5. غریب مدینه.mp3
3.44M
قسمت پنجم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
( یکی از دوستان میگفت ) یه سفری که مشرف بودیم مدینه ، شب بود وقتی هواپیما رسید رو آسمونِ مدینه ، خلبان اعلام کرد آی مردم اینجا مدینه است ، یه مقداری هواپیما رو مایل کرد ، گفت نگاه کنید شهرمدینه رو ، اونجایی که نورانیِ و چراغا روشنه ، قبر پیغمبره ، اما اون زمینی که کنارش تاریکه بقیعه !
آی آی ی ی .. همین برا یه عمر گریه ی ما بسه ، قبرِ امام حسن با خاک یکسانه ! بقول اون پیرمردِ ایرانی که کنار بقیع گریه میکرد ، پنجره های بقیع رو تو دستش گرفته بود ، میگفت آقا امام حسن پاشو بریم ایران ، اگه ایران بودی نمیگذاشتیم قبرت غریب باشه !
(آقا) حتی نوادگان تو،
صاحب حرم شدند
اما هنوز قبر تو خاکیست ،
یاکریم یا کریم ..
آقا جانم ...
شب کربلا مثل روز است روشن
(آقا) بقیع تو اما شب تار دارد
(آقا) تو در کوچه های مدینه غریبی
( ببینم ناله داری یانه ؟ )
تو در کوچه های مدینه غریبی
حسینت ولی یک علمدار دارد
وقتی به امام گفتند : آقا چرا با معاویه نمیجنگی ؟ فرمود بخدا یاوری ندارم ! قربونت برم غریبِ مدینه ، آقا جان ، آقاجان ... این یه بیت رو بخونم وارد روضه بشم
(آقا) ضریح حسین است
شش گوشه اما ...
( دیدی چه دلرباست
ضریح امام حسین ؟ )
ضریح حسین است شش گوشه اما
فقط دور قبر تو دیوار دارد ... 2
اِای ای ی ی .. ،
نالتو آزاد کن ، یا امام حسن ...
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
6. روضه کوچه.mp3
3.6M
قسمت ششم
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
به شیخ عبدالزهرا فرمود : شیخ عبدالزهرا ، چرا روضه ی مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه ی شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه ی مارو نمیخونی ! گفت آقا روضه ی شما کدامه ؟ آماده اید بگم ؟
فرمود روضه ی ما اون موقعی بود که مادر مارو میزدند ! های های ی ... ، الهی نبینی مادرت جلوی چشمت حتی زمین بخوره ، حتی طاقتِ زمین خوردنِ مادرتو نداری ! آقا آقا ...
نفسم حبس شد به دل
اشکِ چشمم ستاره شد
های های ، حالا که امشب پای روضه امام حسن نشستی ، خوب دل بده به شعر
نفسم حبس شد به دل
اشکِ چشمم ستاره شد
(آخ بمیرم ) مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد ...
تو اون مجلس وقتی که مغیره بلند شد سخن بگه ، امام حسن بهش فرمود : تو ساکت باش ! تو همون کسی هستس که تو کوچه ها مادر مارو میزدی ! اِای ی ی .. جانم ، ناله بزن ، صداتو آزاد کن ، خجالت نکش ، اگه اینجا برا مادر ناله نزنی ، کجا ناله میزنی ؟ یا امام حسن ...
سه نفر مادرِ مرا ، بر درِ خانه میزدند
مردم ، یه نفر نمیزد ، سه نفری میزدند ! یکی مغیره میزد ، یکی قنفذ میزد ، اون نانجیب خودش تازیانه رو گرفت ، مادرم رو میزد !
سه نفر مادرِ مرا ، بر درِخانه میزدند
خواهرانم نفس نفس ،
چه غریبانه میزدند
الهی اگر مادر رو میزنند جلوی دخترش نزنند، آی ی ی زینب زینب زینب ، آی ی ی ..
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
#یادآوری
داستانی که در فایل بعدی تقدیم می شود ، اصل این ماجرا که ظاهرا حاج علی آقای انسانی نقل فرمودند ، در خیلی از روضه ها بیان شده است ، استاد حیدرزاده هم چند مرتبه در روضه هایشان تعریف کردند ، اما به نظرم اگر بتوانیم یک #موضوع_جدید را جایگزین بکنیم ، شاید بهتر باشد ... این داستان خیلی تکراریه ...
https://t.me/javdafshani
7. بیان داستان.mp3
2.21M
قسمت هفتم
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، #پشیمان_شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت #عذر_خواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
8. گریز به کربلا.mp3
2.72M
قسمت هشتم و پایانی
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیهما )
#استاد_حیدرزاده
#یک_گریز_کوتاه_به_کربلا
حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا :
مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم !
مادر :
دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت
قدم نمی رسید که خود را سپر کنم
( شاعر : حاج غلامرضا سازگار )
اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ...
به جانِ مادرت زهرا ،
پدرجان از تو ممنونم
که من با پا تو را خواندم ،
تو با سر آمدی پیشم ... !
شاعر : #جواد_زمانی
بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت
(آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند !
شاعر :
#حاج_سید_رضا_موید
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
#یا_زهرا_سلام_الله_علیها
توئی سر چشمه ی نورِ هدایت
توئی سر منشاء جود وعنایت
میان اینهمه مخلوقِ عالم
توئی تنها ترین یار ولایت ...
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
1. حاج محمود دلسوز.mp3
5.29M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_دلسوز
#دستگاه_شور
( تقریبا سبک گل پونه های مرحوم ایرج بسطامی است ، همین شعر را حاج محمد طاهری در روضه اجرا کردند که در فایل بعدی تقدیم میشود )
گریه های مخفیانه
غسل و تشییع شبانه
یک مزار بی نشانه
آتشم زد ،آتشم زد
مانده ام با چشم گریان
میکِشم آه از دل و جان
رفتی و شام غریبان
آتشم زد ،آتشم زد
می گذارم وقت غسلِ
پیکر تو ، سر به دیوار
تازه فهمیدم چه کرده
وای من ، با سینه مسمار
تازه دیدم ، زخمِ پهلو
تازه دیدم ، خونِ بازو
مثلِ من ، زهرا شکست
در این مدینه
حرمتت ای داد بی داد
بشکند دستی که زد
سیلی به رویِ صورتت
ای داد بی داد
الوداع ، یا فاطمه جان
کن حلالم فاطمه جان
بر دلِ من ، داغِ جانکاه
مثل گل ، عمرِ تو کوتاه
چیده ام رویت لحد ، آه
آتشم زد ،آتشم زد
وای من ، از جان بر لب
بعد تو ، دیگر از امشب
خانه دارم ، گشته زینب
آتشم زد ،آتشم زد
مانده ام بالای قبرِ
تو ، چرا من زنده هستم
از پیمبر با امانت داریم
شرمنده هستم
روی زخمِ ، دل نمک خورد
پیش من ، زهرا کتک خورد
عالَمی حیران شده
از صبر من ، از صبر تو
ای داد بی داد
اشک من ، امشب چکد
بر روی خاکِ قبر تو
ای داد بی داد
عده ای فردا روند
دنبال نبش قبر تو
ای داد بی داد
الوداع ، یا فاطمه جان ...
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
2. حاج محمد طاهری.mp3
7.67M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_محمد_طاهری
#دستگاه_شور
( تقریبا سبک گل پونه های مرحوم ایرج بسطامی است )
گریه های مخفیانه
غسل و تشییع شبانه
یک مزار بی نشانه
آتشم زد ،آتشم زد ...
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
#یا_زهرا_سلام_الله_علیها
ای یاسِ علی ،
مِهر تو گنجینه ی ماست
روشن زمحبت تو ،
آئینه ی ماست ...
گویند مزار توست مخفی اما
من معتقدم که قبر تو،
سینه ی ماست ...
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
8. مرو مادر.mp3
5.6M
قسمت اول :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( مرو مادر ، مرو مادر
مرو مادر ، مرو مادر ... ) تکرار
با رفتنت ای مادر ،
از خانه صفا رفته
زینب به حسین گوید
مادر به کجا رفته ؟
این خانه پس از زهرا
گردیده عزا خانه
زهرای مرا کُشتند
مظلوم و غریبانه
( مرو مادر ، مرو مادر
مرو مادر ، مرو مادر ... ) تکرار
این اجر رسالت بود
یا حُرمتِ حیدر بود
یک چادرِ خاک آلود
بر قامتِ مادر بود
با آنکه نمیگفتی ،
در کوجه چه ها رخ داد
اما به سئوال من ،
رخسارِ تو پاسخ داد
(مادر مادر مادر مادر) تکرار
یازهرا ، یازهرا ...
مدینه گریه کن بر من
که زهرا رفته از دستم
ببین من یکّه و تنها
کنار خانه بنشستم ...
وا اُما ، وا اُ ما ...
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
9. واحد سنگین.mp3
3.07M
قسمت دوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد_سنگین
ای خصمِ جانیه علی
شرمی کن از شیرِ خدا
دست مرا بشکن ولی
دست علی را وا نما
حیدر غریبه ، وای
دل بی شکیبه ، وای
#بند_دوم
من مرغِ عشقِ حیدرم
اما شکسته بال من
دنبال ردِ خونِ من
زینب دَود دنبال من
دل بی شکیبه ، وای
حیدر غریبه ، وای
#بند_سوم
در کوچه هایِ شهرِ غم
خود را به سختی میکِشد
ثانی مبر ، یارِ مرا
ورنه خودم را میکُشم
دل بی شکیبه ، وای
حیدر غریبه ، وای ...
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani
10. ذکر پایانی.mp3
6.03M
قسمت سوم :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از نخست زندگی ،
هرگز نمیشد باورم ...
که شود این خانه روزی
قتلگاه همسرم
روزتنهایی که حتی
یک نفر یارم نبود
دیدم اینجا پشت در
افتاده تنها یاورم
او مرا میخواند و من
آن روز دستم بسته بود
کاش آنجا جان من
می شد برون از پیکرم
خاطرات همسرِ
شب زنده دارم زنده ماند
از مناجات سحرگاهان زینب ، دخترم
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
( کُشتند زهرا را ،
همسر مولا را ... ) تکرار
ای گلِ آتش زده ی باغ من
تازه شد از رفتن تو ، داغ من
مرگ پیامبر ، کمرم را شکست
داغ تو رکن دگرم را شکست
( کُشتند زهرا را ،
همسر مولا را ... ) تکرار
عمرِ علی در گروِ صبر توست
اشکِ علی ، دسته گل قبر توست
ای علمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم منه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین ،
داغ برادر دیده ..
ای باوفا : اباالفضل
مشکل گشا : اباالفضل
به مُحمد به مُحمد
به علیٍ به علی
و به زهرایِ بتولٍ
و به سبطیهُ و شِبلیهُ هُما نَجلُ زکی
و به سجادِ و بالباقرِ
والصادقِ حق
و به موسی و علیٍ
و تقیٍ و نقی
و بِذِالعسکرِ
بِالحُجَتِ نِ القائِم بِالحَق
اَلَّذی یَضرِبُ بِالسِّیف
بِحُکمِ اَزَلی
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ
إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ
در کنار علقمه
سروی ز پا افتاده است
یا گلی از گلشنِ
آلِ عبا افتاده است
یا حُجَّتِ ابنِ الحَسَن
عَجِّل عَلی ظُهورِک
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani