eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2. صوتی.mp3
1.45M
( علیه السلام ) و گریز به : ( سلام الله علیها ) وحشی ، قاتل حضرت حمزه ( علیه السلام ) ، وقتی اسلام آورد ، توبه کرد و برگشت ... خدمت پیغمبر(ص) آوردنش ، پیغمبر(ص) ازش سئوال کرد ، فرمود : وحشی ، بگو ببینم چطور عموی منو کشتی ؟ گفت آقا کمین کردم ، از پشت سر نیزه ای زدم ، حضرت حمزه روی زمین افتاد ، رو سینه اش نشستم ، بدنش رو کردم ... ؟؟ پیغمبر(ص) همینطوری که گریه میکرد ، دیگه طاقت نداشت ، فرمود : وحشی ، جایی برو که دیگه تا آخر عمر تورو نبینم !! ... من قاتل عمویم را طاقت ندارم ببینم ... بگم یا رسولَ الله (ص) ، دخترت زینب ... تو دعا کن ، که کنار بدنت جان بدهم ؟ فکرِ همراهیِ با شمر ، دهد آزارم ... 24/7/1399 بیت حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان https://eitaa.com/javdafshani
( علیه السلام ) و گریز به : ( سلام الله علیها ) این همه راه دویدم ز پیِ دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم فکر همراهیِ با شمر دهد آزارم مگه میشه ، مگه خواهر میتونه دیدن قاتل برادر رو تحمل کنه ؟ اون هم چهل منزل ؟ وحشی ، قاتل حضرت حمزه ( علیه السلام ) ، وقتی اسلام آورد ، توبه کرد و برگشت ... خدمت پیغمبر(ص) آوردنش ، پیغمبر(ص) ازش سئوال کرد ، فرمود : وحشی ، بگو ببینم چطور عموی منو کشتی ؟ گفت آقا کمین کردم ، از پشت سر نیزه ای زدم ، حضرت حمزه روی زمین افتاد ، رو سینه اش نشستم ، بدنش رو کردم ... ؟؟ پیغمبر(ص) همینطوری که گریه میکرد ، دیگه طاقت نداشت ، فرمود : وحشی ، جایی برو که دیگه تا آخر عمر تورو نبینم !! ... من قاتل عمویم را طاقت ندارم ببینم ... بگم یا رسولَ الله (ص) ، دخترت زینب ... تو دعا کن ، که کنار بدنت جان بدهم ؟ فکرِ همراهیِ با شمر ، دهد آزارم ... خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند ؟ یکی از داغ های بی بی زینب همین بود ، که به اسارت می رفتند ، در گفتگوی با پیغمبر (ص) هم ، همین جمله را عرض میکنند ، یا رسولَ الله (ص) : وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا ... دخترات رو دارند به اسیری می برند ... ( لهوف سیدبن طاووس ص 180 ـ 181 مُثیرالاحزان ، ص77 ) خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند ؟ من که از ، راهیِ بازار شدن بیزارم میگن وقتی وارد مجلس یزید شد ، 400 کرسی نشین و عمه سادات زینب ... آستینش رو جلوی صورتش گرفت ... ؟؟ یک بیت دیگه .. مجلس رو واگذار کنم ، زبان حال بی بی این بود : اسب ها ، پای خود از سینه ی او بردارید من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم ... ( جای یک بوسه برای زینب بگذارید .. حسیییین ... ) 24/7/1399 بیت حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان https://eitaa.com/javdafshani
قسمت سوم : ( علیه السلام ) و گریز به ( علیه السلام ) بگم یا امام جواد ، اگه شما تنها گوشه حجره در بسته ، از دنیا رفتید ، اما دیگه کسی سر از بدن شما جدا نکرد ، دیگه کسی بدن شما رو زیر سم اسب ها ، لگد مال نکرد ، امام زمان (عج) معذرت میخام آقا ، کاری کردند با بدن ابی عبدالله ، که وقتی زینب کبری آمد کنار بدن برادر ، یه نگاه کرد ، دید بدن سر نداره ، یه نگاه کرد دید پیراهن مادرش رو به غارت بردند ... ، روضه خوند اونجا ... اول روضه خوان کربلا ، بی بی زینب کبراست ، این روضه خوان به همه روضه خوانها فرق میکنه ، میدونی روضه رو برای کی خونده ؟ روضه رو برای پیغمبر(ص) خونده ، فریاد زد : یا مُحَمَّداه ، صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ( میخام زجه بزنی ها ، اگه گریه هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، نوشتند آنقدر جانسوز این روضه رو خوند ، دوست ودشمن گریه میکردند ، حتی اشک مَرکب ها هم چکیده میشد روی زمین ... قربونت برم بی بی جان یا زینب ... گفت یا رسول الله (ص) : این حسین توست در خاک و خون غلطیده ... ) هَذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ( آخ بمیرم ... ) مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ مسلوب العمامة و الرداء عمامه و ردايش را به غارت برده اند ... اما یک جمله گفته ، همه جگرهارو آتش میزنه ... یا رسولَ الله (ص) : وَ بَناتُکَ سَبایا « مقتل سید بن طاووس ص 37 » یا رسولَ الله (ص) ، دارند دخترانت رو به اسیری می برند ؟ خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهیِ بازار شدن بیزارم ۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸ https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته ، اون لحظه ای که میخواست از بدن بی سرِ برادرش جدا بشه ... مگه به این راحتی ها بی بی از بدن بی سرِ برادر جدا میشد ؟ حسین جان : مگر تو همسفر با ما نبودی ؟ در این صحرا چرا کردی تو منزل ... ؟ ز جا برخیز و لیلا را جا کن ز نقشِ اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم ، شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل ( نگاه بالا سرش کرد ، دید همون کسی که رو سینه ی حسینش نشسته بود ، بالا سرِ زینب ایستاده ... تازیانه دستشه ، داره بچه هارو با تازیانه میزنه ... خیلی سخته برا خانواده داغدیده ، برا خواهر داغدیده ، قاتلِ برادر رو ببینه ... مگه طاقت داره ؟ آی زینب ، بی بی جان ... خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهیِ بازار شدن بیزارم تو دعا کن ، که کنار بدنت جان بدهم ؟ فکرِ همراهیِ با شمر ، دهد آزارم ... وحشی ، قاتل حضرت حمزه سید الشهدا ، اسلام آورد ، توبه کرد ، اومد خدمت پیغمبرِ خدا (ص) ، ... پیغمبر خدا (ص) بهش فرمود : وحشی ، بگو بدونم عموی من ، حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی ؟ گفت : آقا کمین کردم ، از پشت سر ، نیزه ای زدم ، حمزه روی زمین افتاد ، روی سینه ی حمزه نشستم ، سینه اش را دریدم ... تا به اینجا رسید ، صدای گریه پیغمبر (ص) بلند شد ، فرمود : وحشی بلند شو ، از جلو چشم من کنار برو ، جایی برو که تا آخر عمر ، دیگه من تو رو نبینم ، من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم ، عرضه بداریم : یا رسول الله ، شما طاقت نداشتید قاتل عموجانتون رو ببینید ... اما دخترت زینب ... یه نگاه میکرد می دید شمر بالا سرش ایستاده ، یه نگاه این طرف میکرد ، حرمله این طرفه ، خولی آن طرفه ... تو دعا کن ، که کنار بدنت جان بدهم ؟ فکرِ همراهیِ با شمر ، دهد آزارم ... ( سلام الله علیها ) 21/5/1401 https://eitaa.com/javdafshani
( سلام الله علیها ) أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ ... گفتند آقا ، کدوم روضه ی کربلا شمارو میسوزونه ؟ فرمودند : همه روضه های کربلا سخته ، ... سئوال کردند ، کدوم روضه بیشتر ؟ آیا روضه آقا اباالفضلِ ؟ ... فرمود : اگه آقا اباالفضل هم بود برای این روضه گریه میکرد ، ... روضه ی آقا علی اکبره ؟ فرمود : اگه علی اکبر هم بود برای این روضه گریه میکرد ...روضه خودِ ابی عبدالله است ؟ فرمود : اگه آقا ابی عبدالله هم زنده بود برای این صحنه گریه میکرد ... کدوم روضه است ؟ ... فرمود : روضه اسارت عمه ام زینب ... امان از اسیری ، امان از اسیری ... خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهیِ بازار شدن بیزارم تو دعا کن ، که کنار بدنت جان بدهم ؟ فکرِ همراهیِ با شمر ، دهد آزارم ... روضه ای که امام زمان براش گریه میکنه ، امروز همه باید داد بزنیم ... به شام و کوفه ام ببین چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند .. مگر تو همسفر با ما نبودی ؟ در این صحرا چرا کردی تو منزل ... ؟ به مُردن راضیم ، شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل همون کسی که روی سینه ی حسینش نشسته بود ، ... تازیانه دست گرفته بود ، زینب رو میزد ، سکینه رو میزد ، ... حسین جان ، حسین جان ، حسین جان ، ... قبول ، بی تو سفر میکنم به شام اما ...( یه ناله ات رو امام زمان بشنوه ، عمه جانشون زینب کبری را خیلی دوست داره ، اگه کاری داری ، آقارو به عمه اش زینب قسم بده ، خودش فرمود ، عمه ام « اُمُّ المصائبِ » ... حسین جان ، ... قبول ، بی تو سفر میکنم به شام اما ...کنار شمر ؟ ، برادر گمان نمیکردم ... هر کجا نشستی بگو : حسییین ... جمعه ۱۷ آذر ١۴٠٢ https://eitaa.com/javdafshani