3. نوحه.mp3
3.5M
#نوحه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بینِ حجره امشب
با حالِ پریشان
با چشمان گریان
تنها میدهم جان
#ملودی_دوم
رسد تا فلَک ، اشک و آه من
مدینه شده قتلگاه من
( علی یا علی ... ) تکرار
#بند_دوم
در سوز و نوایم
غرقِ شور و شِینم
یادِ کربلا و بابایم حسینم 2
#ملودی_دوم
تنش را به خاکِ بلا دیدم 2
سرش را سرِ نیزه ها دیدم 3
( حسین یا حسین ... )
#بند_سوم « اوج »
از خاطر نبردم
آن شامِ یلا را
آن بزمِ حرامی ،
آن طشتِ طلا را
به لب های او ،
خیزران میزد
پُر از کینه و بی امان میزد
( حسین یا حسین ... )
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
تمام عمر شد
با گریه مانوس
تمام خاطراتش
آه و افسوس ...
چرا فرمود
امان از شام مردم ؟
امان از شام
یعنی داغ ناموس ...
#شاعر_میثم_مومنی_نژاد
@javdafshani
1. دعای سلامتی.mp3
1.84M
#دعای_سلامتی_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. مناجات و روضه.mp3
5.59M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای داغدار اصلی
این روضه ها ، بیا
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
ای داغدار اصلی
این روضه ها ، بیا
صاحب عزای
ماتمِ کرب و بلا ، بیا
#آقا_جان
تنها امیدِ خلقِ جهان
« یابنَ فاطمه »
ای مُنتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت
دو دست را
ای مردِ مستجاب
قنوت و دعا ، بیا
#آقا_جان
هفته به هفته می گذرد
با خیال تو
( یه جمعه ی دیگه هم گذشت ، آقا نیومد ، مولا نیومد ، صاحب عزا نیومد ... )
هفته به هفته می گذرد
با خیال تو
پس لا اقل به حُرمتِ
خونِ خدا ، بیا ...
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
بیش از هزار سال
تو هم گریه کرده ای
( عرضه داشت : یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم ، آنقدرگریه میکنم تا اشکِ چشمم مُبدل به خون شود ... آقاجان ، آقاجان ... برا کدام مصیبت گریه میکنید ؟ فرمودند : همه ی مصیبت های کربلا سخته ، کدام مصیبت ، بیشتر جیگر شمارو آتش میزند ؟ ... مصیبت قمربنی هاشم است ؟ فرموده باشند اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد ... مصیبت آقا علی اکبر است ؟ فرمودند اگر آقا علی اکبر هم بود ، برای این روضه گریه میکرد ... مصیبت قتلگاه است ؟ ... نه ، خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکنند ... کدام روضه است ، بیشتر جیگر شما را سوزانده ؟ فرمودند : #مصیبت_اسارت عمه ام زینب ... اِی ی ی ی ...
بیش از هزار سال
تو هم گریه کرده ای
ای خون جگر
ز قامت زینب ، بیا بیا
#شاعر_سیدمحمد_حسینی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. روضه.mp3
5.11M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://t.me/javdafshani
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته ، اون لحظه ای که میخواست از بدن بی سرِ برادرش جدا بشه ... مگه به این راحتی ها بی بی از بدن بی سرِ برادر جدا میشد ؟ حسین جان :
مگر تو همسفر با ما نبودی ؟
در این صحرا چرا
کردی تو منزل ... ؟
ز جا برخیز و لیلا را جا کن
ز نقشِ اکبرِ شیرین شمایل
به مُردن راضیم ،
شاید که دیگر
نبینم قاتلت را در مقابل
( نگاه بالا سرش کرد ، دید همون کسی که رو سینه ی حسینش نشسته بود ، بالا سرِ زینب ایستاده ... تازیانه دستشه ، داره بچه هارو با تازیانه میزنه ... خیلی سخته برا خانواده داغدیده ، برا خواهر داغدیده ، قاتلِ برادر رو ببینه ... مگه طاقت داره ؟ آی زینب ، بی بی جان ...
خیز و نگذار که ما را
به اسیری ببرند
من که از
راهیِ بازار شدن بیزارم
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
وحشی ، قاتل حضرت حمزه سید الشهدا ، اسلام آورد ، توبه کرد ، اومد خدمت پیغمبرِ خدا (ص) ، ... پیغمبر خدا (ص) بهش فرمود : وحشی ، بگو بدونم عموی من ، حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی ؟ گفت : آقا کمین کردم ، از پشت سر ، نیزه ای زدم ، حمزه روی زمین افتاد ، روی سینه ی حمزه نشستم ، سینه اش را دریدم ... تا به اینجا رسید ، صدای گریه پیغمبر (ص) بلند شد ، فرمود : وحشی بلند شو ، از جلو چشم من کنار برو ، جایی برو که تا آخر عمر ، دیگه من تو رو نبینم ، من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم ، عرضه بداریم : یا رسول الله ، شما طاقت نداشتید قاتل عموجانتون رو ببینید ... اما دخترت زینب ... یه نگاه میکرد می دید شمر بالا سرش ایستاده ، یه نگاه این طرف میکرد ، حرمله این طرفه ، خولی آن طرفه ...
تو دعا کن ، که کنار بدنت
جان بدهم ؟
فکرِ همراهیِ با شمر ،
دهد آزارم ...
#شاعر_سعید_خرازی
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. ادامه روضه.mp3
4.87M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
حالا وقتی آدم ، تاریخ رو بررسی میکنه ، وقتی مقاتل رو می بینه ، ... می بینه چه به سرِ زینب آمد ؟ ... اُسوه ی صبره ... یه طرف سرِ بریده بالای نیزه می بینه ، یه طرف قاتل برادر رو می بینه ، یه طرف می بینه بچه های برادر رو تازیانه میزنند ... یه طرف نگاه میکنه ، می بینه زین العابدن در غل و زنجیره ... اما یه صحنه ای پیش آمد که دیگه زینب سلام الله علیها ، نتونست خودش رو کنترل کنه ... کجا ؟ دم دروازه کوفه ، وقتی دید مردم کوفه دارند به آسمان اشاره میکنند ، سرش رو از محمل بیرون آورد ، یه نگاه کرد دید سر بریده ی برادر ... حسیییین ... حسین جانم ، همه مصیبت ها رو برام گفته بودند ، حتی اسارت رو هم بابام علی بهم خبر داده بود ، گفت یه روز توو کوفه ، منو به عنوان اسیر میآرن ... اما دیگه کسی نگفته بود ، سرِ بریده ی تو بالای نیزه ...
بیا ز بالای نی
به دامنم جای گیر
تا که بشویم به اشک
ز چهره خاکسترت
#حسین_جان
نمیزد اینقدر کف
نَقاره وچنگ و دف
دشمن اگر میشنید
زمزمه ی مادرت ...
#شاعر_استاد_سازگار
یه نازدانه ای داره ابی عبدالله ، دختر سه چهار ساله ، این رو زانوی عمه نشسته ، میدونید دختری که بترسه ، دیگه از بغل بزرگترش جدا نمیشه ، ... از موقعی که خیمه هارو غارت کردند ، بدن این دختر میلرزید ، خودش رو از عمه جدا نمیکرد ، یه مرتبه نگاه کرد دید عمه داره با کسی حرف میزنه ، هی میگه : یَا اَخا ... این دختر حساس شد ، از توو بغل عمه بلند شد ، سرش رو از محمل بیرون آورد ، دید سر بریده ی بابا ... یه نگاه به عمه کرد ، یه نگاه به سرِ بریده کرد ، یه مرتبه بی بی زبنب متوجه این دختر شد ، دید الان که جان از بدن این دختر بیرون بیاد ، رنگش پریده ، رو کرد جانب سر بریده ی برادر ، ... داداش ، حسین ، اگه با من حرف نمیزنی ، نزن ، حسین ... یه کلام با این دخترت حرف بزن ... « فاطِمُ الصغيرةِ كَلِّمها » میترسم الان دخترت دِق کُنه ...هر کجا نشستی به قصد فرج ، صدا بزن : یاحسییین ، یاحسین ، یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
21/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
مسیر نوکری
#روضه_حضرت_زینب ( سلام الله علیها ) #استاد_حیدرزاده #حرم_حضرت_معصومه ( سلام الله علیها ) 21/5/1401
#یادآوری
در انتهای روضه ، یک جمله ای بیان شد که نیاز به توضیح دارد : « فاطِمُ الصغيرةِ كَلِّمها » ... یعنی اگر با من حرف نمیزنی با فاطمه کوچکت حرف بزن ... مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِيبَا... این جملات که برداشتی از یک شعر عربی می باشد ، به حضرت زینب سلام الله علیها نسبت داده شده است ، مسلم جساس میگوید بعد از سر به چوبه محمل زدن بی بی ، ایشان این جملات را بیان کردند ... خواهش میکنم در مورد سند این روضه تحقیق کنید ... برای راهنمایی میتوانید روی این جمله کلیک بفرمائید :
#سند_روضه_حضرت_زینب
@javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
از هر نفَست
بوی دعا مي آید
همراه تو
نور مرتضی مي آید
وقتی که
طنین خطبه ات می پیچید
دیدند صدایِ کربلا می آید
#روح_الله_نوروزی
@javdafshani