eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2. روضه.mp3
4.21M
( سلام الله علیها ) از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... 8/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... همینکه میگفت بابا ، یکی یکی بچه ها بیدار میشدند ، می دیدند رقیه نشسته ، داره به صورتش میزنه ، میگه بابا ، ... بابام حسین کجاست ؟ همین الان توو خواب دیدمش ، بابای غریبم کجاست ؟ همه زنها و بچه ها بیدار شدند ، خرابه غوغایی شد ، صدای شیون بچه ها ، زنها ... صدا به کاخ یزید ملعون رسید ، گفت : چه خبره ؟ گفتند نازدانه ابی عبدالله بهانه بابا گرفته ، ...آخ بمیرم ، دستور داد سرِ بریده باباشو براش ببرند ، حسین ، حسین ... سر رو توی طبقی گذاشتند ، روی طبق رو پوشاندند ، طبق رو وارد خرابه کردند ، مقابل دختر گذاشتند ، یه نگاه به طبق کرد ، ... دخترِ کوچولوِ دیگه ، گفت : عمه من که غذا نخواستم ... من بابا میخوام ، بابا میخوام ... اون نانجیب گفت بابای تو توی این طبقه ، تا سرپوش رو برداشت دید سرِ بریده ... یه نگاه کرد ، با نگاه اول سر رو نشناخت ... خیلی حرفه ، دختر سرِ بابارو نشناسه خیلی حرفه ، حالا ببین با سر چه کرده بودند ؟ بمیرم برات خانم ، بمیرم برات بی بی ... حضرت سکینه ، کربلا ، بدن بابارو نشناخت ... بدن رو یا از روی سر می شناسن یا از روی لباس ، اما بدن نه سر داشت ، نه نشانیِ زینب بود ، رو کرد به عمه ، صدا زد : « عَمَّتِي هَذَا نَعشُ مَن ؟ » ... عمه جان این بدن بی سرِ بابات حسینه ... تا فهمید بدن بی سرِ باباست ، خودش رو روی بدن بی سرانداخت ، بدن رو توو بغل گرفت ... اما مردم ، تعجب داره ، دختر سه ساله سر بریده بابارو نشناسه ، دوتا علت اهل ذکر نقل میکنند ، چرا سر بابارو نشناخت ، دلیل اولشون اینه ، میگن آخه وضع سر ، به هم ریخته بود ، پیشانی شکسته بود ، لبا چوب خورده بود ، بابا بابا بابا بابا ... 8/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
4. گریز مدینه.mp3
2.15M
سلام الله علیها وگریز به ( سلام الله علیها ) یکیش رو برات گفتم که چرا سر رو نشناخت ، آخه وضع سر به هم ریخته بود ، اما اهل ذکر یه دلیل دیگه نقل میکنند ، میگن دلیل دومش این بود ... ، طاقتش رو داری بگم یا نه ؟ ... از شدت ضربت سیلی که بهش زدند ، دیگه چشماش تار می دید ، هی دست میکشید ، حسییین ... به نظرمن این دلیل دومی درست تره ، چرا میگی دلیل دوم درست تره ؟ به خاطر اینکه سیدا ... یه سیلی مدینه به مادر زدند ، از موقعی که سیلی زدند ، دیگه مادر سردرد میکرد ، دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ » [ مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۳ ص ۱۳۲ به بعد ] ... اونقدر سیلی مدینه سنگین بود ، ... لا اله الا الله ... آی مادر مادر ... یه بیت بخونم : سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم بگو یا زهرا ... یا زهرا ... 8/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
1. ای دلبر حسین.mp3
3.23M
( سلام الله علیها ) ای دلبر حسین ، دلارآی اهل بیت ای ماهتابِ نیمه شب های اهل بیت چادر به سر چو می بری و راه می روی هستی شبیه حضرتِ زهرایِ اهل بیت .. ( میدونی چرا سیلیش زدند ؟ میدونی چرا تازیانه اش زدند ؟ میگن آخه خیلی شبیه فاطمه بود ... ) بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین گلبوسه های توست مداوای اهل بیت .. اغراق نیست این که بگویم ، تو یک تنه زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت .. ( روضه من با این یک بیت شروع میشه : ) کاش آن زمان که سِرّ طبق آشکار شد با دیدن حسین صدایت نمی شکست .. اون موقعی که سرپوش را از روی طبق برداشت ، نگاه کرد دید ، یه سرِ بریده است ؟ بابا بابا بابا ... من فقط میخوام از باباهایی که دختر دارند ، یه سئوال کنم ، بگم کدوم دختری طاقت داره سرِ بریده باباشو ببینه ؟ آی ی ی ی ... اگر سر سالم باشه ، دختر ببینه دق میکنه ، وای وای ، یه نگاه کرد دید پیشانیش شکسته ، یه نگاه کرد دید محاسنش خاکستریه ، یه نگاه کرد دید لباش ترک خورده ... 1394 https://eitaa.com/javdafshani
2. درد کمر.mp3
4.53M
( سلام الله علیها ) درد كمر تمام توان مرا گرفت این زخم سر قرار و امان مرا گرفت بابا سرم هنوز كمی تیر می كِشد دستی رسید و روح و روان مرا گرفت تا پیش من رسید دگر مهلتم نداد ( الهی نبینی دختر سه ساله رو میزنند ، الهی نبینی خواهر کوچولوتو میزنند ... ) تا پیش من رسید دگر مهلتم نداد انگار از سرِ تو نشان مرا گرفت .. می خواستم كه رو سری اَم را گِره زنم ( آی مادری که امشب دختر کوچولوتو آوردی ، آی ی ی ی... دیگه روضه خون نمیخوای ، نگاه به این صورت کوچولوش کن ... ) می خواستم كه رو سری اَم را گِره زنم گیسم كشید و نطق زبان مرا گرفت .. ( تا سر رو دید ، زبونش لُکنت گرفت ، بابا بابا بابا ... ) دانی چرا یتیم تو لُكنَت گرفته است ؟ ( ببینم با این یه بیت چه میکنی ؟ امشب جواز کربلات رو باید بگیری ازخانم رقیه ، اگه بی بی امضا کنه ، باباش برنمی گردونه ، خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، توو خرابه با سرِ بریده نمی اومد به دیدنش ، ... خیلی دوستش داره ...) بابا : دانی چرا یتیم تو لُكنَت گرفته است ؟ با یك كِشیده لفظِ لسان مرا گرفت ؟ 1394 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) یه جمله ای گفته این خانم ، وقتی سر رو دید ، گفت بابا ای کاش من کورمی شدم ، نمی دیدم سرت رو ، بابا ای کاش می مردم سرت رو توو طبق نمی دیدم ، حسییین ... بابا بابا بابا ... حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو بابا بابا بابا منوبا خودت ببر ، ... غوغایی کرد ، من اصلا موندم توو روضه ی خرابه وسرِ بریده ، ... لب روی لب های بابا گذاشت ، بعد اینطوری مشهوره ، میگن سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... رقیه افتاد عیبی نداره اما سرِ آقا رو زمین افتاد ، من سئوالم از شما اینه ، جوابش رو به من بدید ، کی سر رو از روی زمین برداشت ؟ سر رو زینب برداشت ؟ سر رو سکینه برداشت ؟ سر رو اُم کلثوم برداشت ؟ حسییین ... آی بابا بابا بابا ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی حرمش بسته است ، زائر نداره ، غریبه ، اون بچه هایی که رفتند دفاع از حرمش کنند ، شهید شدند ، شهید سردار همدانی و همه شهدای مدافع حرم ، به یاد همشون ... خدایا به حق این خانم سه ساله ، داعش رو نابود کن ، خدایا آمریکا و اسرائیل رو نابود کن ، خدایا همین محرم ، راه حرم این خانم سه ساله رو به روی مشتاقان ، باز بگردان ... این دختر سه سالشه ، تعجب نکنید وقتی راه میره دستش رو به دیوار میگیره ، چون پاهاش پُر آبله است ، نمیتونه راه بره ، امشب شب استثنائیه ، اگه چیزی میخواهی از این خانم سه ساله بگیر ، خیلی باب الحوائجه ، خیلی ، خیلی باب المراده ، ... امام حسین خیلی دوستش داره ، ان شاءالله همه حاجت روا بشن ، اونهایی که مریض دارن ، اونایی که گرفتارند ... خدارو قسم بدهیم به مظلومیت این بی بی ... برا غماش ، برا آبله پاهاش ، برا صورت نیلیش ، برا بدن کبودش ، ... میدونید این خانم ، کفن هم نداشته ، با لباس خودش دفنش کردند ... مثل باباش حسین ، بی کفنه ... 1394 https://eitaa.com/javdafshani
2. روضه.mp3
10M
