2. صوتی.mp3
1.45M
#روضه_حضرت_حمزه
( علیه السلام )
و گریز به :
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
وحشی ، قاتل حضرت حمزه ( علیه السلام ) ، وقتی اسلام آورد ، توبه کرد و برگشت ... خدمت پیغمبر(ص) آوردنش ، پیغمبر(ص) ازش سئوال کرد ، فرمود : وحشی ، بگو ببینم چطور عموی منو کشتی ؟ گفت آقا کمین کردم ، از پشت سر نیزه ای زدم ، حضرت حمزه روی زمین افتاد ، رو سینه اش نشستم ، بدنش رو #مثله کردم ... ؟؟
پیغمبر(ص) همینطوری که گریه میکرد ، دیگه طاقت نداشت ، فرمود : وحشی ، جایی برو که دیگه تا آخر عمر تورو نبینم !! ... من قاتل عمویم را طاقت ندارم ببینم ... بگم یا رسولَ الله (ص) ، دخترت زینب ...
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
24/7/1399
بیت حجه الاسلام والمسلمین
حاج شیخ حسین انصاریان
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_حمزه
( علیه السلام )
و گریز به :
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
این همه راه
دویدم ز پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت
برادر دارم
تو دعا کن
که کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهیِ با شمر
دهد آزارم
مگه میشه ، مگه خواهر میتونه دیدن قاتل برادر رو تحمل کنه ؟ اون هم چهل منزل ؟
وحشی ، قاتل حضرت حمزه ( علیه السلام ) ، وقتی اسلام آورد ، توبه کرد و برگشت ... خدمت پیغمبر(ص) آوردنش ، پیغمبر(ص) ازش سئوال کرد ، فرمود : وحشی ، بگو ببینم چطور عموی منو کشتی ؟ گفت آقا کمین کردم ، از پشت سر نیزه ای زدم ، حضرت حمزه روی زمین افتاد ، رو سینه اش نشستم ، بدنش رو #مثله کردم ... ؟؟
پیغمبر(ص) همینطوری که گریه میکرد ، دیگه طاقت نداشت ، فرمود : وحشی ، جایی برو که دیگه تا آخر عمر تورو نبینم !! ... من قاتل عمویم را طاقت ندارم ببینم ... بگم یا رسولَ الله (ص) ، دخترت زینب ...
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند ؟
یکی از داغ های بی بی زینب همین بود ، که به اسارت می رفتند ، در گفتگوی با پیغمبر (ص) هم ، همین جمله را عرض میکنند ، یا رسولَ الله (ص) : وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا ... دخترات رو دارند به اسیری می برند ...
( لهوف سیدبن طاووس
ص 180 ـ 181
مُثیرالاحزان ، ص77 )
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند ؟
من که از ،
راهیِ بازار شدن بیزارم
میگن وقتی وارد مجلس یزید شد ، 400 کرسی نشین و عمه سادات زینب ... آستینش رو جلوی صورتش گرفت ... ؟؟
یک بیت دیگه .. مجلس رو واگذار کنم ، زبان حال بی بی این بود :
اسب ها ، پای خود از
سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده
سهمی دارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
( جای یک بوسه برای زینب بگذارید .. حسیییین ... )
24/7/1399
بیت حجه الاسلام والمسلمین
حاج شیخ حسین انصاریان
https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم :
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
و گریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بگم یا امام جواد ، اگه شما تنها گوشه حجره در بسته ، از دنیا رفتید ، اما دیگه کسی سر از بدن شما جدا نکرد ، دیگه کسی بدن شما رو زیر سم اسب ها ، لگد مال نکرد ، امام زمان (عج) معذرت میخام آقا ، کاری کردند با بدن ابی عبدالله ، که وقتی زینب کبری آمد کنار بدن برادر ، یه نگاه کرد ، دید بدن سر نداره ، یه نگاه کرد دید پیراهن مادرش رو به غارت بردند ... ، روضه خوند اونجا ... اول روضه خوان کربلا ، بی بی زینب کبراست ، این روضه خوان به همه روضه خوانها فرق میکنه ، میدونی روضه رو برای کی خونده ؟ روضه رو برای پیغمبر(ص) خونده ، فریاد زد :
یا مُحَمَّداه ،
صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ
هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ
( میخام زجه بزنی ها ، اگه گریه هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، نوشتند آنقدر جانسوز این روضه رو خوند ، دوست ودشمن گریه میکردند ، حتی اشک مَرکب ها هم چکیده میشد روی زمین ... قربونت برم بی بی جان یا زینب ...
گفت یا رسول الله (ص) : این حسین توست در خاک و خون غلطیده ... )
هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ
( آخ بمیرم ... )
مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ
مسلوب العمامة و الرداء
عمامه و ردايش را به غارت برده اند ... اما یک جمله گفته ، همه جگرهارو آتش میزنه ... یا رسولَ الله (ص) :
وَ بَناتُکَ سَبایا
« مقتل سید بن طاووس ص 37 »
یا رسولَ الله (ص) ، دارند دخترانت رو به اسیری می برند ؟
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
#شاعر_سعید_خرازی
#اجرا_در_مدینه_منوره
۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته ، اون لحظه ای که میخواست از بدن بی سرِ برادرش جدا بشه ... مگه به این راحتی ها بی بی از بدن بی سرِ برادر جدا میشد ؟ حسین جان :
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
ز جا برخیز و لیلا را جا کن
ز نقشِ اکبرِ شیرین شمایل
به مُردن راضیم ،
شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
( نگاه بالا سرش کرد ، دید همون کسی که رو سینه ی حسینش نشسته بود ، بالا سرِ زینب ایستاده ... تازیانه دستشه ، داره بچه هارو با تازیانه میزنه ... خیلی سخته برا خانواده داغدیده ، برا خواهر داغدیده ، قاتلِ برادر رو ببینه ... مگه طاقت داره ؟ آی زینب ، بی بی جان ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
وحشی ، قاتل حضرت حمزه سید الشهدا ، اسلام آورد ، توبه کرد ، اومد خدمت پیغمبرِ خدا (ص) ، ... پیغمبر خدا (ص) بهش فرمود : وحشی ، بگو بدونم عموی من ، حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی ؟ گفت : آقا کمین کردم ، از پشت سر ، نیزه ای زدم ، حمزه روی زمین افتاد ، روی سینه ی حمزه نشستم ، سینه اش را دریدم ... تا به اینجا رسید ، صدای گریه پیغمبر (ص) بلند شد ، فرمود : وحشی بلند شو ، از جلو چشم من کنار برو ، جایی برو که تا آخر عمر ، دیگه من تو رو نبینم ، من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم ، عرضه بداریم : یا رسول الله ، شما طاقت نداشتید قاتل عموجانتون رو ببینید ... اما دخترت زینب ... یه نگاه میکرد می دید شمر بالا سرش ایستاده ، یه نگاه این طرف میکرد ، حرمله این طرفه ، خولی آن طرفه ...
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#گلچین_دعای_ندبه
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ ... گفتند آقا ، کدوم روضه ی کربلا شمارو میسوزونه ؟ فرمودند : همه روضه های کربلا سخته ، ... سئوال کردند ، کدوم روضه بیشتر ؟ آیا روضه آقا اباالفضلِ ؟ ... فرمود : اگه آقا اباالفضل هم بود برای این روضه گریه میکرد ، ... روضه ی آقا علی اکبره ؟ فرمود : اگه علی اکبر هم بود برای این روضه گریه میکرد ...روضه خودِ ابی عبدالله است ؟ فرمود : اگه آقا ابی عبدالله هم زنده بود برای این صحنه گریه میکرد ... کدوم روضه است ؟ ... فرمود : روضه اسارت عمه ام زینب ... امان از اسیری ، امان از اسیری ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
روضه ای که امام زمان براش گریه میکنه ، امروز همه باید داد بزنیم ...
به شام و کوفه ام ببین
چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا
به تازیانه می برند ..
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
#حسین_جان
به مُردن راضیم ،
شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
همون کسی که روی سینه ی حسینش نشسته بود ، ... تازیانه دست گرفته بود ، زینب رو میزد ، سکینه رو میزد ، ... حسین جان ، حسین جان ، حسین جان ، ... قبول ، بی تو سفر میکنم به شام اما ...( یه ناله ات رو امام زمان بشنوه ، عمه جانشون زینب کبری را خیلی دوست داره ، اگه کاری داری ، آقارو به عمه اش زینب قسم بده ، خودش فرمود ، عمه ام « اُمُّ المصائبِ » ...
حسین جان ، ... قبول ، بی تو سفر میکنم به شام اما ...کنار شمر ؟ ، برادر گمان نمیکردم ... هر کجا نشستی بگو : حسییین ...
#مسجد_مقدس_جمکران
جمعه ۱۷ آذر ١۴٠٢
https://eitaa.com/javdafshani