1. سلام.mp3
754.3K
قسمت اول :
#شروع_مجلس_بقیع
#استاد_حیدرزاده
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ
يَا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ
یَا أَئِمَّةَ البَقیع ...
15/4/1395
#قم_هیئت_رایحه_المهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
https://eitaa.com/javdafshani
2. حضرت زهرا س.mp3
11.28M
اَبَد وَ الله ما نَنسی
یَومَ الهُدومِ البَقیع
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
15/4/1395
#قم_هیئت_رایحه_المهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
https://eitaa.com/javdafshani
#قسمت_دوم :
#متن_روضه
خودت رو مدینه ببین ، شب تاریکه ، درهای بقیع بسته است ، قدیم ها میگذاشتند بالا بری ، پشت دیوار بقیع و پشت درِ بقیع ، سر روی دیوار بقیع بگذاری ، اما حالا بالا هم نمیزارن بری ، از همین پائین باید سلام بدهی ... خودت رو مقابل بقیع ببین ، سلام بده :
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
يَا حَسَنَ بْنَ عَلِي
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
يَا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْن
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
يَا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد
، یه سلام دیگه میخام بدهم اما نمیدونم به کجای مدینه سلام بدهم ؟ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا « اُمّاه » ... مادر ، مادر، مادر ...
گریه کردم در مدینه
عقده ی دل وانشد
در مدینه گشتم و
گم گشته ام پیدا نشد
( اصلا آدم خجالت میکشه مدینه بره و از کسی غیر از مادر بخونه ، امام حسن هم میگه از مادر بخون ...
به شیخ عبدالزهرا فرمود : چرا روضه ی مارا نمیخونی ؟ گفت آقا من سالیان سال است که روضه شما رو میخونم .. فرمودند نه روضه ی مارو نخوندی ، گفتم آقا روضه ی شما کدومه که من نخوندم ؟ فرمودند : شیخ عبدالزهرا ، روضه ی ما اون وقتی بود که مادرمون رو میزدند ...
دیگر نخواهم
صورتم شوهر ببیند
ترسم که بر رخسارم
این زیور ببیند ..
یا رب ، مبادا آنکه
طفل بی پناهی
در کوچه
سیلی خوردن مادر ببیند ..
الهی کسی نبینه ، حتی مادرش زمین میخوره ، من که نشنیدم کسی بشنوه مادرش رو زدند و آروم باشه ؟
اصلا تصورش هم سخته ، آدم باور نمیکنه ... کسی حضور داشته باشه بعد جلوی چشمش مادرش رو بزنند ... بمیرم برای جگر پاره ات امام حسن ...
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
مُغیره میزد ، قنفذ میزد ، اون نامرد خودش اومد جلو تازیانه رو گرفت ...
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
خواهرانم نفس نفس
چه غریبانه میزدند
الهی اگه مادر رومیزنند ، جلو دخترش نزنند ، اون هم دختر 5 ساله ، امان از دل زینب ، زینب ، زینب .. مادر جان ، مادر مادر مادر ... قربونت برم مادر ..
دیدم که ریخت
خصم ستمکار بر سرت
قدّم نمی رسید
که خود را سپر کنم ..
#استاد_سازگار
با آنکه نمیگفتی
در کوچه ، چه ها رخ داد
اما به سوال من ،
رخسار تو پاسخ داد
وِرد لب زهرا بود
حیدرحیدر حیدر
ذکر لب زینب بود
مادر مادر مادر
این اجر رسالت بود ؟
یا حُرمت حیدر بود ؟
یک چادر خاک آلود
برقامت مادر بود ...
قربونتون برم با این سوز دلتون ، تا عشق نداشته باشی اینطور گریه نمیکنی ، تا مادر بهت نگاه نکرده باشه ، اینطوری نمیسوزی .. مادر ، ممنونم منو قبولم کردی ، ممنونم .. از روضه هات جگرم میسوزه ، ممنونم از روضه هات اشکم جاری میشه ، مادر مادر مادر ...
15/4/1395
#قم_هیئت_رایحه_المهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
https://eitaa.com/javdafshani
3. حضرت ابالفضل ع.mp3
6.69M
قسمت سوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
گریز به کربلا و
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
15/4/1395
#قم_هیئت_رایحه_المهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
https://eitaa.com/javdafshani
#قسمت_سوم
#متن_روضه
اون کسی که این روضه ها رو دید امام حسن بود ، کسی که این صحنه ها رو دید ابی عبدالله بود ، کسی که این صحنه ها رودید ، بی بی زینب کبری بود ... یه جای کربلا شاید یادش اومد از مصیبت های مدینه ، کجا ؟ وقتی دید سکینه رو دارند کنار بدن بابا میزنند ... هی با تازیانه میزدند ..
وقتی که خصم دون زد
بر پیکر سکینه
یک لحظه یادم آمد
از کوچه ی مدینه ..
اینان همانانندکه
آتش به خانه میزدند
پیش علی ، فاطمه را
با تازیانه میزدند ..
امشب امضای کربلات رو بگیر ، امشب امضای حرم آقا اباالفضل رو بگیر ، یا اباالفضل ، یا اباالفضل ، یا اباالفضل ...
به دلم افتاد ، یه جمله هم از آقام اباالفضل بگم ..
اباالفضل ، برادرم
تویی امیر لشکرم
( این هم برای اونایی که مریض دارند برای اونهایی که حاجت مندند ، خیلی سفارش کردند ، خیلی التماس دعا گفتند ... یه بار دیگه با هم بگیم : )
اباالفضل ، برادرم
تویی امیر لشکرم ..
هی نگاه به دستای قلم شده میکرد ، هی نگاه به چشم تیر خورده میکرد ، هی نگاه به فرق شکافته ی عباس میکرد ، داداش پاشو ، حسین غریبه ، حسین غریبه ...
پاشو ، زینب آماده ی اسیری شده ، عباس ، پاشو ... برادرم ، عزیز دلم عباس ، عباس ، عباس ..
شکست از مرگ تو پُشتم ،
برادر! داغ تو کُشتم
که می دانم دگر
از خاک صحرا بر نمی خیزی
#شاعر_استاد_موید
یه جمله ای دیدم ، یه عبارتی دیدم ، خیلی جگرم سوخت ، وقتی برمیگشت طرف خیمه ، پیاده برمیگشت ، تو روایت دیدم نوشته : با آستینش اشک هاشو پاک میکرد ، دیگه بی برادر شدم ، دیگه بی علمدار شدم ...
تیروکمان عشق را
هر که ندیده ، گو ببین
پشت خمیده ی مرا ،
قد کشیده ی تو را ..
#شاعر_فروغی_بسطامی
یَاکاشِفَ الْکَرْبِ
عَنْ وَجهِ الْحُسَینِ
اِکْشِفْ کَرْبى
بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ
( علیهالسلام )
15/4/1395
#قم_هیئت_رایحه_المهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
https://eitaa.com/javdafshani