eitaa logo
مرکز نوجوانان فاطمی
14.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
122 فایل
▫️ مرکز نوجوانان فاطمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) آدرس: حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)صحن حضرت جوادالائمه(ع) مرکز نوجوان فاطمی 📞شماره:02537175301 📠ادمین @markaz_nojavanan_fatemi @javane_no
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کوثرِ کوثر رسول‌الله زهرای مکررِ رسول‌الله هم سوره نور موسی جعفر هم پاره پیکر رسول‌الله السلام علیک یا فاطمه المعصومه 🔷🔸💠🔸🔷 رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
#نشانه_ها هفته چهارم داری به چی فکر می کنی؟! از جملاتی که باید همه جا جلوی چشممون باشه تا باور کنیم هرچی که داره از ذهنمون میگذره رو خدا میدونه حتی همین الآن!...روی دسکتاپ کامپیوتر ، صفحه اول گوشی و شاید توی یه قاب روی دیوار اتاق.... درسنامه بخش #نشانه_ها ی مسابقه ملی #طلیعه_بندگی رو از درگاه سامانه ملی نوجوانان فاطمی به نشانی: javaneno.amfm.ir دریافت کنید و در آزمون برخط شرکت کنید. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی #javane_no
#همراز_نوجوان اردوگاه زندگی (قسمت اول) اواخر امتحانات نوبت دوم که بعد از کلی تلاش تونسته بودم تو مدرسه ملاصدرا با یه برنامه ریزی خوب(البته تا قسمتی😜)وضعیت درسیم رو نسبت به پارسال بهتر کنم هیچی بهتر از خبر یه اردو نمی تونست خوشحالم کنه.اردو توی یه اردوگاه توی دامنه کوهستان برگزار می شد.قرار بود یه هفته خوش بگذرونیم.دور معاون جمع شدیم و ازشون برنامه این یه هفته رو پرسیدیم.گفت برنامه محرمانه است🤨.بچه های دیگه هم که پرسیده بودند همین جواب رو شنیده بودند.همش بحث برنامه های محرمانه اردو بود.چند نفری هم که قصد نداشتند بیان دیگه ترغیب شدن بیان ببینند غافلگیری مدرسه تو این یه هفته چی می تونه باشه. روز موعود فرا رسید و بیشتر بچه های مدرسه اون روز سوار اتوبوسها شدند و راه افتادیم به سمت اردوگاه.تو ماشین چند ساعت مسیر رو همش مشغول صحبت بودیم.یکی می گفت می خوان کلاس درسی بذارن!یه عده می گفتند می خوان مسابقات ورزشی بذارن تو رشته های مختلف.بچه های شورا می گفتند ما هم نتونستیم از زیر زبون مسئولین چیزی بیرون بکشیم🧐.بعد از چهار ساعت رسیدیم در اردوگاه.با شور و اشتیاق پیاده شدیم. صدا به صدا نمی‌رسید. بالاخره با چند بار سوت پی‌درپی، آقای معاون، جمع را آرام کرد. دوست داشتم زودتر وارد اردوگاه شوم و دلیل معطل کردن‌های مسئولان مدرسه را نمی‌فهمیدم. چشمم روی تابلوی سردر اردوگاه مانده بود.اردوگاه شهید رضا پناهی...زیر اون فونت درشت نوشته بود اردوگاه زندگی! این داستان ادامه دارد... رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #تیزر 💠 جشنواره ملی طلیعه بندگی "ویژه جشن تکلیف پسران " جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق سامانه javaneno.amfm.ir با ما در ارتباط باشید شماره تماس : 02537175301 ◾️◾️◽️◾️◾️ کانال رسمی آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanqom
شهید رضا پناهی مدت زیادی از شروع سال تحصیلی نگذشته بود که یک روز وقتی رضا از مدرسه به خانه برگشت، دیدم آشفته و نگران است. گفت: من تصمیم گرفته‌ام به جبهه بروم. اولش خیلی جدی نگرفتم.چند روز بعد دیدم با التماس عجیبی نگاهم می‌کند و اجازه رفتن می‌خواهد. حالت خاصی داشت. گفت: من عاشقم. می‌دانستم منظورش چیست؛ اما خودم را بی‌اطلاع نشان دادم با خنده گفتم: عاشقی؟ عاشق هر دختری باشی، من دوست دارم در سن دوازده‌سالگی دامادی تو را ببینم. گفت: مادر همه چیز را به شوخی می‌گیری. ادامه داد: مادر، شما می‌دانی من عاشق چه کسی هستم؟ عاشق خدا، ائمه علیهم‌السلام و امام زمانم. کتاب عارف 12 ساله حکایت های مادرانه از زندگی این شهید بزرگوار است. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
پهلوانان نمی می رند ☀️ حضرت آقا باز هم از قهرمانان ملی جهاد و مقاومت می‎گویند، شما این نام‌ها را چقدر می‌شناسید؟ ➕ «آیا شایسته‌ی این نیست که الان در کشور تا شما میگویید رئیسعلی دلواری، همه‌ی آن کسانی که در هر منطقه‌ای از کشور هستند بدانند که این آدم کیست و بشناسند؟ این‌ جور چیزی نیست؛ *مثلاً اسم فلان بازیکن فوتبالِ فلان کشور را همه‌ی بچّه‌ها میدانند، اسم #رئیسعلی_دلواری را نمیدانند، اسم #نادر_مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها #الگو هستند.» رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۸/۱۰/۲۳ رسانه اختصاصی نوجوانان فاطمی @javane_no
نحن قاسمک سید علی ما نوجوانان در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها جمع شده ایم که در سوگ شهادت سردار قاسم سلیمانی و ایام فاطمیه فریاد بزنیم "انتقام سخت در راه است." انتقام سردار را با شور فاطمیه میگیریم . همه ما قاسم دیگری برای سپاه اسلام هستیم. 🍂🍂🍂 جوان نو، رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
"عارف 12 ساله" حکایت های یک نوجوان ایرانی که در 12 سالگی عاشق شده.حالا کتاب عارف 12 ساله حکایت های مادرانه از زندگی این عاشق 12 ساله است.قصه دلدادگی های یک شهید به امام زمان و اهل بیت علیهم السلام که با اصرار خود را به قافله همکلاسی های آسمانی خود رساند. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما نظر رفقاتون رو درباره غول سنگی ببینید!! هر موقع در میدان جنگ راه رو گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کجا را می کوبد، همان جبهه خودی است.... رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
شعری برای هموطنان #سیل زده سیستان سیل آمده و هموطنم خانه خراب است آواره و درمانده و دربند عذاب است اندوه دلش، درد من و توست، برادر دریاب دلش را که همین عین ثواب است #بی_تفاوت_نباشیم رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
#نشانه_ها هفته پنجم همه کار می تونه انجام بده خدا! فکر کن ببین چه کاری به نظرت غیر ممکن میاد و فکر می کنی هیچ کسی توان انجام دادنش رو نداره؟! یه خورده به دورو برت نگاه کن...به هر چی که روی زمینه و هرچی که تو آسمونها می بینی و نمی بینی رو خدا آفریده و داره اداره می کنه... خدا بر هر کاری که فکرش رو بکنی تواناست. درسنامه بخش #نشانه_ها ی مسابقه ملی #طلیعه_بندگی رو از درگاه سامانه ملی نوجوانان فاطمی به نشانی: javaneno.amfm.ir دریافت کنید و در آزمون برخط شرکت کنید. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خبر #طرحـتلاوتـکریمه مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل بیت علیها السلام به جهت کشف و پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان، طرح تلاوت کریمه را برنامه ریزی و برگزار می نماید. جزییات طرح تماس با شماره‌های : 37175530 - 37175527 لینک خبر: 👈 qhkarimeh.ir/n/zn @Qhkarimeh 🔷 🔸🔹🔸🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 💠 جشنواره ملی طلیعه بندگی "ویژه جشن تکلیف پسران " جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر می توانید از طریق سامانه javaneno.amfm.ir با ما در ارتباط باشید شماره تماس : 02537175301 ◾️◾️◽️◾️◾️ کانال رسمی نوجوانان آستان مقدس @javane_no
#شوق_زیارت خالق احدی باتو برابرنکشیده مانند تو صدیقه اطهر نکشیده خطاط تو را غیر شکسته ننوشته نقاش تورا غیر مکسّر نکشیده تصمیم علی شد که زره را بفروشد چون از توخدا سینه سپرترنکشیده سعید توفیقی رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
اردوگاه زندگی(قسمت دوم) آقای یازرلو معاون مدرسه رفت زیر سردر اردوگاه ایستاد روبروی بچه ها و گفت:می دونم چندین روزه که انتظار می کشیدید بیاید اینجا و مهم تر از اون بدونید اینجا چه خبره و برنامه چیه.همه زل زده بودیم به دهان ایشون ببینم چیو می خواد اعلام کنه.آقای یازرلو گفت برنامه اینه که هر کسی هر جور دلش می خواد برنامه ش رو بچینه.همه اولش وارفتیم از این خبر اما کم کم ایول ایول بعضیا بلند شد و شروع کردند به خوشحالی!آقای یازرلو ادامه داد البته ما اینجا کلی کلاس و امکانات هماهنگ کردیم.کلاس فوتبال و شنا بگیرید تا طراحی و گرافیک و حتی کارگاه آموزش برق و تعمیر ماشین و... اما شرکت تو اونا اختیاریه. کیف به دست و کوله به دوش راهنمایی شدیم به سمت چادرها.برنامه از بعد از ظهر بعد از نماز و ناهار شروع میشد. تو جمع بچه ها هر کسی چیزی می گفت.یکی می گفت فقط ورزش!فوتبال و شنا و کوه نوردی.یه عده از هشتمی ها گفتن ما صبح ها می ریم عکاسی و گرافیک و بعد از ظهر هم کلاس بطالت! یه عده عشق ماشین می خواستن برن کارگاه تعمیر ماشین .خلاصه هر کسی داشت می رفت دنبال اون چیزی که بهش علاقه داشت یا براش جذاب بود. قدم زنان وسط اردوگاه داشتم چرخ می زدم و فکر می کردم چکار کنم.من این وسط مونده بودم .خب به خیلی از رشته ها علاقه داشتم از طرفی تو این یه هفته همه رو نمی تونستم شرکت کنم.هم دلم می خواست بعد چند هفته امتحان یه استراحت حسابی بکنم تو اون هوای دلچسب.هم می خواستم یه هفته بکوب برم آب تنی و والیبال.هم به کار فنی علاقه داشتم و هم هنری.چرا آخه همه ش رو گذاشته بودن یک هفته؟!کم بود برام. رسیدم به چادر های محل اقامت.چادر هجده چادر من و شش تا از بچه ها بود.دیدم رضا نشسته داره تو یه دفترچه چیزی می نویسه.گفتم داری خاطره می نویسی ؟گفت خاطرات رو تو اون سبزه می نویسم.این دفتر برنامه م هست.برام جالب بود.رضا دوست صمیمی و البته رقیب درسی من تو مدرسه بود.خوش اخلاق،منظم و البته پر جنب و جوش.همیشه کاراش رو نظم بود اما نمی دونستم تو این وادی هاست .ازش پرسیدم می تونم برنامه ت رو ببینم.گفت بله. نگاه که انداختم چشام گرد شد! این داستان ادامه دارد... رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no Javaneno.amfm.ir
#دو_رکعت_قصه حکایت دستمال جیبی بنده خدا بدجور زمین خورده بود.اگه چرخ موتور چند سانت این طرف تر می اومد حتما تو جوی آب می افتاد و دست و پاش می شکست. جلو رفتم تا کمکش کنم.با دستمال پارچه ای که توی جیبم بود خون های دست و صورتش رو پاک کردم.دستمال رو انداختم توی یه پلاستیک و انداختمش توی جیبم.اذان که شد اومدم مسجد.اول اذون یادم اومد رفتم پرسیدم از حاج آقا که میشه باهاش نماز خوند یا نه؟گفتند که بدن و لباسهایی که تنت هست باید پاک باشه اما چیزهایی مثل جوراب و کمربند و دستمال جیبی و دستکش لازم نیست پاک باشه.خیالم راحت شد و قامت بستم. برشی از کتاب دو رکعت قصه کتاب ویژه بخش کتابخوانی جشنواره طلیعه بندگی برای ثبت نام و شرکت در جشنواره، به درگاه سامانه ملی نوجوانان فاطمی به نشانی https://javaneno.amfm.ir/ مراجعه کنید رسانه تخصصی نوجوانان @javane_no
#هم_کلاسی_آسمانی شهیدی که امام بر بازوی او بوسه زد... مهرداد دانش آموز ممتاز رشته الکترونیک هنرستان بود و فعال در رشته ورزشی تکواندو .پنج شش سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشت و علی رغم شهادت برادر با عزمی راسخ تر در واحد تخریب و بعدها در دسته غواص ها فعالیت می کرد.مهرداد عزیزالهی رو با کلیپ معروفش شناختند.امام که مصاحبه را دیده بودندخواسته بودند مهرداد را ببرند پیش ایشان.ایشان در جلسه بر بازوی مهرداد بوسه زده بودند و ایشان دست امام را بوسیده بودند.مهرداد به امام می‌گوید چیزی را برای تبرک بدهید. امام هم یک قندان قند را دعا می‌خوانند و به او می‌دهند.مهرداد بعد از حدود شش سال مجاهدت در عملیات کربلای 4 به یاران شهیدش پیوست. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
دیدم که جانم می رود... دوستی برای من خیلی با ارزشه.چون دوست‌ها زندگی آدم رو می‌سازند.کتاب«دیدم که جانم می‌رود» روایت صادقانه و بدون آلایش دو نوجوان در سال های اول انقلاب‌ه.داستان خواندنی دو دوست همراه و صمیمی.«حمید داود آبادی» و «مصطفی کاظم زاده» آقای داود آبادی نویسنده کتاب خاطرات خودشون رو از دوستی با «مصطفی کاظم‌زاده» نوشته.آشنایی این دو نفر از چادر وحدت و بحث با منافقین شروع میشه و به حضور در جبهه کشیده میشه.درسته که مصطفی در ۲۲مهر۶۱ و در جبهه غرب به شهادت رسید اما دوستی این دو یار همیشگی هنوز ، بعد از گذشت سال ها ادامه داره. خوندن این کتاب و خاطرات این دو دوست در حال و هوای انقلاب،سختی ها و دردسر های رفتن به جبهه و... رو در این کتاب بخونید. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷دوست داری با کی به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیایی؟ ✏شما هم برای ما بنویسید که دوست داری با کی به زیارت بیایید و حاجتتون چیه؟ 🌿🌿 رسانه اختصاصی نوجوانان فاطمی Javaneno.amfm.ir @JAVANE_NO
هفته ششم داشتم از پنجره گنجشک ها رو روی شاخه درخت توی حیات دید می زدم و دقت می کردم که کی به اینها می گه صبح زود اینجور بپر بپر کنند برا دو تا دونه...خداوند همه آسمانها و زمین و موجودات رو داره مدیریت می کنه پس کیو غیر از خودش بپرستیم. درسنامه بخش ی مسابقه ملی رو از درگاه سامانه ملی نوجوانان فاطمی به نشانی: javaneno.amfm.ir دریافت کنید و در آزمون برخط شرکت کنید. رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
دوباره آمدم از دورها به پابوسَت چنین غریب، چنین بینوا به پابوسَت درست مثل نسیمی روان که می‏آید زِ هرتعلّق دنیا رها به پابوست 📔شعر از وحید طلعت رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
اردوگاه زندگی (قسمت سوم) دفترچه رو که دیدم خیلی تعجب کردم.رضا برای تک تک ساعات این هفت روز برنامه داشت.جالبه هم خواب توش بود و هم کوه نوردی و دوردور توی اردوگاه.رضا عاشق یادگرفتن حرفه ست.تو مدرسه می گفت دوست دارم هر سال چند تا هنر و مهارت یاد بگیرم که تو آینده بدردم بخوره.همیشه هم تو کتابخونه سرش تو بخش کتاب های علمی بود.منم فکر می کردم اینجا لابد باید همش پاش بند کلاسای مهارتی باشه.اما دیدم برای شنا و والیبالش هم وقت گذاشته.گفت من این رشته ها رو دوست دارم و فقط با برنامه می تونم به همش برسم.ازش خواستم یه وقت برا من بذاره تا در مورد برنامه ریزی صحبت کنیم.قرارمون شد بعد از ناهار.از رضا جدا شدم.قدم زنان خیابون شیب دار اردوگاه رو به سمت کوه رو ادامه دادم و با خودم فکر می کردم من تو این چند سال چقدر فرصت از دست رفته داشتم.نه اینکه همش به بطالت گذشته باشه.درس می خوندم.کلاس قرآن و زبان هم می رفتم اما دیدم خیلی وقت آزاد بوده که می تونستم کلی هنر و مهارت یاد بگیرم.مشکل من نداشتن یه برنامه و عمل به اون بود.نماز ظهر و عصر رو که خوندیم رفتیم سالن غذا خوری.سر میز غذا من و رضا کنار هم نشستیم و از همونجا شروع کردیم به صحبت.رضا می گفت برنامه ریزی رو از داداش بزرگترش یاد گرفته.عمل به برنامه درسته سخته اما برنامه ریزی اعتماد به نفس عجیبی به آدم می ده.آدم می تونه برا آینده ش برنامه ریزی کنه.کلی هنر و مهارت و علم می تونه یاد بگیره.کلی کتاب می تونه بخونه.حتی می تونه کلی فیلم و مستند ببینه.با تفریح از زندگی بیشتر لذت ببره.برای من این صحبت ها خیلی جذاب بود اونم از زبان یکی که داره برا من روش زندگی خودش رو تعریف می کنه.گفتم رضا منم می خوام برنامه داشته باشم مثل تو.گفت با کمال میل.اتفاقا این هفت روز می تونه یه تمرین خوب باشه برای برنامه و اجرای اون.گفت امشب بعد از نماز و شام کنار چادرها یه دفترچه بیار تا بشینیم دوتایی برنامه اردو رو بچینیم.گفتم دوست دارم برای تابستون هم باهات مشورت کنم گفت چشم درخدمتم.گفت حالا تا غروب بیا بریم کلاس تعمیر ماشین.گفتم اتفاقا دوست دارم و می ذارمش توو برنامه.گفت بعد از نماز دفترچه ت رو بیار با خودت. این داستان ادامه دارد... رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no
#دو_رکعت_قصه امام صادق علیه السلام می فرماید: اگر قبل از نماز اذان و اقامه بگویی، دو صف از ملائکه پشت سرت می ایستند و به تو اقتدا می کنند. برشی از کتاب دورکعت قصه کتاب ویژه بخش کتابخوانی جشنواره طلیعه بندگی برای ثبت نام و شرکت در جشنواره، به درگاه سامانه ملی نوجوانان فاطمی به نشانی https://javaneno.amfm.ir/ مراجعه کنید رسانه تخصصی نوجوانان فاطمی @javane_no