eitaa logo
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه
34 دنبال‌کننده
526 عکس
235 ویدیو
73 فایل
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه با هدف ارتقای بینشی، گرایشی و رفتاری فعالان فرهنگی و اجتماعی مناطق محروم شکل گرفته است. جهت ارتباط با ما:👇 @ertebat_99
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ هر روز یک آیه قرآن با تدبر بخوانیم. وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّـهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿٩٣﴾ هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن می‌ماند؛ و خداوند بر او غضب می‌کند؛ و او را از رحمتش دور می‌سازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است. 💟 ♻️ @javaneh_ir
علیه‌السلام فرمودند: 🌴 منْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِ اَلنَّاسِ كَشَفَ اَللَّهُ عَوْرَتَهُ 🍃 هر كه دنبال عيب هاى مردم بگردد، خداوند از عيب و زشتيهاى او پرده بردارد. 📖غررالحکم، ح۸۷۹۶ ♻️ @javaneh_ir
✅روشی برای پاک کردن گناه ✍️آیت الله سید علی قاضی: 🍃خوشحال کردن انسان محزون چه با بذل مال، چه با سخن نیکو، چه با کنار او نشستن، گناهان را پاک می کند. ♻️ @javaneh_ir
✅ بسم الله الرحمن الرحیم کار فرهنگی باید مردمی باشد. خب مردمی بودن یعنی چه؟ تلقی عمومی ما از این مفهوم این است که اگر گروهی از مردم در برنامه های ما شرکت کنند و مخاطب ما شوند، همین یعنی مردمی بودن!! در این صورت مردم را «سیاهی لشکر»ی میبینیم که تنها بع درد پر کردن کجالس و سالن های ما میخورند. 💠 ، یعنی رجوع منظم و مداوم به آرای مردم و مشارکت دادن آنان در « اداره جامعه». و این معنا، با سیاهی لشگر بودن و تماشگر شدن زمین تا آسمان فرق میکند. 💠اجازه بدهید جور دیگری به این مفهوم نگاه کنیم. وقتی از مردم حرف میزنیم، از عناصر آگاه، مسئول، فعال، صاحب حق انتخاب و موثری حرف میزنیم که اگر نباشند، اساساً هر طراحی و تدارکی در هر عرصه و ساحتی، پوچ و بی معنا و بی نتیجه است. این را از کجا یاد گرفته ایم؟ «از جمهوری اسلامی ایران.» بزرگ ترین تحول اجتماعی و سیاسی زمانه ما، وقتی قرار شد از آسمان به زمین بیاید و جامعه را مدیریت کند، چنین مدلی را برای خود برگزید؛ «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد، در دهه ی نخست انقلاب اغلب عرصه های مدیریت کشور چنین ویژگی ممتازی داشت و مردم، به معنای واقعی کلمه در اداره ی امور نقش داشتند. کار فرهنگی نیز همینگونه بود. ما کمتر عکس و فیلمی از کارهای فرهمگی دهه 60 میبینیم که جکعی از مردم در متن و حاشیه اش دیده نشود. شما هم از این تصاویر دیده اید؟ یک بار دیگر عکس های یادگاری دهه شصت ردر مسجد محله، مدرسه، دانشگاه، هیات و کوچه و بازار را ببینید. درجمهوری اسلامی مردمی بودن یک «اصل» و یک «قاعده» و حتی یک «روش» برای اداره امور است؛ از مملکت داری گرفته تا سطوح پایین تر کار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی. خب حالا که معلوم شد مردمی بودن مهم است و باید کار فرهنگی مان را مردمی کنیم، باید بتوانیم این مردمی بودن را کمی بیشتر و کاربردی تر معنا کنیم. کار چمدان دشواری نیست. سطوح یا مراحل اصلی کار فرهنگی را مرور میکنیم: ❇️ الف: طراحی و ایده پردازی ❇️ب: تولید و اجرا ❇️ج: عَرضه و توزیع ❇️د: مخاطب و مصرف ما، در مواجهه با مردم چه به دست می آوریم؟ 🔹1_ فهم تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی جامعه 🔹2_ کشف نیازهای روحی، معنوی، فکر و مادی مردم 🔹3_ درک و بازشناسی آرمانهای تاریخی، دینی؛و اخلاقی مردم پس از اینکه این ها را دریافت کردیم. ایده پردازی ها ، تصمیم سازی ها، طراحی ها و اقدامات فرهنگی مان را مبتنی بر این یافته ها تنظیم خواهیم کرد. آن وقت میتوانیم ادعا کنیم که سطح اول کار فرهنگی ما مردمی است. همین خشت اول را اگر درست بگذاریم، برکاتش را در مراحل بعدی خواهیم دید. ✍️ ادامه دارد... ♻️ @javaneh_ir
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه
✅ بسم الله الرحمن الرحیم کار فرهنگی باید مردمی باشد. خب مردمی بودن یعنی چه؟ تلقی عمومی ما از این م
✅ ادامه مطلب قبلی مردمی بودن کار فرهنگی، باید خودش را در این چهار مرحله و سطح نشان دهد. باید بلد باشیم که چگونه این 4 مرحله را مردمی کنیم. یکی یکی جلو برویم: 1_ مرحله طراحی و ایده پردازی: یعنی هسته اصلی کار فرهنگی. فکر اولیه کار ازکجا می آید؟ چطور شد به این نتیجه رسیدیم که این کار را کنیم؟ چه میخواهیم بگوییم؟ مسئله مان چیست؟ اگر پاسخی برای این پرسش ها نداشته باشیم، اساساً کارمان بیهوده است. اما اگر پاسخی در کار است، باید ببینیم این پاسخ چه نسبتی با مردم دارد. خیلی ساده بگوییم، مردم باید خود را در کار فرهنگی ما ببینند. کار فرهنگی ما باید مردم را روایت کند. انعکاس حرف و مسئوله مردم باشد. باید مردم را در هرکار فرهنگی ببینیم و بشنویم. مردم هم باید خود و مسائلشان را در برنامه و اقدام فرهنگی ما ببینند و بشنوند. نمیشود طرحی بریزیم، مراسمی بگیریم، برنامه ای اجرا کنیم که ربطی به مردم، آرمان مردم، حرف مردم و مسئله مردم نداشته باشد. این نکته، به ویژه در سطح محلات باید ملموس تر باشد. مردم در مواجهه با کار فرهنگی ما، ابتدا دنبال خودشان میگردند. آنها بلافاصله میپرسند: «حرف من، آرمان من، درد و مسئله من، کجای این کار دیده میشود؟!» کاری که هیچ نشانه ای از مردم نداشته باشد، در واقع یک ایده محفلی و خودمانی است. کاری میکنیم که کرده باشیم! شبیه همان جمله مشهور « هنر برای هنر »میشود. ما هم اینجا « کار برای کار »، « مراسم برای مراسم »، «همایش برای همایش »، و « سخنرانی برای سخنرانی » و « یادواره شهدا برای یادواره شهدا » انجام میدهیم! خب؛ چرا باید از مردم انتظار داشته باشیم برای چنین حرکتی، تره و خُرد کنند؟؟!! مگر مردم بیکارند که برای کارهای شخصی و محفلی ما وقت بگذارند و هزینه کنند؟ : میخواهیم یادواره « » را برگزار کنیم. ایده اولیه این کار، تکریم، معرفی و بزرگداشت شهدای محله حسن آباد است. کاملا واضح است که اینجا باید حرف از شهدای محله حسن آباد باشد، خاطرات این شهدا گفته شود، راویانی بیایند که شناختی از چندمحله این شهید داشته باشند، خانواده شهدای این محله مورد توجه باشند، پدر و مادر این شهدا باید در صدر بنشینند و... هدف نهایی این است که به وسیله ی برگزاری یادواره، اهالی محل، نوجوان ها و جوان هایی که شناختی از شهدای محله ما ندارند با این شهدا آشنا شوند. اگر در طراحی و برنامه ریزی ما این محورها حاکم باشد، طبعا ایده اولیه ما مردمی است. اما معمولا چه میکنیم؟ یادواره ما اسما مربوط به شهدای محله حسن آباد است، اما رسما ارتباطی با این محله و شهدایش ندارد! نتیجه چه میشود؟ 30 سال است یادواره برگزار میکنیم، اما حتی بچه های مسجد خودمان اسامی شهدای محله را نمیدانند، چه برسد به مردمی که مسجد نمی آیند! مردم در این یادواره، خود و آمران و تاریخ و خاطرات خودشان را نمیبینند، پس نمی آیند. ما هم مجبور میشویم برای پر کردن کجلس، دنبال مخاطب بگردیم از سازمانها، نهادها، همکاران و رفقای خودمان! اگر به شهدای محله، به معنای واقعی کلمه اعتنا کنیم، کمترین اثرش این است که خانواده، فامیل، آشنایان و دوستان هر شهید جمع میشوند و می آیند یادواره ی ما و مجلس را با شکوه میکنند و لذت هم میبرند. : میخواهیم نشست سیاسی برگزار کنیم. کسی را می آوریم تا برایمان حرف بزند و نحلیل کند و روشنگری نماید. قبل از انجام این کار باید بدانیم که مردم محله مان چه سوالات و مسائلی در حوزه سیاسی دارند؟ کدام شبهات بین آنها رایج است؟ گره های ذهنی آنها در مسائل سیاسی «داخلی_خارجی» چیست؟ دوست دارند در چه موضوعی تحلیل بشنوند؟ بنابراین واجب ترین کار ما این خواهد بود که مسئله شناسی کنیم. بعد که مسائل سیاسی مردم را شناختیم، دنبال کسی خواهیم رفت که بتواند به این مسائل پاسخ دهد، نه اینکه هر چیزی که خودش تشخیص داده مسئله است یا خودش دوست دارد را بگوید و برود. مردم می ایند و مینشینند پای سخنرانی مهمان ما. وقتی پاسخ سوالشان را نمیگیرند، طبیعی است که پا میشوند و میروند و دفعه ی بعد هم نمی آیند. ✍️ ادامه دارد... ♻️ @javaneh_ir
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | انتشار برای نخستین بار 💠رجز خوانی و سینه زنی مدافعان حرم در اولین روز حضور در دمشق (۹۵/۱/۱۶) با حضور شهدای خانطومان شهید شهید شهید شهید شهید شهید ، شهید و... 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید ♻️ @javaneh_ir
مرکز رشد و توانمندسازی جوانه
✅ ادامه مطلب قبلی #بخش_دوم مردمی بودن کار فرهنگی، باید خودش را در این چهار مرحله و سطح نشان دهد. ب
❇️ 🔷 میرسیم به مرحله اجرا. مردمی بودن در این مرحله یعنی چه؟ خیلی ساده اش این میشود که: _دست مردم توی کار باشد _مردم در اجرای برنامه و انجام کار، « نقش» داشته باشند _مردم برنامه و کار را مال خود بدانند 🔷تحقیق این هدف اما به سادگی نیست. چند شرط مهم لازم است: 1_متولیان امر، واقعا به برکات مردمی بودن کار اعتقاد داشته باشند. بعضی ها همچنان فکر میکنند « نباید به مردم رو داد! » چرا اینطوری فکر میکنند؟ _نگران کاهش اعتبار و قدرت و مرجیعت خود هستند! _تصور میکنند مردم را کار را خراب میکنند. 2_متولیان، توانایی شناسایی نقش های موجود در کار و تقسیم کار بر مبنای آن نقش ها را داشته باشند. ابعاد و مختصات کار را بشناسند. این توانایی، خیلی وقت ها تجربی است. یا خودشان تجربه میکنند یا از نجربه دیگران استفاده میکنند. پس باید به صاحبان تجربه میدان داد. 3_ افرادی را که به نوعی در اطراف برنامه هستند، بشناسند. این افراد میتوانند نیروهای مجموعه خودمان باشند یا اطرافیان و همسایگان و هم محلی ها. تا وقتی این داشته های ارزشمند خود را نشناسیم، نمیتوانیم در اندیشه طراحی برنامه ای مردمی باشیم. افرادی که در اطراف ما هستند داشته های ارزشمند ما هستند. 🌐 پس به 2 شناخت نیاز داریم: اول ازهمه: شناخت استعدادها، توانایی ها، روحیات و قابلیت های افراد مجموعه ی خودمان. دوم: شناخت آدم هایی که بیرون مجموعه هستند اما همراه اند. ✍️ نکته مهم: گفتیم که گاهی چون فکر میکنیم مردم نمیتوانند به درستی کاری را امجام دهند، از سپردن کار به آن ها میترسیم. پیش خودمان میگوییم: « مردم که بلد نیستند.!» حرف بیراهی نیست، هر کاری را که نمیشود به هرکسی سپرد. در این حالت چه باید کرد؟ پاسخش ساده است: «باید به کسانی که کار بلد نیستند، کار یاد دهیم.» ایمجاست که پای «آموزش» وسط می آید: « ». آموزش واقعی یعنی آموزشی که نیازی را بر طرف کند و باری از روی دوش مردم بردارد. خیلی از آموزش های ما تشریفاتی و به درد نخور هستند. ❇️آموزش را دو جور میشود انجام داد: 1_آموزش در کلاس: بعضی چیزها را باید در کلاس یاد گرفت. یعنی مربی بیاید و مبتنی بر دانش و تجربه اش، موضوعی را یاد بدهد. آموزش های معرفتی و فکری از این دسته آموزش ها هستند. 2_ آموزش در میدان: بعضی کارها، در میدان عمل یاد گرفته میشود. فرد در میدان واقعی قرار میگرد و تجربه میکند و می اموزد. 💠 : برگزاری یک مراسم مذهبی، رویدادی تجربی است. افراد باید در کار قرار بگیرند و به چشم ببینند و تجربه کنند تا بدانند که چگونه میشود یک مراسم مذهبی برگزار کرد. 💠 : گرداندن امور چایخانه هیات، قابلیتی است که با تجربه به دست می آید. آموزشش نیز در همان چایخانه و حین کار اتفاق می افتد. 💠 : توانایی مدیریت سیستم صوتی مسجد، با تجربه کردن حاصل میشود. یک نفر باید بنشیند ورِ دست مدیر دستگاه صوتی، تا ببیند چگونه در موقعیت های مختلف، باید دیتگاه را تنظیم کند. ما نیاز به هر دو آموزش داریم.اما میزان اثرگذاری یادگیریهای تجربی و میدانی بیشتر است. اگر بتوانی آموزش های معرفتی و فکری را هم در دل یک عملیات انجام دهیم، توفیق بیشتری کسب خواهیم کرد. پس میبینیم که چرخه ی مردمی سازی امور، با حلقه مهم دیگری به نام باید کامل شود. اصلا یکی از ماموریت های اصلی ما، همین یاد دادن است. یاد دادن و یاد گرفتن، بخشی از کارفرهنگی است. افراد با این تجربه ها رشد میکنند و اماده پذیرش مسئولیت های بزرگتر میشوند. همین جا بد نیست بگوییم: «رشد افراد، از مردمی سازی امور است.» ✍️ ادامه دارد... ♻️ @javaneh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناحها خودکفا باشیم. 📅امام خمینی (ره) | ۱۱ آبان ۱۳۵۸ ♻️ @javaneh_ir
عَرضه و توزیع: صورت مسئله: محصولی تولید کرده ایم، یا برنامه ای راه انداخته ایم. حالا نوبت « » و « » است. اصلا اگر محصولمان به دست مردم نرسد،یا مردم از برنامه ها مان بی اطلاع باشند، کارمان بیهوده است! بله، بیهوده است. چون قرار است اثر و نتیجه هر محصول و برنامه ای، در نهایت به مردم برسد. وقتی نمیتوانیم به گوش مردم برسانیم که چه ساخته ایم و چه پرداخته ایم، دیگر چه فایده که کار ما چقدر با کیفیت است یا برنامه مان چقدر «شیک و تر و تمیز است؟» چه بسیار کتاب و فیلم و مجله که با هزینه های زیاد تولید کرده ایم و همین الان در انباری ها و زیر پله ها و پستوها روی هم تلنبار شده است و خاک میخورد. این محصولات را برای چه تولید کرده ایم؟ آن فیلم را برای چه ساخته ایم؟ آن کتاب را برای چه؟ آن مجله را؟ آن پوستر را؟ برای انبار کردن؟؟!! برای خود نمایی کرردن با فلان کتاب یا بهمان فیلم؟ یا آن برنامه و جشن و نشست را برای چه طراحی کرده ایم؟ برای اینکه یک عده آدم تکراری بیایند و انجا بنشینند و برایمان کف بزنند و ما هم دل خوش باشیم به این که برنامه ای برگزار کردیم؟ هرگز! ما میخواهیم مردم محصول ما را ببینند و به برنامه ی ما بیایند. موضوعیت توزیع یعنی چه؟ یعنی علاوه بر نتیجه ی توزیع، خود فرآیند توزیع هم یک کار فرهنگی است. خود این کار، اگاهی بخشی است، رشد دهنده است، تجربه ساز و تجربه اندوز است، ارتباط افرین است. شناخت را تقویت میکند، بخشی از میدان تربیت است. آیا عَرضه و توزیع، فقط یک وسیله است برای اینکه مردم به محصول ما دسترسی پیدا کنند؟ این هم هست؛ اصطلاحاً میگوییم «توزیع محصول، طریقت دارد.» یعنی امکان توزیع، یک راه است برای رساندن محصول و ایده فکرمان به دست مردم. توزیع، یک ابزار است. اما فقط این نیست. در کار فرهنگی انقلابی، هر کار و هر گامی باید ارزش فرهنگی تربیتی داشته باشد. کاری مانند عرضه و توزیع هم باید چنین ارزشی داشته باشد. این ویژگی را «موضوعیت» می نامیم. عرضه و توزیع محصول، موضوعیت هم دارد. آموزش واقعی، یعنی اموزشی که نیازی را برطرف کند و باری از روی دوش مردم بردارد. خیلی از اموزش های ما تشریفاتی و به درد نخور هستند. ✍️ ادامه دارد... ♻️ @javaneh_ir
✅ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌹روزمان را با قرآن و تدبر در آیات الهی شروع کنیم💐 ویروس_کورونا، یک پدیده ای بود تا خداوند قیامت را، که مردم فراموشش کردند، یادآوری کند، عاقبت مارا در قیامت به تصویر کشیده است، در سوره عبس می فرماید: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ….(٣٤) وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﺪﺭﺵ….(٣٥) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ(٣٦) الآن رفتار مردم شبیه روز قیامت، است این روزها مردم از ترس جان خود،از هم فرار می کنن، بهترین دوستان به یکدیگر دست نمی دهند مادر فرزندش را بغل نمی کند، پدر دست فرزند را نمی گیرد، کسی به دیدن یکدیگر نمی رود، حتی عزیزترین کس ما از دنیا برود جنازه اش را به ما نمی دهند غریبانه دفنش می کنن، مجالس ممنوع، اعمال عبادی تعطیل، رفتارهای اجتماعی، صله رحم دید و باز دید تعطیل، ارزان ترین لوازم نجات به بالا ترین قیمت، خلاصه هرکس تنها به فکر خودشه، پس بیاییم پیش از آنکه با خدا و دیگران تسویه حساب کنیم، با خودمان تسویه کنیم، در سوره قارعة می فرماید: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم [ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﻴمگی ] ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪه ﺍﻧﺪ(٤) امروز نشانه ای از روز قیامت است، خدایا، همه انسانها را در هر کیش و آیینی که هستند ، بیماریهایشان را شفا، و از خزائن رحمت بیکران دریاب... ♻️ @javaneh_ir
صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🌴 من أكبَرِ الكبائرِ أن يَسُبَّ الرجُلُ والِدَيهِ ، قيلَ: و كيفَ يَسُبُّ والِدَيهِ ؟ ! قالَ : يَسُبُّ الرجُلَ فَيَسُبُّ أباهُ و اُمَّهُ . 🍃 از بزرگترين گناهان اين است كه آدمى پدر و مادر خود را دشنام دهد . عرض شد :چگونه كسى پدر و مادر خود را دشنام مى دهد؟ فرمود : كس ديگرى را دشنام مى دهد و او متقابلاً به پدر و مادر وى ناسزا مى گويد. 📖بحارالانوار، ج74، ص46، ح 6 ❇️ @javaneh_ir