( سلام الله علیها ) گریز روضه حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) همیشه دنبال بود ، سرِ بابارو نگاه میکرد ، آرزو داشت ، این سر یک شب بیاد بغل دخترقرار بگیره ، التماس میکرد بابا بیا پیشم بابا بابا ، یه شب دعاش مستجاب شد ، اون شبی که سرِ بریده آمد توو خرابه ، بابا : برنیزه ها از دور می دیدم سرت را بابا تو هم دیدی دو چشم دخترت را چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه یک بارمیشد من ببوسم حنجرت را دختر منتظره بابا برگرده ، با بابا دردل کنه اما این دختر با همه دخترها فرق داره ، چرا ؟ درداش رو با کسی نمیگه مثل مادرش فاطمه ی زهرا که به امیرالمومنین هم نگفت یاعلی پهلوم شکسته ، نگفت یاعلی بازوم وَرم داره ... این دختر هم مثل مادرش فاطمه ، نگفته بود به عمه سرم شکسته شده ...دل شکسته ی عمه مگرکه طاقت داشت ؟ اِ ی ی ی ... درداشو توو دلش نگهداشت به هیچ کسی هم نگفت ، اما اون شب که سرِ بریده ی بابارو دید ، تا نگاه به سرِ بریده کرد ، دردای خودش یادش رفت ، تا یه نگاه کرد ، دید پیشانی شکسته... من از شما سئوال میکنم ، دختر آیا طاقت داره سرِ بریده بابارو ببینه ؟ دختر حتی طاقت نداره سرِ بریده ی سالم بابارو ببینه ، چه برسه به اونجایی که دختر ببینه سرِ بابا شکسته ، ببینه بابا محاسنش خاکستریه ... من می بینم یه دختر خانم کوچولو اینجا ایستاده ، داره دل میبره ، چادر مشکی سرش کرده ... من خواهش میکنم این دختر روبغل کن ، مردم ببینندش ، وقتی ببینی ، میفهمی سیلی با این صورت کوچولو چه کرده ، وقتی نگاه به این دختر میکنی ، اون موقع داد میزنی میگی تازیانه با این بدن چه کرد ؟ حسییین ...کسی هست امشب ناله نداشته باشه ؟ وقتی نگاه به پای کوچولوش میکنی ، وقتی رو خار مغیلان میدوید ، هی صدا میزد : بابا بابا بابا ... بابا جان ، باباجان ، باباجان ... سر رفته دیگه حوصله ، بابا پایم شده پُرآبله ، بابا رو نیزه ، تو خیلی سریع میری نمیرسم به قافله ، بابا با پای خونین ، خودت میدونی پشت سرِ نیزه ی تو دویدم تا بابا گفتم ، از تازیانه حرف بد شنیدم تورو ندیدم ، توروندیدم ، توروندیدم اصلا تصور کن این دختر هی زمین بخوره وبلند بشه ، بگه بابا ، هی زمین بخوره بگه بابا ، من جا موندم ، عمه ، جا موندم ، عمه عمه عمه ... زخمی شده بال و پرش ای وای سپید شده موی سرش ای وای ( آخ آخ ... قربون بدنِ کبود شده ات خانم ، امشب با این اشک هاتون ، مَرهم زخمهای پای این خانم سه ساله باشید ) غسلِ تنِ کوچک تو سخته از بس کبوده پیکرش ای وای به یاد مادر ، با حال مُضطر زینب بریز آب روان ز دیده شبیه زهرا ، غریب و تنها شد دختر برادرت ، شهیده موهاش سپیده ، موهاش سپیده ... میگن وقت غسلش ، زن غساله پرسید : بدنش چرا کبوده ؟ ... گفتم همه چیزش مثل مادرش فاطمه است ، دردهاشو به کسی نمیگفت ... بدنش هم مثل بدن مادرش بود ، اما خیلی فرق داشت ، اون شبی که امیرالمومنین بدن مادررو غسل میداد ، یه مرتبه بچه ها دیدند بابا دست از غسل دادن برداشت ، ... سیدا کجا نشستند ؟ ... دیدند بابا سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی داره صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... اسماء ، اسماء ، اسماء ...اسماء دستم رسید به وَرم بازوی زهرا ... حالا هر کجا نشستی بگو : یازهرا ، یازهرا ... میشوید امشب پیکرِ مجروح زهرا مجروح زهرا با اشکِ چشم خود ، علی تنهای تنها ، تنهای تنها .. حاجاتت رو مد نظر بگیر ، این خانم گِره باز میکنه ... 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
1. دخت سه ساله.mp3
6.34M
( سلام الله علیها ) دختِ سه ساله که کتک نداره اینکه قباله فدک نداره 30/11/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) وای وای وای وای ... همون سیلی مدینه ، همون دستا ، کربلا کربلا ... سیلی به دختر ابی عبدالله زدند ... دختِ سه ساله که کتک نداره اینکه قباله فدک نداره ( بابا ، بابا منو سیلی زدند بابا ، ... بابا بابا ... ) سیلی نخورده نیست کسی بینِ ما ، ولی کو آن زبان ؟ که با تو بگویم چگونه‌ام دست عَدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه‌ام مگه نگفتی برمیگردم بیا میخوام دورت بگردم عمه رو خیلی خسته كردم دخترت از دنیا بُریده بعده تو هیچ خوشی ندیده ببین موهام ، دیگه سفیده عمو کجاست ببینه ؟ چی به سرم آوردند اگه عمو بود ، کسی مارو سیلی نمیزد بابا ، ... بابا بابا بابا ... با همین اشکات ، با همین سوز سینه ات ، حوائجتو همین الان بخواه ، ... دوتا عزیز دُردونه ی پیغمبر (ص) ، یکی هجده سالشه ، یکی چهار سالشه ، ... هم مادرش فاطمه ، هم دخترش رقیه ،رقیه ...رقیه رقیه رقیه ... سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم ... با همین حال خوشت ، حالتو از دست نده ، پیغمبر (ص) فرمود : هر کسی به دخترم فاطمه سلام بده ، خدا گناهانشو می بخشه ، فردای قیامت هر کجای بهشت باشم من ، خدا اون شخص رو به من مُلحق میکنه ، دستت رو به سینه بگیر ، میدونم خیلی هاتون مدینه نرفتین ، ... اما بگم خوش به حالتون نرفتین ؟ بگم ، نه ، خدا قسمتتون کنه ، چی بگم ؟ آخه اگه بری اون غربت اونجارو ببینی ، میسوزی ، هیچ نشانی ازمادر نیست اونجا ، ... توو شهر مدینه ، مادر از همه غریب تره ... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَابِنْتَ رَسُولِ الله ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَا ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدة ، فَاطِمَةُ الزَّهرا ، سَیِّدَة النِّساءالْعَالَمین 30/11/1395 https://eitaa.com/javdafshani
1. خبردار شدی.mp3
1.29M
( سلام الله علیها ) بابا بابا بابا ... راستی هیچ خبردارشدی « تب کردم ... ؟ » راستی ، لاغری من به نظر می آید ؟ یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید بابا پاشو ، چادر از سرِ من کشیدند ... حسیییین ... 1395 https://eitaa.com/javdafshani
1. دست عدو.mp3
4.55M
( سلام الله علیها ) اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ... سیلی کربلا با همه جا فرق میکرد ... دست عَدو ، بزرگ تر از صورت من است .. ؟ میخواهی بدونی سیلی با صورت رقیه چه کرد ؟ امروز که رفتی خونه اگه دختر ، سه چهارساله داری ، اگه خواهر سه چهارساله داری ، صداش بزن ، آهسته دستت رو روی صورتش بگذار ... دست عَدو ، بزرگ تر از صورت من است .. ؟ یک ضربه زد ، دو گونه ی سرخم ، سیاه شد از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اونقدر بهم سیلی زدند دیگه نمیبینه چشام ؟ یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. بابایی بابایی .. بابایی پاشو ، بابا بزار برم به دخترای شامی بگم بیان ، ببینند بابای من هم از سفر اومده ، بابا بابا بابا ... نمیدونم چه حاجتی داری اما هر حاجتی داری الان وقتشه ، اما یه حاجت مشترک همه ی ماست ، نمیدونم آقامون امروز کجا عزاداره ؟ اربابمون امام زمان « عج » ، امروز کجا گریه میکنه ؟ آقا مدینه است ، نمیدونم ... کنار بقیع است ، نمیدونم ... اما هر کجا هستی آقا جان ، قدم روی چشم ما بگذار ... دل دختر به پدر خوش باشد مهربانی ز دو سر خوش باشد حسیییین جان ، حسیییین جان ، ... دوست داره امام صادق این نام رو صدا بزنی ... حسیییین جان ... 1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماهِ شب های حسینی باباست محوِ حُسنِ سیمای تو بانو یا اینکه تو گرمِ تماشای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد « حورای حسینی » عالم فدای طرز بابا گفتن تو دیدی دختر چهار ساله چه جوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگر از ناقه افتاده باشه .. عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان ! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ... یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید ( بابا پاشو ببین ، چادرم خاکی شده ، بابا بابا ... حسییین ... بابا پاشو ببین چادرم آتیش گرفته بابا ... ) تو عصمتُ اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا برای خود دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه ، صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازارِ فردای حسینی ... 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
2. امشب خدا.mp3
5.57M
( سلام الله علیها ) امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) امشب مجلسمون با شبای دیگه فرق داره ، یه شب این خانم میآد ، یه شب سفر داره ، امشب شهدای مدافع حرم هم میان ، امشب شهید حججی هم میاد ، امشب دخترشهید حججی هم میاد ، ... شب دخترای سه چهار سال است ... امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... من که ، توان پا شدن ازجا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد ( بعضی ها فهمیدن چی میگم ، من دیگه نمیتونستم بلند بشم ، عمه زیر بغلهامو گرفت ... عمه پاشو بابا اومده ، عمه ... خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پُردرد و جراحتم زخمِ لب تو زخم لبم را کباب کرد ( وقتی نگاه کردم دیدم لبت ترک خودره بابا ، ... بابا بابا بابا ... ) دروازه ی پُراز غمِ ساعات یکطرف مارا یزید وارد بزم شراب کرد ( داره با بابا دردِ دل میگه ، امشب با درد دلهای این خانم بسوز ، امشب یه دلت کنار حرمش باشه ، یه دلت توو حرم ابی عبدالله باشه ، بابا خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، باسرِ بریده به دیدنش نمی اومد ، امشب خانمهایی که دختر سه چهارساله همراهشونه ، ... همین الان من یک خواهش ازتون میکنم ، اگه دختر چهارساله روی زانوت نشسته یاکنارت نشسته ، آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار ، ببین دستت بزرگتر ازصورت دختره ، ... حالا ببین این سیلی چه کرد ؟ درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( آی آی ... این یه بیت آدمو میکُشه ، این یه بیت جیگرو آتیش میزنه ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( میگفتم بابا ، میزدند ، میگفتم عمه ، تازیانه ام میزدند ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ( هان ، فهمیدی چی گفتم ؟ جیگرت سوخت ؟ یعنی هر موقع میخواستند مارو بزنند ، عمه می اومد ، بازوش رو سپر میکرد ، ... عمه عمه عمه ... عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ) 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
3. زجری که من.mp3
5.43M
( سلام الله علیها ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر ( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر عکسی کبود از رخِ دُردانه قاب کرد گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند ( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ ) گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند اما چه سود خواهش من را جواب کرد من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا ( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... ) من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا حالا خدا دعای مرا مستجاب کرد قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ... از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام ( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... ) از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. ( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... ) اونقدر زخم به پیکر دارم نتوانم که سرت بردارم ( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار 13/5/1395 https://eitaa.com/javdafshani
2. حاج علی ترابی.mp3
4.36M
( سلام الله علیها ) دختری را که پدر در سفر است روز و شب دیده ی حسرت به در است هر صدایی که زِ در می آید به گمانش که پدر می آید باز چون دیده ز در بر گیرد گرید و دامان مادر گیرد همه کوشند ز بیگانه و خویش بهر دلجویی او بیش از پیش گاه گویند پدرت در راه است غم مخور عمر سفر کوتاه است تا که دوران سفر طی گردد رفع افسردگی وی گردد لیک افسوس به ویرانه شام کار اینسان نپذیرفت انجام شرح این قصه چو بشنید یزید فکر بی سابقه ای اندیشید گفت این درد نه بی درمان است بلکه بس چاره او آسان است درد او گر غم هجر پدر است شربت وصل در این تشت زر است بدهیدش که از آن نوش کند غم ایام فراموش کند این طبق مشرق انوار حق است جان عالم همه در این طبق است حال دست تو و دامان پدر بعد از این جان تو و جان پدر چشم شهزاده چو افتاد به سر به سر بی تن و پُر نور پدر گفت ای جان به فدای سر تو که بُریده است رگِ حنجر تو ؟ که به پیشانی تو سنگ زده ؟ به رخ از خون سرت رنگ زده ای پدر کاش به جای سر تو می بریدند سر دختر تو تا که در تن رمق از جانش بود سر باباش به دامانش بود دو لب خویش بر آن صورت گلگون بنهاد تا خود از پای نیفتاد سر از دست نداد ... 1387 https://eitaa.com/javdafshani
7. روضه.mp3
7.74M
قسمت هفتم : ( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین دخترِ دُردانه منم به کُنجِ ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم ... ؟ الله اکبر ، الله اکبر ... https://eitaa.com/javdafshani
9. پیراهن پیامبر ص.mp3
2.23M
گریز به روضه ( سلام الله علیهما ) حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ، صدیقه اَطهر ، بعدِ رحلت پیغمبر (ص) ، یه روز گفت ، یا علی دلم برای بابام تنگ شده ، پیراهن بابامو بیار بو کنم ... میخوام بفهمی چه به سر حضرت رقیه اومده ، یه ناله منو بَسه ، ... پیراهن بابامو بیار بو کنم دلم برای بابام تنگ شده ، امیرالمومنین پیراهنِ پیغمبر (ص) را آورد ، ... سیدا ، تا مادرتون پیراهنِ بابا رو بو کرد « غش کرد » روی زمین افتاد ، بگم بی بی جان ، پیراهن بابارو بو کردی ، غش کردی ، ... اما دخترِ خرابه ، سرِ بُریده ی بابا ، حسییین ... ویرانه را ، بابا چراغان کردی امشب همچون علی ، یاد یتیمان کردی امشب بابا به قربان سرت می میرت امشب دخترت بابای من ، بابای من ... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... 20/1/1401 https://eitaa.com/javdafshani
5. صوتی کامل.mp3
4.03M
( علیه السلام ) مداح نوجوان جناب آقای چه خوش است اگر ببینم عرفات و کربلا را حرم عزیز زهرا شب مشعر و منا را چه خوش است اگر بپوشم به بدن لباس احرام به حرم روم بخوانم به زبان دل خدا را به خدای کعبه سوگند همه حجّ من «حسین » است به دو صد منا نبخشم عرفات کربلا را (کربلا ، کربلا ، کربلا ) تکرار ( سلام الله علیها ) آغلاما ای گلشن عشقه هزاره قوی گیدیم دوش قوجاقیمدن یره ای ماهپاره قوی گیدیم آز یاپیشدیر سینمه سوزیله یانمیش سینه‌نی چک دوداقیمدن دوداقون بیله یاندیرما منی ... ای به گلشن عشق هَزارهَ اجازه بده برم بروپایین ازبغلم دست ازدامنم بردار ای ماه پاره بزار برم دخترم گریه نکن گریه نکن ، گریه نکن کمتر سینه خود را به سینه سوزان من بچسبون جدا کن لبهاتو ازلبهای سوزانم اینقدر منو نسوزان دخترم گریه نکن ... این روضه برای زمانیست که وجود نازنین امام حسین ( علیه السلام ) سوار بر ذولجناح ، عزم میدان کردند ، در همین حال ، دُردانه سه ساله ، خانم رقیه ( سلام الله علیها ) آمدند وخودشونو انداختن پای ذولجناح رو گرفتن ، آقا سیدالشهدا مجبور شدند از مَرکب پیاده بشن ودختر سه ساله رو بغل نموده ... نوازش کنند و ببوسند و ودلداری دهند ودرنهایت با حزن واندوه با فرزند وداع کردند 16/3/1401 https://eitaa.com/javdafshani
5. دلم چون آهو.mp3
2.71M
( سلام الله علیها ) دلم چون آهو از وحشت رمیده به شامِ زلف من سر زد سپیده ... دلم تنگِ ، صدایِ توست « بابا » سخن گو با من از « حلق بُریده ... » ؟ خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است چرا خونین شده لبهای خشکت ؟ همه تقصیرِ چوب خیزران است ... اما یک وقت عمّه ی سادات ، نگاه کرد دید ، سرِ بریده ، یه طرف افتاده ، رقیه یه طرف افتاده ... وقتی این سه ساله را درون خاک گذاشتند ، زینب یه نگاه کرد ، دید اُمّ ِکلثوم ، داره بلند بلند گریه میکنه ... صدا زد : خواهرم ، تو باید بچه های دیگر را ساکت کنی ، چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ صدا زد خواهرم زینب ، آخه هنوز صدای ناله هاش توو گوشمه ... 1400 https://eitaa.com/javdafshani