نخستین سلام هم سفرهای عزیز و من ، به پیش گاه پیامبر صلوات الله علیه در مراسم حج امسال. یادش به خیر و توفیق انجام اش مکرر باد!
شکوفه ی مهر
جواد نعیمی
صحن جمهوری چشمان تو دیدن دارد
نفس گرم و کلام تو شنیدن دارد
ارتفاع سخن و شان تو والاست بسی
قامت سرو به نزد تو خمیدن دارد
چون به سر، سوی رواق حرمت می آیم
دلم از شوق نگاه تو تپیدن دارد
گر که خورشید زند سر، به سر گنبد تو
بی گمان عشق به نور تو رسیدن دارد
می وزد گر که نسیمی زحرم بر دل ما
غنچه ی عشق تو بشکفته و چیدن دارد
دست خود را به سر آهوی قلبم برکش
چون که او قصد به سوی تو دویدن دارد
#جواد_نعیمی
گل هشتم
همه ی هستي ام را نيلوفرانه به دور ضريح عشق مي چرخانم، مي بالم و سر به آسمان مي سايم! ساکنان آسمان به من غبطه مي خورند و به زمين مي نگرند. به جايي که رشک همه ی فرشتگان و نيکان است. به حريم مقدس رضوي.
و من، شکوفه اي را مي مانم که با نگاه مهرآميز مولايم؛ گل مي شوم و همه ی عاشقان را به گل بويي فرا مي خوانم! حاليا، اي عاشقان حريم خورشيد! اي دوست داران آفتاب! اي مه جويان! بياييد و زيباترين تلاءلو آيينه و آفتاب و آب را در ديار ما، خراسان، بنگريد.
بياييد و ببينيد که در اين قطعه از بهشت، چه دل هايي پرپر مي زنند! چه ديده هايي سو مي گيرند، چه ايمان هايي جلا و جلوه مي يابند! و چه شکوهي جلوه گر است اين جا! چه نسيم شفايي مي وزد! چه رايحه ی باصفايي همه جا را عطرآگين مي کند! چه مردماني بال پرواز مي يابند و از زمين به آسمان پر مي کشند و چه فرشته هايي براي غبارروبي اين آستان، از آسمان به زمين مي آيند!
هان و هان! اي مردمان دنيا؛ براي دريافت سند رستگاري به اين سوي کعبه بياييد! براي شکوه مند شدن سر بر اين آستان آسماني بساييد و ازاين خاک و ديار بهره و برکت بجوييد.
هان؛ اي همه گان؛ براي نگريستن در معجزه ی مهر و عشق و لطف و ايمان، به مشهد بياييد و شهد والايي ها و خوبي ها را بيابيد!
#جواد_نعیمی
انتشار برخی از آثار رضوی من به گونه های االکترونیکی و گویا
تا کنون این آثارم افزوده بر ارایه به صورت نسخه ی کاغذی به شکل الکترونیکی و گویا نیز منتشر شده اند:
عشق هشتم به وسیله ی موسسه ی تحقیقات رایانه ای اصفهان ( کتاب خانه ی دیجیتال قائمیه)
زیارت از سوی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
قصه های زندگانی امام رضا علیه السلام و سیزده جلد دیگر از مجموعه ی چهارده جلدی قصه های زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام به وسیله ی اپلبکیشن طاقچه
چهل جرعه از دریا به وسیله ی اپلیکیشن طاقچه
کتاب قصه های زندگانی امام رضا علیه السلام نیز افزوده بر نسخه های چاپی و الکترونیکی به صورت کتاب گویا( صوتی) از سوی پایگاه کتاب گویای ایران صدا ( وا بسته به صد ای جمهو ی اسلامی ایران) انتشار یافته است.
#جواد_نعیمی
قصه های زندگانی امام رضا علیه السلام
نوشته ی جواد نعیمی
ناشر: به نشر
چاپ اول ۱۳۹۵
چاپ دوم : ۱۳۹۸
شمارگان : ۲۰۰۰ نسخه ی جیبی
کتاب زیارت، اثری از من برای کودکان ( نشر الکترونیکی) و نیز دارای چاپ کاغذی 👇
هدایت شده از جواد نعیمی
پنج سال پیش. حدود همین ایام
یاد و خاطره ی زنده یاد استاد تشکری هم گرامی باد. 👇
باران معنا
جواد نعیمی
آن روز، بعدازظهر، هوا بسیار دل پذیر بود. با تنی چند از یاران و دوست داران حضرت ثامنالحجج علیهالسلام راهی خانهی ایشان شدیم. ساعتی در حضور ایشان نشستیم و از محضرشان بهرههای فراوانی بردیم. هنگامی که آمادهی برگشتن شدیم، امام هشتم علیهالسلام رو به من کردند و فرمودند:
- احمد بزنطی! تو[همین جا] بمان!
هم راهانم خداحافظی کردند و رفتند و من بار دیگر با امام به گفت و گو پرداختم. همهی پرسشهایی را که در ذهن داشتم پرسیدم و حضرت پاسخهای روشن و زیبا و خوبی به من دادند... پاسی از شب گذشته بود و من میخواستم بروم که امام رضا علیهالسلام فرمودند:
- قصد داری بروی یا میخواهی پیش ما بمانی؟
گفتم:
- هر چه شما بفرمایید مولای من. اگر بگویید بمان، میمانم و اگر دستور دهید بروم، می روم!
حضرت، درحالیکه لب خند مهربانانهای بر لب داشتند، افزودند:
- بهتر است امشب همین جا بمانی.
سپس به رختخوابی که در اتاق بود اشاره کردند، آن را به من نشان داده و به اتاق خودشان رفتند. از این که در میان آن چند تن، تنها من اینگونه مورد لطف و محبت امام قرارگرفته بودم، بسیار خرسند شدم، به خودم بالیدم و از شوق سر به سجده نهادم و خدا را سپاس گفتم. هنوز سر از سجده برنداشته بودم که متوجه شدم امام رضا علیهالسلام دوباره به این اتاق برگشتهاند. همین که برخاستم، حضرت دست ام را گرفتند، آن را به آرامیفشردند و فرمودند:
- ای احمد! یک بار، امیر مو منان علی علیهالسلام به عیادت «صعصعه بن صوحان » که یکی از یاران آن بزرگ وار بود، رفتند و همین که میخواستند از جا برخیزند و بروند، به او فرمودند:«ای صعصعه! مبادا از این که من به دیدن تو آمده ام، بر دیگران افتخار کنی [و عیادت من از تو،سبب آن شود که خویشتن را از آنان برتر بدانی] از خدا پروا و پرهیزگاری پیشه کن. برای خدا تواضع و فروتنی کن که خداوند تو را برتری دهد وبزرگی ببخشاید»
امام هشتم علیهالسلام این سخن را که فرمودند، دست ام را رها کردند و رفتند! ناگهان تکانی خوردم و فهمیدم که هرگز با به دست آوردن هیچ امتیازی نباید به خود مغرور شد و دانستم که هیچچیزی نمیتواند جای گزین تربیت نفس، خودسازی و نیکوکاری شود.
برشی از کتاب قصه های زنده گانی امام رضا علیه السلام، توشته ی جوادنعیمی
#جواد_نعیمی
نگاهی به فتنه و فتنهگران از منظر نهجالبلاغه
جواد نعیمی
فتنه هم به معنای آزمایش و بلا و هم به معنای آشوب مطرح شده. آنچه در این نوشتار موردنظر است، فتنه و فتنهانگیزی در معنای آشوب و آشوبطلبی است و در واقع مقدمهای بر شناخت تباهی و تباهیآفرینان بهشمار میرود. من در اینجا، بدون هیچ اظهارنظر و تعبیر و تفسیری، گزیدههایی از سخنان والای امام امیر مؤمنان علیبنابیطالب علیهالسلام را میآورم. تنها با این یادآوری که هرچند بخشهایی از فرمایشات مولای پرهیزگاران ناظر به حادثه و زمانی ویژه است، با این همه به دلیل وجود حقانیت، منطق، شیوایی، اهمیت و کارآیی آن سخنان، میتوان آنها را تعمیم داد و در هر زمان از پرتو کلام نورانی امامعلیعلیهالسلام روشنایی گرفت و راه جُست و بهره برد.
دیگر اینکه برای پرهیز از به دراز کشیدن مقال تنها به ذکر ترجمهی سخنان آن بزرگوار بسنده کردهام. بدیهی است که علاقهمندان میتوانند متن کامل مطالب را در نهجالبلاغهی شریف ببینند. شایان ذکر است که گردانیدهی پارسی سخنان مولا علیهالسلام را از ترجمهی روانشاد محمد دشتی نقل میکنم.
• علل پیدایش فتنهها
«همانا» آغاز پدیدآمدن فتنهها، هواپرستی و بدعتگزاری در احکام آسمانی است. نوآوریهایی که قرآن با آن مخالف است و گروهی [با دو انحراف یاد شده] بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند که برخلاف دین خداست.
پس اگر باطل با حق مخلوط نمیشد، بر طالبان حق پوشیده نمیماند و اگر حق، از باطل جدا و خالص میگشت، زبان دشمنان قطع میگردید. امّا قسمتی از حق و قسمتی از باطل را میگیرند و به هم میآمیزند! آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره میگردد و تنها [آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند] نجات خواهند یافت.» (خطبهی ۵۰ نهجالبلاغه، ص ۷۱، ترجمهی نهجالبلاغه، محمد دشتی)
• ویژهگیهای فتنهها و فتنهجویان
«فتنهها، آنگاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند حقیقت چنان که هست نشان داده میشود. فتنهها چون میآیند شناخته نمیشوند و چون میگذرند شناخته میشوند. فتنهها چون گردبادها میچرخند، از همهجا عبور میکنند. در بعضی از شهرها حادثه میآفرینند و از برخی شهرها میگذرند! (بخشی از خطبهی ۹۳ ص ۱۲۳ نهجالبلاغه، محمد دشتی)
«پرچمهای سپاه فتنه، از هر سو به اهتزاز درآیند و چونان شب تار و دریای متلاطم به [سوی] مردم روی آورند...» (بخشی از خطبهی ۱۰۱، ص ۱۳۳)
«فتنههایی چون تاریکی شب، که نیرویی نمیتواند برابر آن بایستد و کسی نتواند پرچمهای آن را پایین کشد، به سوی شما میآید. چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت میراند. فتنهجویان کسانی هستند که ضربات آنها شدید و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد میکنند که در چشم متکبران خوار و در روی زمین گمنام و در آسمانها معروفاند...» (خطبهی ۱۰۲، ص۱۳۳)
«منحرفان، شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آنها را در دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجههای خود را در دامانشان پرورش داد. با چشمهای آنان مینگریست و با زبانهای آنان سخن میگفت، پس با یاری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد. مانند رفتار کسی که نشان میداد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان سخن میگوید.» (خطبهی ۷، ص ۲۵
) سپس فتنهای سر برآورد که سخت لرزاننده، درهم کوبنده و نابودکننده است، که قلبهایی پس از استواری میلغزند و مردانی پس از درستی و سلامت گمراه میگردند و افکار و اندیشهها به هنگام هجوم این فتنهها پراکنده و عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار میگردد. آن کس که به مقابله با فتنهها برخیزد کمرش را میشکند و کسی که در فرونشاندن آن تلاش میکند، او را درهم میکوبد.
در این میان، فتنهجویان چونان گورخران یکدیگر را گاز میگیرند و رشتههای سعادت و آیین محکم شدهشان لرزان میگردد و حقیقت امر پنهان میماند. حکمت و دانش کاهش مییابد. ستمگران به سخن میآیند... تکروان در غبار آن فتنهها نابود میگردند و سواران با قدرت در آن به هلاکت میرسند. فتنهها با تلخیِ خواستهها وارد شوند و خونهای تازه را میدوشند! نشانههای دین را خراب و یقین را از بین میبرند! فتنههایی که افراد زیرک از آن بگریزند و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند!
آن فتنهها پر رعدوبرق و پرزحمت است. در آن پیوندهای خویشاوندی قطع شده و از اسلام جدا میگردند. فتنهها چنان ویرانگرند که تندرستها بیمار [میشوند] و مسکنگزیدهگان کوچ میکنند. در آن میان، کشتهای است که خوناش به رایگان ریخته [شده] و افراد ترسویی که طالب اماناند، با سوگندها آنان را فریب میدهند و با تظاهر به ایمان آنها را گمراه میکنند!» (خطبهی ۱۵۱، صص۱۹۸ و ۱۹۹)
«شما ای عربها! هدفهای تیرهای بلا هستید که نزدیک است! از مستیهای نعمت بپرهیزید و از سختیهای عذاب بترسید و در فتنههای درهم پیچیده، به هنگام پیدایش نوزاد فتنهها و آشکارشدن باطن آنها و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آنها، با آگاهی قدم بردارید. فتنههایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد و به زشتی و رسوایی گراید. آغازش چون دوران جوانی پرقدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگهای سخت، زشت و دیرپاست، که ستمکاران آن را با عهدی که با یکدیگر دارند، به ارث میبرند. نخستین آنان پیشوای آخرین و آخرین گمراهان اقتداکننده به اولین میباشند. آنان در به دست آوردن دنیای پست بر هم سبقت میگیرند و چونان سگهای گرسنه، این مردار را از دست یکدیگر میربایند. طولی نمیکشد که پیرو از رهبر و رهبر از پیرو بیزاری میجوید و با بغض و کینه از هم جدا میشوند و به هنگام ملاقات، همدیگر را نفرین میکنند!» (خطبهی ۱۵۱، ص ۱۹۶)
«گروهی در فتنهها آسودند و گروهی دست به حمله و پیکار با فسادگران زدند و با شکیبایی که داشتند بر خدا منّت نهادند و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند، تا آنجا که ارادهی الهی به پایان دوران جاهلیت موافق شد... گروهی به گذشتهی جاهلی خود بازگشتند و با پیمودن راههای گوناگون به گمراهی رسیدند و به دوستان منحرف خود پیوستند و از دوستی با مؤمنان که به آن امر شده بودند، بریدند و بنیان اسلامی را تغییر داده، در جای دیگری بنا نهادند. آنان کانون هر خطا و گناه و پناهگاه هر فتنهجو شدند، که سرانجام در سرگردانی فرورفته و در غفلت و مستی به روش و آیین فرعونیان درآمدند، یا از همه بریده و دل به دنیا بستند و یا پیوند خود را با دین گسستند! (بخش پایانی خطبهی ۱۵۹، ص ۱۹۷)
• پرچمداران مبارزه با فتنه
«سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنهها آماده میگردند و چونان شمشیرها صیقل میخورند، دیدههاشان با قرآن روشنایی میگیرد و در گوشهاشان تفسیر قرآن طنین میافکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت [را] سرمیکشند.» (خطبهی ۱۵۰، ص ۱۹۵)
• رهنمودها و راهبردهای مقابله و برخورد با فتنهها
«در فتنهها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی [دارد] تا او را بدوشند!» (حکمت ۱، ص ۴۴۵)
«ای مردم! امواج فتنهها را با کشتیهای نجات [تمسک و پیروی اهلبیت پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم] درهم بشکنید و از راه اختلاف و پراکندهگی بپرهیزید و تاجهای فخر و برتریجویی را بر زمین نهید. رستگار شد آن کس که با یاران به پا خاست یا کنارهگیری نمود و مردم را آسوده گذاشت... (خطبهی ۵، صفحهی ۳۳)
«پس سعی کنید که شما پرچم فتنهها و نشانههای بدعتها نباشید و آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایههای طاعت بر آن پایدار است، بر خود لازم شمارید و بر خدا، ستمدیده وارد شوید نه ستمگر و از گرفتار شدن در دامهای شیطان و قرار گرفتن در وادی دشمنیها بپرهیزید و لقمههای حرام به شکم خود راه ندهید. شما برابر دیدهگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندهگی را آسان فرمود.» (خطبهی ۱۵۱، ص۱۹۹)
در پایان دست نیاز بر آستانهی حضرت بینیاز دراز کنیم و از او بخواهیم که: بارالها! ما را در شناخت فتنهها و فتنهانگیزان پیدا و پنهان یاری فرما! ما را از شر فتنهجویان و فسادانگیزان دور بدار و توانایی مقابله و رویارویی با آشوبها را به ما عنایت فرما و پیوسته ما را در کنف هدایت و حمایت خویش از همهی تباهیها و پلیدی مصون بدار و دست همهی ابلیسها و خبیثها را از سر و دامان ما، کوتاه بفرما!
#جواد_نعیمی
هدایت شده از جواد نعیمی
چه گونه داستان بنویسیم؟
نوشته ی جواد نعیمی
ناشر: نشر سیمرغ خراسان
طراح جلد: میثم قاسمی
چاپ اول:۱۳۹۸
ویراست دوم
قطع: رقعی
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
این کتاب در نه فصل و دو پیش در آمد به طرح و بررسی و معرفی تفاوت های افسانه، حکایت، قصه و داستان می پردازد . قالب های داستانی را برمی شمارد . از ویژه گی های طرح و موضوع داستان سخن به میان می آورد. پرداخت داستان، شخصیت پردازی، گفت و گو در داستان، توصیف، زاویه ی دید، عنوان، پیام داستان و مسایلی از این دست را مورد توجه قرار می دهد.
نخستین چاپ این کتاب را کتابستان مشهد در سال ۱۳۷۰ روانه ی بازار کتاب کرد.
هم چنین در سال ۱۳۸۲ این اثر به وسیله ی آقای صالح محمد صالح در افغانستان به زبان پشتو ترجمه و منتشر شد.
ویراست دوم این اثر در ۸۸ صفحه ی رقعی به انجام رسیده است.
دیدار دریا!
خدا را سپاس، روز گذشته توفیق حاصل شد که به اتفاق دوست گرامی جناب آقای حقیقت خواه، به دیدار استاد اسماعیلی قوچانی برویم و بار دیگر احوالی از ایشان بپرسیم و ادای احترامی بکنیم. جناب اسماعیلی، استاد برجسته و بی بدیل هنر خوش نویسی در میهن ماست. که متاسفانه هم چنان قدر ناشناخته باقی مانده. تسلط ایشان بر انواع گوناگون خط و دانش های وابسته به آن، سبب شده کارهای بسیار برجسته ، فاخر و بی نظیری عرضه و ارایه کنند. آثار گران قدری هم چون نگارش بزرگ ترین قرآن جهان ، دیوان حافظ و مانند این ها، که هریک ، اثر هنری منحصر به فردی در ایران و جهان به شمار می روند، حاصل کلک زرین این هنرمند بی نظیر است.
استاد اسماعیلی قوچانی بدون تردید در شمار ماندگارترین چهره های هنری ایران اسلامی و مایه ی مباهات شهر و کشور ماست، که ضرورت دارد متولیان هنری این سامان، به این بزرگ مرد هنرمند، که آرام و با شکوه مثل کوه و هم چون جهانی است بنشسته در گوشه ای، به دیده ی عنایت و توجه بنگرند و پاسداری از هنر و گرامی داشت استاد را از یادنبرند. این گونه هنری مردان ،فخر آفرینان مایند و احترام و نکو داشت شان بر عهده ی همه گان به ویژه دست اندر کاران نهادهایی هم چون حوزه ی هنری، اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه ها و دانشکده های هنر و مانند این هاست. باشد که با قدر دانی راستین و مستمر از هنرمندان ارج مند ، هنرهای اصیلی همانند خوش نویسی هم چنان بر تارک میهن اسلامی ما بدرخشند و به دل های مردم ما فروغ و زیبایی و شور و شادمانی ببخشند...
#جواد_نعیمی
پشت صحنه های فضای مجازی!
در پشت این فضای مجازی، به آسانی میتوان پناه گرفت و در آن نهانگاه، به عالم و آدم بد گفت و فحاشی و هتاکی کرد! میتوان به راحتی بذر کینه و نفرت کاشت! میتوان تیشه به ریشهی امید و آرمان زد. می توان دروغ های فراوان را نشر داد. به آسانی می توان شبهه افکنی و دروغ پراکنی کرد و به انواع شیطنت ها دست زد! چنان که این فضا کمین گاه حملات گوناگون دشمنان ما هم هست!
شاید در گذشتهها، یکی از عوامل رعایت ادبها و احترامها و پاسداشتها و حرمتها، ضرورت برخورد و رویارویی آدمها با یکدیگر بوده است. چه آنکه حضور و رودررو شدن و به اصطلاح چشم در چشم هم انداختن، خودش، نوعی کنترلکنندهی اخلاقی به شمار میرود.
به تعبیری میتوان گفت که حضور، گونهای شرم ویژه را با خویش دارد. فضایی است دوسویه و متقابل و دارای قابلیت گفتوگو و تعدیل و تعامل. حال آنکه در غیاب، از جمله در پناه فضای مجازی، امکان بدگویی، هتک حرمت، دروغبافی، لافزنی و بیان سخنان و مطالب غیرمستند و بدون پشتوانهی دفاعی، به سادگی امکانپذیر است و بر هر رطب و یابسی به راحتی میتوان تأکید ورزید و گاه با تکرار و بازفرستادن آنها، بر یافتهها و بافتههای ذهنی خویش، اصرار ورزید!
تعامل در چنین فضایی، به دشواری صورت میگیرد و به واسطهی مانعی که میان آدمها به وجود میآورد، زمینههای بهتری برای پرخاشگری، پررویی و بیپروایی فراهم میآید.
بر این اساس، مطلوبترین شیوهی تقابلی که میتواند منجر به تعامل بشود، به حل اختلافها مدد برساند و برخی سوءتفاهمها را بزداید، رویارویی افراد با یکدیگر و گفتمان دوسویه است.
خوب است بر این نکته بیفزاییم که اصولاً این فضا ـ فضای مجازی ـ فاقد هرگونه در و پیکری است و آثار منتشر شده در آن ـ به جز در مواردی معدود و اندک ـ فاقد قابلیت استناد و اعتماد و اطمینان است. چه آنکه هر کسی بدون هیچ مانعی میتواند هرچه را که میخواهد نشر دهد یا بازارسال کند!
بر این اساس در چنین فضایی باید بسیار هوش مندانه و تیز بینانه عمل کنیم. این است که بصیرت افزایی، خرد ورزی و جهاد تبیین و روشن گری، در این جا بسیار اهمیت و ضرورت می یابد. هم چنان که تلاش برای احیا و گسترش نیکی ها از این طریق بسیار لازم و مطلوب است...
#جواد_نعیمی