جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_59 بچهها بالاخره از حیاط دل کندن و پر سر و صدا وارد اتاق می
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈•
#رمان_ریحانه
#قسمت_60
آروم آروم به سختترین مرحله، یعنی تحمل خونهی مامانی، بدون حضور مامانی، نزدیک میشیم.
البته این برای من شاید راحتتر از مهدی باشه. چون اون اولین بارش هست که بعد از مامانی پا توی این خونه میذاره.
مثل دفعه قبل، با هر قدمی که از پلهها بالا میرم، راه نفسم تنگتر میشه.
با خودم میگم اگه قرار باشه هر بار که این حیاط کوچیک و این پلهها رو میگذرونم، بغض این همه فشار بیاره، کارم خیلی سخت میشه!
همگی زیر کرسیای که دایی توی پذیراییِ خونهی مامانی بر پا کرده، میشینیم.
همه فنونی رو که برای غلبه بر بغض بلد هستم، به کار میبرم تا اشکهام جلوی این جمع نریزه؛
از نفسهای عمیق، پلک زدنهای سریع و نامنظم و نگاه گرفتنهای پشت سر هم از گوشه گوشهی این خونه گرفته تا مشغول کردن حواسم با سر به سر گذاشتن و شوخیهای بیمزه با بچهها.
اما یک لحظه نگاهم به چشمهای سرخ و پر شده از اشکِ مهدی کافی شد برای شکستنِ سدی که مقابل بغضم ساخته بودم.
تک تک خاطرات بچگیمون که همراه مهدی و بچههای دایی پیش مامانی میموندیم، اختراعات مهدی، فوتبال و لیلی بازی کردنهامون و خلاصه همه بازیگوشیهای ما و همه حرص خوردنهای مامانی، به ذهنم هجوم آوردن و بالاخره این منِ شکست خورده در برابر این حجمِ بزرگ از دلتنگی، برای خالی کردن ناراحتیهام پناهی بهتر و در دسترستر از زیر لحاف کرسی پیدا نکردم.
گریهم که بند نمیاومد، اما کمبود هوا و تنگی نفس زیر لحاف کرسی، در نهایت من رو متقاعد کرد که از این پناهگاه مملو از مونواکسید کربن خارج بشم.
نگاه جمع بهم میگفت صورتم کبود از کمبودِ اکسیژن و چشمهام سرخ از گریه و احتمالا دماغم هم اندازه اون گوشتکوبِ چوبیِ خونه عزیز شده.
اما هیچ کس چیزی به روم نیاورد.
درستش هم همین بود! وقتی مهدی که پسر هست اینطور بغضش میگیره، طبیعیه که منِ دختر اینطور گریهم بگیره!
#رمان
رمان اختصاصی کانال جوانه نور
✍️به قلم م. بابایی
⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
پشت بام بسیار زیبای "حمام ابوالمعالی"
شهر تاریخی خشتی زیبای یزد
#ایران_زیبا
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 احکام به زبان ساده
🎬 قسمت بیست و ششم:
🔻پزشک محرم است؟
#احکام
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
⚠️ با دوستامون چطور باشیم خوبه!؟
امام علی(ع) خیلی قشنگ میگه، بخونید.👆
#گفته_های_ناب
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 آموزش حرکت ماندلا
#آموزش
#اینشات
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
🚨 بنزین ماشین تموم بشه، میایسته...
😉 حواسمون به انگیزههامون باشه، چون دقیقاً نقش بنزین رو داره.👌
#حس_خوب
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب_1_ق.pdf
13.73M
#پیشنهاد برای پر کردن اوقات فراغت تابستان
#کتاب_بخونیم
📚 قصههای خوب برای بچههای خوب/ جلد ۱
#یارمهربان
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تیزر کلاس فتوشاپ
آموزش این دوره تابستانی فتوشاپ شامل :
۱۵ جلسهی آموزشی ابزارها، پانلها، منوها و دستورات میباشد.
بهعلاوه ۴ جلسه رفع اشکال کاملاً تعاملی و آنلاین در متینیگ گوگل که از اواسط دوره قرار داده میشود.
❇️ آموزشهای این دوره کاملا پروژهمحور شامل؛
✓ طراحی نمونه کارت ویزیت به همراه تنظیمات اصلی یک کارت ویزیت
✓ طراحی لیوان و ماگ
✓ طراحی بر روی تیشرت
✓ طراحی تقویم
✓ طراحی جلد کتاب
✓ طراحی ست اوراق اداری
✓ طراحی پاکت خرید
✓ طراحی بنر تبلیغاتی
✓ طراحی کاور پست اینستاگرام و استوری
هزینه دوره: ۱۵۰ هزار تومان
👇راههای ارتباطی: 👇
🌐 آیدی در ایتا و شاد:
@jamalpor_khz
🌐 آیدی در واتساپ:
http://wa.me/+989168309643
✔️ مهلت ثبت نام: تا ۲۰ خرداد
#تابستانه
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه اول واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/C3KkkkSpnJ80luhYON2jLf
✔️ گروه دوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/D8J3G18HEjULGhyDOq33yX
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
اینجا سوئیس تو اروپا نیست.
اینجا روستای "برسه" تو منطقه جنگلی دوهزار تنکابن تو استان مازندرانه. 😍
#ایران_زیبا
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دین شکمی ❗️
حکایت مردم ما
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
در ادامه آیه ی لا یَسْخَرْ قُوْمٌ مِنْ قَوْمٍ
آثار اجتماعی و تاثیرات زیانبار تمسخر:
⛔دامن زدن به اختلافات میان قومها و گروه ها مانند قوم لر👩🦱،عرب👳،آذری👨🦱
⛔ساختن لطیفه برای این قومها👥 نمونه این اختلافات اجتماعی است.
راهکار رهایی از تمسخر:
برای رها شدن از این نابههنجار اجتماعی قرآن دستور میدهد:
🔷 مومنان افراد تمسخر کننده را پند دهند. (هود آیه ۸۷)
🔷 از همنشینی با آنان پرهیز نمایند. (انعام آیه ۶۸)
🔷 از دوستی با آنان خودداری کنند. (مائده آیه ۵۷)
#عطرقرآن
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فضای مجججججازززززززززززززی
#سواد رسانه
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
فکرشم قشنگه...😇
🎼 سرود #سلام_فرمانده را که همه شنیدید؟!
🤔 هیچ دقت کردید چرا این سرود اینقدر به دلها نشسته و دلها را تکون داده؟
🙋🏻♂️ میدونید در اسلام، سلام مستحبه و جواب سلام واجبه؟
⁉️ وقتی به امام زمان یعنی امام حیّ و حاضر سلام میدی آیا ممکنه جوابت را نده؟
😊 اونم جواب سلام کودکانی که پاک و معصومن...
👌🏻فضای معنوی و تاثیرگذار این سرود رازهای زیادی داره...
🙋🏻♂️ السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
پاسخ امام زمان(عج)...
فکرشم قشنگه😇
#انتظار_و_مهدویت
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
✨نمونه کار تابلوی مدرن
انواع تابلوهای دکوراتیو که با تکنیک ورق طلا و خمیر تکسچر آموزش داده میشود.
آموزش بصورت ۸ جلسه دوساعته میباشد.
هزینه دوره : ۱۵۰ هزار تومان
👇راههای ارتباطی: 👇
🌐 آیدی در ایتا و شاد:
@jamalpor_khz
🌐 آیدی در واتساپ:
http://wa.me/+989168309643
✔️مهلت ثبت نام: تا ۲۰ خرداد
#تابستانه
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه اول واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/C3KkkkSpnJ80luhYON2jLf
✔️ گروه دوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/D8J3G18HEjULGhyDOq33yX
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_60 آروم آروم به سختترین مرحله، یعنی تحمل خونهی مامانی، بدو
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈•
#رمان_ریحانه
#قسمت_61
به یاد اون شبهایی که همراه مامانی با یه فانوس از پایین روستا تا بالای روستا برای شبنشینی میاومدیم، بعد از شام، خونه دایی رو به مقصد خونه خاله مامان ترک کردیم.
خیلی خسته هستم اما زهره، دختر خاله مامان که همسن و رفیق هستیم، اصرار داره تمام خاطراتمون، از بچگی تا الان رو دونه به دونه مرور کنه.
هوایی شدم و خاطرات بدون اجازه، مثل اسلاید، پشت سر هم، میان و میرن؛
یادمه از وقتی پنج سالم بود، تو این روستا برای بچهها تعیین تکلیف میکردم که چیکار بکنن و چیکار نکنن.
یادش بخیر، اون شبی که پام رو کردم توی یه کفش که من هم میخوام مثل بچههای دیگه برم مدرسه و مامانی بعد از کلی باید و شاید و پیدا کردنِ کیفِ قدیمیِ مامان از توی صندوقِ بزرگِ زیر رختخوابها، بالاخره رضایت داد.
وقتی یه دختربچه پنج ساله که قد کیفش، از قد خودش بلندتر بود رو تصور میکنم که توی کوچه پس کوچههای روستا به دنبال دخترهای دانشآموزِ بزرگتر از خودش تا جلوی درِ خونشون میرفت و به کمک مامانهاشون، اونها رو به زور از خونههاشون بیرون میکشید، خندهم میگیره.
یا موقعی که به دستور معلم کلاس، با جارو بالای سر پسرهای از زیرِ کار دَررو کلاس وایسادم تا نیمکتهارو جابجا کنن تا دخترها کف کلاس رو جارو بکشن.
بماند که تهش کار به دعوا کشید و آقای معلم رای رو به نفع ما صادر کرد!
یا اون روزی که همراه مهدی تصمیم گرفتیم برای بچههای روستا، جلوی خونهی مامانی تئاترِ طنز اجرا کنیم و حتی کارتِ دعوت هم درست کردیم؛
هر چند به جز چند نفر، باقی بچههایی که دعوت کردیم نیومدن و این شکست خیلی ناراحت کننده بود!
یا اون موقعی که بچههای شرِّ روستا به بهانه اینکه براشون قصه بگم جلوی راهم رو گرفتن و من که از قصه گفتن خسته شده بودم، برای دست به سر کردنشون، رفتن و دیدنِ دعوای خیالیِ عدهای خیالی، تو یه محلِ خیالی رو بهونه کردم و خودم از یه راه دیگه به خونه مامانی فرار کردم.
چقدر مامانی بعد از شنیدن این قضیه ذوق کرد و قربون صدقهم رفت...
یادش بخیر...
حس میکنم به همون تعداد کسایی که توی این روستا محبتِ زیادی به من نشون میدن، کسایی هم هستن که میخوان سر به تنم نباشه!
#رمان
رمان اختصاصی کانال جوانه نور
✍️به قلم م. بابایی
⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy