5. امام حسین ع.mp3
1.55M
قسمت پنجم :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
اما بگم یا علی ... کربلا ...
زینبت هر کاری کرد ، نتونست ، حسین رو از دست شمر نجات بده ..
به یاد همه ی شهدا ، گذشتگان ، پدرو مادرا ... فیض ببرند ...
اومد بالای « تلِ زینبیه » .. یه نگاه کرد .. دید شمر روی سینه ی حسین ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟؟
استخوانهایش همه ،
بشکسته بود ...
#شاعر_محمود_ژولیده
صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ
یا اَباعَبْدِاللَّه ...
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
#رباعی_شهادت
#بانوی_کرامت
معصومه ام و عزیز زهرایم من
در شأن و مقام قرب والایم من
هم دخت امام کاظم و اخت رضا
هم فاطمه ای دگر به بابایم من
#شاعر_محمود_ژوليده
#دهم_ربیع_الثانی
https://t.me/javdafshani
#مناجات_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
اما صبح جمعه در مسجد مقدس جمکران ، میعادگاه عاشقان امام زمان (عج) ، دلدادگان حجة بن الحسن ، ارواحنا فداء ، صبح جمعه دلهای عاشق ، منتظرند از فراق بگیم از آقا بگیم از یوسف فاطمه بگیم ...
بی قراریم چون پریشانیم
چون پریشانِ درد هجرانیم
باز هم جمعه آمد و بي تو
ندبه هاي فراق ميخوانيم
شايد اينجايي و نمي بينيم
يا كه هستي؛ كجا؟! نميدانيم
بيقراري جمعه هاي تو را
چند قرن است ابر بارانيم ...
صبح جمعه ای ها و دلدادگان شما یه سئوال دارند ، حرفشون اینه آقا ، کی می آیی ؟ عزیز فاطمه کی می آیی ؟ نشسته اند سر راهت بگن : « متی ترانا و نریک ؛ کی می شود تو ما را و ما تو را ببینیم ؟ »
...صبح، اميدوارِ آمدنت
عصر، از خيلِ نا اميدانيم
#شاعرمحمدعلي_بياباني
هر کجا نشستی و صدای منو میشنوی ، با همون حال خودت ، با چشمان گریانت ، صداش بزن ، صدات رو میشنوه ، شک نکن ، « یا صاحب الزمان ، الغوث و الامان ... »
ای یوسف غریب،
به کنعان نیامدی
تنهاترین مسافر دوران ، نیامدی
(عمرم تمام شد و ندیدمت آقا)
دارد هنوز
نسل جوان پیر میشوند
طولانی است
قصۀ هجران، نیامدی
( یابن الحسن ، یابن الحسن )
#آقا_جان :
خِضر انتظارِ
لحظه ی دیدار میکِشد
یعقوب دهر،
بهر تو گریان ، نیامدی
#شاعر_محمود_ژولیده
امروز میخام عرض کنم آقا به عمه جانتون بی بی زینب کبری ، یه نگاه به این دلهای خسته کنید آقاجان ، بعضی ها بیمارند ، بعضی ها مریض دارند ، یه عده توو بیمارستانها بستری اند ، عزیز فاطمه ، چشم امید همه به شماست ، این کشور ، کشور شماست ، این رهبر عزیزما پرچم دارِ شماست ، آقا مددی کن ، عنایتی کن ، دشمنان این نظام و این مردم ، چنگ ودندان تیز کردند ، امیدمون امام زمانمونه ، آقامونه ، مولامونه ، یه صبح جمعه ی دیگه هم آمدیم ندای فراق سر میدهیم و در هجران شما با زمزمه دعای ندبه ، می سوزیم ، عزیز فاطمه ...
#پخش_زنده
#شبکه_قرآن_و_معارف_سیما
#مسجد_مقدس_جمکران
۲۸ آذرماه ۱۳۹۹
https://eitaa.com/javdafshani
3. گریز به کربلا.mp3
4.11M
قسمت سوم
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
کربلا ، دسته جمعی میزدند ... هر جا کم میآوردند ، دسته جمعی میزدند ، علی اکبر رو دسته جمعی زدند ، « فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً » دورِ قاسم بنِ الحسن رو گرفتند ، دور آقا اباالفضل رو گرفتند ...
هر کدوم هم ، آقارو صدا میزدند ... قاسم بن الحسن گفت : « يا عَمّاهُ » ، عمو به دادم برس ... آقا علی اکبر گفت : « یا اَبَتاهْ عَلَیْکَ مِنّی السَّلام ، جان پدر عمر علی شد تمام» ... آقا قمر بنی هاشم صدا زد : « یَا اَخا اَدرِکْ اَخاکْ » ، ابی عبدالله آمد بالا سرش ... اما یه شهید غریب بود توو کربلا ، وقتی رو زمین افتاد ، کسی رو نداشت صداش بزنه ... إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ» ... همینطور که با خدا مناجات میکرد ، یه مرتبه متوجه شد سینه اش سنگین شد ... چشمشو باز کرد ، دید شمر با خنجر برهنه ، ... حسییین ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟؟
استخوانهایش همه ،
بشکسته بود ...
#شاعر_محمود_ژولیده
دوتا شباهت داره با مادرش فاطمه ی زهرا ( سلام الله علیها ) ، مدینه داریم : « إنّ عُمَر رَفَسَ فَاطِمَة حَتّي أسقَطت بِمُحسِن » با لگد زد ... ؟ کربلا هم داریم این جمله رو ... وقتی شمر ملعون وارد قتلگاه شد ... اول یه لگد زد ، حسیییین ...
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ...
یا ز دست شمر
خنجر را بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
#شاعر_استاد_سازگار
#جمعه22آذرماه1401
#هیئت_معز_المومنین
( علیه السلام )
https://eitaa.com/javdafshani
#گلچین_دعای_ندبه
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
« أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ » ... شمر رو سینه اش نشسته بود ، قربون غریبیت برم آقا ، آقا ...
ای ملائک ،
روی در هامون کنید
شمر را از قتلگه
بیرون کنید
ای عزیز فاطمه
دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ...
#شاعر_استاد_سازگار
یه جمله فرموده به شمر ، جگر رو میسوزانه ، هرچی خودت برداشت کردی ، همونقدر ناله بزن ، ببین چه به سرِ امام زمان ارواحنا فدا میآد ؟ ... همینطوری که نانجیب رو سینه اش نشسته بود ، امام فرمود : شمر ، آیا منو میشناسی میخواهی سرِ منو بِبُرِّی ؟ گفت آره می شناسمت ، جدّت پیغمبره (ص) ، بابات علی یِ ، مادرت فاطمه است ، ... فرمود : پس برا چی میخواهی سرِ منو بِبُرِّی ؟ دو تا نقل است ، بعضیا میگن ، گفت میخوام برا جایزه یزید سرت رو بِبُرِّم ، بعضی ها هم میگن گفت : « بُغْضاً لِاَبِيكَ » برا کینه ای که از علی توو سینه دارم ، ... حسین ، حسین ، حسین ... این یه بیت رو میخونم اگه حاجتی داری ، ان شاءالله با این یک بیت حاجتت رو امروز از دست امام زمان (عج) بگیری ، یا زینب ، یا زینب ، یا زینب ... ثواب این یه بیت رو نثار روح مطهر حضرت زینب میکنم ، اُمُّ المصائبه ، گِره باز میکنه بی بی زینب ، ... آخ بمیرم ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟
آی ندبه خونها ، ندبه خون گفتم یعنی ناله زن ، یعنی گریه کن ، یعنی کسی که از فراق آقا میسوزه ، آرام گریه نکن توو این بیت ، ناله ات رو آزاد کن ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟
استخوانهایش همه ،
بشکسته بود ...
#شاعر_محمود_ژولیده
حسیییین ... بَه بَه ... حسیییین ... روایت داریم ، فرمود وقتی نام ما را می برند ، مومن گریه میکنه ، وقتی میگی حسین ، حسین ، حسین ... « أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ »
1395
https://eitaa.com/javdafshani