eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1. دعای سلامتی.mp3
1.28M
قسمت اول : (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani
2. رسانده ام.mp3
6.29M
قسمت دوم : ( علیه السلام ) رسانده‌ام به حضور تو ... 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani
قسمت دوم : ( علیه السلام ) رِسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دلِ رها شده از محنتِ علایق را دلی که پر زده تا آستانِ احسانت که غرقِ نورِ اجابت کنی دقایق را بر این کویرِ ترک خورده‌ی دلِ خسته ببار جرعه‌ای از گوهر حقایق را ... مُرید صبحِ نگاهِ تو می برد از یاد مگر ترنم « قالَ الامامُ صادق » را ؟ نگاهِ لطف تو آقا به دل بها داده و با رضایِ تو دارم رضایِ خالق را تویی که ضامنِ صبح سعادتم هستی تویی که روشنیِ هر عبادتم هستی پُر از شمیمِ بهشت است منبرت آقا به برکتِ نفحات معطرت آقا شبیه حضرتِ خاتم مدینتُ العلمی شنیدنیست کراماتِ محضرت آقا آقا جان : و دیده ایم به وقت جهادِ اندیشه هزار مرتبه ، ما فتح خیبرت آقا ... چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند رهینِ مکتب اندیشه گُسترت آقا نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود شکوه بی بدل تو زُراره پرور بود ... تو آمدی و جهان غرقِ در خِرَد می شد دلیل ها همه با عشق مستند می شد .. تو آمدی پر و بالی دهی به دل هامان .. به پای درس تو هفت آسمان رصد می شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید .. مسیرِ روشن تو از بهشت رد می شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند .. کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی الیَ الابد می شد جهان نشسته سرِ سفره‌یِ روایاتت شهود می چکد از جلوه زارِ میقاتت ... 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم : شب مدینه است ، دلها رو روانه کنیم مدینه ... ، مدینه ای که از همه جا غریب تر است ، بقیع که از همه جا تاریک تر است ، گوشه وکنار شهر ، هر کجا یک امامزاده ای می بینید ، گنبد داره ، بارگاه داره ، فرش و چراغ داره ، خادم داره ، اما قبر چهار امام ، در قبرستان بقیع ، با خاک یکسان است ، یا امام صادق ... مَهی کز نورِ علمش عالَمِ علم است نورانی چرا بر تربتش شمعی در این شبها نمی سوزد ؟ حالا میخواهید مجلس رو مثل بقیع تاریک کنید ، بسم الله ... با پای دلت برو مدینه ، از پله های بقیع بالا برو ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ... دل از دیدار آنجا آب می شد بقیع با اشک ما سیراب می شد ... خیلی اذیت و آزار کرد ، امام صادق رو ... نیمه های شب میفرستاد درِ خانه ی حضرت ... یکی از دفعاتی که حضرت رو احضار کرد ، اژدهایی ظاهر شد ، منصور ترسید ، حضرت رو اِکرام کرد ، گفت آقا هر خواسته ای دارید بفرمائید ... ، حضرت فرمود : منصور ، این بار اگه با من کار داشتی ، دیگه نیمه شب ، درِ خونه ام نفرست ... همان امام غریبی که شانه اش خم بود به روی شانه ی پیرش غمِ دو عالم بود میان صحن حسینیه ی دو چشمانش همیشه خاطره یِ ظهرِ یک مُحرم بود نیمه ی شب دستور داد ، از دیوار خونه یِ جعفربنِ محمد ، بالا رو ، در هر حالتی هست ، اون رو برای من احضارش کن .. میگه نیمه ی شب آمدم ، از دیوار خانه ی حضرت بالا رفتم ، یه نگاه کردم دیدم مشغول نمازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخوانم ، گفتم آقا نمیشه ... فرمود اجازه بده عبا بپوشم ، عمامه به سر بگذارم ، گفتم آقا نمیشه .. با همان حالت ، سرِ برهنه ... بدو گفتم بده مهلت بخوانم من نمازم را ولی آن بی حیا حرف مرا نشیند ، مادرجان اصلاً تصورش هم برای شیعیان و دلداده های امام صادق (علیه السلام ) ، سخته ... امامشون رو ببینند پای برهنه ؟ سرِ برهنه ؟ ... آخ الهی نیمه ی شب ، تو خونه نریزند ، بخواهند جلوی چشم بچه ها ، بابارو از تو خونه بیرون ببرند ... دختر میدوه ، بابام رو کجا می برید ؟ چو آن جانی ، بدان حالت مرا از خانه بیرون بُرد تنِ طفلان من چون بید می لرزید ، مادرجان 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani
4. حضرت زهرا س.mp3
2.96M
قسمت چهارم : ( سلام الله علیها ) بگم آقاجان ، شمارو شبانه از تو خونه ، سرِبرهنه ، پای برهنه بیرون آوردند ، اما یه روزی هم تو مدینه ، جد غریبتون ، امیرالمومنین رو از تو خونه بیرون آوردند ، آی ی ی ... مدینه مدینه مدینه ... اگه امام صادق رو ، سرِبرهنه ، پای برهنه بیرون آوردند ، دیگه مادری بینِ درو دیوار ، روی زمین نیفتاده بود ، اما اون روز مدینه ... یه مادر بینِ در و دیوار افتاده بود ... بچه ها می دیدند بابارو میکشانند می برند ؟ ای خصمِ جانیِ علی شرمی کن از شیرخدا دست مرا بشکن ولی دست علی را وا نما ... اما یا امام صادق ، خودتان روضه ی مادر خواندید آقا ... ، اون روز مادرتان با پهلوی شکسته ، تو کوچه میدوید ، دنبال امیرالمومنین ... این روضه رو خود امام صادق خواندند ... فرمود باعث مرگ مادرم همان غلاف شمشیری بود که قنفذ زد ... ؟ دلم بهر علی میسوخت ، چون قنفذ مرا میزد نگاه دردناکش بیشتر میداد آزارم .. اما هرطوری بود ، خودشو رساند مسجد ، امیرالمومنین رو برگرداند خانه ، دست های علی رو باز کردند ... اما بگم یا علی ... کربلا ... 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani
5. امام حسین ع.mp3
1.55M
قسمت پنجم : ( علیه السلام ) اما بگم یا علی ... کربلا ... زینبت هر کاری کرد ، نتونست ، حسین رو از دست شمر نجات بده .. به یاد همه ی شهدا ، گذشتگان ، پدرو مادرا ... فیض ببرند ... اومد بالای « تلِ زینبیه » .. یه نگاه کرد .. دید شمر روی سینه ی حسین ... شمر روی سینه اش بنشسته بود ؟؟ استخوانهایش همه ، بشکسته بود ... صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه ... 7/4/1398 https://eitaa.com/javdafshani