⚘ #برادراحمد_به_روایت_احمدمتوسلیان⚘
⚘ #قسمت_12 ⚘
... در همین حین سه دستگاه خودرو حامل ۷۰نفر از نیروهای سپاه، برخلاف دستور آن جناب سرگرد عمل کردند و از انتهای ستون به سمت #پل_سقز به راه افتادند... وقتی این ۷۰ پاسدار به جلوی ستون رسیدند و از ماشین ها بیرون پریدند، با فریاد اللهاکبر به طرف #پل_سقز و میدان ورودی شهر حرکت کردند. من خودم شاهد بودم و دیدم که آتش #ضدانقلاب آنها را مثل برگ خزان روی زمین میریخت و یکی پس از دیگری شهید میشدند ولی سایرین همچنان با فریاد تکبیر به پیشروی ادامه میدادند. بالاخره هم توانستند سر پل ورودی شهر را بگیرند و پل را هم کاملاً تصرف کنند. به این ترتیب بود که گردان ارتش توانست وارد شهر بشود. کلاً از این ۷۰ نفر بچههای سپاه، فقط ۹نفر زنده ماندند، بقیه به شهادت رسیدند. هرچند احدی از شهادت مظلومانهی اینها حرفی نزد. هیچ کدام از رسانههای مملکت، نه رادیو_تلوزیون تحت سرپرستی #قطبزاده جاسوس و نه روزنامهها، خبر شهادت اینها را پخش نکرد. اصلاً کسی به مردم نگفت اینها چطور شهید شدند... آیا نباید یک چنین اسمهایی توی تاریخ ثبت بشود؟ اگر ما تاریخ مردمی داریم و اگر بنا بر این است که ما باید تاریخمان مردمی باشد، باید یک چنین کسانی و چنین حماسههایی توی تاریخ ما ثبت بشود. باچنین رشادتهایی بود که به یاری خدا پادگان محاصره شده #سقز از خطر سقوط حتمی نجات پیدا کرد و #ضدانقلابیون نتوانستند این پادگان را خلع سلاح کنند.
ادامه دارد...
·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
🆔️ @javid_neshan
·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·