#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
مثل فردا وقتی خیمه هارو برپا کردند ، حضرت فرصتی پیدا کرد مشغول اصلاح شمشیرش شد ، همینکه شمشیر رو اصلاح میکرد ، زیرلب میگفت : « یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ ... کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیلِ » ( لهوف ص 33 ) ... یه مرتبه سیدا ، عمه جانِ تون ، زینب شنید ، نوشتنند پا برهنه از توو خیمه بیرون دوید ، هی توو صورتش میزد ، نوشتن گریبان پاره کرد ، داداش این حرفا چیه میزنی ؟ حسین جان سخنانت بوی مرگ میده ، داداش ... ای کاش مرده بودم این ساعت رو نمیدیدم ، مثل اینکه امروز مادرم زهرا از دنیا رفت ، بابام علی از دنیا رفت ، برادرم حسن از دنیا رفت ، با صدای گریه بی بی زینب ، همه زن و بچه گریه کردند ، ابی عبدالله آرومشون کرد ، خودِ ابی عبدالله با بچه ها گریه میکرد ، با زن ها گریه میکرد ...
می ترسم ای حسین
ز خواهرت جدا بشی
روانه سمتِ
قتلگاهِ کربلا بشی
شهید تیر و
نیزه های کوفیا بشی
دلواپسم حسین ،
خیلی برای تو
آتیش به قلبم میزنند
این دشمنای تو
میترسم آخرش
باشه نصیب من
داغ برادرایِ
مظلوم و غریب من
شاعر : ؟
یه دست رو قلب زینب گذاشت ، زینب که آرام میشد همه آرام میشدند ، قلب زینب رو آرام کرد ، خواهرم آرام باش ، خواهرم صبر کن ، صبر کن ... این دستی که رو قلب زینب گذاشت ، بی بی آرام شد ، همه جا صبر کرد ، حتی کنار بدن بی سر اومد صبر کرد ، دستش رو زیر بدن برد « اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُربانْ » ... درِ دروازه کوفه خطبه خواند ، توو مجلس عبیدالله با شهامت گفت : « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا » ... همه جا ایستاد ، ایستاد ، ایستاد ... اما یه جا صبرش رو از کف داد ، بگم کجا ؟ وقتی وارد مجلس یزید شد ، تا نگاه کرد سر بریده ی برادر رو میان طشت طلا دید ، ... حسین حسین ... معمولا روضه خونها ، میخونند میگن وقتی چوب زد یزید ، بی بی گریبان پاره کرد ، اما نه ، مقتل اینطور ننوشته ، ... تا نگاه کرد دید سر بریده میان طشت طلاست ، دیدند دست برد گریبان پاره کرد ، .. حسییین ...
چه عجب طشتی برای
این سرت آورده اند
حسین جان چه عجب توو طشت طلا گذاشتنت ؟ تا حالا سرت بالای نیزه بود ، تا حالا سرت رو توو صندوقچه میگذاشتند ، حالا سرت رو توو طشت طلا گذاشتند ، حسین ...
ای سرِ منزل به منزل
ای سر یحیی نشان
ای تمامی غرورِ من
فدای غیرتت
لطف کن این مرد شامی را
از این مجلس بران
آقا ببخش ... مگه این مرد شامی چه کرده ؟ حسین جان بلند شو ببین میگه سکینه رو به عنوان کنیز به من بده ...
این قدر قرآن مخوان
این چوب ها نامحرمند
شب بیا ویرانه
هرچه خواستی قرآن بخوان
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
#روضه_شب_دوم_محرم
#مجلس_یزید
#هیئت_ثارالله_قم
9/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#یادآوری
معمولا سربند زمینه در ده شب محرم ، ثابت و #مشترک است تا جمعیت بهتر بتواند یاد بگیرد وهمراهی کند ، لطفا نوحه شب اول و دوم جناب حیدرزاده را با هم مقیاسه بفرمایید ...
@javdafshani
1. در اوج غربت.mp3
6.75M
#نوحه_شب_دوم_محرم
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
در اوج غربت
فرمودی آقا :
وَاصْبِرْ عَلَى الْحَق
اِنْ كانَ مُرّا ...
( یا لَیتَنا کنّا مَعَک ) تکرار
یا رایَة الهُدی ،
رَفَعَ اللهُ رایَتَک
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
دنیا ندارد ، جز تو مسیری
بر اهل عالم نعمَ الامیری
راه نجات ، آب حیات
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
خاک حریمِ ، تو آبرویم
شوق وصالِ تو آرزویم
(یا لَیْتَنا کنّا مَعَک) تکرار
( بِاَبی أَنْتَ وَ أُمّی
« یا اَباعَبْدِاللَّه » ) تکرار
تکرار بند اول ...
#هیئت_ثارالله_قم
7/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. هوای نینوا.mp3
5.48M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شیعیان ، دیگر هوایِ
نینوا دارد حسین
روی دل با کاروانِ
کربلا دارد حسین
می برد در کربلا
هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازین ها حُرمتِ
کوی مِنا دارد حسین
بردن اهل حرم
دستور بود و سِرّ غیب
وَرنه این بی حرمتی ها
کی روا دارد حسین
بس که محمل ها رود
منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند
عروسی یا عزا دارد حسین
دشمنانش بی امان و
دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند
مشکل دوتا دارد حسین
آبِ خود با دشمنان تشنه
قسمت می کند
عزت و آزادگی بین
تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد
به روی اهل بیت
داوری بین
با چه قومِ بی حیا
دارد حسین
شمر گوید گوش کردم
تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب
دیدم دعا دارد حسین
#شاعر_استاد_شهریار
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
#دو_دمه
فریاد یا محمدا
« زینب » رسیده کربلا
فریاد یا محمدا
« حسین » رسیده کربلا
( وای حسین ... ) تکرار
#هیئت_ثارالله_قم
7/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#لبیک_یا_حسین
روزی که گِلِ
آدم و حوّا بسرشتند
بر نام حسین بن علی
گریه نوشتند
فرمود نبی
در صفت گریه کنانش
والله که این طائفه از
اهل بهشتند ...
@javdafshani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_امام_حسین
#علیه_السلام
آماده ساز
دیده برای گریستن
بی شک بهشت بوَد
بهای گریستن
ذکر جفا و
نقل مصیبت نیاز نیست
نام « حسین » بس است
برای گریستن ...
#سخنرانی_استقبال_ازمحرم
@javdafshani
2. قسمت اول.mp3
7.73M
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#مرحوم_کافی
#قسمت_اول
یک شهر پر از دشمن
یک یار ندارد ...
https://eitaa.com/javdafshani
5. گوشه بختیاری.mp3
1.33M
#دستگاه_همایون
#گوشه_بختیاری
#مرحوم_کافی
یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
https://eitaa.com/javdafshani
1. مناجات.mp3
7.07M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
بر درد تنهایی دچارم
ای نگارم ...
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
بر درد تنهایی دچارم
ای نگارم
پایان ندارد انتظارم
ای نگارم ...
پاییزی ام ،
هجران ، امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم
ای نگارم
خواب مرا
فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم
ای نگارم
آواره ای بودم
مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم
ای نگارم
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
( دیدی یک بزرگی رو میخواهی ببینی اما دستت بهش نمیرسه ، میگن اینجا مجلس پدرشه حتما میاد ، برو اونجا می بینیش ، ... اینجا هم صاحب عزا ، خود امام زمانه ، درسته چشم های من لیاقت نداره ، آقارو ببینه اما دلم خوشه آقا منو می بینه ... )
با تو که باشم
قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو ، بی اعتبارم
ای نگارم
این آبرو ، این اشک ها
این مِهرِ زهرا
من هر چه دارم
از تو دارم ، ای نگارم
#آقا_جان
بخشید اگر ما را خدا
لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم
ای نگارم ...
#آقا_جان
می ترسم از جان کَندنم ،
پیشم میآیی ؟
در وقت سختِ احتضارم
ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم ،
خودم را
دست #رقیه می سپارم
ای نگارم
دست باباشو بگیره بگه بابا بیا بریم ، این گریه کن ما بوده ،... بابا بابا بابا ... اون نوکری که شصت سال نوکری کرده بود ، رو تخت بیمارستان بود ، گفت متوسل به خانم رقیه شدم ، خیلی التماس کردم ، گفتم بی بی ، سالها نوکر بابات بودم ، خیلی دلم شکست ، نیمه شب یه مرتبه دیدم در اتاق وا شد ، یه خانم کوچولو دیدم دست یه آقایی رو گرفته ، میگه بابا همین آقاست ، همین نوکر شماست ... آخه دختری که مادر نداره ، هر کجا بره با باباش میره ، ... بی بی جانم ...
کُنج خرابه ناله زد
فخر دو عالَم
بابا بیا امشب کنارم
ای نگارم ...
دیگر نمی بینم سرت را
روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم
ای نگارم ...
( هر جوری میتونی عرض ادب کن ، میتونی ناله بزنی کمش نزار ، یه روزی حسرت میخوری میگی نفس داشتم ، ناله نزدم ... حسییین ...)
بر ما اسیرانِ زمین خورده
نظر کن
بالانشینِ نی سوارم
ای نگارم ...
#شاعرمحمدجوادشیرازی
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. روضه.mp3
4.21M
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ...
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از خواب بیدار شد ، هی صدا میزد : بابا بابا ... همینکه میگفت بابا ، یکی یکی بچه ها بیدار میشدند ، می دیدند رقیه نشسته ، داره به صورتش میزنه ، میگه بابا ، ... بابام حسین کجاست ؟ همین الان توو خواب دیدمش ، بابای غریبم کجاست ؟ همه زنها و بچه ها بیدار شدند ، خرابه غوغایی شد ، صدای شیون بچه ها ، زنها ... صدا به کاخ یزید ملعون رسید ، گفت : چه خبره ؟ گفتند نازدانه ابی عبدالله بهانه بابا گرفته ، ...آخ بمیرم ، دستور داد سرِ بریده باباشو براش ببرند ، حسین ، حسین ... سر رو توی طبقی گذاشتند ، روی طبق رو پوشاندند ، طبق رو وارد خرابه کردند ، مقابل دختر گذاشتند ، یه نگاه به طبق کرد ، ... دخترِ کوچولوِ دیگه ، گفت : عمه من که غذا نخواستم ... من بابا میخوام ، بابا میخوام ... اون نانجیب گفت بابای تو توی این طبقه ، تا سرپوش رو برداشت دید سرِ بریده ...
یه نگاه کرد ، با نگاه اول سر رو نشناخت ... خیلی حرفه ، دختر سرِ بابارو نشناسه خیلی حرفه ، حالا ببین با سر چه کرده بودند ؟ بمیرم برات خانم ، بمیرم برات بی بی ...
حضرت سکینه ، کربلا ، بدن بابارو نشناخت ... بدن رو یا از روی سر می شناسن یا از روی لباس ، اما بدن نه سر داشت ، نه نشانیِ زینب بود ، رو کرد به عمه ، صدا زد : « عَمَّتِي هَذَا نَعشُ مَن ؟ » ... عمه جان این بدن بی سرِ بابات حسینه ... تا فهمید بدن بی سرِ باباست ، خودش رو روی بدن بی سرانداخت ، بدن رو توو بغل گرفت ...
اما مردم ، تعجب داره ، دختر سه ساله سر بریده بابارو نشناسه ، دوتا علت اهل ذکر نقل میکنند ، چرا سر بابارو نشناخت ، دلیل اولشون اینه ، میگن آخه وضع سر ، به هم ریخته بود ، پیشانی شکسته بود ، لبا چوب خورده بود ، بابا بابا بابا بابا ...
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. زمزمه.mp3
3.73M
#زمزمه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بابا بابا بابا ...
کجا بودی بابا ، سرت
گرفته بوی خون
کجا بودی
روی لباتِ جای خیزرون
همه محاسنت شده
دوباره رنگ خون
خیلی عوض شده
شکل سرت ، بابا
حق داره که سرِ تورو
نشناسه دخترت
امشب به جای طشت
رو دست من بخواب
لالایی میخونم برای تو
جای مادرت
فدای خشکیِ لبت
که تشنه کُشتنت
برات بمیرم ، آخه
تشنه سر بریدنت
ربوده شد به دستشون
عبا و پیرهنت
میخوان عذاب بِدن
این دخترِ تورو
هی پیش روم دست میکنند
انگشتر تورو
میسوزونند منو
لبخند دشمنت
نشون میدن جایزه هارو
واسه کُشتنت
یکی نبود بگه اگر چه
با تو دشمنند
یه دختر ِسه ساله رو
کتک نمیزنند
به طعنه و کنایه
قلبشو نمیشکنند
توو کوچه های شام
ما بینِ ازدحام
منو زدند هر وقت که گفتم
بابام رو میخوام
اصلا برای ما
هیچ یاوری نبود
بابا ببین تموم پیکرم
شده کبود
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. گریز مدینه.mp3
2.15M
#روضه_حضرت_رقیه
سلام الله علیها وگریز به
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
یکیش رو برات گفتم که چرا سر رو نشناخت ، آخه وضع سر به هم ریخته بود ، اما اهل ذکر یه دلیل دیگه نقل میکنند ، میگن دلیل دومش این بود ... ، طاقتش رو داری بگم یا نه ؟ ... از شدت ضربت سیلی که بهش زدند ، دیگه چشماش تار می دید ، هی دست میکشید ، حسییین ... به نظرمن این دلیل دومی درست تره ، چرا میگی دلیل دوم درست تره ؟ به خاطر اینکه سیدا ... یه سیلی مدینه به مادر زدند ، از موقعی که سیلی زدند ، دیگه مادر سردرد میکرد ، دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ » [ مناقب ابن شهر آشوب ، ج ۳ ص ۱۳۲ به بعد ] ... اونقدر سیلی مدینه سنگین بود ، ... لا اله الا الله ... آی مادر مادر ... یه بیت بخونم :
سیلی گرفت قدرت بینایی مرا
دیوار میکند کمکم راه میروم
بگو یا زهرا ... یا زهرا ...
#روضه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
کانال ایتا :
https://eitaa.com/javdafshani
کانال تلگرم :
https://t.me/javdafshani
29/4/1402
5. زمینه.mp3
4.32M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
از ره آمدی ای ،
بابای غریبم
از هجر تو بابا ،
زار و بی شکیبم
#ملودی_دوم
نظر کن به حال پریشانم
شدم جان به لب
ای پدر جانم
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
#بند_دوم
در غربت اسیرم
داغت کرده پیرم
جا دارد برایت
از غُصه بمیرم
#ملودی_دوم
منو این دو دستی
که شد بسته
تو و زخمِ ابرویِ بشکسته
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
#بند_سوم
با چشمانِ تارم ،
می دیدم سرت را
گاهی بینِ تشت و
گاهی رویِ نی ها ...
#ملودی_دوم
منو گریه و ناله ی هر شب
پرستارِ من ، عمه جان زینب
( پدرجان، حسین ... ) تکرار
یا اَبَتا یا حسین ...
#نوحه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
6. واحد.mp3
3.97M
#نوحه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
عجز اگر آید به دیدارم
جوابش میکنم
کاخ اگر کوه اُحد باشد
خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد
از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد
بینقابش میکنم
مدح باب علِم طاها
گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان
امروز بابش میکنم
یک رساله از کِراماتم اگر
در دسترس نیست
می نویسم ، بعدها
صدها کتابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش
ارث روشنی
در شعاعم ، ذره باشد
آفتابش میکنم
از خدایم اِذن دارم
زیر این سقف کبود
هر دعایی را بخواهم
مستجابش میکنم
سفره دار روضهی بابا منم
با دست خویش
گندمی گر نذر گردد
آسیابش میکنم
زنده باشم ، بعد از این
ای عمه جان ، گهواره ای
عاقبت میسازمو
نذر ربابش میکنم
آستین پاره ای دارم
خدا را شاکرم
بر سرم در پیش نامحرم
حجابش میکنم ...
#شاعر_میلاد_حسنی
#نوحه_شب_سوم_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
8/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani