eitaa logo
جبهه تمدّن ساز انقلاب اسلامی
1.8هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
107 فایل
⚠️دشمن هر نوع تفکر لیبرالی و نئولیبرالی خادم کانال: @jebhetse_1
مشاهده در ایتا
دانلود
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 ✅رشته توییت های مطلب اخیر به همراه برخی مستندات ⚠️لطفا نشر دهید.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://www.gregpalast.com/imfs-four-steps-to-damnation/ ⚠️اگر انگلیسی نمی دانید، حتما با Google translate ترجمه اش را بخوانید، بسیار مهم هست. @jebhetse
⛔️توصیه های فریدمن که خود غربی ها انجام‌ نمی دادند و نمی دهند ولی عده ای تحصیل کرده مکتب اقتصادی شیکاگو در ایران، کاسه داغ تر از آش بودند و هستند!!! @jebhetse
⚠️اگر واقعا خیالمان راحت است که نفوذ در کشور وجود ندارد، باید فاتحه برای خودمان بخوانیم!!! ✅بخش اول الان هم شروع کرده‌اند و برنامه‌ریزی کرده‌اند برای نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را -من محاسبه میکردم با خودم، دیدم شاید حدود ده راه مهم را- برای نفوذ در کشور پیدا کرده‌اند و دارند عمل میکنند؛ همین حالا دارند عمل میکنند. یکی‌اش راه علمی است؛ از طریق ارتباط با دانشگاه‌ها، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو -کنفرانس‌های به‌ظاهر علمی [ولی] در باطن برای نفوذ- افراد امنیّتی را اینجا میفرستند؛ این یکی از راه‌ها [است]. یکی از راه‌ها، راه‌های فرهنگی و هنری است. مأمور مستقیم دستگاه‌های امنیّتی را به‌عنوان یک فرد صاحب‌هنر برای، فرض کنید، جشنواره‌ی موسیقی معیّن میکنند که بفرستند؛ که البتّه خوشبختانه وزارت اطّلاعات فهمید، زودتر جلویش را گرفت. یعنی به‌عنوان حضور در یک جشنواره‌ی هنری -مثلاً جشنواره‌ی موسیقی- کسی را انتخاب میکنند که این آدم، صددرصد سیاسی و امنیّتی است؛ به‌عنوان [فرد] هنری اینجا میفرستند. خب، برای چه میفرستند؟ نفوذ اقتصادی یکی [از راه‌های] دیگر است. انواع و اقسام گوناگون، راه‌های نفوذ دارند؛ ما بایستی مراقب باشیم، باید مواظب باشیم. (بیانات رهبری در تاریخ 20/ 12/ 1394) آماج نفوذ هم چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیم‌گیران یا تصمیم‌سازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی میشود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است. اینکه حالا یکی بگوید آن آقای زید از کلمه‌ی نفوذ میخواهد استفاده‌ی جناحی بکند، این مسئله را از اهمّیّت نمی‌اندازد. حالا بکند یا نکند، بیخود میکند استفاده‌ی جناحی میکند؛ واقعیّت قضیّه این است؛ از این واقعیّت که نمیشود صرف‌نظر کرد. (بیانات رهبری در تاریخ 04/ 09/ 1394) منتها از این خطرناک‌تر، نفوذ جریانی است. نفوذ جریانی، یعنی شبکه‌سازی در داخل ملّت؛ به‌وسیله‌ی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن میشود. عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی. افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همان‌جوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه میکند -البتّه یک سیاستمدار آمریکایی، به مردم آمریکا کاری ندارد- همان‌جوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالی‌رتبه‌ی سیا تشخیص میدهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او میخواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکه‌ای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آینده‌ی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی می‌افتد؟ آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد. (04/ 09/ 1394) حال که قبول داریم نفوذ علمی در کشور وجود دارد، آیا بی تفاوت بودن و چشم را باز نکردن، به بهانه های واهی کار درستی هست؟! چقدر این سخن امام رحمه الله علیه دقیق است که می فرمود: « ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیت‌‌یافتگان شرق و غرب به این زودی‌‌ها نجات نخواهیم یافت». 👈🏻در بخش های بعدی، مثال هایی برایتان می زنم. @jebhetse
✅بخش دوم در دوره‌‌‌ استعمار فرانو، استعمار را ازطریق تربیت نخبگان فراملیتی نئولیبرال ادامه می‌دهند. نه اشغال نظامی می‌‌کنند، نه دیکتاتور بومی دست‌نشانده می‌‌گذارند. می‌‌خواهم یکی‌دو تا مثال برایتان بزنم از اینکه این نخبگان فراملیتی نئولیبرال -که عمدتا محصول دانشگاه‌‌های غربی هستند- کارکردشان چگونه است. در کشور شیلی که می‌‌دانید پینوشه دیکتاتور وقت شیلی فریدمن را مشاور خودش کرد و شروع کرد به پیاده‌‌سازی این سیاست‌‌های نئولیبرالی و در این مسیر قتل و جنایت را از حد گذراند. خواهش می‌‌کنم دقت کنید که استعمارگر چگونه قواعد استعمار را توسط نخبگان خود مستعمره به قربانی تحمیل می‌کند. یک گروهی از اقتصاددانان شیلیایی بودند که بعدا به بچه‌‌های شیکاگو معروف شدند. دهه 1950 فریدمن از آنها دعوت کرد رفتند دانشگاه شیکاگو. دیوید هاروی کتابی دارد تحت عنوان تاریخ مختصر نئولیبرالیسم که خواهش می‌‌کنم این را مطالعه بفرمایید. روایتی از این ماجرا دارد که جالب است. می‌گوید ایالات‌متحده بودجه کارآموزی اقتصاددانان شیلیایی در دانشگاه شیکاگو را از دهه 1950 به‌عنوان بخشی از برنامه‌ جنگ سرد برای مقابله با گرایش‌‌های چپ‌‌گرایانه در آمریکای لاتین تأمین کرده بود. اقتصاددانان آموزش‌‌دیده شیکاگو به‌تدریج بر دانشگاه خصوصی کاتولیک در سانتیاگو مسلط شدند. در سال 1975 پینوشه این اقتصاددانان را وارد حکومت کرد. یعنی اقتصاددانانی که رفته‌اند در دانشگاه شیکاگو زیر نظر فریدمن با بودجه دولت آمریکا تربیت شده‌‌اند، حالا پینوشه اینها را وارد حکومت می‌کند. نخستین وظیفه آنان گفت‌وگو با صندوق بین‌‌المللی پول برای گرفتن وام بود. این اقتصاددانان با کار کردن درکنار صندوق بین‌‌المللی پول، اقتصاد شیلی را طبق نظریه‌‌های نئولیبرالیسم از نو سازمان دادند. آنها روند ملی کردن صنایع و موسسات را تغییر دادند. دارایی‌‌های عمومی را خصوصی کردند. دست بخش خصوصی را برای بهره‌‌برداری بی‌‌حساب و کتاب از منابع طبیعی باز گذاشتند. تأمین اجتماعی را خصوصی و سرمایه‌‌گذاری مستقیم خارجی و تجارت آزاد را تسهیل کردند. به‌علاوه حق بیرون بردن سود توسط شرکت‌‌های خارجی که در شیلی فعالیت داشتند را تضمین کردند (این هم با آزادسازی مالی میسر شد که کنترل را از روی ورود و خروج سرمایه برداشت) و سیاست رشد متکی بر صادرات را جایگزین سیاست‌‌های جایگزینی واردات کردند. این بلا را بر سر عراق هم آوردند. من معتقدم با اشغال نظامی عراق، آمریکا سیاست درهای باز و مرزهای بسته را برای استعمار را کنار گذاشت. چون دیکتاتور بومی عراق (صدام) دست‌نشانده‌اش نبود و استعمار نو ممکن نبود، به‌نحوی به دوره استعمار کهن بازگشت! آمد مستقیم کشور هدف را اشغال و منابع عراق را غارت کرد. به دست پل برمر حاکم نظامی دست‌‌نشانده خودش قواعد استعمار را به اقتصاد عراق تحمیل کرد. کتاب «دکترین شوک» نائومی کلاین را بخوانید تا ببینید اقتصاد عراق را چطور ویران کرده‌اند. @jebhetse
✅بخش سوم پرسش اینجاست که در ایران چه کار کرده‌‌اند؟ دهه ۱۳۴۰ یک گروهی از دانشگاه هاروارد می‌‌آیند برای کمک به نگارش برنامه عمرانی سوم و در سازمان برنامه‌وبودجه ایران مستقر می‌‌شوند. فارغ از اینکه اینها از دریچه برنامه‌نویسی رویکرد استعماری آمریکا را دنبال می‌‌کردند. یک روایت جالبی از مدیران این سازمان برنامه آن موقع دارند که خیلی روایت جالبی است و نشان می‌دهد نخبگان فراملیتی نئولیبرال -که درواقع همکاران ایرانی آنها بودند- چه مختصاتی دارند. روایت می‌کنند که نزدیک به تمام سمت‌‌های عالی سازمان برنامه ایران را فارغ‌‌التحصیلان خارج از کشور پر کرده‌‌اند. همکاران ایرانی ما کم‌‌هوش و فاقد قابلیت‌‌های برجسته‌اند، اما اینها با خود نشانه‌ حضور طولانی در خارج از کشور را دارند (کم‌‌هوش است منتها تحصیلکرده خارج است! آقا پرینستون درس خوانده، ساسکس درس خوانده، هاروارد‌ درس خوانده، شیگاگو درس خوانده.. نگاهش می‌‌کنید هرّ را از برّ تشخیص نمی‌‌دهد، ولی باید برنامه بنویسد برای کشور، سند بنویسد برای کشور چون در دانشگاه شیگاگو و خارج درس خوانده و خود این نشانه هوش سرشار است و ملاک دیگری لازم نیست!). می‌گویند این عده اکثرا به‌معنای واقعی در ایران غریب بودند، زیرا چندسال زندگی خارج از کشور -که برخی از آنان مدتی بسیار طولانی اقامت داشتند- باعث شده بود رنگ‌وبوی فرهنگ بیگانه را به خود بگیرند. این رنگ‌وبو نیز معمولا از جنبه‌‌های آرمانی یا حتی اسطوره‌‌ای این فرهنگ‌‌ها اخذ شده بود تا واقعیت‌‌های آن. می‌‌گویند واقعیت غرب را هم نفهمیده‌اند؛ می‌‌بینید؟ طرف رفته آمریکا پست‌‌دکتری گرفته است. می‌‌آید انگلیسی حرف بزند، اصلا بلد نیست بنده خدا کلمات عادی را تلفظ کند و فاجعه می‌آفریند و آبروریزی می‌کند. حال با این مختصات تحصیلکرده فرنگ است. راست می‌گویند که فردی با این مختصات قطعا به درک صحیح و دقیقی از غرب هم نمی‌رسد و آنچه سوغات می‌آورد، توهمات ذهنی خودش است. پل فایرابند که فیلسوف علم است، تعبیر جالبی در این‌باره دارد. من این را در مقدمه کتاب علم و عقلانیت نزد پل فایرابند که آقای دکتر مقدم حیدری -استاد ما در دوره دکتری- نوشته‌اند، خواندم. فایرابند می‌‌گوید این دانشجویان که از کشورهای آسیایی و آفریقایی می‌‌آیند در آمریکا تحصیل می‌‌کنند، محو زرق و برق خیابان‌‌های آمریکا می‌‌شوند و از آنجاکه زبان هم درست بلد نیستند و دچار یک حقارت طبیعی می‌شوند، اساتید مثل پیامبرانی اینها را به هر مسیری که دوست دارند، هدایت می‌‌کنند. گروه هاروارد در ادامه روایت خود از مدیران سازمان برنامه‌وبودجه ایران می‌گوید آنان تحت شرایط ایجادشده یا به‌دلیل ویژگی‌‌های شخصیتی خود، نقش نمایندگان الگوهای فرهنگ غرب را گرفته‌ بودند که البته خود هم به‌طور کامل آنها را نفهمیده بودند و خود را با این الگوها به‌صورت ناقص هماهنگ کرده بودند. آنها اغلب هیچ نشانی از همدردی ملموس با واقعیت‌‌های زندگی در ایران نداشتند و بیشتر بر مقیاس ارزشی نادرستی مبتنی بودند. @jebhetse
✅بخش چهارم این یک روایت آمریکایی از غرب‌‌زدگی مدیران سازمان برنامه ایران در دوران پهلوی است؛ اما سوال این است که آیا ما از این غرب‌‌زدگی در نظام برنامه‌‌‌ریزی خودمان خلاصی پیدا کرده‌ایم؟ متاسفانه پاسخ من منفی است. چقدر این تعبیر حضرت امام(قدس‌سره) دقیق بود که فرمودند ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیت‌‌یافتگان شرق و غرب به این زودی‌‌ها نجات نخواهیم یافت؛ و جهت اطلاع‌تان نجات نیافته‌‌ایم! هنوز بر من مشخص نیست و واقعا من نمی‌‌فهمم و اگر کسی می‌فهمد بیاید به من توضیح بدهد که وقتی علوم انسانی غربی در تضاد آشکار با علوم انسانی اسلامی است، وقتی آنچه در آنجا دارند تدریس می‌‌کنند، در تضاد آشکار با منافع ما و مبانی ما قرار دارد، کارکردش برای حل مسائل یک جامعه و فرهنگ و اقتصاد دیگری است، چرا ما جوانان‌مان را بورس ‌می‌کنیم می‌فرستیم بروند آنجا علوم انسانی یاد می‌‌گیرند و برمی‌‌گردند اینجا و به آنها مسئولیت می‌‌دهیم، کرسی استادی می‌‌دهیم؟ حالا در حوزه فنی اشکال ندارد، ما می‌‌گوییم بروید یک فنی یاد بگیرید بیایید. یا با خودمان شوخی داریم، یا حرف‌‌هایی که می‌‌زنیم واقعیت ندارد، یا خودمان را مسخره کرده‌‌ایم. معنی این کار را من نمی‌‌فهمم. یا علوم انسانی غرب را ما قبول داریم؛ مبانی‌اش را، کارکردش را، سوار شدن این نرم‌‌افزار روی ماشین ایران را قبول داریم، بسیار خب. بفرستیم دانشجویان‌مان در غرب علوم انسانی بخوانند و هرکس هم از خارج آمد، یک احترام ویژه‌ای به او قائل بشویم و بگوییم شما که در غرب اقتصاد خوانده‌‌اید و ایده‌آل و آرمان ما رسیدن به همین اقتصادی است که در شیکاگو تدریس می‌شود، شما تشریف بیاورید اقتصادمان را بدهیم شما برایش برنامه‌‌ریزی کنید، شما که در ادینبرو سیاست خوانده‌اید، سیاست‌مان را شما بفرمایید تدریس کنید. یک موسسه‌‌ای است به نام حامی علوم انسانی که توسط جمعی از ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و اروپا ایجاد شده است. بروید ببینید در کدام حوزه‌‌ها دارند بورس می‌‌کنند و دانشجوی ایرانی را به آمریکا و اروپا اعزام می‌کنند؟ ببینید در چه حوزه‌‌هایی دانشجو می‌‌فرستند به غرب که تحصیل کند و برگردد؟ اینجا هم که الحمدلله نفوذ دارند و در نظام تصمیم‌‌گیری کشور، نظام برنامه‌‌ریزی کشور، نظام علمی کشور این افراد را نفوذ می‌‌دهند. پرسش مهم‌تر این‌که چرا ادبیات تولیدشده توسط دانشمندان علوم انسانی غرب، کتب درسی و مرجع فکری دانشجویان ما در معتبرترین دانشگاه‌‌های ما باید باشد؟ چرا ما باید دانشجویان‌مان را عادت بدهیم به حفظ و یادگیری این کتاب‌‌ها و اجازه ندهیم که واقعیات مسائل کشورمان را بدانند؟ پل ساموئلسون جمله‌‌ای دارد که به نظر من خیلی دقیق است. می‌‌گوید اگر بتوانم کتب درسی اقتصاد یک کشور را بنویسم، دیگر برایم مهم نیست که قوانین و پیمان‌‌های آن کشور را چه کسی بنویسد. حالا شما ببینید کتب اقتصادی که دانشگاه ما تدریس می‌‌شود، نوشته چه کسانی هستند. اینها مسلط هستند بر ما؛ شوخی است که ما بگوییم جریان انقلابی رفت دولت و مجلس را گرفت، دیگر ما انقلاب می‌‌کنیم. نه آقا! جناب ساموئلسون کاملا درست می‌‌فرمایند! مهم نیست که شما در مجلس باشید، در دولت باشید؛ آنچه تعیین می‌کند سیستم شما در کدام جهت حرکت کند، نرم‌‌افزاری است که در ذهن نخبگان شما نصب می‌‌شود. نئولیبرال‌‌ها در این کشور چنان قدرتمندند، چنان شبکه‌ای دارند، چنان نفوذی دارند در تمام ارکان کشور که باورتان نمی‌‌شود. اگر انقلاب اسلامی می‌‌خواهد تداوم پیدا کند، اگر می‌‌خواهیم با استعمار مبارزه کنیم، با استعمار فرانو مبارزه کنیم، مبارزه در همین دانشگاه است. @jebhetse
✅بخش پنجم البته نباید از این مهم غافل بود که بدون اراده و فهم و بصیرت سیاسیون، از دانشگاه نیز کاری ساخته نیست. ما سیاستمدارانی می‌‌خواهیم که وقتی نسخه اقتصادی نئولیبرال را جلویشان بگذارند، بتوانند این نسخه را از اقتصاد مقاومتی باز بشناسند و تشخیص بدهند. حضرت امام فرمود مجتهد جامع‌الشرایط کسی است که با حیله‌‌ها و تزویرهای حاکم بر فرهنگ جهان آشنا باشد، باید بصیرت و دید اقتصادی داشته باشد، از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان مطلع باشد، سیاست‌ها و سیاسیون و فرمول‌‌های دیکته‌شده آنان را بشناسد و از استراتژی جریان سرمایه‌‌داری برای حکومت بر جهان مطلع باشد؛ که به نظر من درباره‌ مدیران ارشد جمهوری اسلامی همین فرمایش امام صادق است. مدیران ارشد ما، وزرای ما، روسای قوای ما، اینها باید این ویژگی را داشته باشند. سیاستمدار است که تصمیم می‌‌گیرد چه اتفاقی در کشور بیفتد. شما باید بفهمید که این نسخه‌‌ای که می‌‌گذارند جلویتان، نسخه‌‌ نئولیبرال است یا اقتصاد مقاومتی است. اگر این فهم را ندارید، کرسی مسئولیت در جمهوری اسلامی را رها کنید و بروید، خسارت به کشور نزنید. سیاستمداری که بصیرت و بینش صحیح تشخیص مکاتب اقتصادی، ریشه‌‌ها و تبعات اجرای دستور‌العمل‌‌ها و آموزه‌‌های این مکاتب را نداشته باشد، اسیر و برده سیاست‌های جهانی می‌‌شود که یک مکتب متعارف را تجویز کردند و برای منافع استعمار ترویج و تحکیم و تثبیت کردند. تردید نکنید که اگر اراده سیاست برای تولید و بهره‌‌‌‌برداری از علم غایب باشد، از عالم هیچ کاری ساخته نیست. اختلاف ما با جریان لیبرال، یک رقابت انتخاباتی نیست که پس از پیروزی در انتخابات این اختلاف را کنار بگذاریم و همدلی را جایگزین آن کنیم. شهیدبهشتی نامه‌‌ای به حضرت امام نوشتند که خواهش می‌کنم حتما آن را بخوانید. ایشان به محضر حضرت امام می‌نویسد: «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که درعین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان‌که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ها و نوشته‏ها و کرده‏ها بر این موضوع بینابین گواه.» مرحوم آقای هاشمی مثال بزرگ یک شخصیت انقلابی است که خواست لیبرال‌‌ها را جذب کند و هضم شد. هرگاه سیاستمداران اصولگرا به طمع جذب بدنه اجتماعی جریان لیبرال، به طمع استفاده از ظرفیت علم و دانش جریان لیبرال یا به هر طمع دیگری خواستند با جریان انقلابی فاصله‌‌گذاری کنند که لیبرال‌ها یک‌موقع ناراحت نشوند، هم چوب را خوردند هم پیاز را. نمونه فراوان داریم. مطالعه تاریخ مانع خبط و خطا نیست، اما حتما باید آقایان پیش از انتخاب هر مسیری راه‌‌های رفته گذشتگان و سرنوشت گذشتگان را مرور کنند. 👈🏻برگرفته از سخنرانی سید یاسر جبرائیلی @jebhetse
⚠️توسعه طبقه متوسط جهانی توسط بنیاد HAND به عنوان یکی از دو ماموریت اصلی این بنیاد( آرشیو سال 2003 سایت بنیاد HAND) ✅بنیاد HAND کار خود را در سال 2003 با ماموریت کمک به جلوگیری از سوء استفاده جنسی از کودکان و ایجاد طبقه متوسط جهانی آغاز کرد. فقدان طبقه متوسط بزرگ منجر به انحرافات اجتماعی با ابعاد شدید می شود. اشتغال سودمند می تواند خطرات ناشی از ذهن های بیکار و معده های گرسنه را کاهش دهد. ثبات بدون توسعه اقتصادی و توسعه پایدار بدون نهادسازی وجود نخواهد داشت. H.A.N.D. تحقیقات و آموزش سیاست های اقتصادی را با تأکید بر رقابت، اشتغال، ایجاد ثروت و مؤسساتی که همگی منجر به ایجاد طبقه متوسط باثبات و بازارهای گسترده برای کالاها و خدمات در جهان می شوند، تأمین مالی می کند. نام این بنیاد، الهام گرفته از ضرب المثل ایرانی "یک دست صدا ندارد"، می باشد. 📌منبع 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 http://web.archive.org/web/20051128023736/http://www.thehandfoundation.org/mission.html @jebhetse
