eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3. شب و خورشید.mp3
10.48M
( سلام الله علیها ) شب و خورشید و آشیانه ی من نورباران شده است خانه ی من طَبَقِ نور شد در این دل شب پاسخِ گریه ی شبانه ی من بوی بابا رسد مرا به مشام ابتا مرحبا ! سلام، سلام مُصحفِ روی دستِ من سرِ تو است هیفده آیه ، نقشِ منظر تو است زخم های سرِ بریده ی تو شاهد زخم های پیکر تو است دررگِ حنجر تو ، دیده شده که سرت از قفا بریده شده ماهِ در خاک و خون کشیده ی من گل سرخ زتیغﹾ، چیده ی من کاش جای سَر بریده ی تو بود اینجا سَر بُریده ی من نیزه بر صورتِ تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟ تو نبودی فراق آبم کرد عمه بیدار ماند و خوابم کرد صوت قرآن تو دلم را بُرد لب خشکیده ات کبابم کرد ای علی بر لب تو بوسه زده چوبِ کی برلب تو بوسه زده ؟ حیف از این لب و دهن باشد که بر او چوبﹾ بوسه زن باشد دوست دارم که وقت جان دادن صورتت روی قلب من باشد اشک تو جاری از دو عین من است بوسه ی من شهادتین من است هر کجا از تو نام می بردم از عدو تازیانه می خوردم وعده ی ما خرابه بود ولی کاش در قتلگاه می مردم به خدا شامیان بدند، بدند تو نبودی مرا زدند، زدند شامیان گریه ی مرا دیدند همگی کف زدند و خندیدند شاعر : : بابا حسین ، خوش اومدی به دیدنم نگاه بکن ، کبوده اعضای تنم فدای تو بشه رقیه دخترت بابا بگو چرا بریده حنجرت بابا حسین : نبودی تو بازار شام رقیتو سنگ میزدند از سر بام بابا اونقده تو بیابونا کشیدنم که شده غرقِ آبله کفِ پام شاعر : ؟ 1397 https://eitaa.com/javdafshani
7. شب ویران نشینان.mp3
6.18M
( سلام الله علیها ) شب ويران نشينان را سحر نيست كسي را از غم ايشان خبر نيست .. برو در محفل آنان كه بيني که نقلِ بزمشان ، جز چشم تر نیست .. غذای شب نشینان خرابه به جز خونِ دل و اشک بصر نیست .. برو با اهل دل سودا گري كن كه سوداي محبت را ضرر نيست .. هنرمندي بود ، دفعِ ستمگر ستم بر ناتوان كردن هنر نيست .. شنيدم دختری از شاهِ مظلوم كه در عالم از او مظلومه تر نيست .. چنين با عمه اش از سوز دل گفت چرا عمه ، ز بابايم خبر نيست ؟ : ( این قطعه در بسیاری ازروضه ها استفاده میشود : ) مگه نگفتی برمیگردم بابا بیا میخوام دورت بگردم بابا عمه رو خیلی خسته كردم بابا دخترت از دنیا بریده بعده تو هیچ خوشی ندیده موهام ببین ، دیگه سفیده بابا بابا .... 1397 https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
15.49M
گر دخترت نیامده امشب به پیشواز بابا ببخش عمه مرا راه می برد پایش ز دست آبله آزار میکشد از احتیاط دست به دیوار میکشد درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها « با ناخنی شکسته ز پا خار میکِشد » دارد به یاد مجلس نامحرمانِ صبح بر روی خاک عکسِ علمدار میکِشد بابا ، صدامونو شنیدند با مرکب به دنبال من می دویدند همین که بابایی کنارم رسیدند بابا گوشواره ام رو ز گوشم کشیدند ... یه جوری لگد زد به پهلوم بابایی که دیگه نفهمیدم اصلا کجاهام ؟ یه جوری با سیلی زدند دخترت رو که مونده رد دستشون روی لب هام شکسته پرو بالم رو تازیونه قدو قامتم مثل زهرا کمونه می بینی بابا دخترت نیمه جونه ؟ شکستند سرت رو شکستند سرم رو کشیدند ز انگشت انگشترم رو به روی سرِ ما همه ریختند آتیش سوزوندند باباجون چادر و معجرم رو ... قم ، آذر ، مسجد امیرالمومنین ( علیه السلام ) 1398 https://eitaa.com/javdafshani
در مسیر کربلای معلی .... ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ( مولای من : ) طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند عکسشان قاب شدو از تو نیامد خبری ... امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده ... من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست ، میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم ، آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه ... من چیزی نمی فهمم ، جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند : « إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا » روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده ... قربونت برم ، آقا آقا آقا ... رباب شب و روز گریه میکرد ، میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا ... بی بی زینب همینطور ... رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه ، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا ... بابا بیا منو با خودت ببر بابا ... مگه نگفتی برمیگردم بیا میخوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم دخترت از دنیا بریده بعده تو هیچ خوشی ندیده ببین موهام ، دیگه سفیده بابا بابا .... قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده ... بگو آقا ، می میرم اگه برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از برگردم ... : گفتم که آب را ببرم خیمه ها ، نشد شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ، نشد قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند ، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند ، روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ، گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم ... خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه ... پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید ... امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید ... فاطمه زهرا میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید ... این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند ... که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه ... اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمرسعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟ در ثواب قتل حسین ، میخواهیم شریک بشیم ... ؟؟؟ میدونید چی دستور داد ؟ گفت اسباتون رو نعل تازه بزنید ... بدنش رو زیر سُم اسب ها ... تنِ سالار زینب به زیر سُم مَرکب به خون غلطیده یارم حسین کفن ندارد ... من چی بگم ؟ به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین کیه ؟ کربلا چیه ؟ زائراش کی هستند ؟ ... همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره ... همه غرق عشق مولا ... تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین ... ( سلام الله علیها ) 1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) همیشه دنبال بود ، سرِ بابارو نگاه میکرد ، آرزو داشت ، این سر یک شب بیاد بغل دخترقرار بگیره ، التماس میکرد بابا بیا پیشم بابا بابا ، یه شب دعاش مستجاب شد ، اون شبی که سرِ بریده آمد توو خرابه ، بابا : برنیزه ها از دور می دیدم سرت را بابا تو هم دیدی دو چشم دخترت را چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه یک بارمیشد من ببوسم حنجرت را دختر منتظره بابا برگرده ، با بابا دردل کنه اما این دختر با همه دخترها فرق داره ، چرا ؟ درداش رو با کسی نمیگه مثل مادرش فاطمه ی زهرا که به امیرالمومنین هم نگفت یاعلی پهلوم شکسته ، نگفت یاعلی بازوم وَرم داره ... این دختر هم مثل مادرش فاطمه ، نگفته بود به عمه سرم شکسته شده ...دل شکسته ی عمه مگرکه طاقت داشت ؟ اِ ی ی ی ... درداشو توو دلش نگهداشت به هیچ کسی هم نگفت ، اما اون شب که سرِ بریده ی بابارو دید ، تا نگاه به سرِ بریده کرد ، دردای خودش یادش رفت ، تا یه نگاه کرد ، دید پیشانی شکسته... من از شما سئوال میکنم ، دختر آیا طاقت داره سرِ بریده بابارو ببینه ؟ دختر حتی طاقت نداره سرِ بریده ی سالم بابارو ببینه ، چه برسه به اونجایی که دختر ببینه سرِ بابا شکسته ، ببینه بابا محاسنش خاکستریه ... من می بینم یه دختر خانم کوچولو اینجا ایستاده ، داره دل میبره ، چادر مشکی سرش کرده ... من خواهش میکنم این دختر روبغل کن ، مردم ببینندش ، وقتی ببینی ، میفهمی سیلی با این صورت کوچولو چه کرده ، وقتی نگاه به این دختر میکنی ، اون موقع داد میزنی میگی تازیانه با این بدن چه کرد ؟ حسییین ...کسی هست امشب ناله نداشته باشه ؟ وقتی نگاه به پای کوچولوش میکنی ، وقتی رو خار مغیلان میدوید ، هی صدا میزد : بابا بابا بابا ... بابا جان ، باباجان ، باباجان ... سر رفته دیگه حوصله ، بابا پایم شده پُرآبله ، بابا رو نیزه ، تو خیلی سریع میری نمیرسم به قافله ، بابا با پای خونین ، خودت میدونی پشت سرِ نیزه ی تو دویدم تا بابا گفتم ، از تازیانه حرف بد شنیدم تورو ندیدم ، توروندیدم ، توروندیدم اصلا تصور کن این دختر هی زمین بخوره وبلند بشه ، بگه بابا ، هی زمین بخوره بگه بابا ، من جا موندم ، عمه ، جا موندم ، عمه عمه عمه ... زخمی شده بال و پرش ای وای سپید شده موی سرش ای وای ( آخ آخ ... قربون بدنِ کبود شده ات خانم ، امشب با این اشک هاتون ، مَرهم زخمهای پای این خانم سه ساله باشید ) غسلِ تنِ کوچک تو سخته از بس کبوده پیکرش ای وای به یاد مادر ، با حال مُضطر زینب بریز آب روان ز دیده شبیه زهرا ، غریب و تنها شد دختر برادرت ، شهیده موهاش سپیده ، موهاش سپیده ... میگن وقت غسلش ، زن غساله پرسید : بدنش چرا کبوده ؟ ... گفتم همه چیزش مثل مادرش فاطمه است ، دردهاشو به کسی نمیگفت ... بدنش هم مثل بدن مادرش بود ، اما خیلی فرق داشت ، اون شبی که امیرالمومنین بدن مادررو غسل میداد ، یه مرتبه بچه ها دیدند بابا دست از غسل دادن برداشت ، ... سیدا کجا نشستند ؟ ... دیدند بابا سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی داره صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... اسماء ، اسماء ، اسماء ...اسماء دستم رسید به وَرم بازوی زهرا ... حالا هر کجا نشستی بگو : یازهرا ، یازهرا ... میشوید امشب پیکرِ مجروح زهرا مجروح زهرا با اشکِ چشم خود ، علی تنهای تنها ، تنهای تنها .. حاجاتت رو مد نظر بگیر ، این خانم گِره باز میکنه ... 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) وای وای وای وای ... همون سیلی مدینه ، همون دستا ، کربلا کربلا ... سیلی به دختر ابی عبدالله زدند ... دختِ سه ساله که کتک نداره اینکه قباله فدک نداره ( بابا ، بابا منو سیلی زدند بابا ، ... بابا بابا ... ) سیلی نخورده نیست کسی بینِ ما ، ولی کو آن زبان ؟ که با تو بگویم چگونه‌ام دست عَدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه‌ام مگه نگفتی برمیگردم بیا میخوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم دخترت از دنیا بُریده بعده تو هیچ خوشی ندیده ببین موهام ، دیگه سفیده عمو کجاست ببینه ؟ چی به سرم آوردند اگه عمو بود ، کسی مارو سیلی نمیزد بابا ، ... بابا بابا بابا ... با همین اشکات ، با همین سوز سینه ات ، حوائجتو همین الان بخواه ، ... دوتا عزیز دُردونه ی پیغمبر (ص) ، یکی هجده سالشه ، یکی چهار سالشه ، ... هم مادرش فاطمه ، هم دخترش رقیه ،رقیه ...رقیه رقیه رقیه ... سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم ... با همین حال خوشت ، حالتو از دست نده ، پیغمبر (ص) فرمود : هر کسی به دخترم فاطمه سلام بده ، خدا گناهانشو می بخشه ، فردای قیامت هر کجای بهشت باشم من ، خدا اون شخص رو به من مُلحق میکنه ، دستت رو به سینه بگیر ، میدونم خیلی هاتون مدینه نرفتین ، ... اما بگم خوش به حالتون نرفتین ؟ بگم ، نه ، خدا قسمتتون کنه ، چی بگم ؟ آخه اگه بری اون غربت اونجارو ببینی ، میسوزی ، هیچ نشانی ازمادر نیست اونجا ، ... توو شهر مدینه ، مادر از همه غریب تره ... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَابِنْتَ رَسُولِ الله ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَا ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدة ، فَاطِمَةُ الزَّهرا ، سَیِّدَة النِّساءالْعَالَمین 30/11/1395 https://eitaa.com/javdafshani
1. خبردار شدی.mp3
1.29M
( سلام الله علیها ) بابا بابا بابا ... راستی هیچ خبردارشدی « تب کردم ... ؟ » راستی ، لاغری من به نظر می آید ؟ یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید بابا پاشو ، چادر از سرِ من کشیدند ... حسیییین ... 1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) امشب مجلسمون با شبای دیگه فرق داره ، یه شب این خانم میآد ، یه شب سفر داره ، امشب شهدای مدافع حرم هم میان ، امشب شهید حججی هم میاد ، امشب دخترشهید حججی هم میاد ، ... شب دخترای سه چهار سال است ... امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... من که ، توان پا شدن ازجا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد ( بعضی ها فهمیدن چی میگم ، من دیگه نمیتونستم بلند بشم ، عمه زیر بغلهامو گرفت ... عمه پاشو بابا اومده ، عمه ... خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پُردرد و جراحتم زخمِ لب تو زخم لبم را کباب کرد ( وقتی نگاه کردم دیدم لبت ترک خودره بابا ، ... بابا بابا بابا ... ) دروازه ی پُراز غمِ ساعات یکطرف مارا یزید وارد بزم شراب کرد ( داره با بابا دردِ دل میگه ، امشب با درد دلهای این خانم بسوز ، امشب یه دلت کنار حرمش باشه ، یه دلت توو حرم ابی عبدالله باشه ، بابا خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، باسرِ بریده به دیدنش نمی اومد ، امشب خانمهایی که دختر سه چهارساله همراهشونه ، ... همین الان من یک خواهش ازتون میکنم ، اگه دختر چهارساله روی زانوت نشسته یاکنارت نشسته ، آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار ، ببین دستت بزرگتر ازصورت دختره ، ... حالا ببین این سیلی چه کرد ؟ درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( آی آی ... این یه بیت آدمو میکُشه ، این یه بیت جیگرو آتیش میزنه ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( میگفتم بابا ، میزدند ، میگفتم عمه ، تازیانه ام میزدند ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ( هان ، فهمیدی چی گفتم ؟ جیگرت سوخت ؟ یعنی هر موقع میخواستند مارو بزنند ، عمه می اومد ، بازوش رو سپر میکرد ، ... عمه عمه عمه ... عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ) 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر ( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر عکسی کبود از رخِ دُردانه قاب کرد گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند ( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ ) گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند اما چه سود خواهش من را جواب کرد من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا ( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... ) من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا حالا خدا دعای مرا مستجاب کرد قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ... از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام ( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... ) از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. ( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... ) اونقدر زخم به پیکر دارم نتوانم که سرت بردارم ( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
شهرستان کاشان ، فین بزرگ ، آستان مقدس امامزاده قاسم (علیه السلام) روی این کره خاکی ، دو تا ضریح داریم که شش گوشه است ، یکی ضریح امام حسن عسکریه ، امام هادیه ، مادر امام زمان عج ، نرجس خاتون اونجا دفن هست ، عمه امام عسکری ، حکیمه خاتون اونجا دفن هست ، بعد از اون تخریب و ویرانی ، چه حرم زیبایی ساختن ، چه گُنبد زیبایی ، چه ضریح زیبایی ... اما یک حرم دیگه هم داریم ، ضریحش شش گوشه است اما اون شش گوشه کجا ؟ وقتی دلت شب جمعه میره کربلا ، پایین پای امام حسین ، به پائین پا که میرسی ، دیگه قدمت حرکت نمیکنه ، اونجا با گوش دلت صدای بابارو میشنوی ، هی داره میگه : وَلَدی علی ، وَلَدی علی ، وَلَدی علی ... از پدرای شهدا و مادرای شهدا عذرخواهی میکنم ، اما هیچ پدری مثل ابی عبدالله ، بدن جوانش رو ارباً اربا ندیده ، ندیده ، ندیده ... تا نگاهی به بدن ارباً اربا افتاد ، دیگه قوت از زانوش رفت ابی عبدالله ، دیگه نتونست بایسته ، نوشتند : « فَجَلَسَ عَلَي التُّرابْ وَ بكي بُكَاءً عَالِيَاً ، بحارالأنوار/مجلسی45 /44 » ... ، نشست روی خاک ، هی نگاه به بدن پاره پاره میکرد ، هی صدا میزد وَلَدی علی ... پسرم ، پسرم ... دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد من میزدم فریاد او دست و پا میزد ( دلت رو بفرست کربلا ، پائین پای ابی عبدالله ، من بارها گفتم ، توو روضه حضرت علی اکبر ، میگم الهی هیچ بابایی روز ابی عبدالله رو نبینه ، هِی صدا میزد پسرم ... علی جواب نمیداد ... ) سخني گوي و دلم را خوش كن تو كه آتش زده اي خامُش كن ... کنار هر بدنی رفت ، با اون شهید حرف زد ، با حبیبِ ابْنِ مظاهر حرف زد ، با غلامِ سیاه سخن گفت ، وقتی کنار بدن قاسم رسید ، قاسم پاهاشو رو زمین میکشاند ، فرمود عمو جان برای عموت سخته ، تو عمویت را صدا بزنی ، کاری ازعمو برنیاد عموجان ، کنار بدن اباالفضل که رسید ، سرِ عباس رو روی زانوش گذاشت ، اباالفضل یک جمله با برادر گفت : حسین جان تا من زنده ام ، بدنم رو به خیمه نبر ، برادر ... اما مردم ، وقتی کنار بدن علی اکبر رسید ، دیگه کار علی تمام شده بود ، هِی صدا میزد وَلَدی ... خیز و در نزدِ پدر چند قدم راه برو قد و بالای تو را خوب ببینم ، پسرم ... « أَوْلاَدُنَا أَكْبَادُنَا يَمْشُونَ عَلَى اَلْأَرْضِ » ، « المناقب ج۳ ص۳۸۵ ... ، بحار الأنوار ج۴۳ ص۲۸۴ » ، پیامبر اسلام (ص) فرمودند بچه های ما ، پاره های جگر ما هستند ، یعنی بابایی که داغ جوان می بینه ، جگرش پاره میشه ، مادری که داغ جوان می بینه ، جگرش پاره میشه ، جگرش میسوزه ... خدا رحمت کنه مرحوم حاج حسین کبیر را ، پدر شهید بود ، گریه میکرد میگفت فلانی ازموقعی که پسرم شهید شده ، هر چی آب یخ میخورم جگرم خنک نمیشه ، جگرم میسوزه ، ابی عبدالله هم جگرش میسوخت ...صورت علی رو روی سینه اش گذاشت ، ... بَه بَه ، دلت رفت کربلا ... یااباعبدالله ... هِی التماس میکرد ، هِی صدا میزد پسرم ، ... یه مرتبه دیدند حضرت خم شد : « وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ » ... شب جمعه میخوام ناله ات رو آزاد کنی ...به یاد شهدا ، به یاد پدر و مادرت ، اگه از دنیا رفتند ...یااباعبدالله ... دیدند صورتش رو برنمیداره ... یه عده گفتند دیگه کار حسین تمامه ، حسین دِق کرد ، اما پس لحظاتی دیدند صورتش رو برداشت ، اما محاسن حضرت خون آلوده ... هر کجا نشستی ، نوکریت رو نشون بده ، برای تسلّای قلب داغدار امام زمان ، فریاد بزن : یاحسین ، یاحسین ، یاحسین ... یا به دستِ خویش چشمم را ببند یا به لشکر گو به اشکِ من نخند همه گُنه کاریم ، دستِ گدائیمون رو در خونه ی خدا بلند کنیم ، هر چقدر گناه داری ، هر کسی پرونده خودش رو خودش میدونه ، شب جمعه ، شب آمرزش است ، امام باقر علیه السلام فرمود ، از غروب پنجشنبه تا صبح جمعه ، منادی خدا ، ندا میده ، میگه آی گنهکار کجایی بیا گناهتو ببخشم ، آی مریض دار کجایی بیا مریضت رو شفا بدم ... « تهذيب‌الأحكام ، جلد 3، صفحه 5 » ... اگه گنهکاری ، اگه حاجت داری ، اگه نیازمندی ، دستت رو به درِ خونه ی بی نیاز بلند کن ، به محمد و آل محمد گناهانتو مد نظر بگیر ، ... روایت داریم خدارو که به محمد و آل محمد قسم میدهی ، دعات رد خور نداره ... خدایا به محمد و آل محمد ، الهی العفو ، الهی العفو ... 14/9/1398 https://eitaa.com/javdafshani