eitaa logo
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
693 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
هردرخت تنومندی اول یه جوانه‌‌ی کوچيک بوده🌱 وقتی تونست در مقابل طوفان وحوادث مختلف مقاومت کنه، تبدیل میشه به درخت قوی و مرتفع🌳 برای رسیدن به اون بالاها باید ازجوانه‌ی وجودیت حسااابی مراقبت کنی، درست مثل یه باغبان😉👨‍🌾 ارتباط باما: @admin_javane_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت هشته از امام رضا (علیه السلام) کمک بخوایم
نیازمند نگاه سردار++ @javaneh_noor
روزی میرسد که در آغوش میگیرمت @javaneh_noor
♡..به نام خدا..♡
🎙بسم الله الرحمن الرحیم 📖روزمان را با قرآن آغاز کنیم، هر روز قرائت یک صفحه از قرآن کریم 💌صفحه ۲۱۱ قرآن کریم https://eitaa.com/javaneh_noor
هر صبح که بیدار می‌شویم از واجبات ماست سلام بر صاحب‌الزمان "عج" :)🌱 - السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان السلام علیک یا امام الانس و الجان السلام علیک یا سیدی و مولای آقا جان الامان الامان . . . https://eitaa.com/javaneh_noor
جوانه نوری های عزیز ♤..از امروز معرفی کتاب داریم..♤ ♡..هر روز یک کتاب..♡ https://eitaa.com/javaneh_noor
پس از شکل گیری گروهک‌های تروریستی در کشور سوریه این افراد به بسیاری از نقاط کشور حمله کردند و بر هر نقطه‌ای تسلط پیدا می‌کردند به اسم اسلام به سلاخی و کشتار مردم می‌پرداختند. در استان ادلب دو شهر فوعه و کفریا که مردمی شیعه نشین دارد در زمان حمله داعش به محاصره درآمدند. با مقاومت و ایثار مجاهدان شهر دشمن هیچگاه نتوانست این دو منطقه را به تسخیر درآورد اما با شلیک خمپاره و ممانعت از ورود دارو و غذا باعث شهادت هزاران نفر شد. پس از سه سال محاصره این منطقه سرانجام بر اثر توافقت انجام شده مردم توانستند از این شهر خارج شوند و به اردوگاه پناهندگان فرستاده شوند. این داستان واقعی سوژه‌ای برای نگارش قصه‌ای تخیلی از پایداری و مقاومت شد. https://eitaa.com/javaneh_noor
🌳 بزرگ شدن در سپیدان 🌀 در این کتاب سوده و سعید خواهر و برادری هستند که در یکی از شهرهای شیعه نشین سوریه در محاصره‌ی داعش هستند. آن‌ها از یک راه مخفی به شهری ناشناخته می‌رسند. شهری که مردمانش کوتوله هستند و توسط گروهی هرتزلی محاصره شدند. آن ها باید کمک کنند تا این مردم از این زندان بزرگ نجات پیدا کنند. 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 نویسنده: زینب ایمان طلب تصویرگر: اسماعیل چشم‌رخ نشر: راه یار تعداد صفحه: ۱۳۶ صفحه رده سنی: ۸ تا ۱۴ سال https://eitaa.com/javaneh_noor
{..قسمتی از کتاب‌..} 🍎 🌳 ، داستانی درباره‌ی شجاعت، مقاومت، مسئولیت‌پذیری، خانواده و بالندگی _________ طعم سیبی که چشیده بود، زیر زبانش بود. اما هدف مهم‌تری داشت و می‌خواست روی هدفش تمرکز کند او باید بهترین دونده‌‌ی دنیا می‌شد. همان طور که پارچه‌ی ارغوانی را به پایین لباس آبی‌اش می‌دوخت خودش را تصور کرد که لباس ورزشی سبز پوشیده بود و کفش‌های بابا را به پا داشت و مقنعه‌ی سفیدش کج و کوله شده بود و داشت مثل برق می‌دوید و می‌دوید و می‌دوید و از خط پایان رد می‌شد. توی خیالش همه جیغ می‌کشیدند و تشویقش می‌کردند. مامان و بابا و سعید از روی سکوی تماشاچی‌ها برایش دست تکان می‌دادند. پرچم سوریه را برمی‌داشت و دور خودش می‌پیچید و باز می‌دوید و می‌دوید. تماشاچی‌ها متعجب می‌شدند یکی از گزارشگرها داد می‌زد:«دختر! مسابقه تمام شد اول شدی» سوده خوشحال داد می‌زد: «یه دور دیگه میزنم به افتخار کشورم به افتخار مردمم ما همیشه پیروزیم بعد انگشت‌هایش را به نشان پیروزی جلوی دوربین‌ها می‌گرفت و همه فریاد زنان اسمش را تکرار می‌کردند.»
هرگاه در نمازت عجله کردی خواستی زودتر به پایان برسانی به یاد بیاور!!! همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز بروی به آن برسی و همه ی آنچه که می ترسی در این مدت از دست بدهی به دست همان کسی است، که در مقابلش ایستاده ای برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بگذاریم🌺 ...♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤... @javaneh_noor ...♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡...
چرا باید با این وضع کشور رای بدیم؟🧐 اگه هنوز شک داری رای بدی .. این مطالب رو بخون🥰👆 ...♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡... https://eitaa.com/javaneh_noor ...♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤...
✨بعثتِ شما، بعثتِ نور و نوازش بود؛ خواندی به نامِ پروردگارت، و ما، همه عاشق شدیم! قبله‌ی چشمانِ ما، هنوز هم، دلتنگِ عارفانه‌های حرای شماست... ما که ادبِ عشق نمی‌دانیم امّا، هرگاه نام شما را بر لب آوردیم؛ به اندازه‌ی تمامِ دخترکانی که به آن‌ها حقّ حیات بخشیدی، جوانه زدیم.. شکوفه برآوردیم و بهار شدیم!🌱 🎈عیدتون مبارک🎈 ...♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡... https://eitaa.com/javaneh_noor ...♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤...