6. شنیدن خبر شهادت.mp3
3.76M
قسمت ششم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#شنیدن_خبر_شهادت
من که یکباره در از
قلعه یِ خیبر کَندم
داغِ زهرا یِ جوان
از نفس انداخت مرا
نمیدونم ، خیلی صحنه سخته ، بابا مظهرِ استقامته ، بابا پشتیبان بچه هاست ، بابا مظهر اقتدار خونه است ، برا هر کسی مشکلی پیش بیاد ، به بابا رجوع میکنه ، #بابا_پشتیبانه ، بابا دلداری میده ، اگه هزاران غم روسینه بابا باشه ، بابا جلو بچه هاش گریه نمیکنه ، اما وقتی بابا گریه کنه ، همه گریه میکنند ، نمیدونم وقتی امام حسن و امام حسین دیدند بابا زمین خورد ! بابا بابا ..
امشب شب غم های امیرالمومنینِ ! بابا بابا ..
این سخن وِردِ زبانها افتاد
به به ، باریکلا ، امشب شب آرام گریه کردن نیست ها ، امشب اگه ناله داری خجالت نکش ، عقده ی دلتو باز کن ، امشب برا مادرت بلند بلند ناله بزن ، آخه این مادر مادر معمولی نیست ، مادریه که #پهلوش رو شکستند ، مادریه که ، عذر میخام آقاجان یا بقیه الله ، مادریه که #سیلی به صورتش زدند ، مادریه که با #غلاف_شمشیر بازوشو شکستند !
این سخن وِردِ زبانها افتاد
دیدی آخر ، علی از پا افتاد ؟
#حاج_علی_انسانی
اِاای ای ای ی ی.. نمیدونم چطور اون روز تا خونه اومدند ؟ امیرالمومنین واردِ خونه شد ؛ علما ، سینه سوخته ها ، اگه امشب نسوزی پس کی میخای بسوزی برا مادر ؟ امشب التماس کن ، بگو با بقیه الله ، به بدیِ من نگاه نکن ، امشب به من اجازه بده بتونم یه قطره اشک هم که شده برا مادرت بریزم ...
1394
#اتریش_مرکز_اسلامی_وین
https://eitaa.com/javdafshani