4. امام حسین ع.mp3
3.06M
قسمت چهارم :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
یا اباعبدالله ... دلهارو ببرم کربلا ، کربلا ... یاحسین ، یاحسین ، بمیرم برات آقا آقا آقا ...
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت
های های ... تا نام ابی عبدالله میاد ، دلت می لرزه ...حسینه ...
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت ؟
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال
طاقت داشت ..
بلند مرتبه شاهی
ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
حسیییین ... نه ، این نفس تو سینته تا باهاش بگی حسین ... ، حسیییین ...آقام آقام ..
تو روایات داره ، حضرت با گونه ی راست به زمین خورد ... معروفه که میگن حضرت اباالفضل ( علیه السلام ) با صورت روی زمین اومد ، اما اربابمون ابی عبدالله هم با صورت روی زمین اومد ... ؟؟ طرف راستش روی زمین خورد ، حسیییین ...
سادات ، اینجا بود که عمه جانتون بی بی زینب ( سلام الله علیها ) ، تا از تو خیمه دید حسینش زمین خورد ، طبق روایت دیدند ، بی بی از تو خیمه بیرون دوید ، دیدند عمه جانتون هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... ؟ پا برهنه میدوه ، هی میگه حسییین ...
#حرم_مطهر_حضرت_شاهچراغ
(علیه السلام)
۲۸ تیرماه ۱۳۹۶
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت دوم :
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
من نگویم ظلم برمن کم کنید
( سخت ترین لحظات امام سجاد علیه السلام ، دروازه شام بوده ، چون هیچ کجا نقل نشده که حضرت فرموده باشند ، ای کاش مادر مرا نزائیده بود ، حتی کنار بدن بی سر و قطعه قطعه شده بابا ... اما درِ دروازه ی شام ، چه دید حضرت ؟ که فرمود ای کاش مادر مرا نزائیده بود ... ؟ )
من نگویم ظلم برمن کم کنید
بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید
ظلم بر من ،
بیش از، این ها کنید
لیک دست عمّه ام را وا کنید
عمّه ام چون مادرم زهرا شده
پشتش از بار مصیبت تا شده
مادرم گر پهلویش
از در شکست
عمه ام را چوب محمل
سر شکست ...
( اما مادرم با عمه ام فرق داره ... گریه کن های مولا )
عمه ام ،
گر تازیانه خورده است
کی میان کوچه
سیلی خورده است ؟
( اگه امام سجاد علیه السلام ، این جمله را فرمود ، شاید یه نگاه میکرد می دید عمه هاشو دارند سنگ میزنند ، شاید نگاه میکرد می دید ، خواهراشو دارند تازیانه میزنند ، وقتی تو جمع خانم ها ، یه مردی باشه ، مورد تعرض قرار بگیرند ، نگاهشون به اون بزرگشونه ... نگاه میکردند به زین العابدین ، حضرت دستش در غل و زنجیر بسته بود ... ای ی ی آقا آقا ... )
شلاق و زخم و سلسله
از خاطرم نرفت ؟
شام و شراب و
هلهله از خاطرم نرفت ...
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
خیلی به اشکِ ماتمِ ما
خنده شد ، ولی
( آماده ای بگم ؟ ... امشب باید دردها دوا بشه ، گِره ها باز بشه ... )
خیلی به اشکِ ماتمِ ما
خنده شد ، ولی
آن نیشخندِ حرمله
از خاطرم نرفت ...
وقتی « مِنْهال » رسید خدمت حضرت ، گفت : آقا بهتون مژده بدهم ، مختار قیام کرده ، قاتلین کربلا رو دستگیر کرده ، به سزای اعمالشون رسونده ، حضرت سرش رو بلند کرد ، فرمود : « مِنْهال » حرمله را چه کردند ؟ ... آقا این همه قاتل داره کربلا ... شمر ، خولی ، سنان ... شما چطور سراغ حرمله رو میگیرید ؟ ... فرمود : « حرمله » ، جگر مارو سوزاند ...
خیلی به اشکِ ماتمِ ما
خنده شد ، ولی
آن نیشخندِ حرمله
از خاطرم نرفت ...
( کجا خندید ؟ وقتی گفت : امیر بابارو نشانه بگیرم یا پسر رو ؟ گفت : مگه سپیری گلوی علی رو نمی بینی ؟ آنچنان با تیر زد ...
یه ناله زن که نالت هم
بابارو زنده میکنه
#بابا_بابا
چشماتو واکن و ببین
حرمله خنده میکنه ...
حاجیه شش ماهه ی من
بابارو شرمنده مکن
( امشب نام باب الحوائج حضرت علی اصغر ... حوالمونه ، ممنونیم آقا ... )
حاجیه شش ماهه ی من
بابارو شرمنده مکن
وقتی گلوت ، تیر میخوره
به روی من خنده مکن ...
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
این یه تیر بود ، جیگر ابی عبدالله رو آتش زد ، اما یه تیر سه شعبه دیگرهم زد حرمله ... اون تیر سه شعبه با همه تیرها فرق میکرد ، اون تیر رو زد به قلب ابی عبدالله ، حضرت هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره ، نتونست ؟ آخ بمیرم ، دیدند خم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ... خون مثل ناودان جاری شد ... یااباعبدالله ...
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال
طاقت داشت ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
( بی هوا زدند ، بی هوا زدند ... لا اله الا الله ... دشمنای اهلبیت «ع» اینطوری بودند ، بی هوا میزدند ... یه سیلی « بی هوا » هم به مادر زدند ... ؟
#شب_دوازدهم_محرم 1443
۲۹ مردادماه ۱۴۰۰
#هیئت_ثارالله_قم
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال
طاقت داشت ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
( بی هوا زدند ، بی هوا زدند ... لا اله الا الله ... دشمنای اهلبیت «ع» اینطوری بودند ، بی هوا میزدند ... یه سیلی « بی هوا » هم به مادر زدند ... ؟ )
شکست از ضرب سیلی ،
گوشواره
که شد با گوشواره
گوش پاره ...
ای ی ی مادر مادر مادر ، امشب باید مُهر « یازهرا » زیر پرونده ات بخوره ، مادره مادره ... اونقدر سیلی محکم بود ، اونقدر سیلی سنگین بود ، میگن دیگه مادر سردرد میکرد ، دستمال به سر می بست : « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... »
دیگر نخواهم صورتم
شوهر ببیند ؟
ترسم که بر رخسارم
این زیور ببیند ...
یا رب مبادا آنکه ،
طفل بی گناهی !
در کوچه :
« سیلی خوردن مادر ببیند »
( سیلی چه کرد با صورت مادر ؟ ... لا اله الا اللّه )
گوشه چشم تو
چرا شد کبود
فاطمه جان ،
مگر علی مُرده بود ؟
#روضه_حضرت_رقیه
#سلام_الله_علیها
ای ی ی ... حالا سئوالم از شما اینه ، جمله ختم من و التماس دعا ، سیلی با صورت مادر چه کرد ؟ ... آخ بمیرم ، من از شما سئوال میکنم ، سیلی با صورت دختر سه ساله چه میکنه ؟ وای وای وای ... شعر معروف حاج علی آقای انسانی اینه :
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است ...
یک ضربه زد ،
دو گونه سرخم ، سیاه شد
#شاعر_استاد_انسانی
حسییین ... بابا بابا بابا ..
ویرانه ی ما را
چراغان کردی امشب
مثل علی ،
یاد یتیمان کردی امشب
بابا به قربان سرت
می میرت امشب دخترت
« بابای من ، بابای من »
همه مصیبت ها از مدینه شروع شد ، اگر اولین جسارت رو اون نامرد نمیکرد ، دست به روی مادر بلند نمیکرد ، کسی جرات نمیکرد امروز بچه هارو تازیانه بزنه ؟ کسی جرات نمیکرد رقیه رو سیلی بزنه ؟ کسی جرات نمیکرد اسب بر بدن ابی عبدالله بتازاند ... اون ها بودند که اول هتک حُرمت کردند ...
بر لاله پرده نیلی نمیزنند
ماتم رسیده را سیلی نمیزنند
#شب_دوازدهم_محرم 1443
۲۹ مردادماه ۱۴۰۰
#هیئت_ثارالله_قم
https://eitaa.com/javdafshani
7. امام حسین ع.mp3
2.79M
#اربعین_حسینی
( قبل ازدعای ندبه اجرا شد )
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
اما مردم توو همین سرزمین ، یه روزی هم باباش ابی عبدالله ، وقتی « صالحِ بنِ وَهَب » لعنت الله علیه ، نیزه ای از پشت به حضرت زد ... اگه اشک هم نداری ، ولی ناله داری :
فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ ... با صورت زمین خورد حسین ...
#لهوف_سید_بن_طاووس
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
یه شباهت دیگه با باباش داره ، اینم به یاد شهدا بگم ، شهید حاج قاسم سلیمانی ... همه گذشتگان بهره ببرند ... رقیه خانم رو با پیراهنش دفنش کردند ، کفن نداشت ... قربون بابای غریبت برم که اون پیراهنش هم به غارت بردند ، کاری با بدن کرده بودن که زین العابدین هر کاری کرد بدن رو برداره ، نتونست ... صدا زد بنی اسد ، برید یه قطعه بوریا بیارید ، حسییین حسین حسین ....
تنِ سالار زینب
به زیر سُم مَرکب
به خون غلطیده یارم
حسین کفن ندارد ...
#پخش_زنده_شبکه_یک
کربلا ، دوم مهر 1400
موکب احباب الرضا
( علیه السلام )
https://t.me/javdafshani
قسمت پنجم :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
اما من فدای اون سری که ... « أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ » سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته ... حسیییین ... ( قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه )
یااباعبدالله ... سرِ مولا را بالای نیزه زدند ، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده ، ( این سلامها مخصوص سرِ ابی عبدالله است ) ، یه سلام دیگرش رو هم میگم : أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ، سلام بر آن صورتی که خاک آلود شد ...
چند جا ، صورت ابی عبدالله خاک آلود شد ، من یکجاشو میگم ، وقتی تیر به سینه ی حضرت زدند ، هرکاری کرد تیر را از جلو بیرون بیاره ، نتوانست ... دلت کربلاست یا نه ؟ این روزها خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ... دعا زیر قبه امام حسین مستجابه ... امام هادی ( علیه السلام ) بیمار شدند ، شخصی را اجیر کردند ، بهش پول دادند ، فرمودند : برو کربلا زیر قبه ابی عبدالله ، برام دعا کن ... گفتند آقا شما خودتان امام هستید ، مُسْتَجَابُ الدَّعْوَه اید ، چرا من دعا کنم ؟
امام فرمودند : خداوند به مکانهایی نظر خاص داره ... اگر راه دل بسته نیست ، امروز دلت رو بفرست ، امروز این دل باید کار ازش بیاد ، منو تو رو باید ببره کربلا ، کنار ضریح اربابمون ، زیر قبه ی ابی عبدالله دعا کنیم ، بگیم آقا شیعیانت گرفتارند ، حسییین ...
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال
طاقت داشت
(ناله داری بگم یانه)
هوا ز باد مخالف
چو قیرگون گردید
« عزیز فاطمه »
از اسب سرنگون گردید
#شاعر_مقبل_کاشانی
چطور ؟ نوشته اند با گونه ی راست زمین خورد ، ای ی ی غریب حسیییین ... کربلا هر کسی از روی زین بر زمین می افتاد ، دیگه کارش تمام بود ، حضرت قاسم ، حضرت اباالفضل ، حضرت علی اکبر ... اما تا ابی عبدالله می آمد ، دشمن فرار میکرد ... اما مردم ، وقتی امام حسین روی زمین افتاد ، دیگه کسی را نداشت ... اول کار دشمن بود ، دورش رو گرفتند ، یکی با نیزه زد ، یکی با شمشیر زد ، یکی با لگد زد ...
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ...
یا ز دست قاتلت
خنجر بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
#شاعر_استاد_سازگار
#بیت_مرحوم_آیت_الله
#بروجردی_رحمه_الله_علیه
4/7/1399
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ...
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ...
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ..
توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ...
سینه ها از شَرَر افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد
#شاعر_استاد_سازگار
اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ...
تیرها را بکِشید
از کفن و ازتابوت
تا ز تابوت همانا
بدن آید بیرون ...
#شاعر_استاد_سازگار
یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
3/7/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_امام_حسین
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( بریم کربلا ... یه آقایی از روی زین با صورت زمین خورد ... )
نمیدانی که با دست بُریده ،
زِ روی اسب افتادن
چه سخت است ؟
بی دست ، با صورت زمین خوردن ، یک طرف ، اما سئوال من از شما گریه کنا اینه ، چون روضه خونی ، مداحی ، بهتر متوجه میشی ...
اگر تیری درون چشم باشد
نمیدانی زمین خوردن
چه سخت است ؟
یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ... زیاد این روضه رو خوندید و شنیدید که حضرت دست نداشت ، باصورت زمین خورد ، ... کسی که میخواد از بالای بلندی سقوط کنه ، این دستاشو سپر میکنه ، اما کسی که دست نداره ، با صورت زمین میخوره ، ... اما رفقا ، من آقایی رو سراغ دارم ، کربلا دست داشتو با صورت زمین خورد ، بگم کی بود ؟ میدونم اگه بگم ناله میزنی ... ارباب بی کفن ما ابی عبدالله ، دست داشت و با صورت زمین خورد ، ... هان غیرتت رو نشون بده ... « فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ » ( لهوف سید بن طاووس ) ... با طرف راست صورت زمین خورد حسین ... چرا میگی دست داشت و با صورت زمین خورد ؟ میدونی چرا ؟ آخه اون تیری که به قلب حضرت زدند ، اون تیر دست های حضرت رو از کار انداخت ... عزیز فاطمه با صورت زمین خورد ، ... نه همه نفَسشون رو آزاد نکردند ... برا اربابت داد بزن : حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
#مجمع_یاس_کبود
12/9/1402
https://eitaa.com/javdafshani