قسمت چهارم :
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
امان از ضربِ دست ؟ یه سیلی زدند تو عالَم ، انگار به همه ی عالم سیلی زدند .. وقتی که دستشو رو به مادر بلند کرد ، اونچنان سیلی به مادر زد ، ناله داری بگم یا نه ؟
شکست از ضرب سیلی ،
گوشواره ..
اون ملعون ، از سفر برگشت بهش گفتند خواهرت اسلام آورده ، اونچنان سیلی به خواهرش زد ، میگن خواهرش بچه اش رو سقط کرد ... ؟ حالا ببین این سیلی با مادر چه کرد ؟
شکست از ضرب سیلی ،
گوشواره ..
که شد با گوشواره ،
گوش پاره ... ؟
وای ی ی مادر مادر مادر ... از اون روزی که سیلی خورد میگن مادرتون دستمال به سرش می بست ؟ گوشه ی دستمال رو آویزون میکرد روی چشمش ، علی نبینه ! علی نبینه چشم فاطمه کبود شده ...
سیلی گرفت
قدرت بینایی مرا ... ؟
دیوار میکند کمکم
راه میروم ...
جانم ، از این نفست دریغ نکن ، خدا نفس بهت داده ناله بزنی ، امروز چه خبره تو این مجلس ؟ امروز امام صادق یه نگاه ویژه کرده ، چون همه دلسوخته ی مادرش فاطمه اید ، سینه زن های جدش ابی عبدالله هستید ...
سیلی مدینه چه کرد با دل اهلبیت « ع » ؟ اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ...
1395
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت پنجم :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ... سیلی کربلا با همه جا فرق میکرد ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
میخواهی بدونی سیلی با صورت رقیه چه کرد ؟ امروز که رفتی خونه اگه دختر ، سه چهارساله داری ، اگه خواهر سه چهارساله داری ، صداش بزن ، آهسته دستت رو روی صورتش بگذار ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
یک ضربه زد ،
دو گونه ی سرخم ، سیاه شد
#شاعر_حاج_علی_انسانی
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اونقدر بهم سیلی زدند
دیگه نمیبینه چشام ؟
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
بابایی بابایی .. بابایی پاشو ، بابا بزار برم به دخترای شامی بگم بیان ، ببینند بابای من هم از سفر اومده ، بابا بابا بابا ...
نمیدونم چه حاجتی داری اما هر حاجتی داری الان وقتشه ، اما یه حاجت مشترک همه ی ماست ، نمیدونم آقامون امروز کجا عزاداره ؟ اربابمون امام زمان « عج » ، امروز کجا گریه میکنه ؟ آقا مدینه است ، نمیدونم ... کنار بقیع است ، نمیدونم ... اما هر کجا هستی آقا جان ، قدم روی چشم ما بگذار ...
دل دختر به پدر خوش باشد
مهربانی ز دو سر خوش باشد
#شاعر_حاج_علی_انسانی
حسیییین جان ، حسیییین جان ، ...دوست داره امام صادق این نام رو صدا بزنی ... حسیییین جان ...
1395
https://eitaa.com/javdafshani
23.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
حجه الاسلام والمسلمین
#حاج_شیخ_حسین_انصاریان
بدن حجت خدا
روی خاک بیابان ... ؟
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani
1. دعای سلامتی.mp3
1.28M
قسمت اول :
#دعای_سلامتی_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
#استاد_حیدرزاده
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
2. رسانده ام.mp3
6.29M
قسمت دوم :
#مدح_امام_صادق
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
رساندهام به حضور تو ...
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت دوم :
#مدح_امام_صادق
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
رِساندهام به حضور تو
قلب عاشق را
دلِ رها شده از
محنتِ علایق را
دلی که پر زده
تا آستانِ احسانت
که غرقِ نورِ اجابت کنی
دقایق را
بر این کویرِ
ترک خوردهی دلِ خسته
ببار جرعهای از
گوهر حقایق را ...
مُرید صبحِ نگاهِ تو
می برد از یاد
مگر ترنم
« قالَ الامامُ صادق » را ؟
نگاهِ لطف تو آقا
به دل بها داده
و با رضایِ تو دارم
رضایِ خالق را
تویی که ضامنِ
صبح سعادتم هستی
تویی که روشنیِ
هر عبادتم هستی
پُر از شمیمِ بهشت است
منبرت آقا
به برکتِ نفحات معطرت آقا
شبیه حضرتِ خاتم
مدینتُ العلمی
شنیدنیست
کراماتِ محضرت آقا
آقا جان :
و دیده ایم
به وقت جهادِ اندیشه
هزار مرتبه ،
ما فتح خیبرت آقا ...
چهار هزار حکیم و
فقیه و دانشمند
رهینِ مکتب اندیشه گُسترت آقا
نگاه روشنت آقا
ستاره پرور بود
شکوه بی بدل تو
زُراره پرور بود ...
تو آمدی و جهان
غرقِ در خِرَد می شد
دلیل ها همه با عشق
مستند می شد ..
تو آمدی پر و بالی دهی
به دل هامان ..
به پای درس تو
هفت آسمان رصد می شد
خوشا به حال دلی که
عروج را فهمید ..
مسیرِ روشن تو
از بهشت رد می شد
میان آن همه شاگرد
شد سعادتمند ..
کسی که مذهب عشق تو را
بَلَد می شد
نفس زدی و جهان را
حیات بخشیدی
تجلیات الهی الیَ الابد می شد
جهان نشسته
سرِ سفرهیِ روایاتت
شهود می چکد از
جلوه زارِ میقاتت ...
#شاعر_یوسف_رحیمی
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم :
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
شب مدینه است ، دلها رو روانه کنیم مدینه ... ، مدینه ای که از همه جا غریب تر است ، بقیع که از همه جا تاریک تر است ، گوشه وکنار شهر ، هر کجا یک امامزاده ای می بینید ، گنبد داره ، بارگاه داره ، فرش و چراغ داره ، خادم داره ، اما قبر چهار امام ، در قبرستان بقیع ، با خاک یکسان است ، یا امام صادق ...
مَهی کز نورِ علمش
عالَمِ علم است نورانی
چرا بر تربتش شمعی
در این شبها نمی سوزد ؟
حالا میخواهید مجلس رو مثل بقیع تاریک کنید ، بسم الله ...
با پای دلت برو مدینه ، از پله های بقیع بالا برو ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ...
دل از دیدار آنجا
آب می شد
بقیع با اشک ما
سیراب می شد ...
خیلی اذیت و آزار کرد ، امام صادق رو ... نیمه های شب میفرستاد درِ خانه ی حضرت ... یکی از دفعاتی که حضرت رو احضار کرد ، اژدهایی ظاهر شد ، منصور ترسید ، حضرت رو اِکرام کرد ، گفت آقا هر خواسته ای دارید بفرمائید ... ، حضرت فرمود : منصور ، این بار اگه با من کار داشتی ، دیگه نیمه شب ، درِ خونه ام نفرست ...
#آقا_جان
همان امام غریبی که
شانه اش خم بود
به روی شانه ی پیرش
غمِ دو عالم بود
میان صحن حسینیه ی
دو چشمانش
همیشه خاطره یِ
ظهرِ یک مُحرم بود
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
نیمه ی شب دستور داد ، از دیوار خونه یِ جعفربنِ محمد ، بالا رو ، در هر حالتی هست ، اون رو برای من احضارش کن ..
میگه نیمه ی شب آمدم ، از دیوار خانه ی حضرت بالا رفتم ، یه نگاه کردم دیدم مشغول نمازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخوانم ، گفتم آقا نمیشه ... فرمود اجازه بده عبا بپوشم ، عمامه به سر بگذارم ، گفتم آقا نمیشه .. با همان حالت ، سرِ برهنه ...
بدو گفتم بده مهلت
بخوانم من نمازم را
ولی آن بی حیا
حرف مرا نشیند ، مادرجان
#شاعر_قاسم_ملکی
اصلاً تصورش هم برای شیعیان و دلداده های امام صادق (علیه السلام ) ، سخته ... امامشون رو ببینند پای برهنه ؟ سرِ برهنه ؟ ... آخ الهی نیمه ی شب ، تو خونه نریزند ، بخواهند جلوی چشم بچه ها ، بابارو از تو خونه بیرون ببرند ... دختر میدوه ، بابام رو کجا می برید ؟
چو آن جانی ، بدان حالت
مرا از خانه بیرون بُرد
تنِ طفلان من
چون بید می لرزید ، مادرجان
#شاعر_قاسم_ملکی
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
4. حضرت زهرا س.mp3
2.96M
قسمت چهارم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بگم آقاجان ، شمارو شبانه از تو خونه ، سرِبرهنه ، پای برهنه بیرون آوردند ، اما یه روزی هم تو مدینه ، جد غریبتون ، امیرالمومنین رو از تو خونه بیرون آوردند ، آی ی ی ... مدینه مدینه مدینه ...
اگه امام صادق رو ، سرِبرهنه ، پای برهنه بیرون آوردند ، دیگه مادری بینِ درو دیوار ، روی زمین نیفتاده بود ، اما اون روز مدینه ... یه مادر بینِ در و دیوار افتاده بود ... بچه ها می دیدند بابارو میکشانند می برند ؟
ای خصمِ جانیِ علی
شرمی کن از شیرخدا
دست مرا بشکن ولی
دست علی را وا نما ...
اما یا امام صادق ، خودتان روضه ی مادر خواندید آقا ... ، اون روز مادرتان با پهلوی شکسته ، تو کوچه میدوید ، دنبال امیرالمومنین ... این روضه رو خود امام صادق خواندند ... فرمود باعث مرگ مادرم همان غلاف شمشیری بود که قنفذ زد ... ؟
دلم بهر علی میسوخت ،
چون قنفذ مرا میزد
نگاه دردناکش
بیشتر میداد آزارم ..
اما هرطوری بود ، خودشو رساند مسجد ، امیرالمومنین رو برگرداند خانه ، دست های علی رو باز کردند ... اما بگم یا علی ... کربلا ...
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
5. امام حسین ع.mp3
1.55M
قسمت پنجم :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
اما بگم یا علی ... کربلا ...
زینبت هر کاری کرد ، نتونست ، حسین رو از دست شمر نجات بده ..
به یاد همه ی شهدا ، گذشتگان ، پدرو مادرا ... فیض ببرند ...
اومد بالای « تلِ زینبیه » .. یه نگاه کرد .. دید شمر روی سینه ی حسین ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟؟
استخوانهایش همه ،
بشکسته بود ...
#شاعر_محمود_ژولیده
صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ
یا اَباعَبْدِاللَّه ...
#مهدیه_خوزستان
7/4/1398
https://eitaa.com/javdafshani
29.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
حجه الاسلام والمسلمین
#حاج_شیخ_حسین_انصاریان
ارزش روضه خوانی ...
▫️شوال ۱۳۹۶
▫️ مشهد/حسینیه همدانیها
#لینک_کانال_تلگرم :
https://t.me/javdafshani