گسترشیابیهای عاشورا؛ در همه جا باشند، تا هماره خواب ستمگران آشفته باشد و حق پویان و عدالتخواهان، با درسآموزی از این مکتب حماسی و جاویدان، علیه همهی ظلمها، فتنهها، فسادها، ناپاکیها و پلیدیها بر آشوبند و نسل بدیها ، ستمگری ها و زشتیها را از جهان بر اندازند...
#جواد_نعیمی
شبيخون!
نوشته ی جواد نعیمی
نيروهاي دشمن متجاوز، هم چنان به پيشروي خود ادامه مي دادند. مرد رزمنده با همتي والا و شجاعتي مثال زدني در برابر دشمنان ايستادگي مي كرد. هر لحظه تير و تركشي او را نشانه مي گرفت . اما مرد، نه مي هراسيد و نه پا پس مي كشيد. بلكه با قوت و قدرت به رزم جانانه اش ادامه مي داد... هرچه گل زخم هاي تنش، بيش تر مي شكفتند، عزم و اراده ي مرد را براي مقابله با دشمنان، افزون تر مي كردند.
مرد، بي باكانه و دليرانه در برابر متجاوزان، سينه سپر كرده بود و از كيان و ميهن و ايمان و هويت خويش دفاع مي كرد...
زن، اين همه را مي ديد و نگران بود. ناگهان حمله ی هوايي دشمنان شدت يافت. زن به پناهگاه رفت. مدتي بعد، باراني از گردن بند و گوشواره، در ميدان ، باريدن گرفت. زن كه بيرون آمده بود، خم شد؛ گوشواره اي را از روي زمين برداشت وكمي آن را برانداز كرد. به نظرش بسيار جالب و زيبا آمد! در همين هنگام تركش هايي چند نيز او را نشانه رفتند. زن يك باره صورتش از شليك چند گلوله ي رژلب و رژگونه، گلگون شد... چهره اش آتشي شده بود. در همين زمان، تني چند از دشمنان در برابرش ظاهر شدند. آن ها زن را اسير كردند و دست هايش را از پشت بستند! سپس بسته اي روي دامانش انداختند و با شتاب گريختند!
زن، با همه ی توانش تقلا كرد و با هر زحمتي كه بود، دست هاي خويش را گشود، سپس بسته را باز كرد و داخل آن، يك مانتوي كوتاه قرمز رنگ و يك شال زرد رنگ كوچك يافت.
زن، به سوي خانه دويد، گيسوانش را شانه زد، گوشواره را به گوشش كرد، لباس و مانتوي تنگ و چسبان و رنگين را پوشيد و ناخودآگاه به خیابان زد! تني چند از دشمنان، از برابرش گذشتند، در حالي كه لبخندي شيطنت آميز بر لب داشتند.
مرد، كه حالا زخم هاي تنش از ستاره ها افزون تر شده بود، نفس هاي آخرش را مي كشيد. زن، پيش رفت. مرد كه بي اختيار، نگاهش به او افتاد، چشم هايش را بست و از آن پس، ديگر مرد، تكان نخورد!
زن، فرياد كشيد! گوشواره هايش را از گوشش در آورد، به خانه دويد. در برابر آينه ايستاد. از چهره ی بزك شده ی خويش، خوشش نيامد! رژ لب هايش را از روي ميز برداشت و توي سطل زباله انداخت. لباس هاي تنگ و چسبان را هم از تن خود درآورد. سپس آن ها را به حياط برد و آتش شان زد. همين كه به اتاق برگشت، صداهايي را از توي خيابان شنيد. از پنجره به بيرون نگاه كرد. انبوهي از مردان و زنان، داشتند تابوت شهيد را كه پرچمي به رنگ هاي سبز و سفيد و قرمز بر روي آن كشيده شده بود، تشييع مي كردند.
زن، سراسيمه به خيابان دويد و خودش را به تابوت نزديك تر كرد. اشك هايش ناخودآگاه سرازير شدند و قطره هاي باراني آن، مرواريد گونه از چهره اش به پايين لغزيدند. ستاره هاي مذاب، مثل رودي بر زمين جاري شدند. بغض آسمان هم تركيد و چند كبوتر سپيد، بالاي سرش به پرواز درآمدند! قايق تابوت شهيد، اما هم چنان بر روي رود دست ها، شناور بود!
زن، هق هق كنان بر سر و صورت خود مي زد و فرياد مي كشيد. ناگهان از شدت هيجان چشم هايش را باز كرد. بالش خوابش خيس خيس شده بود!
زن بلند شد، از تخت خواب بيرون آمد، ليواني آب نوشيد، نگاهی به چادر و مقنعه اش انداخت. سپس آن ها را بوييد و بوسيد و به ديده ماليد! پروانه ي رنگارنگ و زيبايي بر شانه ي زن نشست . زن سر به سوی آسمان بالا برد و احساس رضايت و غرور كرد!
#جواد_نعیمی
♦️یازده ماه سال به عراقیا میگن ایرانیا پولتونو بردن؛ به ایرانیا میگن عراقیا پولتونو خوردن؛ محرم میاد همهی این اراجیف رو میشوره میبره
🔹این مداحی دلنشین عراقیا رو گوش کنید تا به قدرت عشق و معنای حب الحسین یجمعنا پی ببرید..
👇
@haghagigat
شيوه ها و راه كارهاي تبليغ، گسترش و احياي امر به معروف و نهي از منكر در ميان كودكان و نوجوانان
نويسنده: جواد نعيمي
به سبب اهميت نهاد خانواده و براساس ضرورت توجه به كودكان و نوجوانان كه دل هاي آماده تري براي پذيرش حق و راستي و والايي دارند، لازم است بخش عمده اي از تلاش هاي مربوط به تبليغ، ترويج و احياي فريضه ی امر به معروف و نهي از منكر، به اين گروه مهم اجتماعي اختصاص يابد و براي نهادينه سازي حق پذيري، گرايش به معروف ها و پرهيز از منكر؛ در وجود اين قشر عظيم، فعاليت هاي شايسته و بايسته اي صورت پذيرد.
هم از اين روي، در اين زمينه به يادكردگذراي نكاتي چند مي پردازيم:
در نگاهي اجمالي به نظر مي رسد تبليغ احياي امر به معروف و نهي از منكر را به طور اعم براي همه گان و به ويژه براي كودكان و نوجوانان از چند راه مي توان به فرجام رسانيد. يكي از اين شيوه ها، روش نوشتاري و تهيه و ارایه ی آثار ويژه، براي مخاطبان است. اين مهم را مي توان با انتشار كتاب، جزوه، مجله، روزنامه، پوستر، تراكت، كارت، تابلو نوشته ها و مانند اين ها و با بهره گيري از قالب هاي متنوع داستان، شعر و نثرهاي ادبي و زيبا انجام داد.
راه ديگر بهره گيري از طرح ها، بازي ها و سرگرمي هاي ويژه است كه طبعا مورد توجه و اقبال كودكان و نوجوانان نيز قرار مي گيرد.
استفاده از جلوه هاي بصري هم چون عكس، تصوير (نقاشي و گرافيك)، نمايش نامه ها، فيلم هاي كوتاه و تاثيرگذار نيز مي توانند سهم عمده اي را در اين امر مهم برعهده بگيرند. هم چنان كه تابلوهاي هنري زيبا يا ايجاد نمايش گاه هاي ويژه با توجه به نيازها و خواسته ها و رغبت هاي مخاطبان نيز قابل اشاره است.
از ديگر شيوه ها در اين زمينه مي توان عامل گفتار و سخن راني از سوي مبلغان مذهبي يا كارشناسان ورزيده و توانا را نام برد. بديهي است در اين گونه برنامه ها و گفتارها، توجه به ميزان توانايي ها و درك و دريافت مخاطبان- كه در اين جا كودكان و نوجوانانند- و به تعبير ديگر مخاطب شناسي ضرورتي انكارناپذير دارد. اهميت بيان غيرمستقيم در بيش تر موارد و نيز بهره وري از سخنان و مطالب خلاقانه، هم چنين كوتاهي كلام و ارایه ی سخنان تصويري و سرشار از جلوه هاي زيبايي مانند بهره گيري از مثل ها، داستان ها، حكايت ها و مانند اين ها نيز بر كسي پوشيده نيست.
اصل ديگري كه شايان ياد آوري است و در نهادينه سازي انجام معروف ها و پرهيز از منكرها نقش مهمي را ايفا مي كند، لزوم تشويق ها و ترغيب هاي گوناگون از جمله اختصاص هديه و جايزه به كودكان و نوجواناني است كه به انجام كارهاي شايسته و نيكو مبادرت مي ورزند، يا از كارهاي ناپسند دوري مي گزينند.
آخرين نكته اي كه لازم است در اين جا بدان پرداخته شود، در حقيقت نخستين نكته اي است كه بايد مورد توجه و عنايت همه گان قرار گيرد و آن تبليغ عملي است. بدين معنا كه خود ما، در مواجهه با كودكان و نوجوانان و در منظر آنان و صد البته پيوسته و در هر جا، چه نهان و چه آشكار، به خوبي ها، پاكي ها، راستي ها و درستي ها گرايش داشته و به انجام آن ها به جد بپردازيم تا ديگران به ويژه كودكان و نوجوانان با نگرش در رفتار و كردار ما، درس بياموزند، الگو بپذيرند و در نتيجه به خوبي ها روي آورند و از بدي ها بپرهيزند.
به عنوان سخن پاياني بر اين مساله نيز بايد تاكيد ورزيد كه بدون ترديد، در امر تبليغ، ترويج و احياي امر به معروف و نهي از منكر، شناخت مخاطب، برخوردهاي مهربانانه و مناسب، كوتاه بودن موضوع مورد توجه، مستند بودن مطالب، برخورداري از انگيزانندگي كافي، عدم توسل به زور و اجبار و خشونت، بيان هنري و خلاقانه، تدبير مناسب، توجه به عواملي هم چون زمان، مكان و در پاره اي موارد مناسبت ها، تدريجي بودن و در عين حال استمرار موارد تبليغي به گونه اي تاثيرگذار، ضرورتي تام دارد.
اميد است كه نارسايي ها و كوتاهي هاي اين مرور شتاب زده را اهميت موضوع و ضرورت آن، جبران كند!
#جواد_نعیمی
قصه ی من( حکایتی از زبان کتاب) نوشته ی جواد نعیمی در پایگاه سیویلیکا: 👇
احیاگر نیکی ها باشیم!
اهمیت الگو پذیری
جوار نعیمی
از خودش پرسید: راستی چرا باید هرکس و نا کسی را الگوی رفتاری و اندیشه ورزی خودم بدانم؟! سپس گویا به خودش پاسخ داد: اصلا چرا نباید از کسی یا کسانی درس بگیرم و پیرو آنانی نباشم که همه ی سخن ها و سکوت های شان، همه ی بود و نبود های شان و همه ی ذهن و زیست شان وقف رضای خداوند است؟!
راستی هم چرا باید از کسانی پیروی کتم که ریشه های نیرومند باورمتدی های دینی،در وجودشان پیدا نمی شود. یا به شدت اندک است؟ چرا باید الگوی من مثلا فلان شخص بازیگر بی تعهد یا فلان ورزش کار بی وطن و بی هویت باشد؟! چرا باید رشته ی اندیشه و نگاه و عمل خویش را به این و آن بسپارم؟! پس آن گاه سری تکان داد و افزود:
بله! باید به یاد داشته باشم که بی جهت برده ی فکری ناباوران و دگر اندیشان، هنجار شکنان ، معاندان، کافران و افراد معلوم الحال قرار بگیرم؟!
#جواد_نعیمی
پرچم
جواد نعیمی
هانیه، ظرفهای غذا را توی سینی چید. چادرش را به سر انداخت واز درِ خانه بیرون زد.
عباس، پرچمهایی را که مامان فاطمهاش تا زده و روی صندلی گذاشته بود، برداشت. همین که میخواست بیرون برود، صدای در را شنید. در را که بازکرد، حسین آقا، دوست صمیمی اش را دید، دوستی که حالا با خانوادهاش صمیمی تر هم شده بود! حسین آقا سلامی کرد و با شتاب وارد خانه شد. آن وقت، نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت. لبخندی زد و صدایش را بلند کرد که: «پس، این یار ما کجاست؟!»
مامان فاطمه از آشپزخانه بیرون آمد و پس از این که جواب سلام حسین آقا را داد، گفت: «همین پیش پای شما، غذاهای نذری رو برد درِ خونهی همسایهها.» حسین آقا گفت: «قبول باشه حاج خانم.» حاج خانم هم زیر لب گفت: «ممنون. قبول حق باشه. انشاءالله»
حسین آقا نگاه دیگری به دکترعباس انداخت و گفت: «خدا قوت داداش! میخوای چه کار کنی؟» دکتر، به پرچمها و صندلی کنار دست اش اشاره کرد و گفت: «میخوام اینا رو نصب کنم.» حسین آقا گفت: مگه من میذارم دکتر جون؟! مگه من مُردَم که آقای دکتر بره پرچم بزنه!»
عباس، نگاهی به حسین آقا انداخت و گفت: «این چه حرفیه؟! توی دم و دستگاه آقا امام حسین علیهالسلام، دکتر و مهندس و آیتالله و حاج آقا و حاج خانم نداریم. همه مون نوکر اباعبداللهیم دیگه!»
حسین آقا اصرار کرد: «پس، برای این که منام از قافلهی عشق؛ عقب نمونم، اجازه بده بیام یکی از پرچما رو، من نصب کنم.صندلی رو هم بذار من بیارم بیرون.»
مامان عباس که حالا چادرش را سر کرده بود، جلوتر آمد و گفت: « خدا خیرتون بده!
منام دوست دارم بیام از پنجره نگاتون کنم. دست تون درد نکنه مادر. ان شاءالله آقا امام حسین علیه السلام نظر لطفشو از شما بر نداره!
همین که عباس و حسین آقا در را باز کردند، هانیه هم رسیده بود پشت در. حسین آقا سلامی کرد و با کمی این پا و آن پا کردن، قدم به کوچه گذاشت!
#جواد_نعیمی
احیاگر نیکی ها باشیم!
اهمیت الگو پذیری
جوار نعیمی
از خودش پرسید: راستی چرا باید هرکس و نا کسی را الگوی رفتاری و اندیشه ورزی خودم بدانم؟! سپس گویا به خودش پاسخ داد: اصلا چرا نباید از کسی یا کسانی درس بگیرم و پیرو آنانی نباشم که همه ی سخن ها و سکوت های شان، همه ی بود و نبود های شان و همه ی ذهن و زیست شان وقف رضای خداوند است؟!
راستی هم چرا باید از کسانی پیروی کتم که ریشه های نیرومند باورمتدی های دینی،در وجودشان پیدا نمی شود. یا به شدت اندک است؟ چرا باید الگوی من مثلا فلان شخص بازیگر بی تعهد یا فلان ورزش کار بی وطن و بی هویت باشد؟! چرا باید رشته ی اندیشه و نگاه و عمل خویش را به این و آن بسپارم؟! پس آن گاه سری تکان داد و افزود:
بله! باید به یاد داشته باشم که بی جهت برده ی فکری ناباوران و دگر اندیشان، هنجار شکنان ، معاندان، کافران و افراد معلوم الحال قرار بگیرم؟!
#جواد_نعیمی
امروز پنجشنبه ۱۴۰۲/۵/۱۲ به مناسبت چهلمین روز در گذشت مرحوم سید فخر الدین - مهدی- موسوی( دایی همسر عزیزم)
در بیلند گناباد ، حضور داشتم.
زیارت امام زاده محمد عابد ( از فرزندان امام موسی بن جعفر ) علیهم السلام در کاخک گناباد.
پنج شنبه ۱۴۰۲/۵/۱۲
احیاگر نیکی ها باشیم!
نظارتی همه گانی، آگاهانه و آگاهاننده
امر به معروف و نهی از منکر، یعنی:
به همه ی نیکی ها و والایی ها عشق می ورزم. همه ی خوب ها و خوبی ها را دوست دارم. دلم می خواهد خوب باشم و همه را خوب ببینم. چشم دیدن نا درستی ها و نا راستی ها را ندارم . از هرگونه پلیدی و نا رسایی بیزارم. هم میهنان خویش را همیشه ارج می نهم و می نوازم و هرگز آب به آسیاب دشمن نمی ریزم و از ترفند های کافران و معاندان غافل نمی شوم...
#جواد_نعیمی
هدایت شده از جواد نعیمی
مراسم تعزیه خوانی در بیلند گناباد
همه ساله در نخستین جمعه ی پس از عاشورای حسینی، مراسم تعزیه خوانی در بیلند گناباد در میدان گاه بزرگی برگزار می شود. این مراسم از از آغازین ساعات روز برپا می شود و تاغروب همان روز ادامه می یابد. جمعیت بسیار زیادی هم برای دیدن تعزیه و شرکت در این رویداد برجسته و مهم که قدمتی شصت، هفتاد ساله دارد ، گرد هم می آیند. مردم علاقه مند حتی از روستاهای نزدیک اطراف بیلند، در این برنامه حضور می یابند. در طول روز با شربت و میوه هایی مانند هندوانه از حاضران پذیرایی می شود. به آنان ناهار و شام هم داده می شود. ( گفته می شد که در هر نوبت بیش از شش، هفت هزار نفر، ناهار و شام می خورند!) برخی از منازل اطراف میدان گاه هم در خانه های خود را برای استراحت یا ادای نماز یا خوردن چای یا استفاده ی مردم از سرویس های بهداشتی ، باز می گذارند. نکته ی قابل تامل و قابل تعمیم این برنامه برای فعالیت های دینی و اجتماعی، شراکت و کمک های گوناگون مردمی در اجرا و پرداخت مخارج این تعزیه خوانی است. هر فرد علاقه مندی، آن چه در توان دارد در طبق اخلاص می گذارد تا این برنامه هرچه بهتر اجرا شود. بر اساس شنیده ها، برخی از افراد به صورت موروثی انواع یاری ها و کمک های خود را تقدیم می کنند... چنین الگویی برای تلاش های اجتماعی و مدنی می تواند بسیار سازنده و پر ثمر و کاملا نتیجه بخش و مفید باشد و بسیاری از مشکلات را حل کند...
خوش بختانه امسال توفیق یافتم در این مراسم زیبا، ارزش مند و شکوه مند در بیلند گناباد، حضور یابم.