⚠️تغییر اهداف بنیاد HAND در سال 2014 ✅پیشرفت بشر دوستی(Advancement of Philanthropy and Volunteerism) به اهداف بنیاد HAND اضافه شد و همچنین از توسعه طبقه متوسط جهانی که در آرشیو سال 2003 سایت بوده است، به «رشد اقتصادی(Economic Growth)» تعبیر شده است و یک وظیفه مهم دیگری به نام «آموزش و رهبری(Education and Leadership)» نیز مطرح شده است. در ذیل تاکید بر تربیت رهبران آینده توسط بنیاد HAND شده است. همچنین در ذیل Education and Leadership تاکید بر این مطلب شده است که آموزش، راهبردی اساسی برای دستیابی به تمام اهداف بنیاد می باشد. 📌منبع: 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 http://web.archive.org/web/20140621152000/http://www.thehandfoundation.org/mission.html @jebhetse
⚠️معرفی ماموریت بخش تحقیقات بنیاد HAND در آرشیو سال 2014 ✅ترویج تحقیق و شناخت اقتصاد ایران از طریق: 1⃣ایجاد شبکه ای از اقتصاددانان حال و آینده ایرانی 2⃣ارائه اطلاعات برای محققانی که در زمینه اقتصاد ایران کار می کنند 3⃣نمایش آثار علمی اقتصاددانان ایرانی برگزاری همایش ها و گردهمایی ها برای بحث در مورد ابعاد مختلف توسعه اقتصادی در ایران 4⃣ حمایت از تحقیقات اقتصاد ایران و اعطای بورسیه تحصیلی به دانشجویان پذیرفته شده در مقطع دکتری در مدارس با رتبه برتر ⛔️به راستی چرا همچین بنیاد آمریکایی تحقیقات به این گستردگی درباره اقتصاد ایران باید انجام دهد و دانشجویان را برای رشته اقتصاد بورسیه کند؟! 📌منبع: 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 http://web.archive.org/web/20140113012441/http://handresearch.org:80/pages/who_we_are.php @jebhetse
⚠️📌کمی بیشتر در مورد نوشین هاشمی و همسرش، فرزاد ناظم بدانیم! ⚠️نکته جالب توجه، تغییراتی هست که در سایت بنیاد HAND در دو سال 2005 و 2007 صورت گرفته است. 1⃣آرشیو سال ۲۰۰۵ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 Founders - The H.A.N.D. Foundation http://web.archive.org/web/20051128023302/http://www.thehandfoundation.org/founders.html 2⃣آرشیو سال ۲۰۰۷ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 Founders - The H.A.N.D. Foundation http://web.archive.org/web/20070116030151/http://www.thehandfoundation.org:80/founders.html @jebhetse
⚠️کمک های 10 هزار تا 50 هزار دلاری بنیاد HAND به شورای روابط خارجی CFR!!! ‼️در سایت HAND می توانید سازمان هایی که این بنیاد به آنها کمک مالی کرده است، مشاهده کنید، یکی از این بنیادها، شورای روابط خارجی CFR هست. ⛔️اما شورای روابط خارجی CFR چیست؟! 👈🏻در ماه سپتامبر سال 1961 م. نشریة «کریسچین ساینس مانیتور» مقاله ای به چاپ رسید که چنین شروع می شد: در خیابان شصت و هشتم واقع در بخش غربی خیابان پارک [در شهر نیویورک]، دو ساختمان زیبا روبه روی هم در دو طرف خیابان قرار گرفته اند. یکی از آنها مقرّ سفارت «شوروی» در سازمان ملل است. .. درست مقابل آن، در ضلع جنوب غربی خیابان هم مقرّ «شورای روابط خارجی» قرار دارد که احتمالاً یکی از پر نفوذترین سازمان های نیمه علنی در زمینة سیاست خارجی است. 👈🏻بی گمان CFR یکی از مقرّهای نخبگان یا همان گروه محارم قابل شناسایی است. این شورا در سال های میانی دو جنگ جهانی اوّل و دوم شکل گرفت.امروزه بیش از 3300 نفر در این شورا عضویت دارند. راه یابی به شورا بسیار دشوار و پیچیده است. نامزد ورود به شورا را باید یکی از اعضا معرفی کند، یک عضو دیگر حمایت کند، بعد مورد تأیید کمیتة عضویت قرار بگیرد، یک کمیتة حرفه ای روی آن نظر بدهد و سرانجام مورد تأیید هیئت مدیره قرار بگیرد. 👈🏻«شورای روابط خارجی» به وزارت امور خارجة راکفلر معروف شده است که چهارده نفر از هيئت امناي 19 نفرة بنیاد راکفلر از اعضاي شورا هستند. از اين عدّه، چهار تن، از مديران شورا هستند. این سازمان نیمه سرّی، بدون شک به صورت پر نفوذترین گروه سیاسی در آمریکا درآمده است. @jebhetse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بخشی از نشست تخصصی نیمه پنهان یارانه پنهان ⚠️دقت کنید که نشست برای تاریخ ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۰ بوده است. 👈🏻اگر می خواهید این بحث را به طور کامل ببینید و با جوانب آن آشنا بشوید، پیشنهاد می کنم حتما کلیپ کامل آن را ببینید. ⛔️بویژه برای کسانی که در اشکال می گویند راه کارتان چیست، دقیقه ۳۶ به بعد در کلیپ کامل، بسیار مناسب می باشد. 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://www.aparat.com/v/EtFiM @jebhetse
⚠️تعریف و تمجید خانم کریستین لاگارد، رئیس صندوق بین المللی پول، از طرح هدفمندی یارانه های اجرا شده در دولت احمدی نژاد، به روایت سید شمس الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت نهم و دولت دهم، در کتاب محرمانه های اقتصاد ایران، جلد اول!!! ⛔️به نظر شما، چرا باید صندوق بین المللی پول که خباثت آن آشکار هست، از این کار تمجید کرده باشد؟! ❌سازمانی که به تعبیر ارنست ولف، در کتاب «وام برای ویرانی»، سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول, عامل گسترش جنگ و فقر در جهان شده است و می شود. @jebhetse
⚠️ایشان خانم ویویان مالتا هستند که به همکاری «ماگالی پینات» اقتصاددان و مسئول بخش مطالعات منطقه‌ای دپارتمان آسیای مرکزی و خاورمیانه صندوق بین‌المللی پول، بخاطر تحقیق در نابرابری جنسیتی در ایران، از خانم کریستین لاگارد، رئیس صندوق بین‌المللی پول جایزه گرفته و تقدیر شده است! ⛔️سوال اساسی این است که چرا IMF باید همچین تحقیقی انجام دهد و ارتباط این موضوع با این سازمان چیست؟! 🚸نکته جالب توجه در این تصویر، خانم زهرا محمدی هست که از اعضای بنیاد HAND بوده و در بخش پژوهش بنیاد HAND کار میکرده و هماهنگ کننده سخنرانی های هفتگی اقتصادی در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بوده است. @jebhetse
⚠️لیست کمک های مالی بنیاد HAND به موسسات مختلف در سال 2014 @jebhetse
⚜سلام بر مخاطبین گرامی 👈🏻با کلیک بر روی هشتگ های زیر، مطالب مرتبط با ماجرای "بچه های شیکاگو" را در کانال مشاهده بفرمایید تا اگر در جریان نیستید، در جریان بشوید!😉 ⚠️توجه: ممکن است بعضی هشتگ ها، مشترک در یک پست باشند ولی همه اینگونه نیستند فلذا همه را به صورت مجزا، مشاهده بفرمایید. 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @jebhetse
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://www.gregpalast.com/imfs-four-steps-to-damnation/ ⚠️اگر انگلیسی نمی دانید، حتما با Google translate ترجمه اش را بخوانید، بسیار مهم هست. @jebhetse