eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت اول : ( سلام الله علیها ) من سراغ دارم ، کسی که معلول بود ، اهل مشهد بود ، هرچی رفت حرم امام رضا (علیه السلام ) ، نتیجه ای نگرفت ، این کرامت توی دفتر بی بی ثبت شده ، گفت یه روزی که متوسل بودم کنار ضریح امام رضا ، یه کسی بهم گفت ، فلانی برو قم ، شفای تو ، دست خواهر ماست ... میگه با ویلچر ، با زحمت ، سوار ماشین شدم آمدم قم ، حرم بی بی ، با ویلچر منو آوردند کنار ضریح ، در حالت نجوای خودم ، به بی بی عرض میکردم بی بی جان ، من از مشهد اومدم ، من از حرم برادرت امام رضا اومدم ... لحظاتی در حالت مکاشفه ، دیدم خانم از توی ضریح بیرون آمد ، ظرف چای و نوشیدنی دستشه ، به من تعارف کرد ، عرض کردم بی بی جان ، من از مشهد اومدم ، فرمودند : میدونم ، برادرم سفارشتو کرده ، تو خوب شدی ، میگه بلند شدم ، دیدم میتونم راه برم .. خادمین حرم میگن ، همونجا ویلچرش رو هدیه کرد ، با چشم گریان ، با پای خودش برگشت مشهد ... یا امام رضا ، امشب این دوستان من ، عاشقان و دلدادگان شما ، مجلس برای خواهرت ، فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) گرفته اند ... 1398 مشهد https://eitaa.com/javdafshani
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) یا امام رضا ، امشب این دوستان من ، عاشقان و دلدادگان شما ، مجلس برای خواهرت ، فاطمه معصومه گرفته اند ، وقتی مردم قم شنیدند ، حضرت معصومه داره میاد قم ، کیلومترها راه رفتند بیرون قم ، به استقبال بی بی ، گفتند دختر امام داره میاد ، خواهر امام داره میاد ، گل بردند ، شیرینی بردند ، اسفند دود کردند ، قربانی کردند ، شادی کردند ، بزرگ قمی ها ، مهار ناقه بی بی رو به دست گرفت ، آوردند بی بی رو ، بهترین محله ی قم ، مکان دادند ، جا دادند ، 17 روز بی بی توی قم بود ، توی شهر غربت بود اما قمی ها نگذاشتند غریب باشه ، مثل پروانه دورش میگشتند ، میگفتند خواهر امام رضاست ... ( سلام الله علیها ) اما بمیرم ، مردم ، مگه زینب خواهر امام نبود ؟ وقتی بی بی رو وارد شهر شام کردند ، مردم شام به ما چنگ زدند همه از بام به ما سنگ زدند شامیان : خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید سرِ مردان خدا را به سرِ نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید 1398 مشهد https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم : ( سلام الله علیها ) روزا روزهای مدینه است ، روزهایی که مادر توی بستره ، الهی توی هیچ خونه ای مریض نباشه ، اگه مریضی هم هست الهی مادر مریض نباشه ، هر کسی مریض میشه ، مادر پرستاریش میکنه اما وقتی مادر مریض میشه اگه همه هم پرستار بشن ، نمیتونند کارهای خونه رو انجام بدهند ، این روزها زینب مادرش توی بستره بیماریه ، بیمارم و برمن بوَد زینب پرستار ترسم پرستارم شود از غصه بیمار می بینم بعضی ازآقازاده های خردسال هم اشک توی چشماشون حلقه زد ، این ها هم میفهمند مادر ، بیمار بودن یعنی چی ؟ ... « مظلومه ام منو مظلوم شوهرم » ، امشب دلت رو گِره بزن به مدینه ، حضرت معصومه این روزها بیمار بود ، ولی مردم قم دورش میگشتند ، اما مادر کسی ملاقاتش نمی اومد ، یه روز سلمان اومد دیدن بی بی ، حضرت بهش گلایه کرد ، فرمود سلمان تو هم دیگه بعد از بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ مظلومه ام منو مظلوم شوهرم از بهر بیکسیِ علی ، غرق ماتمم در خانه راه در برِ حیدر نمیروم دِق میکند ببیند اگر قامتِ خمم کسی هست ناله اش رو شریک نکنه توی روضه حضرت زهرا ؟ داشتم از حضرت معصومه میخوندم ، خدا رحمت کنه ، فرزند مرحوم آیت الله مرعشی نجفی برای من نقل میکرد میگفت : فلانی پدربزرگ ما ، پدر مرحوم آیت الله نجفی ، سالیان سال دنبال قبر حضرت زهرا میگشت ، کتاب ها را میگشت تا سرنخی از قبر حضرت زهرا پیدا کنه ، یه شبی درعالم خواب ، امام باقر یا امام صادق ( علیهم السلام ) را در خواب دید ، حضرت بهش فرمود : سید دنبال چی میگردی ؟ گفت آقا دنبال سرنخی میگردم از قبر مادرتون ، شیعه ها میایند مدینه سرگردان نباشند ، حضرت بهش فرمود : فلانی دنبال قبر مادر ما نگرد ، قبر مادر ما تا قیامت مخفیه ، سند مظلومیت بابام علی و مادرم ، مخفی بودن قبر مادرمه ، اما هرکسی مشتاق بود قبر مادرم رو زیارت کنه ، بگو بیاد قم ، قبر دخترش فاطمه ی معصومه رو زیارت کنه ، لذا آقای سازگار این یک بیت رو گفته : آن قبرکه در مدینه شد گم پیدا شده در مدینه ی قم اگه برای حضرت معصومه هم گریه کردی برای حضرت زهرا گریه کردی ، هنگام ورود بی بی ، همه ی مردم قم ، به استقبال اومدند ، و زمانی هم که از دنیا رفت ، اومدند بدن خواهر امام رضا رو برداشتند ، خیلی با شکوه بدن رو تشیع کردند ... اما مردم ، من یک مادری رو میشناسم توو شهر خودش هم غریب بود ، گفت علی بدنم رو شبانه بردار ، علی ... علی بدنم رو مخفیانه دفن کن ، علی علی ... بدن رو تنهایی با کمک دست های پیغمبر (ص) دفن کرد ، خشت لحد گذاشت ، خاک ریخت روی بدن ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، دستش رو روی دستش زد ، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت ، گُلت رو زیر خاک کردی ؟ میدونی چی کار کرد ؟ یه کاری کرد دل بچه هاش رو آتش زد ... یه مرتبه بچه ها دیدند سردارخیبر حیدرکرار ، خم شد صورتش رو گذاشت روی قبر مادر ، هی داره فریاد میزنه میگه فاطمه ... فاطمه ... فاطمه ی جوان من جوان قد کمان من همه با هم روضه بخونیم : فاطمه ی جوان من جوان قد کمان من صدا زد : .. « نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ » فاطمه جان ، بلند شو ببین ، دیگه نفس علی بالا نمیاد ... الهی هیچ کسی روز علی رو نبینه ، روز علی رو نبینه ، روز علی رو نبینه ... زیر بغل هایش رو گرفتند ، به سختی امیرالمومنین رو از جا بلند کردند ، آقا رو آوردند خونه ، شما میدونید خونه ای که داغ می بینه ، مخصوصا خونه ای که داغ جوان می بینه ، شلوغه ، رفت و آمده ، اما خونه ی علی که کسی نبود ، فقط خودش بود و بچه های فاطمه ، تا وارد خونه شد ، همونجا دیگه قدمش حرکت نکرد ، اینجاست که میگم الهی کسی روز علی رو نبینه ، یه نگاه به محراب خالی فاطمه کرد ، یه نگاه این طرف کرد دید حسن سرش رو روی دیوار گذاشته ، یه نگاه این طرف کرد دید حسین زانو توی بغل گرفته ، دستاش رو روی سرش گذاشت ، هی فریاد میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... اين خانه نيست ، قتلگه همسرِ من است صاحب‌عزاي خانه ی من دخترِ من است 1398 مشهد https://eitaa.com/javdafshani
4. امام حسین ع.mp3
6.32M
قسمت چهارم ، گریز به : ( علیه السلام ) 1398 مشهد https://eitaa.com/javdafshani
قسمت چهارم ، گریز به : ( علیه السلام ) میگن برو کربلا ... باشه ... نمک هر روضه ای نام ابی عبدالله است ، بگم یا علی ، اگه بچه هات داغ مادر دیدند ، دلخوش بودند بابا دارند ، با وجود بابا ، بچه ها قدرت دارند ، بچه ها نیرو دارند ، با وجود بابا کسی جرات نمیکنه به بچه ها تعرض کنه ، کربلا تا بابا بود کسی جرات نکرد به خیمه ها حمله کنه ، توی گودال قتلگاه افتاده بود ، تا متوجه شد لشکر دارند به طرف خیمه میروند به یک نیزه شکسته تکیه داد روی زانوش ایستاد ، فرمود کجا میروید ؟ با من جنگ دارید ، زن و بچه من چه گناهی دارند ؟ شمر با اون خباثتش گفت : حسین راست میگه برگردید ، تا حسین زنده است کسی به خیمه هاش حمله نکنه ، اول کار خودش رو تمام کنید بعد به خیمه هاش حمله کنید ... بمیرم برات حسین ، دور ابی عبدالله روگرفتند ... اگه ناله ات رو نگه داشتی ، الان خرج کن دیگه ... یکی با نیزه میزد ، یکی با شمشیر میزد ، پیرمردها با عصا میزدند ، حسیییین ... لذا امام باقر فرمود : جد مارو با پنج حربه کشتند : فِرقَةٌ بِالسُّیُوف ، فِرقَةٌ بِالحَدید ، فِرقَةٌ بِالرِّماح ، فِرقَةٌ بِالْعَصَا ، فِرقَةٌ بالْحَجَر کسی رو که میکشند ، یا با شمشیر میکشند ، یا زهرش میدهند ، اما جد مارو با پنج حربه کشتند ، قربون غریبیت حسین ... ( سلام الله علیها ) توی روضه ، من یه حرفی زدم ، همینجا حرفم رو پس میگیرم ، عرض کردم تا بابا هست ، کسی جرات نداره به بچه ها حمله کنه ، بچه ها با وجود بابا قدرت دارند ، بچه به باباش می نازه ، دختر وقتی باباش میاد ، میدوه بغل باباش ، بچه پسر اگه اذیتش کرده باشن ، تا بابا میاد ، میدوه توی بغل بابا ، میگه بابا فلانی منو زد ، با بابا سینه سپر میکنه ... ابی عبدالله تا زنده بود ، تا نفس داشت ، نگذاشت کسی به خیمه ها حمله کنه ، تا عباسش بود ، کسی جرات نداشت به خیمه ها حمله کنه ... اما مردم حرفم رو پس میگیرم ، مدینه بابا بود و جلوی بابا ، مادر رو زدند ، مدینه هم بچه ها بودند ، هم بابا بود ، لذا به علی میگن ، اول مظلوم عالم ... من ایستاده بودم دیدم که همسرم را دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد ... لذا مفهوم اول مظلوم عالم اینجاست ، اول مظلومه عالم هم حضرت زهراست ... میزد مرا مُغیره و یک تن به او نگفت زن را ، کسی مقابل شوهر نمی زند بیش از همه ، به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمیزند عذر میخام ، اهل دلی ، خریداری ، این یک بیت رو هم بگمو حرفم تمام ، از زبان بی بی میگم ، وقتی با تازیانه میزدنش ، گفت : دلم بهر علی میسوخت چون قنفذ مرا میزد نگاه دردناکش بیشتر میداد آزارم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها ، بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ... 1398 مشهد https://eitaa.com/javdafshani
با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد https://t.me/javdafshani
1. مرغ روحم 16.9.98.mp3
5.07M
شام غریبان ( سلام الله علیها ) مرغ روحم ، می زند پر در غم بنتِ موسیَ بن جعفر در عزایِ ، اُختِ سلطان میچکد اشکم از دیده ی تر بیقرارم از هجرِ ماتمت دل پریشانم ازعمرِ کمت (بی بی جان ، معصومه) تکرار میزنم بر ، سینه و سر حال و روزِ دلم ، گشته مُضطر در کنارِ ، تربت تو روضه خوانِ تو گردد برادر جان سپردی ای خواهر رضا ای تمام بال و پرِ رضا (بی بی جان ، معصومه) تکرار در جوانی ، پرکشیدی غیرعزت ز مردم ندیدی نه سری بر ، نیزه دیدی نه دگر ناسزایی شنیدی ای امان از شهر کوفه و شام زینب و سنگِ روی پشت بام (بی بی جان ، معصومه) تکرار یا حضرت معصومه ای بی بیِ مظلومه ... اللهم صل علی محمد و آل محمد ( سلام الله علیها ) 16/9/1398 https://eitaa.com/javdafshani
در سَر هوسِ دیدن دلبر دارد بر سینۀ خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد https://t.me/javdafshani
1. زمزمه.mp3
1.03M
شام غریبان ( سلام الله علیها ) در سن جوانی ، عمرم شد خزانی از هجرت برادر گشتم ، قد کمانی خداحافظ ای ماه کنعانم فدایت شوم ای رضا جانم ( سلام الله علیها ) 16/9/1398 https://eitaa.com/javdafshani