1. تمرین صلوات.mp3
802.3K
#تمرین_صلوات
#تمرین_بسم_الله
#استاد_حیدرزاده
قطعه جدا شده
برای تمرین و تکرار ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. ظلمت نفسی.mp3
914.4K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
ظَلَمْتُ نَفْسِي ... این خودش یه اعترافه ، میگی خدایا ، خودم ، خودم رو جهنمی کردم ، خدایا من گناهکارم ، خدایا من نادانی کردم ، خدایا تو بزرگی کن ، تو کرَم کن ، امشب منِ گنهکار رو ببخش ... یه بار دیگه با توجه بگو : ظَلَمْتُ نَفْسِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. دفع بلا.mp3
594.2K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ ... بیشتر از اینی که به ما نعمت داده ، از ما بلا دور کرده ، بگو خدا ممنونم از من بلاهارو دور کردی ... وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ ، وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَه ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. و الزمنی.mp3
562.4K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ أَلْزَمَنِي حُكْمُكَ وَ بَلاَؤُك ... حالا که اومدی امشب ، پشیمان اومدی ، ناامید نباشید ، هر کسی بیاد دستش رو میگیره ، لذا با توجه قلبی این فرازهای دعارو با من زمزمه کن : وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
5. و کم من.mp3
850K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ كَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَه ... وقتی میگی الهی ، جوابت میاد ، این دستت رو درِ خونه اش بلند کن ، خدای من ، بنده ی گنهکارت اومده ، بارم سنگین شده ، دیگه اشکِ چشم ندارم ، دیگه حال مناجات ندارم ... اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
6. ما هکذا.mp3
610.1K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِك ، وَلاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْك ... بگو خدا من جز خوبی از تو سراغ ندارم ، تو همش به من کرَم کردی ، به من نعمت دادی ... وَلاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْك ... يَا كَرِيمُ يَا رَبِ ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
7. ومالک رقی.mp3
1.6M
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ مالِكَ رِقّى ... ای کسی که اختیارم به دست توست ، الان بخواهی نفَسِ منو قطع کنی ، می تونی ... وَ مالِكَ رِقّى ... يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى ... ای کسی که زِمامِ اختیارم بدست توست ... يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى ... ای کسی که می دونی من بیچاره ام ، می دونی من هیچی ندارم ، وقتی جانم رو گرفتی ، حتی این لباس بدنم را هم بیرون میآرن ، دیگه هیچی ندارم ، منی که اینقدر مغرور بودم ، وقتی بدنم رو روی سنگِ غسّالخانه میگزارن ، دیگه اختیار ندارم از این پهلو به آن پهلو بشم ... ای خدا ، میدونم ضعیفم ، امشب اومدم بگم ، به من رحم کن ... خدایا کمکم کن ، کمکم کن ، کمکم کن ... يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى ... یا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
شب شادی شب غم
گریه می کرد
به اندوهی دمادم
گریه می کرد
کتاب عمر او
تقویم روضه است
محرم تا محرم
گریه می کرد ...
#شاعر_میثم_مومنی_نژاد
@javdafshani
1. شلاق و زخم و.mp3
8.52M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شلاق و زخم و سلسله
از خاطرم نرفت ...
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شلاق و زخم و سلسله
از خاطرم نرفت
شام و شراب و هِلهله
از خاطرم نرفت
( اِی ی ی ی ، اگه ناله داری بگم ... وقتی اون مردِ سرخ مو بلند شد ، توو مجلس یزید اشاره کرد ، به سکینه ... حالا با گریه ات به من بگو چه به سرِ امام سجاد اومد ؟ این دختر خودش رو انداخت توو بغل عمه ... عمه ، داغ بابا دیدم ، حالا باید کنیزی هم برم ...؟ حسییین ...
هیچ کجا بدتر از شام نبود ، سخت تر از شام نبود ، اما چی جیگر امام سجاد را می سوزوند ؟ فرمود ... این یه بیت زبان حالِ حضرته : )
خیلی به اشکِ ماتم ما
خنده شد ، ولی
آن نیشخندِ حرمله
از خاطرم نرفت ... ؟
وقتی تیر به گلوی ِ علی اصغر ما زد ، دیدم داره میخنده ، لذا وقتی « مِنْهال » آمد گفت : آقا مختار قیام کرده ، قتله کربلا را به سزای اعمالشون رسونده ، بهتون بشارت بِدم ... حضرت سرشو بلند کرد ، فرمود : « مِنْهال » حرمله را چه کردند ؟ ... آقا این همه قاتل داره کربلا ، شمرداره ، خولیه ، سَنانه ، اما شما سراغ حرمله رو میگیرید ؟ فرمود : « مِنْهال » آخه حرمله جیگر مارو آتش زد ...ای ی ی ...
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
امشب هرکسی هرچقدر آبرو درِ خونه ی اهلبیت داره ، رو دستش بگیره ، پرونده ی عزادری رو بگیر جلوی مادر ، بگو مادر ، یه امضا بزن ، بگو مادر امضای تو روز قیامت به دردم میخوره ، آی ی ی ...
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد ..
وصلش کنم به شام ؟ زینُ العابدین علیه السلام ، برای چی فرمود ای کاش مادر مرا نزائیده بود ؟ بگم برای چی ؟ حضرت می دید دارن عمه هاشو سنگ میزنند ، خواهراشو دارن تازیانه میزنند ... یه روایتی دیدم ، یه پیرزنِ نانجیبِ یهودی ، بالای پشت بام بود ، گفت این سرهای بریده مالِ کیه ؟ گفتند این حسین پسرِ علی یِ ... گفت همون علی که زد شوهرم را کُشت ، توو جنگ بدر ؟ گفتند آره همونه ... آنچنان سنگ از بالای پشت بام ... سرِ ابی عبدالله از بالای نیزه روی زمین افتاد ... زینُ العابدین گفت : ای کاش مادر مرا نزائیده بود ... دستاش توو غل و زنجیر بسته بود ، عمه اش را میزدند ، خواهراشو میزدند ... مدینه هم دستای علی رو بسته بودند ، جلو چشمش فاطمه اش رو میزدند ...
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد
نگاهِ دردناکش
بیشتر میداد آزارم
#شاعر_استاد_سازگار
هرچی زدنش ، هرچی به مادر زدند ، جلو علی یه ناله نزد ، با غلاف زدند ، ناله نزد ، ... کسی شنیده ، یه باربگه : علی کمکم کن ، فاطمه ؟ چون قول داده بود به امیرالمومنین ، گفته بود یاعلی صبر میکنم ، ... اون روزی که امیرالمومنین از مسجد برگشت خونه ، حضرت زهرا برگشت توو خونه ، دید امیرالمومنین نشسته ، زانواشو بغل گرفته ، گفت : « یَا ابْنَ اَبِی طَالِب ، اِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِین » چرا مثل طفلی که توی رحم مادره نشستی ؟ زانوتو توی بغلت گرفتی ؟ مگه تو علی یِ خیبر نیستی ؟ شمشیرِ بُرانت چی شد ؟ تو اینجا نشستی ، حقِ فاطمه رو غصب کنند ؟ امیرالمومنین بلند شد ، شمشیرش رو برداشت ، اومد از درِ خونه بیاد بیرون ، صدای موذن بلند شد : الله اکبر ... امیرالمومنین روشو کرد به فاطمه ، فرمود : فاطمه جان ، میخواهی این صدا بالا ماذنه باقی بمونه ؟ گفت بله یاعلی ، ... فرمود فاطمه جان باید صبر کنی ، اینجا بود سیدا ، مادرتون سرش رو پائین انداخت ، گفت چشم یاعلی صبر میکنم ... دیگه توو کوچه زدنش به علی نگفت ، بینِ در و دیوار پهلوش رو شکستند ، نگفت علی ... ، جلو چشم علی میزدنش ، نگفت علی ... حتی نه در زنده بودش ، بلکه وقتی ازدنیا هم رفت ، نمیخواست امیرالمومنین بفهمه ... چطور ؟ گفت یاعلی : منو شبانه غسلم بده ، موقعی که میخواهی غسلم بدی ، پیراهنم رو بیرون نیار ...نکنه نگاه علی به بدنِ مجروه مادر بیافته ... اما حسِ لامسه ، کار خودش رو کرد ، همچین که دستش رسید به بازوی وَرم کرده ، ... باباتون علی بلند شد ، سرش رو به دیوار گذاشت ، هی صدا می زنه : فاطمه فاطمه ...
فاطمه ی جوانِ من
جوانِ قد کمانِ من
اسماء اومد جلو ، آقا از فقدان بی بی گریه میکنید حق دارین ... شاید فرموده باشن : اسماء دست از دلِ علی بردار ... اسماء ، هنوز بازوش وَرم داره ... دستم رسید به وَرم بازو ...
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. طلب مرگ.pdf
704.4K
#پی_دی_اف
#سند_روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
آیا امام سجاد ( علیه السلام ) طلب مرگ کردند ؟ فیالیتَ اُمّی لَم تَلِدنی و لَم اَکُن اسیراً یَرانی ... تحقیقی درباره فرمایشات : 1ـ امام سجاد ( علیه السلام ) 2ـ حضرت علی ( علیه السلام ) 3ـ امام کاظم ( علیه السلام ) 4ـ حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) 5ـ حضرت زینب ( سلام الله علیها ) 6ـ حضرت مریم ( سلام الله علیها ) و بعضی از آیات قرآن : فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ، إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ... پیشنهاد میکنم تا آخر مقاله را با دقت مطالعه بفرمایید ...
#پاسخ_به_شبهات
https://eitaa.com/javdafshani
3. نوحه.mp3
3.5M
#نوحه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بینِ حجره امشب
با حالِ پریشان
با چشمان گریان
تنها میدهم جان
#ملودی_دوم
رسد تا فلَک ، اشک و آه من
مدینه شده قتلگاه من
( علی یا علی ... ) تکرار
#بند_دوم
در سوز و نوایم
غرقِ شور و شِینم
یادِ کربلا و بابایم حسینم 2
#ملودی_دوم
تنش را به خاکِ بلا دیدم 2
سرش را سرِ نیزه ها دیدم 3
( حسین یا حسین ... )
#بند_سوم « اوج »
از خاطر نبردم
آن شامِ یلا را
آن بزمِ حرامی ،
آن طشتِ طلا را
به لب های او ،
خیزران میزد
پُر از کینه و بی امان میزد
( حسین یا حسین ... )
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
تمام عمر شد
با گریه مانوس
تمام خاطراتش
آه و افسوس ...
چرا فرمود
امان از شام مردم ؟
امان از شام
یعنی داغ ناموس ...
#شاعر_میثم_مومنی_نژاد
@javdafshani
1. دعای سلامتی.mp3
1.84M
#دعای_سلامتی_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. مناجات و روضه.mp3
5.59M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای داغدار اصلی
این روضه ها ، بیا
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
ای داغدار اصلی
این روضه ها ، بیا
صاحب عزای
ماتمِ کرب و بلا ، بیا
#آقا_جان
تنها امیدِ خلقِ جهان
« یابنَ فاطمه »
ای مُنتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت
دو دست را
ای مردِ مستجاب
قنوت و دعا ، بیا
#آقا_جان
هفته به هفته می گذرد
با خیال تو
( یه جمعه ی دیگه هم گذشت ، آقا نیومد ، مولا نیومد ، صاحب عزا نیومد ... )
هفته به هفته می گذرد
با خیال تو
پس لا اقل به حُرمتِ
خونِ خدا ، بیا ...
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
بیش از هزار سال
تو هم گریه کرده ای
( عرضه داشت : یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم ، آنقدرگریه میکنم تا اشکِ چشمم مُبدل به خون شود ... آقاجان ، آقاجان ... برا کدام مصیبت گریه میکنید ؟ فرمودند : همه ی مصیبت های کربلا سخته ، کدام مصیبت ، بیشتر جیگر شمارو آتش میزند ؟ ... مصیبت قمربنی هاشم است ؟ فرموده باشند اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد ... مصیبت آقا علی اکبر است ؟ فرمودند اگر آقا علی اکبر هم بود ، برای این روضه گریه میکرد ... مصیبت قتلگاه است ؟ ... نه ، خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکنند ... کدام روضه است ، بیشتر جیگر شما را سوزانده ؟ فرمودند : #مصیبت_اسارت عمه ام زینب ... اِی ی ی ی ...
بیش از هزار سال
تو هم گریه کرده ای
ای خون جگر
ز قامت زینب ، بیا بیا
#شاعر_سیدمحمد_حسینی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
5.11M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://t.me/javdafshani
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته ، اون لحظه ای که میخواست از بدن بی سرِ برادرش جدا بشه ... مگه به این راحتی ها بی بی از بدن بی سرِ برادر جدا میشد ؟ حسین جان :
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
ز جا برخیز و لیلا را جا کن
ز نقشِ اکبرِ شیرین شمایل
به مُردن راضیم ،
شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
( نگاه بالا سرش کرد ، دید همون کسی که رو سینه ی حسینش نشسته بود ، بالا سرِ زینب ایستاده ... تازیانه دستشه ، داره بچه هارو با تازیانه میزنه ... خیلی سخته برا خانواده داغدیده ، برا خواهر داغدیده ، قاتلِ برادر رو ببینه ... مگه طاقت داره ؟ آی زینب ، بی بی جان ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
وحشی ، قاتل حضرت حمزه سید الشهدا ، اسلام آورد ، توبه کرد ، اومد خدمت پیغمبرِ خدا (ص) ، ... پیغمبر خدا (ص) بهش فرمود : وحشی ، بگو بدونم عموی من ، حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی ؟ گفت : آقا کمین کردم ، از پشت سر ، نیزه ای زدم ، حمزه روی زمین افتاد ، روی سینه ی حمزه نشستم ، سینه اش را دریدم ... تا به اینجا رسید ، صدای گریه پیغمبر (ص) بلند شد ، فرمود : وحشی بلند شو ، از جلو چشم من کنار برو ، جایی برو که تا آخر عمر ، دیگه من تو رو نبینم ، من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم ، عرضه بداریم : یا رسول الله ، شما طاقت نداشتید قاتل عموجانتون رو ببینید ... اما دخترت زینب ... یه نگاه میکرد می دید شمر بالا سرش ایستاده ، یه نگاه این طرف میکرد ، حرمله این طرفه ، خولی آن طرفه ...
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. ادامه روضه.mp3
4.87M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حالا وقتی آدم ، تاریخ رو بررسی میکنه ، وقتی مقاتل رو می بینه ، ... می بینه چه به سرِ زینب آمد ؟ ... اُسوه ی صبره ... یه طرف سرِ بریده بالای نیزه می بینه ، یه طرف قاتل برادر رو می بینه ، یه طرف می بینه بچه های برادر رو تازیانه میزنند ... یه طرف نگاه میکنه ، می بینه زین العابدن در غل و زنجیره ... اما یه صحنه ای پیش آمد که دیگه زینب سلام الله علیها ، نتونست خودش رو کنترل کنه ... کجا ؟ دم دروازه کوفه ، وقتی دید مردم کوفه دارند به آسمان اشاره میکنند ، سرش رو از محمل بیرون آورد ، یه نگاه کرد دید سر بریده ی برادر ... حسیییین ... حسین جانم ، همه مصیبت ها رو برام گفته بودند ، حتی اسارت رو هم بابام علی بهم خبر داده بود ، گفت یه روز توو کوفه ، منو به عنوان اسیر میآرن ... اما دیگه کسی نگفته بود ، سرِ بریده ی تو بالای نیزه ...
بیا ز بالای نی
به دامنم جای گیر
تا که بشویم به اشک
ز چهره خاکسترت
#حسین_جان
نمیزد اینقدر کف
نَقاره وچنگ و دف
دشمن اگر میشنید
زمزمه ی مادرت ...
#شاعر_استاد_سازگار
یه نازدانه ای داره ابی عبدالله ، دختر سه چهار ساله ، این رو زانوی عمه نشسته ، میدونید دختری که بترسه ، دیگه از بغل بزرگترش جدا نمیشه ، ... از موقعی که خیمه هارو غارت کردند ، بدن این دختر میلرزید ، خودش رو از عمه جدا نمیکرد ، یه مرتبه نگاه کرد دید عمه داره با کسی حرف میزنه ، هی میگه : یَا اَخا ... این دختر حساس شد ، از توو بغل عمه بلند شد ، سرش رو از محمل بیرون آورد ، دید سر بریده ی بابا ... یه نگاه به عمه کرد ، یه نگاه به سرِ بریده کرد ، یه مرتبه بی بی زبنب متوجه این دختر شد ، دید الان که جان از بدن این دختر بیرون بیاد ، رنگش پریده ، رو کرد جانب سر بریده ی برادر ، ... داداش ، حسین ، اگه با من حرف نمیزنی ، نزن ، حسین ... یه کلام با این دخترت حرف بزن ... « فاطِمُ الصغيرةِ كَلِّمها » میترسم الان دخترت دِق کُنه ...هر کجا نشستی به قصد فرج ، صدا بزن : یاحسییین ، یاحسین ، یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#یادآوری
در انتهای روضه ، یک جمله ای بیان شد که نیاز به توضیح دارد : « فاطِمُ الصغيرةِ كَلِّمها » ... یعنی اگر با من حرف نمیزنی با فاطمه کوچکت حرف بزن ... مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِيبَا... این جملات که برداشتی از یک شعر عربی می باشد ، به حضرت زینب سلام الله علیها نسبت داده شده است ، مسلم جساس میگوید بعد از سر به چوبه محمل زدن بی بی ، ایشان این جملات را بیان کردند ... خواهش میکنم در مورد سند این روضه تحقیق کنید ... برای راهنمایی میتوانید روی این جمله کلیک بفرمائید :
#سند_روضه_حضرت_زینب
@javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
از هر نفَست
بوی دعا مي آید
همراه تو
نور مرتضی مي آید
وقتی که
طنین خطبه ات می پیچید
دیدند صدایِ کربلا می آید
#روح_الله_نوروزی
@javdafshani
1. لب گشا.mp3
5.65M
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
لب گشا
بر خواندنِ قرآن برادر
بر تسلاّی دلِ طفلان برادر
(زینبم من ، زینبم من) تکرار
می کنم همراه تو
طیِ مراحل
میروم از کربلا
منزل به منزل
(زینبم من ، زینبم من) تکرار
« تکراربند اول »
زینب ای
لاله ی غمگین و ملول
زینب ای
واله و محوِ تو عقول
زینب ای
روشنی چشم رسول
زینب ای
زاده ی زهرای بتول
ای مرا
خاکِ قدوم تو به سر
تو که دادی به رهِ دین ،
دو پسر
تو که گلها همه
پَرپَر دیده ای
تو که تن ها همه
بی سر دیده ای
تو که خود
داغ برادر دیده ای
تو که در خون
علی اکبر دیده ای
تو که قنداقه ی
اصغر دیده ای ...
( یا زینب کبری
ای دختر زهرا ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. آن که نامش.mp3
5.07M
#مدح_حضرت_زینب
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( یا زینب کبری
ای دختر زهرا ... ) تکرار
آن که نامش
کرده عالَم را مسخر
زینب است
آن که وصفش
میرباید هوش از سر
زینب است
گر علی بن ابوطالب
بوَد معیار صبر
آن که صبرش با علی
باشد برابر ، زینب است
گر مدال فاطمه
از میخ در بر سینه بود
خونِ پیشانی
مدال افتخار زینب است
#شاعر_ژولیده_نیشابوری
#مدح_امام_حسین
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
یه یاحسین بگو دلت
صفا بگیره
هر نفَست هوایِ کربلا بگیره
به شوقِ این وصل و طلب
آروم ندارم روز وشب
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
حسین ، دلِ عاشقاشو
نشونه کرده
با یک نظر ، عاَلمی رو
دیوونه کرده
معرفتش اگه باشه
امیدمون هست
محبتش یه روزی
دستِ ما بگیره
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani