eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک درِ چوبی که میسوزد میان شعله ها میخ های داغِ آن در ، از خودش سوزان تر است ! پشتِ آن در فرض کن حالا که باشد مادری از تمام دردها این درد بی درمان تر است فکر کن با ضربه ای حالا همین در وا شود کشتنِ بانوی خانه بعد از آن آسان تر است ! از نوکِ مسمار خون میریخت بر روی زمین دیده یِ مسمار انگار از همه گریان تر است فضّه دستم را بگیر اما خودت تنها بیا تو بیایی ، دردم از چشم علی پنهان تر است کربلا وقتی اضافه بر مدینه می شود روضه ها سوزان تر و دلهای ما ویران تر است چشم تارش بینِ میدان کرد ثابت بر همه از همه اهل حرم ارباب من عطشان تر است شمر ، برخیز این گلو را خواهرش بوسیده است پس بَرَش گردان که تیغ از پشت سر بُرّان تر است گفت بالای سرش زینب ، چه شد پیراهنت ؟ پیکرت از آنچه می پنداشتم عریان تر است شاعر https://eitaa.com/javdafshani
یاعلی گفتیم اگر اِذن زیارت داده شد با همین یک یا علی کار سفر آماده شد حجِّ ما شد مشهد و کربُبلامان شهرِ ری حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد ... https://eitaa.com/javdafshani
متن بعضی از اشعاری که جناب در روضه خواندند : سمت هر کوچه می روم امشب میرسد کوچه در ادامه به تو به امیدی که دستِ تو برسد می نویسم دوباره نامه به تو آقا جان : گر زحالِ سفیرِ خود خواهی تشنه و خسته ام خیالی نیست خوب هستم اگر تو باشی خوب غیرِ دوری ز تو ملالی نیست آقا : من پشیمان شدم ولی صد حیف بی کس و یاورم در این وادی صبح، هجده هزار بیعت شد کوفیان آمدند دور وبرم وقت مغرب ، نماز را خواندم یک نفر هم نماند پشتِ سرم بعد از این بی وفائیِ امروز نگرانت شدم حسین ، عجیب ترسم اینست بینِ این مردم تو بمانی غریب تر ز غریب آقا جان : از بدِ روزگار می بینم که تنت روی خاک عریان است مادرت ناله میزند ای قوم پسرِ من غریب و عطشان است شاعر : شب اول محرم الحرام ۱۳۹۷ هیئت ثارالله https://eitaa.com/javdafshani
در چهره ی خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضلِ علی جا دارد ... با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد ... https://eitaa.com/javdafshani
( علیه السلام ) خواندیم ولی نوشته می شد خیرالعملی نوشته می شد هر جا غزلی نوشته می شد در شأن نوشته می شد به چه پسری دارد جز نام علی نمی گذارد آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم سعی کردم که وقت بردن تو چشم در چشم مادرت نشوم پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست به امیدی که خیمه برگردی آمد و زیر آفتاب نشست گر چه ای کودکم نمی بینم ذره ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع ، فرق کند کودک من ، توکلت به خدا به رخ کودکم نگاه کنید رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست کوفیان إرحمو بهذالطفل قطره ای هم برای او کافیست خودمانیم شیرخوارهء من کاش از شاخه ات نمی چیدند کاش پوشانده بودمت به عبا تا گلوی تو را نمی دیدند وقتی می آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذّب کرد تا تو برگردی و بخوابی باز عمه گهواره را مرتب کرد تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم ، اضطراب را بدهم عمه با من ، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم این گلو مثل شاخه ی گل بود قطع کردن ، تبر نیاز نداشت کس نپرسید حرمله این طفل به سه شعبه دگر نیاز نداشت آه ، تصمیم ، واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود تیر را از گلو اگر بکشم ترسم این است سر جدا بشود عطش آرام کرده بود تو را تاب حرکت نبود در بدنت حرمله با سه شعبه باعث شد بنگرم باز دست و پا زدنت با دودستی که غرق در خون است اشک خود را ز گونه پاک کنم می برم پشت خیمه ها که تو را با دلی خون درون خاک کنم شاید این طور دشمنان دیگر رأس تو از بدن جدا نکنند بین سرها سر تو را شاید لااقل روی نیزه ها نکنند شاعر : https://eitaa.com/javdafshani
یاعلی گفتیم اگر اِذن زیارت داده شد با همین یک یا علی کارسفرآماده شد حج ما شد مشهد و کرببلامان شهرِ ری حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد ... شاعر : @javdafshani
یاعلی گفتیم اگر اِذن زیارت داده شد با همین یک یا علی کار سفر آماده شد حجِّ ما شد مشهد و کربُبلامان شهرِ ری حق و الانصاف کار ما فقیران ساده شد ... @javdafshani