eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
11. در کودکی.mp3
4.02M
( سلام الله علیها ) در کودکی لرزاند به هم پیکرِ مارا ... 30/2/1402 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) در کودکی لرزاند به هم پیکرِ مارا در پیشِ چشم ما زدند مادر مارا مادر نفَس زنان به پشتِ در بود اشکِ خجالت بر رخِ پدر بود اصلا کسی پرسیده ، چرا امیرالمومنین را صدا نزد ؟ چرا گفت فضَه تو بیا ... معمولا برای زن اگه مشکلی توو خونه پیش بیاد ، اول مردش رو صدا میزنه ، ... بزار رازش رو برات بگم ، آخه به علی قول داده بود ، یاعلی صبر میکنم ، اون روزی که از مسجد برگشت ، دید امیرالمومنین نشسته ، زانو توو بغل گرفته ، گفت « یَا ابْنَ اَبِی طَالِب ، اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِین » چرا مثل طفلی که توی رحم مادره نشستی ؟ زانوتو توی بغلت گرفتی ؟ مگه تو علی یِ خیبر نیستی ؟ علی شمشیرِ بُرانت چی شد ؟ علی از جا بلند شد ، فرمود فاطمه جان ، علی همون علی یِ ، تا شمشیرش رو برداشت و میخواست از درِ خونه بیرون بیاد ، صدای موذن بلند شد ، الله اکبر ، ... حضرت روشو کرد جانب بی بی ، ... فاطمه جان میخواهی این صدا بالای ماذنه باقی بمونه ؟ بله یا علی ... فرمود فاطمه جان باید صبر کنی ، اینجا مادرِسیدا ، سرش رو پائین انداخت ، ... چشم یاعلی صبر میکنم ... قربونِ صبر مظلومانه ات برم مادر ، دیگه سیلیش زدند به علی نگفت ، بین در و دیوار پهلوش رو شکستند ، علی رو صدا نزد ، توو کوچه های می زدنش ، نگفت علی کمکم کن دلم بهرِ علی میسوخت چون قُنفذ مرا میزد نگاهِ دردناکش بیشتر میداد آزارم 30/2/1401 https://eitaa.com/javdafshani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( سلام الله علیها ) مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد https://eitaa.com/javdafshani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( سلام الله علیها ) مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد https://eitaa.com/javdafshani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( سلام الله علیها ) مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد https://eitaa.com/javdafshani
2. مردک پست.mp3
3.8M
صوتی کامل ( سلام الله علیها ) مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد ... https://eitaa.com/javdafshani
مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپرِ درد و بلایش گردم نشد ، ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی ! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلیِ محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دوسه تا سیلیِ محکمتر خورد حسن ازغُصّه سرش را به زمین زد ، غش کرد باز زینب غمِ یک مرثیه ی دیگر خورد قِصّه ی کوچه عجیب است « مهاجر » اما وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد ( مهاجر ) @javdafshani
به قلب مادرم زخمِ فدک خورد دلِ ریشِ پدر جانم نمک خورد ... خرابم شد به سر انگار دنیا که پیش چشم من « مادر » کتک خورد ... @javdafshani
4. محمد قاضوی.mp3
4.61M
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) روضه ای که علامه حسن زاده آملی برای آقای صدیقی خوندند ... ماجرای کوچه ... https://eitaa.com/javdafshani
( علیه السلام ) ( سلام الله علیها ) نمیدونم دلِتو میخواهی مدینه ببری ؟ همه جا سکوت میکرد اما توو مجلس معاویه ، دیدند هر کسی یه حرفی میزنه ، حضرت جوابی نمیداد ، اما تا مُغیره اومد حرف بزنه ، حضرت فرمود : تو دیگه ساکت باش ، تو همونی هستی که آنقدر با تازیانه روی دستهای مادرم زدی ، ... یاالله ... حضرت آقای صدیقی میگفت : رفتم خداحافظی کنم با علّامه حسن زاده عاملی ، گفتم آقا دارم میرم مدینه ، اومدم خداحافظی کنم ... گفت حالا که داری میری مدینه ، بشین برات یه روضه بخونم ، من تعجب کردم ، تا حالا ندیده بودم یه علّامه مثل ایشون واسه من روضه بخونه ، گفتم آقا چه سعادتی ، شما واسه من روضه بخونید ... گفت اما به این شرط که اگه رفتی مدینه ، قبرستان بقیع ، سرِ مزار غریب مدینه ، سلام مارو هم برسونید ، ... آقاجان حتما این کار رو میکنم ... من اینو از خود آقای صدیقی شنیدم ، از زبان یه علّامه داره روضه میخونه : گفت وقتی بی بی دوعالم حضرت زهرا شهید شد ، دیدند امام مجتبی خیلی بی تابی میکنه ، سلمان آمد صدا زد : حسن جان شما داداش بزرگتری ، باید برادرت رو آروم کنی ، زینب رو آروم کنی ، اما تو خودت چرا اینقده بی تابی میکنی ؟ فرمود : سلمان ، اون چیزی که من دیدم ، نه بابام دید ، نه داداشم حسین دید ، نه خواهرم زینب دید ... تعجب کردم ، تو چی دیدی که اینقدر بی تابی میکنی ... الان هم بینِ خانم های با حیا همین رسم هست ، اگر خانم خونه ، دختر خونه ، بخواد از خونه بِره بیرون ، حتی اگه یه پسرِ کوچولو هم داشته باشه ، با خودش می بره ، میگه یه مرد باهام باشه ، ... سلمان ، وقتی دومی جلوی مادرم رو گرفت ، ... به خدا قسم بعضی روضه هارو آدم باید جار بزنه ، ... یا امام زمان عج ، منو ببخش : مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سرِ مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد https://eitaa.com/javdafshani
کمی با درد و شبنم راه می رفت و با دنیایی از غم راه می رفت اگر چه دست بر دیوار می زد ولی با قامتی خم راه می رفت ... @javdafshani
1. در به هم خورد.mp3
4.13M
( سلام الله علیها ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ( فکر میکنم همین یه جمله بَسِمون باشه ... ) در به هم خورد ، ولی حیف که با سرعت خورد ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... قربونت برم مادر جَوونم ، ... ای مادر ، ای مادر ، ای مادر ... نمیدونم خبر داری ، حمله به خونه ی علی ، یک دفعه نبوده ؟ دو سه مرتبه رخ داده ، اما این دفعه با همه دفعات فرق داشت ... ضربه را فاطمه این مرتبه با شدت خورد ... ( چقدر بوده شدّت ضربه ؟ ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ( توو مجلس بی بی ، نکنه چشمات خشک بمونه ، به چشمات دستور بده ، بگو مگه نمی بینی دارند ازمادرم میگن ؟ نبینم چشمم تَر نشه ؟ ... ) پسرش ... نه ، سپرش خورد زمین و زهرا ضربه ها را پس از آن از دوسه تا قسمت خورد مَردک پست ، که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ... ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ۱۷ آذر ۱۳۹۹ https://eitaa.com/javdafshani
3. خلج و آینه چی.mp3
2.43M
( سلام الله علیها ) خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته خداحافظ اي قيام و قعود خداحافظ اي ركوع و سجود اجازه میدی غلطط رو بگیرم ؟ خداحافظ قیام و قعود ؟ کدوم قیام ؟ کدوم قعود ؟ مگه می تونست پاشه ؟ کدوم قیام و قعود ؟ فقط یه جا همه ی نیروشو ، همه ی توانِشو جمع میکرد ، پا میشد وامیستاد ... اون هم تا علی در میزد ... خداحافظ بِسترِ من خسته خداحافظ اي نماز نشسته گفت تو خیال میکنی من خبر ندارم ، اولاً من علی ام ، هیچی برای من پوشیده نیست ، فاطمه جان ، ... دوماً زهرا جان ، هر شب گوشه حجره میشینم نماز خوندنت رو تماشا میکنم ، دیدمت نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت ، قعود نداشت ، قنوت نداشت ... زهرا جان کی گفته این همه پیش علی قیام کنی ؟ خدا حافظ درد بازو و سينه خداحافظ كوچه هاي مدينه خداحافظ آسمانِ كبود خداحافظ موجِ آتش و دود ز آهِ من ، آسمان شده نيلي خداحافظ تازيانه و سيلي ... دهه 1370 https://eitaa.com/javdafshani
و دارد می رود از خانه کم کم و چشمانِ « پدر » با اشکِ نم نم ... و در زانوی او دیگر رمق نیست به روی شانه اش دنیای ماتم ... @javdafshani
1. سلام.mp3
2.19M
( سلام الله علیها ) اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ فَاطِمَةُ الزَّهْراء سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ اَلسَّلامُ عَلَیکِ يَا زَوْجَهَ وَلِيِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیکِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ عَلَیکِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْراء ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 https://eitaa.com/javdafshani
2. مبر ز خانه.mp3
6.59M
( سلام الله علیها ) مبر ز خانه یِ حیدر صدای گرمت را ... ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) مبر ز خانه یِ حیدر صدای گرمت را « علی » بگو ... شنوم آن نوای گرمت را ز چشم من ، مبری خنده های گرمت را بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را قیام نیمه شبانت عجب تماشائیست در آسمان ، زِ قنوت تو شور و غوغائیست بتاب در دلِ شبهای تارِ من « زهرا » بمان برای همیشه کنار من « زهرا » ببین به حالِ دل بیقرار من« زهرا » اَنیسِ بیکَسی ام غمگسارِ من « زهرا » به پای سفره یِ خالی زِ « نانِ » من ماندی یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه ، گفت : فاطمه جان ، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی ، سه روزه توو خانه غذا نداریم ، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم ، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ... به پای سفره یِ خالی زِ « نانِ » من ماندی در اوجِ غُصّه و غم همزبان من ماندی ( امشب میخوام روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم ، این چند بیت رو : ) از آن زمان که دو دستت زِ کار افتاده ( الهی هر کسی توو خونه مریض میشه ، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه ، دورِ مادر میگردند ... ) از آن زمان که دو دستت زِ کار افتاده تمام خانه ی من از مِدار افتاده ؟ حسن ز داغِ رُخت بیقرار افتاده غریب و خسته کنار تو ، زار افتاده مگو که می روم و می سپارمت به خدا که تا به روز ابد دوست دارمت ، به خدا ( امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... ) مرا دوباره صدا کن « اباالحسن » ، زهرا سخن زِ درد جدایی مزن به من ، « زهرا » ( نگو علی خداحافظ ) مگو که دخترِ تو آورَد کفن « زهرا » (یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... ) مگو که دخترِ تو آورَد کفن « زهرا » به پیشِ چشمِ غریبم نفَس نزن « زهرا » این دستت رو بیار بالا داد بزن ، بگو مادر ، مادر ... ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 https://eitaa.com/javdafshani
5. نوحه.mp3
9.83M
( سلام الله علیها ) شده وقت جدایی رسیده شامِ آخر تو رفتی و سیاه است همه ایام حیدر خداحافظ ای یاسِ پنهانم خداحافظ ای فاطمه جانم در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی ... زده بر پیکرِ تو فلک ، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی ( مرو مادر ، مرو مادر) تکرار در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت ( مرو مادر ، مرو مادر) تکرار امان از داغ مادر امان از آهِ مُضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست ( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار میان خاکِ غربت تنت را می گذارم رسیده بر لبم جان دگر طاقت ندارم عجب ماتمی در دلم جا شد تو رفتی و پشت علی تا شد همه هستیم رفتی از دستم پریشان و شرمنده ات هستم علی یا علی ، علی یا علی .. ( کُشتند زهرا را همسرِ مولا را ... ) تکرار در وسطِ کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 https://eitaa.com/javdafshani
6. روضه بین نوحه.mp3
2.85M
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد ، آنچنان زد که گوشواره شکست ، ... اینو تاریخ نوشته ، گوشواره شکست ، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست ، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ ... آخ آخ نوشته اند چشم زهرا کبود شد ، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ... » ای کاش درداشو به کسی میگفت ، ای کاش میگفت ، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت ، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد ، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو ، سرشو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... ) در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دستِ سنگین ( سلام الله علیها ) 4/9/1402 https://eitaa.com/javdafshani
روضه ای را که جناب حیدرزاده خواندند ، آقای حاج میثم مطیعی هم اجرا کردند که با هم میشنویم ، سپس متن سند روضه را تقدیم میکنم که خودش دنیایی روضه و مرثیه هست ... @javdafshani
15/9/1402