#روضه_شب_سوم_محرم اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رَیحانَةُ الحُسَین #استاد_حیدرزاده #قسمت_اول_شعر_خوانی من کیستم ؟ سلاله دامان کوثرم من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم آئینه ی تمام نمایی زفاطمه نیلوفری به گُلبن یاسِ پیمبرم بابُ الحسینِ فاطمه ، باب الحوائجم .. بر سه امام ، عمّه و فرزند و خواهرم از کودکی مجاهدِ راهِ خدا شدم گویی برای کرب و بلا زاد مادرم دشمن هماره داشته وحشت زاشگ من .. شاهد رخ کبود و سیاهی به پیکرم روز است جای ، در بغلِ زین العابدین شب ها به روی دامنِ زینب بود سرم .. تا بنگرید فاتحِ پیروزِ شام کیست یک لحظه رو کنید به قبرِ مطهّرم هم سنگرِ سه ساله ی زینب پس از حسین کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم .. جای کفن یه پیکر رنجور وقت دفن پیراهنِ اسیریِ من بود در برم گردیده شاه شام ، ذلیل جلالتم لرزیده کاخِ عزّت او در برابرم سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم ... شاعر : #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار قم ، آذر ، مسجد امیرالمومنین ( علیه السلام ) 1398 ( از کیفیت پایین فایل صوتی عذرخواهی میکنم ، با #موبایل ضبط کردم ) https://eitaa.com/javdafshani

#روضه_شب_سوم_محرم #استاد_حیدرزاده #قسمت_دوم_روضه گر دخترت نیامده امشب به پیشواز بابا ببخش عمه مرا راه می برد #شعر_دوم پایش ز دست آبله آزار میکشد از احتیاط دست به دیوار میکشد درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها « با ناخنی شکسته ز پا خار میکِشد » دارد به یاد مجلس نامحرمانِ صبح بر روی خاک عکسِ علمدار میکِشد #علی_اکبر_لطیفیان #شعر_سوم بابا ، صدامونو شنیدند با مرکب به دنبال من می دویدند همین که بابایی کنارم رسیدند بابا گوشواره ام رو ز گوشم کشیدند ... #بابا یه جوری لگد زد به پهلوم بابایی که دیگه نفهمیدم اصلا کجاهام ؟ یه جوری با سیلی زدند دخترت رو که مونده رد دستشون روی لب هام شکسته پرو بالم رو تازیونه قدو قامتم مثل زهرا کمونه می بینی بابا دخترت نیمه جونه ؟ شکستند سرت رو شکستند سرم رو کشیدند ز انگشت انگشترم رو به روی سرِ ما همه ریختند آتیش سوزوندند باباجون چادر و معجرم رو ... قم ، آذر ، مسجد امیرالمومنین ( علیه السلام ) 1398 https://eitaa.com/javdafshani

#نوحه_شب_سوم_محرم #زمزمه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده جناب حیدرزاده این زمزمه را در بسیاری از روضه هایشان استفاده میکنند : از شهر کوفه تا به شام سنگ میزدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمیبینه چشام این دیگه باره آخره نزن نزن نزن .. ضرب لگد زجر آوره نزن نزن نزن .. یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. 18/7/1398 قم ، هیئت مدافعان حرم https://eitaa.com/javdafshani

#نوحه_شب_سوم_محرم 17/5/1400 https://eitaa.com/javdafshani

#نوحه_شب_سوم_محرم اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رِیحانَةُ الحُسَین #نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده دل شکسته در این آتش تب حاجتم را ، بگیرم من امشب ذکر آمین ، بگوعمه زینب #ملودی_دوم ای خدا غُصه را از دلِ من ببر کن عنایت شوم با پدر همسفر ( یابن الزهرا ، حسین ) تکرار #بند_دوم چشم تارم ، اگر روضه خوان است پیکر من ، اگر نیمه جان است خاطراتِ ، من از خیزران است #ملودی_دوم آنقدر آمدم ، از پیِ غافله هر دو پایم شده زخم و پر آبله ( یابن الزهرا ، حسین ) تکرار #بند_سوم من رسیدم ، به پایان راهم چون رسیده ، دگر تکیه گاهم این خرابه ، شود قتلگاهم #ملودی_دوم تا صدایت زدم شمر و زجر آمدند برتنِ من پدر تازیانه زدند ... ( یابن الزهرا ، حسین ) تکرار 1394 قم ـ هیئت ثارالله https://eitaa.com/javdafshani

#نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده شام من بی سحر کی میایی دگر جان من از سفر ؟ ای پدر جان حسین .. بوی باران رسید تا که مهمان رسید بر لبم جان رسید ای پدر جان حسین .. شام من بی چراغ قلب من غرق داغ خسته ام از فراق ای پدر جان حسین .. مَنِ الذی ایتمنی ... 13/7/1395 حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) #نوحه_شب_سوم_محرم https://eitaa.com/javdafshani

خدایا رنگ رخسارم شده زرد من و ضرب لگد سیلی نا مرد هنوزم می کند از زجر و زجرش شبیه مادرم پهلوی من درد دو بیتی از : #حاج_اکبر_عابد https://eitaa.com/javdafshani

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رِیحانَةُ الحُسَین #شب_سوم_محرم #نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده #زمینه آمده ماوایم ، هم دین و دنیایم عمه جان ، بنگر که ، آمده بابایم بابا تو دنیای منی ، مَنِ الذی اَیتمَنی ؟ #بند_دوم می بویم بویت را می بوسم رویت را با دستِ خود شانه می زنم مویت را می گیرم من ، خاک از مویت ابرِ خون از ماه رویت #بند_سوم چشمانم دریا شد دلخون از غم ها شد بعد از تو دخترت مانند زهرا شد رنگ و رویم ، نیلی شده بی تو سهمم ، سیلی شده یا ابتا یا حسین ... #یادآوری معمولا تعداد بندهای زمینه زیاد نیست ، اما بند اول زیاد تکرار میشود و تاکید زیادی هم در جواب گرفتن از مستمع وجود دارد .. جمکران 1396 #نوحه_شب_سوم_محرم https://eitaa.com/javdafshani

#شب_سوم_محرم #نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده #واحد این فایل در ادامه همان زمینه است که با واحد سنگین شروع شده ، و کم کم سرعت و ضرب آهنگ افزایش میآبد و با سبک بر مشامم میرسد وارد ذکرپایانی با ردیف حسین میگردد .. غریبونه تو صحرا ، با اشک و آه ناله آتیش گرفته قلبِ ، یه دختر سه ساله .. دلش آروم نمیگیره خون میچکه ز چشماش از بس رو خارا دویده پُر آبله شده پاهاش مَنِ الذی اَیتمَنی ؟ تو نورِ دیده ی منی .. به عشق تو دلِ من لبریز اشتیاقه نبودی که ببینی افتادم از رو ناقه عمه اگه نمی اومد همونجا من می مُردم چه سیلی ها یی که بابا از قاتلت میخوردم ویران نشین شدم که تماشا کنی مرا مثل قدیم در بغلت جا کنی مرا .. گفتم بیایی و به سرم دست میکشی اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا ... آن شب که گم شدم وسط نیزه دارها میخواستم که فقط پیدا کنی مرا .. از آن لبی که دورو برش خیزرانی است یک بوسه ام بده که سراپا کنی مرا .. با حال و روز صورت و تغییر کرده است اصلا بنا نبود تو ز سر وا کنی مرا .. دختری را که پدر در سفر است همه شب دیده ی او سوی در است هر صدایی که ز در میآید به گمانش که پدر میآید دخترِ خونجگرِ شاه شهید در خرابه سرِ بُبریده شو دید گفت بابا ز کجا آمده ای ؟ پا نبودت که به سر آمده ای ؟ جمکران 1396 #نوحه_شب_سوم_محرم https://eitaa.com/javdafshani

#شب_سوم_محرم #نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده #ذکر_پایانی تقریبا با سبک بر مشامم میرسد خوانده میشود : از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت حسين هركجا بال زدم ، بال و پرم گفت حسين مادرم داد به من شیر محبت اما من حسيني شدم از بس پدرم گفت حسين تا گُل ِ نام تو واشد به لبم ، باز پدر گفت شكر تو خدايا پسرم گفت حسين هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت حسين شعر غزل از : #رضا_حمامي_آراني (صفير) بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا .. تشنه ی عشق حسین ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا .. #دودمه بیت اول سبک حاج اکبرناظم #دستگاه_چهار_گاه بابا به قربانِ سرت حسین جان می میرت امشب دخترت حسین جان تک خوانی : گر دخترت نیامده امشب به پیشواز بابا ببخش ، عمه مرا راه می برد با ابتا ، یا حسین ... جمکران 1396 #نوحه_شب_سوم_محرم https://eitaa.com/javdafshani

شد قبله ی حاجات و بهشتِ دلخواه در حسرت پابوسیِ رخسارش ماه یک کرب و بلا خلاصه میگیرم از دُردانه ی دامانِ أبا عبدٱلله ... #مرضیه_عاطفی_سمنان https://eitaa.com/javdafshani

#شب_سوم_محرم #نوحه_حضرت_رقیه ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده #زمینه از ره آمدی ای ، بابای غریبم از هجر تو بابا ، زار و بی شکیبم نظر کن به حال پریشانم شدم جان به لب ای پدر جانم حسین یا حسین ... در غربت اسیرم ، داغت کرده پیرم جا دارد برایت ، از غُصه بمیرم منو این دو دستی که شد بسته تو و زخمِ ابرویِ بشکسته حسین یا حسین ... با چشمانِ تارم ، می دیدم سرت را گاهی بینِ تشت و گاهی رویِ نی ها .. منو گریه و ناله ی هر شب پرستارِ من ، عمه جان زینب حسین یا حسین ... 1397 هیئت ثارالله #نوحه_شب_سوم_محرم https://eitaa.com/javdafshani