eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2. قرار بود.mp3
8.61M
( علیه السلام ) قرار بود که روز نهم قتال شود حرم قم 20/7/95 https://eitaa.com/javdafshani
متن شعری که جناب اجرا کردند قرار بود که روز نهم قتال شود و ختم قائله بی هیچ قیل و قال شود قرار بود که روز نهم به یک دفعه فروغ دین ، به سرا پرده ی زوال شود قرار بود که بی یک کلام حرف و حدیث زبان ناطقِ قرآن ، همیشه لال شود قرار بود که کاری کنند با اسلام نگشته باور ، رؤیا شود خیال شود قرار بود که با هر بهانه ای که شده بشر بمیرد و محروم از کمال شود قرار بود که مولای ما حسین اگر نکرد سازش با کفر ، پس جدال شود قرار بود بمیرد حسین ، بی فریاد بدون آنکه برای کسی سؤال شود قرار بود که خون خدا میان سکوت به زیر چکمه ی طاغوت پایمال شود قرار بود که روز نهم به دست نفاق هر آنچه ما ترَکِ انبیاست چال شود ولی قرار خدا و حسین عاشوراست فقط به خاطر امشب حسین مهلت خواست بتاب ای مه شام نهم ، بتاب امشب که در نماز حسین است فتح باب امشب چه فتح باب عظیمی که بعد نافله اش به روی شیعه ی او بسته شد عذاب امشب چنان ز باده ی موعود ، عاشقان مست اند که نیست فاصله ای بین شیخ و شاق امشب هر آنکه ماندنی و مرد بود باقی ماند و رفت هر کسی آمد پی ثواب امشب کسی که عشق طلب کرد پس جواب شنید کسی که نان طلب کرد ، شد جواب امشب به صوت قاری قرآنِ کربلا اکبر شده است در دل اصحاب قندآب امشب میان خیمه ای از خیمه های آل علی گرفته تاب ، علی اصغر از رباب امشب فتاده دلهره در جان دخترِ زهرا دلش ز ماتم فردا شد مضاف امشب به لحن فاطمی و مادرانه گفت حسین سرت به دامن نه ، کمی بخواب امشب بیا عزیز دلم سر به دامنم بگذار حسین خسته شدی چشم روی هم بگذار مگیر از منِ خواهر نگاه آخر را بخوان برای من اَمن یُجیب و مُضطر را منم که دیده به طفلی عزای پیغمبر شکستن در و پهلو دست مادر را نرفته از نظرم داغ مسجدِ کوفه میان تشت دل پاره برادر را چو داغ بر روی داغ آمد این دعا کردم خدا مگیر زمن این امید آخر را به دست رحمت خود قلبم التیام ببخش بخواه بین مناجات مرگ خواهر را ... که من به چشم نبینم غروب فردا را به روی حنجر خشک تو رد خنجر را بمیرم اینکه نبینم که به خاک افتادی بمیرم اینکه نبینم بریدن سر را بمیرم اینکه نبینم خیام می سوزد گرفته آتش دامان چند دختر را بمیرم اینکه نبینم شروع غارت را بمیرم اینکه نبینم عزای معجر را بمیرم اینکه نبینم برادر زینب سری به نیزه شده در برابر زینب حرم قم 20/7/95 https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
10.76M
( علیه السلام ) در این هنگام ، در حالی که سکینه ناله می‌کرد، حضرت او را به سینه‌اش چسباند و فرمود: سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی واذا قتلت فانت اولی بالذی تاتینه یا خیرة النسوان « ای سکینه، بدان، وقتی که مرگ من فرا رسد، پس از من گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که روح در بدنم است، با اشک حسرت ، ‌ای بهترین زنان، هر وقت کشته شدم، تو نسبت به این کار، اولی هستی » ( ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۷ ) بابا کجا میری منم کبوترت به فکری کن برا غربت دخترت منو نزار میون این صحرا نوازشم بکن کمی بابا آخه دارم یتیم میشم حالا آروم بگیر گُلم قربون گریه هات نزار که بیش از این شرمنده شه باباد قول بده یار پدرت باشی باید به فکرمعجرت باشی حرم قم 20/7/95 https://eitaa.com/javdafshani
5. شب عاشورا.mp3
10.97M
(علیه السلام) گفت : ای گروه هر که ندارد هوایِ ما ره گیرد و بُرون رود از کربلای ما ... https://eitaa.com/javdafshani
(علیه السلام) گفت : ای گروه هر که ندارد هوایِ ما ره گیرد و بُرون رود از کربلای ما نا داده تن به خواری و ناکرده ترکِ سر نتوان نهاد پای به خلوت سرایِ ما شاعر : میرزا محمدتقی حجه الاسلام، متخلص به « نیر» و مشهور به « نیر تبریزی » مرثیه معروف منتسب به امام حسین (علیه السلام) در روایات و منابع تاریخی اینگونه آمده است: یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خَلیلِ کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ ای دنیا ، اُف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کُشتن می‌دهی ... آی حسین رو کشتند ، اومدند خیمه هاشونو آتش زدند ... بخونم همه گریه کنید : یکی از لشکریان عمر سعد میگه : یه وقت دیدم دامن یه دختر بچه ای آتش گرفته ، این بچه بدنش داره میسوزه ، این بچه نمی دونه چه کنه ، خیال می کنه اگر بدود آتش دامنش خاموش میشه ، میگه من دلم به حال این بچه سوخت ، دنبال بچه دویدم آتشِ دامنش رو خاموش کنم ، این بچه به خیالش من میخام اونو بزنم ، هی بچه بیشتر داره میدود ، گفت من با اسبم ، با عجله خودم رو رسوندم بالای سر بچه ، تا دید دیگه نمیتونه فرار کنه ، یه وقت بچه سرشو بلند کرد صدا زد : آی مرد ! به خدا من بابا ندارم... من پریدم از اسب پایین ،آتش دامنش رو خاموش کردم ، گفتم آقا جان من کاریت ندارم ، میخام آتش دامنت رو خاموش کنم با دو دستم ، پیراهن آتش گرفتشو خاموش کردم ... بشنوید ... گفت : تا این بچه ، یه خورده از من محبت دید ، یه وقت صدا زد، آی مرد تورو خدا بگو بدونم راه نجف از کدام طرفه ؟ آی میخام برم نجف ، شکایت این مردمو به جدم علی بکنم ... بگم علی جان! سر بردار ببین حسینت را کشتند، خیمه ها را آتش زدند ... https://eitaa.com/javdafshani
1. سلام ابتدایی.mp3
2.56M
سلام ابتدای مجلس ۲۷ مردادماه ۱۴۰۰ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) https://eitaa.com/javdafshani
2. تجدید پیمان.mp3
6.58M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مِصباحُ الهُدَی امشب شب تجدید پیمان با حسین است این آخرین شام امام عالَمین است امشب حسین از کوفیان مهلت گرفته از یک یکِ یاران خود بیعت گرفته دلهای مشتاق شهادت بی قرارند عشاقِ حق سر در گریبان ، ناله دارند هرکس که فردا با خدا دارد ملاقات مشغول تسبیح است و قرآن و مناجات دُردانه جا بر زانوی بابا بگیرد بارانِ اشک از گونه ی مولا بگیرد گاهی ز صحرا خارها را می زداید گاهی نظر بر زیور دختر نماید زینب سرِ شب تا سحر در اضطراب است هم فکر هجر یار، هم قحطی آب است صحبت سرِ ، بی سر شدن تنها نباشد آه از دمی که معجر زنها نباشد امشب غم دل گفتن و پاسخ شنیدن فردا اسیری رفتن و سیلی چشیدن وقتی سپاه و خیمه بی عباس گردند آماج سیلی غنچه های یاس گردند امشب حسین تسکین دهد بر قلب خواهر فردا میان قتلگه در خون شناور امشب حسین با خواهرش در سوز و آه است فردا به زیر سم اسبان سپاه است شاعر : ۲۷ مردادماه ۱۴۰۰ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
14.02M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مِصباحُ الهُدَی ( سلام الله علیها ) سکینه مظلومه عرضه داشت یا اَبَتاه رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِّنا بابا مارو برگردون مدینه ، امام فرمودند : بابا اگه میگذاشتند ، در مدینه می ماندم ... اونقدر سوزاند دل بابارو ، که ابی عبدالله بهش فرمود : دخترم لا تُحرِقی قلبی بِدَمعِکِ بابا با اشکت ، جگرم رو نسوزون بابا ... ( ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۷ ) بابا کجا میری ، منم کبوترت به فکری کن برا ، غربت دخترت منو نزار میونِ این صحرا نوازشم بکن کمی بابا آخه دارم یتیم میشم حالا ( ابی عبدالله چی جوابشو داد ) آروم بگیر گُلم قربونِ گریه هات نزار که بیش از این شرمنده شه باباد ( بابا ، یه قولی بهم بده ) قول بده یارِ پدرت باشی باید به فکرمَعجرت باشی پیش رقیه خواهرت باشی .. بابا رفت ... اما یه مرتبه دیدند صدای شیحه ی ذوالجناح داره میاد ... همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند سوی خیمه برگرد ، خواهر حزینم تا به زیر خنجر ، ننگری چنینم ... ۲۷ مردادماه ۱۴۰۰ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) https://eitaa.com/javdafshani