،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ 🚨 آثار روزه در قیامت 🔹قٰالَ رَسُول الله (صل الله علیه و آله و سلم): 🔸مٰا مِنْ مُؤْمِنٍ یَصُومُ
﷽؛
💎 چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#خداوند به #حضرتموسی وحی فرستاد ، که چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#عرض کرد :
#خدایا روزه دارم و در حال روزه ، دهان خیلی معطر نیست .
#خداوند فرمود :
#ایموسی !
بوی دهان روزهدار پیش من از مشک خوشبوتر است .
انسان مگر نمیخواهد در آن عالم #مطیّب و #معطّر باشد ، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد . آنجا #روزه است که انسان را معطّر میکند .
#حکمتعباداتحضرتآیتاللهجوادیآملیصفحه142
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
💎 چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#خداوند به #حضرتموسی وحی فرستاد ، که چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#عرض کرد :
#خدایا روزه دارم و در حال روزه ، دهان خیلی معطر نیست .
#خداوند فرمود :
#ایموسی !
بوی دهان روزهدار پیش من از مشک خوشبوتر است .
انسان مگر نمیخواهد در آن عالم #مطیّب و #معطّر باشد ، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد . آنجا #روزه است که انسان را معطّر میکند .
#حکمتعباداتحضرتآیتاللهجوادیآملیصفحه142
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
💎 چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#خداوند به #حضرتموسی وحی فرستاد ، که چرا با من مناجات نمیکنی ؟
#عرض کرد :
#خدایا روزه دارم و در حال روزه ، دهان خیلی معطر نیست .
#خداوند فرمود :
#ایموسی !
بوی دهان روزهدار پیش من از مشک خوشبوتر است .
انسان مگر نمیخواهد در آن عالم #مطیّب و #معطّر باشد ، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد . آنجا #روزه است که انسان را معطّر میکند .
#حکمتعباداتحضرتآیتاللهجوادیآملیصفحه142
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
💎 آیا برای شهداء وعدهٔ بهشت ندادهای ؟!
#حضرتپیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#حضرتموسی علیهالسلام عرض کرد :
خدایا آن رفیق من که شهید شد کجاست و حالش چگونه است ؟
#خطاب رسید :
او در جهنّم است .
#عرض کرد :
پروردگارا !
مگر شهداء را وعدهٔ بهشت نداده بودی ؟!
#فرمود :
چرا ، ولی دوست تو در آزار دادن و نافرمانی پدر و مادر اصرار داشت . و من عمل کسی را که به پدر و مادر ستم نماید قبول نمیکنم .
#پندتاریخجلدیکصفحه۹۴
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#کُشتیدوبرادر
💎 #امامباقر علیهالسلام در روایتی میفرمایند : #پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله مریض بود . #فاطمه سلاماللهعلیها دست #حسن و #حسین را گرفت و به جهت عیادت پدر در منزل #عایشه به راه افتادند . دیدند #رسولخدا صلیاللهعلیهوآله خوابیده است ـ #امامحسن در طرف راست پیامبر و #امامحسین در طرف چپ آن حضرت نشستند و بر بدن حضرت فشار میآوردند .
چون حضرت از خواب بیدار نشد ، خانم #فاطمهزهرا سلاماللهعلیها به #حسن و #حسین فرمود :
#ایعزیزانم
جدّ شما در خواب است . اکنون برگردید و او را دعا کنید و به حال خود واگذارید تا از خواب بیدار شود ، آنگاه بسوی او باز گردید .
#عرض کردند : مادر ، ما از اینجا بیرون نمیرویم . #حسن بر بازوی راست و #حسین بر بازوی چپ آن #حضرت خوابیدند ، در این وقت #فاطمه برخاست و به خانه خود رفت .
#حسن و #حسین کمی خوابیدند و زود بیدار شدند ، ولی دیدند #پیامبر در خواب است . به #عایشه گفتند : مادرمان کجا رفت ؟ گفت : به منزل خود .
#سپس برخاستند و در آن شب تاریک و پر رعد و برق که آسمان به شدت میبارید بیرون آمدند ، و پس نوری از برای آنان درخشید .
#حسن در آن نور با دست راست خود ، دست چپ #حسین را گرفت و با هم صحبت میکردند تا به #باغبنینجّار رسیدند . بنابراین ، سرگردان شدند و نمیدانستند کجا بروند .
#حسین به برادرش گفت : ما سرگردانیم و نمیدانیم کجا میرویم ، بهتر این است که در اینجا بخوابیم تا صبح شود . همدیگر را به آغوش کشیده و خوابیدند . از آن طرف چون #رسولخدا بیدار شد در جستجوی فرزندان به خانه #فاطمه رفت ولی دید که آنجا نیستند . سپس سرپایی ایستاد و گفت :
#ایمعبود ، سید و مولای من ! #حسن و #حسین فرزندان من هستند از گرسنگی بیرون رفتند . تو وکیل من بر آنان هستی .
#سپس نوری درخشید و #پیامبر در روشنایی آن نور رفت تا به #باغبنینجّار رسید . دید #حسن و #حسین در آغوش هم خوابیدند در حالیکه باران تندی میبارید بطوری هرگز مردم مثل آن را ندیده بودند . ولی #خداوندمتعال در آن محلی که آن دو عزیز خوابیده بودند ، آنان را از باران حفظ کرده بطوریکه حتی قطرهای بر آنان نچکیده بود .
#ماری کنار آنان بود که دو پر داشت که یکی را بر #حسن و دیگری را بر #حسین روپوش کرده ، چون چشم پیامبر به آنان افتاد ، تنحنح کرد ، و مار متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت :
#خدایا
تو و فرشتگانت را گواه می گیرم ، این #دوفرزندانپیامبر تو هستند ، آنان را حفظ و حراست نموده ، صحیح و سالم به #پیامبر تو سپردم .
#پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#ایمار
تو کیستی و از کجایی ؟ عرض کرد : من فرستاده #جن به سوی تو هستم . فرمود : از کدام قبیله ؟ عرض کرد : از #جنّنصیبین ، عده ای از #بنیملیح یک آیه از قرآن را فراموش کرده ایم ، و مرا به خدمت شما فرستاده اند که آن آیه را بیاموزم . چون اینجا رسیدم ، شنیدم کسی ندا میکند ای مار ! این دو #حسنین فرزندان رسول خدایند ، آنان را از آفات ، ناگواریها ، حوادث و بدیهای شب و روز حفظ کن . من هم از آنان نگهبانی کرده و صحیح و سالم به شما تحویل میدهم . مار آیه را یاد گرفت و برگشت .
#پیامبراکرم #حسن را بر دوش راست و #حسین را بر دوش چپ گذاشت و آمد که جمعی از یاران به ایشان رسیدند . یکی از آنان گفت : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای تو ! یکی از فرزندانت را به من بده تا زحمت حمل تو سبک شود . حضرت فرمود : دست نگهدار ، خداوند سخن تو را شنید و مقامت را شناخت . دیگری عرض کرد : #یارسولالله ! اجازه فرمایید یکی را من حمل کنم ، حضرت جواب شخص اول را به او فرمود .
#حضرتعلی علیهالسلام آمد و عرض کرد : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای شما ، اجازه بفرمایید یکی را من بردارم تا حمل تو سبک باشد .
#پیامبر رو به #حسن فرمود : به دوش پدرت میروی ؟ عرض کرد :
#یاجدّا
به خدا سوگند ! دوش تو برایم محبوبتر است از دوش پدرم .
آنگاه به #حسین فرمود : اگر میخواهی بر دوش پدر باش .
عرض کرد : من نیز همان را میگویم که برادرم #حسن گفت.
خلاصه #پیامبر آنان را به منزل #فاطمه آورد .
#پیامبر چند دانه خرما برای آنان ذخیره کرده بود نزد آنان آورد ، خوردند و شاد شدند .
#پیامبر فرمود : اکنون برخیزید کشتی بگیرید .
برخاستند و کشتی گرفتند و #حضرتفاطمه نیز برای انجام کاری بیرون رفت .
وقتی وارد شد ، شنید که #پیامبر میفرماید :
#یحسن ! بر #حسین سخت گیر و او را بر زمین بزن ، عرض کرد : پدر جان ! وا عجبا ! بزرگ را بر کوچک دلیر میکنی و به آن نیرو میدهی ؟ فرمود : دخترم ! نمیپسندی بگویم #حسن ، #حسین را بر زمین بزن ؟
این حبیبم #جبرئیل است که میگوید : #ایحسین ! بر #حسن سخت بگیر و او را بر زمین بزن .
#امالیشیخصدوقمجلس68حدیث8
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ درخواست #حضرتموسی علیهالسلام
#حضرتموسی علیهالسلام عرض کرد :
#خداوندا میخواهم آن #مخلوق را که خود را #خالص برای یاد تو کرده باشد و در طاعتت #بیآلایش باشد را ببینم .
#خطاب رسید : #ایموسی علیهالسلام برو در کنار فلان #دریا تا به تو نشان بدهم آنکه را میخواهی .
#حضرت رفت تا رسید به کنار دریا ،
دید #درختی در کنار #دریاست و #مرغی بر #شاخهای از آن درخت که کج شده به طرف دریا نشسته است و مشغول به #ذکرخداست .
#موسی از حال آن #مرغ سؤال کرد .
در جواب گفت : از وقتی که خدا مرا #خلق کرده است در این #شاخهدرخت مشغول #عبادت و #ذکر او هستم و از هر #ذکر من #هزارذکر منشعب میشود . غذای من #لذتذکرخداست .
#موسی سؤال نمود : آیا از آنچه در دنیا یافت میشود آرزو داری ؟ عرض کرد : آری ، آرزویم این است که #یکقطره از #آب این #دریا را بیاشامم . #حضرتموسی تعجب کرد و گفت : #ایمرغ میان #منقار تو و #آب این دریا چندان فاصلهای نیست ، چرا #منقار را به #آب نمیرسانی ؟
#عرض کرد :
میترسم #لذتآنآب مرا از #لذتیادخدایم باز دارد . پس #موسی از روی تعجب دو دست خود را بر سر زد .
#خزینةالجواهرصفحه318
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
@Javanmardi_langarudi
💥شبهات احکام و مسائل شرعی را از این کانال به دست آورید💥
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#کُشتیدوبرادر
💎 #امامباقر علیهالسلام در روایتی میفرمایند : #پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله مریض بود . #فاطمه سلاماللهعلیها دست #حسن و #حسین را گرفت و به جهت عیادت پدر در منزل #عایشه به راه افتادند . دیدند #رسولخدا صلیاللهعلیهوآله خوابیده است ـ #امامحسن در طرف راست پیامبر و #امامحسین در طرف چپ آن حضرت نشستند و بر بدن حضرت فشار میآوردند .
چون حضرت از خواب بیدار نشد ، خانم #فاطمهزهرا سلاماللهعلیها به #حسن و #حسین فرمود :
#ایعزیزانم
جدّ شما در خواب است . اکنون برگردید و او را دعا کنید و به حال خود واگذارید تا از خواب بیدار شود ، آنگاه بسوی او باز گردید .
#عرض کردند : مادر ، ما از اینجا بیرون نمیرویم . #حسن بر بازوی راست و #حسین بر بازوی چپ آن #حضرت خوابیدند ، در این وقت #فاطمه برخاست و به خانه خود رفت .
#حسن و #حسین کمی خوابیدند و زود بیدار شدند ، ولی دیدند #پیامبر در خواب است . به #عایشه گفتند : مادرمان کجا رفت ؟ گفت : به منزل خود .
#سپس برخاستند و در آن شب تاریک و پر رعد و برق که آسمان به شدت میبارید بیرون آمدند ، و پس نوری از برای آنان درخشید .
#حسن در آن نور با دست راست خود ، دست چپ #حسین را گرفت و با هم صحبت میکردند تا به #باغبنینجّار رسیدند . بنابراین ، سرگردان شدند و نمیدانستند کجا بروند .
#حسین به برادرش گفت : ما سرگردانیم و نمیدانیم کجا میرویم ، بهتر این است که در اینجا بخوابیم تا صبح شود . همدیگر را به آغوش کشیده و خوابیدند . از آن طرف چون #رسولخدا بیدار شد در جستجوی فرزندان به خانه #فاطمه رفت ولی دید که آنجا نیستند . سپس سرپایی ایستاد و گفت :
#ایمعبود ، سید و مولای من ! #حسن و #حسین فرزندان من هستند از گرسنگی بیرون رفتند . تو وکیل من بر آنان هستی .
#سپس نوری درخشید و #پیامبر در روشنایی آن نور رفت تا به #باغبنینجّار رسید . دید #حسن و #حسین در آغوش هم خوابیدند در حالیکه باران تندی میبارید بطوری هرگز مردم مثل آن را ندیده بودند . ولی #خداوندمتعال در آن محلی که آن دو عزیز خوابیده بودند ، آنان را از باران حفظ کرده بطوریکه حتی قطرهای بر آنان نچکیده بود .
#ماری کنار آنان بود که دو پر داشت که یکی را بر #حسن و دیگری را بر #حسین روپوش کرده ، چون چشم پیامبر به آنان افتاد ، تنحنح کرد ، و مار متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت :
#خدایا
تو و فرشتگانت را گواه می گیرم ، این #دوفرزندانپیامبر تو هستند ، آنان را حفظ و حراست نموده ، صحیح و سالم به #پیامبر تو سپردم .
#پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#ایمار
تو کیستی و از کجایی ؟ عرض کرد : من فرستاده #جن به سوی تو هستم . فرمود : از کدام قبیله ؟ عرض کرد : از #جنّنصیبین ، عده ای از #بنیملیح یک آیه از قرآن را فراموش کرده ایم ، و مرا به خدمت شما فرستاده اند که آن آیه را بیاموزم . چون اینجا رسیدم ، شنیدم کسی ندا میکند ای مار ! این دو #حسنین فرزندان رسول خدایند ، آنان را از آفات ، ناگواریها ، حوادث و بدیهای شب و روز حفظ کن . من هم از آنان نگهبانی کرده و صحیح و سالم به شما تحویل میدهم . مار آیه را یاد گرفت و برگشت .
#پیامبراکرم #حسن را بر دوش راست و #حسین را بر دوش چپ گذاشت و آمد که جمعی از یاران به ایشان رسیدند . یکی از آنان گفت : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای تو ! یکی از فرزندانت را به من بده تا زحمت حمل تو سبک شود . حضرت فرمود : دست نگهدار ، خداوند سخن تو را شنید و مقامت را شناخت . دیگری عرض کرد : #یارسولالله ! اجازه فرمایید یکی را من حمل کنم ، حضرت جواب شخص اول را به او فرمود .
#حضرتعلی علیهالسلام آمد و عرض کرد : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای شما ، اجازه بفرمایید یکی را من بردارم تا حمل تو سبک باشد .
#پیامبر رو به #حسن فرمود : به دوش پدرت میروی ؟ عرض کرد :
#یاجدّا
به خدا سوگند ! دوش تو برایم محبوبتر است از دوش پدرم .
آنگاه به #حسین فرمود : اگر میخواهی بر دوش پدر باش .
عرض کرد : من نیز همان را میگویم که برادرم #حسن گفت.
خلاصه #پیامبر آنان را به منزل #فاطمه آورد .
#پیامبر چند دانه خرما برای آنان ذخیره کرده بود نزد آنان آورد ، خوردند و شاد شدند .
#پیامبر فرمود : اکنون برخیزید کشتی بگیرید .
برخاستند و کشتی گرفتند و #حضرتفاطمه نیز برای انجام کاری بیرون رفت .
وقتی وارد شد ، شنید که #پیامبر میفرماید :
#یحسن ! بر #حسین سخت گیر و او را بر زمین بزن ، عرض کرد : پدر جان ! وا عجبا ! بزرگ را بر کوچک دلیر میکنی و به آن نیرو میدهی ؟ فرمود : دخترم ! نمیپسندی بگویم #حسن ، #حسین را بر زمین بزن ؟
این حبیبم #جبرئیل است که میگوید : #ایحسین ! بر #حسن سخت بگیر و او را بر زمین بزن .
#امالیشیخصدوقمجلس68حدیث8
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
💎 آیا برای شهداء وعدهٔ بهشت ندادهای ؟!
#حضرتپیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#حضرتموسی علیهالسلام عرض کرد :
خدایا آن رفیق من که شهید شد کجاست و حالش چگونه است ؟
#خطاب رسید :
او در جهنّم است .
#عرض کرد :
پروردگارا !
مگر شهداء را وعدهٔ بهشت نداده بودی ؟!
#فرمود :
چرا ، ولی دوست تو در آزار دادن و نافرمانی پدر و مادر اصرار داشت . و من عمل کسی را که به پدر و مادر ستم نماید قبول نمیکنم .
#پندتاریخجلدیکصفحه۹۴
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#کُشتیدوبرادر
💎 #امامباقر علیهالسلام در روایتی میفرمایند : #پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله مریض بود . #فاطمه سلاماللهعلیها دست #حسن و #حسین را گرفت و به جهت عیادت پدر در منزل #عایشه به راه افتادند . دیدند #رسولخدا صلیاللهعلیهوآله خوابیده است ـ #امامحسن در طرف راست پیامبر و #امامحسین در طرف چپ آن حضرت نشستند و بر بدن حضرت فشار میآوردند .
چون حضرت از خواب بیدار نشد ، خانم #فاطمهزهرا سلاماللهعلیها به #حسن و #حسین فرمود :
#ایعزیزانم
جدّ شما در خواب است . اکنون برگردید و او را دعا کنید و به حال خود واگذارید تا از خواب بیدار شود ، آنگاه بسوی او باز گردید .
#عرض کردند : مادر ، ما از اینجا بیرون نمیرویم . #حسن بر بازوی راست و #حسین بر بازوی چپ آن #حضرت خوابیدند ، در این وقت #فاطمه برخاست و به خانه خود رفت .
#حسن و #حسین کمی خوابیدند و زود بیدار شدند ، ولی دیدند #پیامبر در خواب است . به #عایشه گفتند : مادرمان کجا رفت ؟ گفت : به منزل خود .
#سپس برخاستند و در آن شب تاریک و پر رعد و برق که آسمان به شدت میبارید بیرون آمدند ، و پس نوری از برای آنان درخشید .
#حسن در آن نور با دست راست خود ، دست چپ #حسین را گرفت و با هم صحبت میکردند تا به #باغبنینجّار رسیدند . بنابراین ، سرگردان شدند و نمیدانستند کجا بروند .
#حسین به برادرش گفت : ما سرگردانیم و نمیدانیم کجا میرویم ، بهتر این است که در اینجا بخوابیم تا صبح شود . همدیگر را به آغوش کشیده و خوابیدند . از آن طرف چون #رسولخدا بیدار شد در جستجوی فرزندان به خانه #فاطمه رفت ولی دید که آنجا نیستند . سپس سرپایی ایستاد و گفت :
#ایمعبود ، سید و مولای من ! #حسن و #حسین فرزندان من هستند از گرسنگی بیرون رفتند . تو وکیل من بر آنان هستی .
#سپس نوری درخشید و #پیامبر در روشنایی آن نور رفت تا به #باغبنینجّار رسید . دید #حسن و #حسین در آغوش هم خوابیدند در حالیکه باران تندی میبارید بطوری هرگز مردم مثل آن را ندیده بودند . ولی #خداوندمتعال در آن محلی که آن دو عزیز خوابیده بودند ، آنان را از باران حفظ کرده بطوریکه حتی قطرهای بر آنان نچکیده بود .
#ماری کنار آنان بود که دو پر داشت که یکی را بر #حسن و دیگری را بر #حسین روپوش کرده ، چون چشم پیامبر به آنان افتاد ، تنحنح کرد ، و مار متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت :
#خدایا
تو و فرشتگانت را گواه می گیرم ، این #دوفرزندانپیامبر تو هستند ، آنان را حفظ و حراست نموده ، صحیح و سالم به #پیامبر تو سپردم .
#پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#ایمار
تو کیستی و از کجایی ؟ عرض کرد : من فرستاده #جن به سوی تو هستم . فرمود : از کدام قبیله ؟ عرض کرد : از #جنّنصیبین ، عده ای از #بنیملیح یک آیه از قرآن را فراموش کرده ایم ، و مرا به خدمت شما فرستاده اند که آن آیه را بیاموزم . چون اینجا رسیدم ، شنیدم کسی ندا میکند ای مار ! این دو #حسنین فرزندان رسول خدایند ، آنان را از آفات ، ناگواریها ، حوادث و بدیهای شب و روز حفظ کن . من هم از آنان نگهبانی کرده و صحیح و سالم به شما تحویل میدهم . مار آیه را یاد گرفت و برگشت .
#پیامبراکرم #حسن را بر دوش راست و #حسین را بر دوش چپ گذاشت و آمد که جمعی از یاران به ایشان رسیدند . یکی از آنان گفت : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای تو ! یکی از فرزندانت را به من بده تا زحمت حمل تو سبک شود . حضرت فرمود : دست نگهدار ، خداوند سخن تو را شنید و مقامت را شناخت . دیگری عرض کرد : #یارسولالله ! اجازه فرمایید یکی را من حمل کنم ، حضرت جواب شخص اول را به او فرمود .
#حضرتعلی علیهالسلام آمد و عرض کرد : #یارسولالله ! پدر و مادرم فدای شما ، اجازه بفرمایید یکی را من بردارم تا حمل تو سبک باشد .
#پیامبر رو به #حسن فرمود : به دوش پدرت میروی ؟ عرض کرد :
#یاجدّا
به خدا سوگند ! دوش تو برایم محبوبتر است از دوش پدرم .
آنگاه به #حسین فرمود : اگر میخواهی بر دوش پدر باش .
عرض کرد : من نیز همان را میگویم که برادرم #حسن گفت.
خلاصه #پیامبر آنان را به منزل #فاطمه آورد .
#پیامبر چند دانه خرما برای آنان ذخیره کرده بود نزد آنان آورد ، خوردند و شاد شدند .
#پیامبر فرمود : اکنون برخیزید کشتی بگیرید .
برخاستند و کشتی گرفتند و #حضرتفاطمه نیز برای انجام کاری بیرون رفت .
وقتی وارد شد ، شنید که #پیامبر میفرماید :
#یحسن ! بر #حسین سخت گیر و او را بر زمین بزن ، عرض کرد : پدر جان ! وا عجبا ! بزرگ را بر کوچک دلیر میکنی و به آن نیرو میدهی ؟ فرمود : دخترم ! نمیپسندی بگویم #حسن ، #حسین را بر زمین بزن ؟
این حبیبم #جبرئیل است که میگوید : #ایحسین ! بر #حسن سخت بگیر و او را بر زمین بزن .
#امالیشیخصدوقمجلس68حدیث8
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ 👈 روزی #حضرتموسی در ضمن مناجات به #پروردگار خود عرض کرد : #خدایا میخواهم همنشین خود را در #به
﷽؛
💎 آیا برای #شهداء وعدهٔ بهشت ندادهای ؟!
#حضرتپیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#حضرتموسی علیهالسلام عرض کرد :
خدایا آن رفیق من که شهید شد کجاست و حالش چگونه است ؟
#خطاب رسید :
او در جهنّم است .
#عرض کرد :
پروردگارا !
مگر شهداء را وعدهٔ بهشت نداده بودی ؟!
#فرمود :
چرا ، ولی دوست تو در آزار دادن و نافرمانی پدر و مادر اصرار داشت . و من عمل کسی را که به پدر و مادر ستم نماید قبول نمیکنم .
#پندتاریخجلدیکصفحه۹۴
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Javanmardi_langarudi
#دانشآموخته ستاد ملی ترویج احکام دین
#کارشناساحکامومسائلشرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی
﷽؛
یاد گرفتن #احکامخدا واجب است
👈 هر کار نیکی #صدقه است
#حضرترسولخدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند :
بر هر #مسلمانی است که هر روز #صدقه بدهد ؛
#عرض شد : کسی که #مال ندارد چه کار کند ؟
#حضرت فرمودند :
#برداشتنچیزهایآسیبرسان از ســر راه #صـدقـه است .
#نشادادنراه به کسی #صدقه است .
#عیادتبیمــار #صدقه است .
#امربهمعروف #صدقه است .
#نهیازمنکر #صدقـه است .
و #جـوابسـلامدادن #صدقه است .
#بحارالانوارجلد75صفحه50
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Javanmardi_langarudi
#دانشآموخته ستاد ملی ترویج احکام دین
#کارشناساحکامومسائلشرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی
﷽؛
#علی علیهالسلام #معلّمجبرئیلامین
روزی #جبرئیل در خدمت #پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشغول صحبت بود که #حضرتعلی علیهالسلام وارد شد . #جبرئیل چون آن #حضرت را دید برخاست و شرائط تعظیم به جای آورد .
#پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود :
#یاجبرئیل ! از چه جهت به این جوان تعظیم میکنی ؟
#عرض کرد : چگونه تعظیم نکنم که او را بر من ، حق تعلیم است !!
#فرمود : چه تعلیمی ؟؟
#عرض کرد : در وقتی که #حقتعالی مرا خلق کرد از من پرسید : تو کیستی و من کیستم ؟ من در جواب متحیٓر ماندم ، و مدتی در مقام جواب ساکت بودم که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید ، و اینطور به من تعلیم داد که بگو :
تو #پروردگار جلیل و جمیلی و من #بنده ذلیل و جبرئیلم .
از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم .
#پیامبر پرسید : مدت عمر تو چند سال است ؟
#عرض کردم : #یارسولالله صلیاللهعلیهوآله در آسمان ستارهای است که هر سی هزار سال یک بار طلوع می کند ، من او را سی هزار بار دیدهام .
#آدرس : تحفة المجالس ، صفحه ۸۰ .
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Javanmardi_langarudi
#دانشآموخته ستاد ملی ترویج احکام دین
#کارشناساحکامومسائلشرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی