eitaa logo
جواهرالکلام
2.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
368 ویدیو
22 فایل
سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي، وَضَيَّقَتْ عَلَي َّمِهَادِي
مشاهده در ایتا
دانلود
💃اول_ذیقعده_به درک واصل شدن_اشعث_خبیث 🔴تقویم_تبری . یکم ماه ذی القعده سال ۴۰هجری قمری مطابق با نوزدهم اسفند سال ۳۹هجری شمسی 🔴⬅️اشعث_بن_قیس_کندی حرامزاده به درک سیاه واصل شد.🔥🔥🔥 اشعث خبیث با مولا علیه السلام بسیار دشمنی کرد. او منافقانه اسلام آورد و در مسلمانان رخنه کرده و فتنه بپا میکرد. در جنگ صفین به محضی که دید با مکر عمروعاص کاغذ پاره ها را برسر نیزه آورده اند دست ازجنگ کشید و بقیه را بخاطر جنگیدن سرزنش میکرد. اشعث لعین با بقیه منافقین به خیمه امیرالمؤمنین علیه السلام حمله کردند و به روی حضرت شمشیر کشیدند و گفتند به مالک اشتر بگو از جنگ دست بردارد وگرنه تو را میکشیم. آخر الامر بنا به حکمیت شد. مولا حَکم را از طرف خود، انتخاب کردند اما منافقین در لشکر قبول نکرده و با اصرار اشعث و هم دستانش خبیث انتخاب شد درحالی که حضرت مولا موافق نبودند. 📚وقعة صفین ص۴۸۰ تا ۵۰۰ لشکریان درصفین صلح نامه ای نوشتند و اشعث از کسانی بود که اصرار داشت لقب امیرالمؤمنین را برای حضرت علی علیه السلام محو کنند و ننویسند. اما جناب مالک اشتر شدیدا اعتراض فرموده و با اشعث مقابله و برخورد کردند. 📚تاریخ یعقوبی ج۲ ص۱۸۹ علیه السلام فرمودند: "إِنَّ الأشْعَثَ بنَ قَیْسٍ شَرِکَ فی دَمِ أمیرِالمؤمنینَ علیه السلام و ابْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ الحسنَ علیه السلام و محمَّدٌ ابْنُهُ شَرِکَ فی دَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام" اشعث بن قیس در قتل اميرالمؤمنين علیه السلام شریک بود و دختر او قاتل علیه السلام بود و پسرش محمد بن اشعث از لشکریان عمر سعد در روز عاشورا و از زمره قاتلین علیه السلام بوده است. 📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۲۸ https://eitaa.com/javaherkalam110135 دشمنی و عداوت با علیهم السلام در این خانواده نهادینه بود. خواهر کور خود را به اشعث داد. جعده خبیثه و محمد از همان زن کور، خواهرابوبکر لعین بدنیا آمدند. اشعث ولدالزنا در حق امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار خیانت کرد و پسرش نیز در کربلا به سیدالشهداء علیه السلام جسارتی کرد و حضرت نفرینش کردند. هنگامی که برای قضای حاجت میرفت، عقربی عورت او را نیش زد و درحالی که عورتش پیدا بود به جهنم وارد شد. همچنین پسران دیگرش همراه عمرسعد خبیث، مخدرات و خاندان اهلبیت علیهم السلام را در اسارت به شام بردند. فرزند دیگر او به ایران حمله کرد و بسیاری از شیعیان را به شهادت رسانید. و همه خاندان اشعث جنایتکار و خبیث بوده اند. 📚جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📚مستدرک علم رجال الحدیث ج۱ ص۶۸۸ 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۳۱
🔰 ورقی از دفتر دلدادگی حضرت ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ به نازدانهٔ سه‌ساله‌اش خاتون سلام‌الله‌علیها ... ↩️ در نقل‌ها آمده است: 📋 و کانَ الحُسَینُ عَلَیهِ‌السّلامُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ. 🔻امام ‌﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ به حضرت سلام‌الله‌علیها علاقه فراوانی داشت. 📚بشارة الباکین، تبریزی،(نسخه خطی) ورقه۱۵۷ 📚مصائب المعصومین علیهم‌السلام، یزدی،ج۲، ص۴۲۵ ↩️ در نقلی دیگر آمده است: 🔻 چنانچه رسم است که دوستی به اولاد کوچک‌تر بیشتر است، امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری. 🔻آنی جانبِ او را فرو نمی‌گذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها) در دامان آن حضرت می‌نشست، و سر بر آن حضرت می‌گذاشت و ، و غذا از دست مبارک آن حضرت می‌خورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او می‌کشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را و . 📚سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳. میلاد رقیه خاتون سلام الله علیها اللَّهُ زَجربنِ قَیس 🌺 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌼 @javaherkalam110135
🛑ای {یَامُحَوّلَ الاَحوَالِ} ما، حسین صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ 🕊صلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یَااَبَاعَبدِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... 👤عالم جلیل‌القدرمرحوم آیة الله آقا سیدموسیزَرآبادی قزوینی که صاحب کرامات وعلوم بسیاری بودند می‌فرمودند: 💠 تنهاکسی که درعالَم، دعای تحویل سال است؛هم است وهم وهم و هم حلول دراحوال، «شخص حضرت سیدنا و مولانا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ می‌باشند» نیّت‌تان دراین دعا،خطاب به آن حضرت باشدچون تغییراتِ عالم به وسیله خون ایشان انجامید😭 📚رساله تنکابنی ص۱۴۵ ✍🏻 ان‌شاءالله سال جدید،با حضرت‌مولانا صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ روزیِ ، بیشتر... روزیِ ، بیشتر ... و روزیِ ، بیشتری باشد ... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🤲 التماس دعای فرج 🤲 🌷 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌷 @javaherkalam110135
جمعه، شب زیارتی ارباب حسینی سیدالشهداء صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ 🩸ای زینت دوش نبیّ ... در روایتی آمده است: 🥀 هرگاه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حضور جمعی از اصحاب خود نماز می‌خواندند، علیه‌السلام در حالی که خردسال بودند، می‌آمدند و در کنار آن حضرت می‌نشستند. 📋 فَلَمّا سَجَدَ النَّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله قامَ الحُسَینُ علیه‌السلام و رَکبَ عَلَی ظَهرِهِ فَصارَ النَّبیّ یُطیلُ الذِّکرَ فِی سُجودِه 🔻 همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به سجده می‌رفتند، علیه‌السلام از جا به پا خواسته و بر دوش آن حضرت سوار می‌شد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا که وجود مبارک علیه‌السلام را بر دوش خود حسّ می‌نمود، سجده خود را طول می‌داد. 📋 فإذٰا أرادَ النّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أنْ یَرفَعَ رأسَهُ أخَذَهُ أخْذاً رَفیقًا و وَضَعَهُ إلیٰ جانبِه 🔻و هرگاه که اراده می‌نمود سر مبارک را از سجده بردارد، با ملاطفت و آرامی وجود نازنین علیه‌السلام را گرفته و در کنار خود می‌نشاند. 🥀 و هرگاه سجده دیگری می‌نمود، باز وجود مبارک علیه‌السلام بر دوش آن حضرت می‌رفت و روال به همینگونه ادامه داشت تا که نماز آن حضرت تمام می‌شد... 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📜 فإذٰا فَرغَ النّبیُّ مِن صَلاتِه یَأخُذُهُ إلَیهِ و یَجلِسُهُ عَلَی رُکبَتَیه و یُقَبّلُهُ و یَرشُفُ ثَنایاه و یَضُمُّه إلیٰ صَدرِه، 🔻همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از نماز فارغ می‌شدند، علیه‌السلام را گرفته و بر روی زانوان مبارک می‌نشاند؛ لب و دندان آن دُردانه را بوسیده و وجود مبارکش را به سینه می‌چسباند. 📚المنتخب،طریحی، ص۸۴ 📚المناقب،ج۴ ص۷۱ (اندکی تفاوت) ✍ السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده ◾با چه وضعی تَه گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ◾ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده ◾زینت دوش نبی بودی و بی وجدان‌ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ◾ای که شد مهریهٔ مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟! ◾خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ◾ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت، فاطمه دعوا دیده ◾دختری که همهٔ دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده 🤲 🌷 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌷 @javaherkalam110135
الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🩸وقتی‌که خانه‌ام را آتش زدند، به یاد اهل و عیال جدّ غریبم، "صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ " افتادم... در نَقلی آمده است: 🥀 فردای آن روزی که خانه صادق علیه‌السلام را آتش زدند‌، چند نفر از شیعیان به محضر آن حضرت رفتند، دیدند، که إمام علیه‌السلام محزون و گریان است. 🥀 عرض کردند: آقاجان! چرا گریه می‌کنید؟ آیا از این که دشمن چنین گستاخی به شما کرده، گریه می‌کنید؟ با اینکه نخستین بار نیست که به شما خاندان چنین می‌کنند! صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 لَمّا أَخَذتِ الّنارُ مٰا فِي الدِّهلِیز نَظَرتُ إلىٰ نِسائي وَ بَناتي يَتَراكَضنَ فِي صَحنِ الدّار مِنْ حُجرةٍ إلىٰ حُجرٍة وَ مِن مَكانٍ إلى مَكانٍ هٰذا وَ أٰنا مَعَهنّ في الدّار ▪️گریه‌ام برای این است که وقتی زبانه‌های آتش در دالان خانه، زبانه می‌کشید، زنان و دخترانم را دیدم که در صحن خانه از حجره‌ای به حجره دیگر و از جانبی به جانب دیگر می‌دویدند، تا آتش به آنها آسیب نرساند، با اینکه من در خانه همراه آن‌ها بودم. 📋 فَتَذكّرتُ رَوعَةَ عَيالِ جَدِّيَ الحُسينِ علیه‌السلام يَومَ عاشُوراء لمّا هَجَمَ القومُ عَلَيهنَّ وَ مُناديهم يُنادي أحرِقُوا بُيوتَ الظّالِمين. ▪️با آن صحنه، به یاد وحشت و خوف اهل و عیال جدّم علیه‌السلام در غروب روز عاشورا افتاده‌ام، آن هنگام که دشمن به آنها هجوم آورد، و منادیِ‌دشمن فریاد می‌زد: خیمه‌های ظالمان را بسوزانید... 📚مأساة‌الحسین،علیه‌السلام، ص۱۶۰ ✍ به‌خدا سخت ترین لحظه‌ی عمرم این بود که شبیه دل زینب جگرم خونین بود دستِ بسته، دلِ شب، در پیِ اَستر، گریان چون اسیریِ حرم، خاطره‌ای غمگین بود یاد غمهای رقیه، جگرم را سوزاند و همین روضه برای دل من تسکین بود وسط شعله‌ی آتش، نفسم بند آمد وای بر قاتل زهرا، به لبم نفرین بود ناصبی بود و به مادر، بد و بیرا میگفت بد دهن بود و فقط بر لب او توهین بود ریسمان بسته چو مولام، کشیدند مرا این جفا از خلفا، یک عمل ننگین بود تن خود را سپرِ اهل حرم میکردم در دفاعِ حرم فاطمه سهمم این بود با وجودیکه اهانت به نهایت دیدم باز هم تلخ ترینَش، به نظر شیرین بود هیچکس زیر سم اسب تنم را نفِشرد یاد گودال ولی سینه‌ی من سنگین بود نیزه و خنجر و شمشیر و سنانم نزدند کِی چو جدم، تنم از خون سرم رنگین بود اهل بیتم که گرفتار اراذل نشدند عمه افسوس، اسیر سپهی بی دین بود وای از دغدغه‌ی «عمَّتِیَ المضروبه» چشمِ شامی چقدَر سوی حرم بدبین بود 🏴نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🩸 منصور دوانیقی، سه بار شمشیر کشید تا صادق صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ را به شهادت برساند، امّا ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 روزی منصور دوانیقی ملعون، صادق علیه‌السلام را توسط شخص نانجیبی به نام «ربیع» به قصر خود کشاند و سه مرتبه شمشیر خود را بلند کرد تا إمام علیه‌السلام را به برساند اما در هر مرتبه از کار خود منصرف می‌شد و شمشیر را غلاف کرد و در نهایت حضرت را رها کرده و إمام علیه‌السلام از قصر او خارج شدند. 🥀 ربیع ملعون، معترضانه به منصور دوانیقی گفت: چرا کار او را نساختی؟! منصور گفت: در هربار که شمشیر کشیدم، خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چهره‌ای غضب‌آلود در مقابل من متمثّل شد و من از ترس، شمشیر را غلاف کردم تا اینکه در بار سوم که شمشیر کشیدم، 📋 فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ ▪️ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌من نزدیک شد، پنجه‌های خود را گشوده بود و دامن به‌کمر زده و چشمانش قرمز شده بود و نهایت خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود مرا در پنجه‌های خود بفشارد. 📚مُهَج الدعوات،سیدبن‌طاووس،ص۱۹۲ ✍ آه یا رسول الله... کاش در جای دیگر، در مقابل یک نانجیبی دیگر، نیز متمثّل می‌شدید... در آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه، ▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک علیه‌السلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند، 📜 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیه‌السلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَ‌ما قَبَّلَهُ رَسولُ الله ▪️که در این هنگام چشمان علیه‌السلام کمی باز شد و با صدای بی‌رمقی به آن ملعون فرمودند: وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمده‌ای! آنجایی را که نشسته‌ای، دائماً خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌بوسید... 📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳ 📚ناسخ‌التواریخ،سیدالشهداء علیه‌السلام، ج۲ ص۳۸۶ ✍ دوباره پای برهنه شبانه آوردت شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت عبا نداری و عمامه و رِدایت کو؟ چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟ حرم تو هستی او پشت بر حرم داده تو ایستاده‌ای و نانجیب لٕم داده به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله به گریه مقبل تو گفت با رسول الله  بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد تمام پیکر‌ش از تیغ غرق خون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود لبش پُر از ترک و آب را بردند به روی ناقه‌ی عریان رُباب را بردند... 🏴 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🩸بر سر سفره‌ای که صادق علیه‌السلام نشسته بودند، - العیاذبالله - ، «شراب»‌ حاضر کردند ... راوی گوید: 🥀 وقتی‌که صادق علیه‌السلام را به نزد منصور دَوانیقی لعنت الله علیه 🔥 آوردند، در خدمت در خدمت آن حضرت بودیم. یکی از فرماندهان منصور، یک مهمانی را در قصر منصور تدارک دیده بود. 🥀 صادق علیه‌السلام نیز بین مهمانان حضور داشت؛ سر سفره وقتی‌که مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست و قدحی که شراب در آن بود، آوردند؛ همین که قدح به‌دست آن مرد رسید، صادق علیه‌السّلام از جا برخاست. 🥀 پرسیدند: آقا! چرا بلند شدید؟ إمام علیه‌السلام فرمود: جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: 📋 مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَی مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ. ▪️هر کس بر سر سفره‌ای بنشیند که شراب در آن سفره خورده می‌شود، ملعون است. 📚الکافی ج۶ ص۲۶۸ ✍ آه یا صادق... همین‌که یک شیعهٔ جعفری، می‌شنود که بر سر سفره‌ای که شما نشسته بودید، شراب آوردند، قلب او درد می‌گیرد... امّا تا اسم «شُرب خمر» می‌آید، مصائبی را به تصویر میکشد که نزدیک است قلب انسان متلاشی شود... ➖ یکی از سربازان لشکر عمر بن سعد لعنت الله علیه 🔥 می‌گوید: 📜 وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ ▪️در مسیر بین کربلا تا شام، هنگامی که شب می‌شد، سَر حسین علیه‌السلام را در میان صندوقی می‌نهادیم و در اطراف آن می‌نشستیم و مشغول شُرب خمر می‌شدیم.(۱) 📝 هر منزل و روستا که بُردند پای سر تو «شراب» خوردند... ➖ یا صادق ... اگر بر سر سفره شما شراب آوردند، دیگر شراب بر سَر و روی‌تان نریختند؛ اما ای‌کاش ما می‌مُردیم برای آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف ▪️يزيد لعنت الله علیه 🔥 شراب می‌خورد و تَه‌مانده آن را بر سر مطهر عليه‌السّلام می‌ريخت.(۲) 📚(۱)لهوف ص١۵٢ 📚(۲)نفس المهموم، ص۴۳۹ ؛ معالي السّبطين، ج۲ص۵۸ 📝 با پیرمرد خسته که دعوا نمی‌کنند با دست بسته وارد بَلوا نمی‌کنند بر خانهٔ امام که حمله نمی‌برند اینگونه با بزرگ حرم، تا نمی‌کنند در خانه‌ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمی‌کنند وقتی هنوز نالهٔ زهرا رسد به‌گوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمی‌کنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمی‌کِشند با کینه هتک حرمت آقا نمی‌کنند هفتاد ساله را که دگر هول نمی‌دهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمی‌کنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمی‌کنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمی‌کنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمی‌کنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهٔ طاها نمیکنند تَه ماندهٔ شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمی‌کنند 🏴 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🩸گوشه‌ای از حالات صادق «علیه‌السّلام» در مصیبتِ «صلوات‌الله‌علیه» حضرت صادق علیه‌السّلام همواره، روضه‌دارِ عزای علیه‌السلام بودند و به هر بهانه به یاد آن حضرت می‌افتادند و منقلب می‌شدند ... در پاره‌ای از روایات، به احوالاتِ صادق علیه‌السلام به هنگام ذکر مصیبت، اشاراتی شده است که برخی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم: 🔖 چنان غَمی بر قلب آن حضرت می‌نشست که دیگر اختیار حال خود را نداشتند ... روزی جناب ابابصیر در محضر صادق علیه‌السلام بودند که یکی از فرزندان آن حضرت وارد شدند؛ امام علیه‌السلام آن پسر را به آغوش کشیدند و به شدت گریه کردند ... سپس به جناب ابابصیر فرمودند: 📋 یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَی وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَتَانِی مَا لَا أَمْلِکُهُ بِمَا أَتَی إِلَی أَبِیهِمْ ... (۱) ▪️ای ابابصیر! هر گاه به یکی از فرزندان حسین علیه‌السلام نگاه می‌کنم، حالتی به من دست می‌دهد که دیگر اختیار آن حال را ندارم به خاطر مصیبتی که بر سر جدّشان الحسین علیه‌السلام آوردند ... ( صادق علیه‌السّلام «فرزند خودشان» را می‌بینند، اما به یاد مصائب جدّ غریب‌شان علیه‌السلام می‌افتند!؟ گوئیا دنبال بهانه‌اند برای بی‌تاب شدن برای الحسین علیه‌السلام ...) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 مانند مروارید، قطرات اشک از چشمان‌شان می‌افتاد ... عبدالله بن سنان گوید: در روز عاشورا خدمت صادق علیه‌السّلام رسیدم؛ 📋 فَأَلْقَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ ظَاهِرَ الْحُزْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ.(۲) ▪️دیدم که رنگ چهره آن حضرت پریده، سرتاپای وجودش را حزن گرفته است؛ اشک از چشمان مبارکش همانند دانه‌های مروارید، می‌افتاد. ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 با یاد علیه‌السلام دیگر در آن روز، تبسّمی هم بر لب نداشتند ... در روایت آمده است: 📋 مَا ذُکِرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی یَوْمٍ قَطُّ فَرُئِیَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُتَبَسِّماً فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَی اللَّیْلِ (۳) ▪️هیچ روزی نبود که یادی از علیه‌السلام در نزد صادق علیه‌السّلام بشود، مگر آنکه دیگر کسی آن حضرت تا شب، خندان نمی‌دید. و یا در جای دیگر فرمودند: 📋 فَمَا أَنْغَصَ ذِکْرَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام لِلْعَیْشِ!إِنِّی مَا شَرِبْتُ مَاءً بَارِداً إِلَّا ذَکَرْتُ الْحُسَیْنَ (۴) ▪️یادِ علیه‌السلام چقدر عیش و آسایش را تلخ و ناگوار مى‌كند! من هيچ گاه آب سرد نمى‌نوشم مگر اينكه حسين علیه‌السلام را ياد مى‌كنم! ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🔖 به گونه‌ای گریه می‌کردند که نزدیک بود از حال بروند و غشّ کنند ... راوی گوید: وقتی که از صادق علیه‌السلام پرسیدم: چگونه می‌شود در یک بدن (پیکر مطهر علیه‌السلام) بیش از هزار زخم جا شود؟! 📋 فبَکیٰ عندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَل‍َیه.(۵) ▪️در این هنگام، حضرت آن‌قدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند و از حال بروند! 📚(۱) کامل الزیارات، ص۸۳ 📚(۲) مصباح المتهجد، ص۵۴۷ 📚(۳) الأمالی الصدوق، ص۱۲۲ 📚(۴) الأمالی الصدوق، ص۲۰۵ 📚(۵) بحر المصائب، ج۵ ص۲۴۵ 🏴 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک 🩸أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی ... در نقلی آمده است: کاظم علیه‌السلام در عزای پدر بزرگوارش با گریه چنین می‌فرمود: 📋 یاأَبَتاه مَن بَعدَكَ، وا طولَ حُزناه، وا حَسرَتاه مِن بَعدِكَ، يا أَبَتاه وَا انقِطاعَ ظَهراه (۱) ▪️پدر جان! پس از شما چه کسی را داریم؟ وای از طولانی بودن اندوهم! وای از حسرتم پس از شما! وای از شکستن کمرم!». 🥀 به روایت کتاب شریف «کافی»، حضرت بن جعفر علیهماالسلام فرمودند: 📋 أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی فِی ثَوْبَیْنِ شَطَوِیَّیْنِ کَانَ یُحْرِمُ فِیهِمَا وَ فِی قَمِیصٍ مِنْ قُمُصِهِ ▪️من، بدن مبارک پدرم را در دو پارچه مصری (معروف به شَطوی) که در آنها اِحرام بسته بود و در یکی از پیراهن‌های خود ایشان، 📋 وَ فِی عِمَامَةٍ کَانَتْ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام وَ فِی بُرْدٍ اشْتَرَیْتُهُ بِأَرْبَعِینَ دِینَاراً (۲) ▪️و همچنین در عمامه‌ای که متعلّق به حضرت سجاد علیه‌السلام بود و نیز در پارچه‌ای که آن را به چهل دینار خریدم، کفن کردم. 📚(۱) کتاب الوفیات،ج۲، ص۲۴۹. 📚(۲) الکافی ج ۱ ص ۴۷۵. ✍ آه یا بن جعفر... الحمدالله که شما با دستان مبارک خودتان بدن مطهر پدرتان در چند پارچه و کفن گران‌قیمت، کفن نمودید ... 🥀 ای‌کاش جدّ شما سجاد علیه‌السلام هم می‌فرمود: «کَفَّنْتُ أَبِی...» اما گویا اینگونه علیه‌السلام فرموده باشند: «جَمَعْتُ أَبِی...» ➖ چرا که «مقاتل» نوشته‌اند: 🥀 وقتی که سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس عَلَيْهِ‌السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست (از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۸۷۰ 📚سحاب رحمت،یزدی، ص ۶۵۳ 🏴 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
جمعه، شب زیارتی ارباب حسینی صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ 🩸غَش‌کردنِ رضا علیه‌السلام با ذکر مصیبتِ «تنهایی و بی‌رمق شدنِ علیه‌السلام در صحرای کربلا» جناب «دعبل» گوید: 🔖 وارد بر مولایم بن موسى الرضا عليهماالسّلام‌ شدم. به محض اینکه نشستم، آن حضرت به من فرمودند: از اشعار تازه‌ای که - در رثای جدّ غریبم - سروده‌ای، برایم بخوان! 🔖 جناب دعبل گوید: من شروع کردم به خواندن این اشعار: 📋 مَدَارِسُ آیَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلَاوَةٍ / وَ مَنْزِلُ وَحْیٍ مُقْفَرُ الْعَرَصاتِ ▪️دیگر کسی مدارس آیات خدا را تلاوت نمی‌کرد. ( کنایه از اینکه مردم آن زمان، دنبال علیه‌السلام نبودند.) و جایگاه وحی خدا، در دل صحرا، بی‌خانمان شده بود. 🔖 جناب «دعبل» گوید: ابیاتی را برای آن حضرت خواندم تا رسیدم به این بیت: 📋 إِذَا وُتِرُوا مَدُّوا إِلَی وَاتِرِیهِمْ / أَکُفّاً عَنِ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ ▪️آن گاه که مورد ستم قرار گرفتند و تنها شدند، دست به کمان بردند؛ اما دستانی که بسته و ناتوان از کشیدن کمان بود. 📜 فَبَكىٰ علیه‌السلام حَتّى أُغمِىَ عَلَيه 👈 در اینجا بود که رضا علیه‌السلام آنچنان گریستند که دیگر از هوش رفتند. 🔖 خادم آن حضرت با سر به من اشاره کرد که دیگر نخوان! من هم سکوت کردم. ساعتی نگذشت که آن حضرت به هوش آمدند و به من فرمودند: باز هم این ابیات را بخوان! من شروع به خواندن کردم؛ تا که دوباره به همین بیت رسیدم، 📜 فأصابَهُ مِثلُ الّذي أصابَهُ فِي المَرَّةِ الأولىٰ. ▪️پس مجدّدا آن حضرت چنان گریستند که از حال رفته و غش کردند. 🔖 خادم آن حضرت باز اشاره به من نمود که دیگر نخوان و من باز سکوت کردم. ساعتی نگذشت که آن حضرت به هوش آمدند و فرمودند: باز هم برایم این اشعار را بخوان! من شروع کردم به خواندن تا که آن ابیاتی را که سروده بودم، به پایان رساندم. 🔖 در این هنگام، آن حضرت سه بار من فرمودند:«أحسنت»؛ سپس امر نمودند تا ده هزار درهم از سکّه‌هایی که به اسم مبارک آن حضرت، مسکوک شده بود، برایم آوردند؛ 📚الأغانی،ابوالفرج اصفهانی، ج۲۰ ص۳۱۳ 📚معاهد التنصیص،ابوالفتح، ج۲ ص۱۹۹ 📚 الغدیر، ج۲ ص۳۵۰ 📚اعیان الشیعه،ج۶ ص۴۱۷ ✍ بر نیزه تکیه دادی، تنها تر از همیشه با چهره خُماری، زیبا تر از همیشه ▪️بذر ترانه بارید از ابر خطبه هایش ▪️اما زمین دلها، صحرا تر از همیشه ▪️سر نیزه ها شنیدند لحن تلاوتش را ▪️امّا محل ندادند , امّا تر از همیشه ▪️سنگی ز جاهلیّت پرتاب شد به سویت ▪️این بار پر گرفتی بالا تر از همیشه ▪️پیشانی‌ات ترک خورد آیینه موج برداشت ▪️تو قطره قطره گشتی دریا تر از همیشه 🤲 🌷 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌷 @javaherkalam110135
جمعه، شب زیارتی ارباب حسینی 🩸تا می‌توانید هر عملی را که متعلّق به «صلوات الله علیه» است، به جا بیاورید و بر انجام آن مداومت بورزید! {طولانی اما خواندنی} 🔖 در بین اعمال عبادی، اعمالی که بر محور وجود نازنین مولانا علیه‌السلام می‌چرخد، در روایات و تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام «لسان ویژه‌ای» دارند! ✔️ گاهی برای یک عمل عبادی، اهل‌بیت علیهم‌السلام «ثوابی» را معین می‌کنند تا شیعیان به جهت «رغبت در آن ثواب» آن عمل را انجام دهند. ✔️ اما گاهی ثواب و جزای آن عمل، «افزون از درکِ شیعیان و محبّین» است و تنها اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند که می‌دانند «فلان عمل عبادی» چه اجر و پاداشی دارد !!! در این گونه موارد، لسان روایات خطاب به شیعیان به این مضمون است:«هر آن چه می‌توانید فلان عمل را انجام دهید!» 👈 حال در آن دسته از اعمال عبادی که متعلق به وجود مبارک «صلوات الله علیه» است، لسان تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام همینگونه است! 🔹 سه مورد را ذکر می‌کنیم: 📌 مثل تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام به «قرائت زیارت عاشورا» وقتی که امام صادق علیه‌السّلام به جناب علقمهٔ حضرمی، زیارت عاشورا را تعلیم دادند، در آخر به او فرمودند: 📋 یَا عَلْقَمَةُ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَزُورَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ بِهَذِهِ الزِّیَارَةِ مِنْ دَهْرِکَ فَافْعَلْ 🔻ای علقمه! (سربسته بگویمت:) اگر می‌توانی هر روز «صلوات الله علیه» را با این زیارت‌نامه، زیارت کنی، پس این کار را انجام بده!(۱) 📚 (۱) کامل الزیارات ص ۱۷۶ 📌 مثل تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام بر «رفتن به زیارت علیه‌السلام» لسان تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام بر رفتن به زیارت علیه‌السلام حقیقتاً بی‌نظیر است؛ به عنوان نمونه در روایتی امام صادق علیه‌السّلام خطاب به شیعیان فرمودند: 📋 زُورُوهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ فِی کُلِّ حِینٍ 🔻در هر زمان و هر فرصتی که یافتید، «صلوات الله علیه» را زیارت کنید! 📋 فَإِنَّ زِیَارَتَهُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ أَکْثَرَ مِنْهَا فَقَدِ اسْتَکْثَرَ مِنَ الْخَیْرِ وَ مَنْ قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ 🔻چرا که زیارت او بهترین کاری است که برای شما قرار داده‌اند! پس هر که زیاد به آن پایبند باشد، به راستی که خیر و برکت بسیار را به دست آورده؛ و هر که کم‌کاری کند، خیر کمی عایدش می‌شود.(۲) 📚(۲)الإقبال،سید بن طاووس، ص۲۳۸. 📌 مثل تأکیدات اهل‌بیت علیهم‌السلام بر قرائت سوره مبارکه «فجر» در فرائض و نوافل باز در تأکیدی که از جانب امام صادق علیه‌السلام بر قرائت سوره مبارکه «فجر» آمده است، لسان روایت همینگونه است: 📋 إقْرَءُوا سُورَةَ الْفَجْرِ فِی فَرَائِضِکُمْ وَ نَوَافِلِکُمْ فَإِنَّهَا سُورَةُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام وَ ارْغَبُوا فِیهَا رَحِمَکُمُ اللَّهُ 🔻 سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید؛ زیرا آن سوره، سوره امام علیه‌السّلام است. به آن سوره «کمال اشتیاق» را داشته باشید، خدا شما را رحمت کند! در ادامه امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: 📋... فَمَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَةَ الْفَجْرِ کَانَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِی دَرَجَتِهِ فِی الْجَنَّةِ 🔻هر که بر خواندن سوره فجر «مداومت» کند، در بهشت با «صلوات الله علیه» در درجه همان حضرت خواهد بود.(۳) 📚(۳) کنز الفوائد،ص۳۸۶. ✍ هر دری بسته بوَد جز در پُر فیض حسین این در خانهٔ عشق‌ست که باز است هنوز جز در خانهٔ تو جای دگر خیری نیست! هرچه خیر است حسین‌جان! به در خانهٔ توست من ز خود هیچ ندارم که بدان فخر کنم هر چه دارم همه از نوکری خانهٔ توست... 🤲 🌷 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌷 @javaherkalam110135
🩸 خواستند جنازه مطهر امام علیه‌السلام را به زیر نور آفتاب گذارند؛ اما کبوترها سایبان آن جسم مطهر شدند... در نَقلی آمده است: 🥀 بدن مطهر امام علیه‌السلام را در بالای بام خانه، سه روز در زیر آفتاب گذاشتند؛ اما کبوترها جمع شدند و بال‌های خود را چون سایبانی پهن نمودند تا نور آفتاب بر بدن مبارک آن حضرت نتابد. 📚انوار الشهادة؛ ص۴۱۵ ✍ آه یا ... ای کاش این کبوترها، غروب عاشورا بر جسم مطهر علیه‌السلام‌ و شهدای کربلا نیز، سایبان می‌شدند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم که «مقاتل» نوشته‌اند: 🥀 وقتی‌که بنی‌اسد بعد از سه روز آمدند و وضع اجساد مطهر علیه‌السلام و شهدای کربلا را دیدند، بزرگ آنان گفت: 📋 كيفَ يكونُ لَكم دَفنُهم و مٰا فيكم مَنْ يَعرفُ مَن هٰذا و مَن هٰذا؟! ▪️چگونه ما می‌توانیم آن ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُمْ كما تَرَونَ جُثَثٌ بِلا رُؤوسٍ، قَد غَيّرَتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که این‌ها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و نور خورشید، وضعشان پریشان کرده و تغییر داده است. 📚مقتل الحسین علیه‌السلام؛ بحرالعلوم ، ص۴۶۶ ادرکنی 🖤💔 اللَّهُ اُم فَضْل 👊🔥 🏴نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🏴 @javaherkalam110135
☑️ تشکیک در عزای صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ شغل شیاطین 💎حضرت زينب از اميرالمؤمنين علیهما السلام نقل مي كند: و هنگامى كه رسول خدا صلی الله عليه و آله اين خبر را براى ما نقل مي نمودند فرمودند: ↩️ ابليس ملعون در آن روز از خوشحالى به پرواز درمی‌آيد پس در تمام نقاط دستياران و عفريته‌هايش را فراخوانده و به آنها می‌گويد: اى جماعت شياطين، طلب و تقاص خود را از فرزند آدم گرفته و در هلاكت ايشان به نهايت آرزوى خود رسيده و آتش دوزخ را نصيب ايشان نموديم مگر كسانى كه به اين جماعت مقصود اهل بيت پيغمبر صلی الله عليه و آله بپيوندند از اين رو سعى كنيد نسبت به ايشان در مردم تشكيك ايجاد كرده و آنها را بر دشمنى ايشان واداريد تا بدين وسيله گمراهى مردم و كفرشان محقق شده و نجات دهنده اى بر ايشان بهم نرسد. 📚 کامل الزیارات ص۴۸۸ 🏴@javaherkalam110135 🏴 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲
🛑 تا ما در قیامت تشنه نباشیم 😭 🖇 #محسنیه 🖇 ۵ ربیع‌الاول سالروز شهادت حضرت سکینه بنت الحسین صلوات‌الله‌علیهما به محضر ولیعصر تسلیت باد. ✍️در روز نزد امام حسین صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ آمد و فرمود: ✅ أبه يا حسين ، العطش قد قتلني ..... وقال لها : اشربي . عندما وضعَتِ الماء بيدها وقربته من فمها سمعت صوت بكاء أبي عبدالله التفتت إليه وقالت : أبه يا حسين ما الخبر ؟ قال ودموعه جارية : بنيه اشربي ولكن اعلمي أنكِ إذا شربتِ سوف يعطشُ شيعتنا يوم القيامة 🔰ای پدر دارد مرا ‼️ 💎امام حسین صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ فرمودند : دخترم ! تو خوب می‌دانی که در آبی نمانده است! در این هنگام دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمه‌ها بُرد و فرمود: پدرجان! شما می‌توانید را به زمین بزنید و را از زمین بیرون بیاورید (پس این کارا بکنید) صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ در همان‌جا، پای مبارک‌شان را به زمین زدند‌ و چشمه‌ای گوارا جاری شد. سپس فرمودند: ای‌دخترم! بنوش حضرت تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که های_ سیدالشهداء صَلَوَاتُ اَللهِ بر گونه مبارکش جاری شده‌است! آن نازدانه به پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! چرا گریه می‌کنید⁉️ حضرت فرمودند: دخترم! اگر می‌خواهی بنوشی از این آب، بنوش ؛ امّا بدان که اگر بنوشی، روز ما شد! (فلذا آن حضرت از آن آب ننوشید)😭 📚 عرفانُ کربلاء قُدس الأقداس، ص‌۲۹۵ 🏴@javaherkalam110135 🏴 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲
جمعه شب زیارتی ارباب حسینی ❹❺ 🔰 حتی صِرف «نظرکردن» به قبر و ضریح مطهر اهلبیت «علیهم‌السلام» را هم کم نشماریم! در ذیل روایتی امام صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ فرمودند: 📋 ... مٰا مِنْ شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَ هُوَ یَغبِطُ زائِرَهُ و َیَتَمَسَّحُ بِهِ وَ یَرجُو فِى النَّظَرِ إِلَیهِ الخَیرَ 🔻هیچ شئ‌ای (در آسمان‌ها و زمین) نیست مگر آن‌که نسبت به زائر «صلوات‌الله‌علیه» غبطه مى‏‌خورد و می‌خواهد که با مسح نمودن او، خود را تبرّک کند؛ و در نگاه‌کردن به آن حضرت امید خیر برای خود دارد. 📋 لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ! 👈 زیرا که زائر «صلوات‌الله‌علیه» به قبر مطهر آن حضرت نگاهش افتاده است! 📚کامل الزیارات، ص٣٢٥ 🔖 در نقلی دیگر آمده است: 📝 (در روز قیامت) کسی را به جهنم می‌اندازند. در آن هنگام آتش جهنم به اندازه مسیر هفتاد هزار سال از او دور می‌شود! ملائکه خطاب به آتش جهنم گویند: چرا از او دور شدی⁉️ آتش جهنم گوید: 👈 چشمی که به قبر «صلوات‌اللّه‌علیه» افتاده و او را زیارت نموده، چگونه بسوزانمش⁉️ 📚مُبکي العيون ص١٦١ (نسخه خطی) 🚩@javaherkalam110135 🚩 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲
جمعه هوایت نکنم میمیرم حسین جااانم 😭 حسینی ❻❺ 🔰 حضرت مولانا «صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ » تنها راهِ سیراب‌شدن از معارف الهٰی ... به نقل کتاب شریف «بصائرالدرجات» جناب «ابوبصیر» گوید: به امام صادق ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ عرضه داشتم: 🔹چگونه اصحاب و یاران خاص ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ (مثل رُشَید هجری و میثم تمّار و ...) به آن گرفتاری‌ها، مبتلا شدند، با اینکه از بلاها و مرگ و میرهای خود اطلاع داشتند؟ 🔸امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ با حالتی شبیه خشم فرمودند: از چه جهت گرفتار شدند⁉️مگر آن بلاها جز از جانب خودشان بود؟! (کلام امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ یا ناظر به لیاقتِ شهادت داشتنِ آنها در راه ولایت اهلبیت ﴿؏َـلَیْهم السَّلامْ﴾ است که امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ این مسئله را توفیق الهی می‌داند نه گرفتاری؛ و یا ناظر به اینکه از آن جهت که اصحاب امیرالمؤمنین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ اِفشای اسرار کردند به آن بلاها گرفتار شدند. کما اینکه مرحوم‌ علامه مجلسی همین دو احتمال را داده است.) 🔹 ابوبصیر گوید: عرض کردم: فدایتان شوم! چه مانع می‌شود که شما چیزی (از اسرار الهیه و علوم عجیبه به ما) نمی‌گویید⁉️ امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ فرمودند: 📋 ذَاکَ بَابٌ أُغْلِقَ إِلَّا أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما‌السلام فَتَحَ مِنْهُ شَیْئاً 🔻این مسئله (تعلیم معارف و اسرار الهٰیه) مطلبی است که باب آن بسته شده است؛(کنایه از آنکه هیچ امامی مأذون به چنین امری نیست) جز آنکه حسین بن علی ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ مقداری از آن را گشوده است. 🔸 سپس امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ به من فرمودند: 📋 یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ أُولَئِکَ کَانَتْ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ أَوْکِیَةٌ 🔻ای ابا محمّد! آن‌ها (کسانی که سیدالشهداء ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ ایشان را بر علوم و اسرار الهٰیه واقف گردانیده) بر دهان خود درب داشتند و آن را می‌بستند. 📚بصائر الدرجات، ص۷۳ ✍ این مطلب بر کسانی که اندکی پرده‌ از پیش چشمان‌شان برداشته شده و روزنه‌ای از اسرار و معارف اهل‌بیت ﴿؏َـلَیْهم السَّلامْ﴾ بر ایشان نمایان شده، «مسلّم» است که تنها راه وقوف بر این علوم و معارف، اتّصال قلبی بالا با حضرت مولانا اباعبدالله الحسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ و تداوم زیارت و اشک بر مصائب آن حضرت است ... «رَزَقنااللهُ و إیّاکم أجمعین» 🏴@javaherkalam110135 🏴 جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