eitaa logo
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
314 دنبال‌کننده
728 عکس
393 ویدیو
59 فایل
لینک کانال در سروش:https://splus.ir/jhyasuj لینک کانال در ایتا: https://eitaa.com/jhyasuj http://jhyasuj.blog.ir/:وبلاگ سخنرانیهای قدیمی دکتر هدایت خواه : @javananehoseiny ارتباط با ادمین : @Seyedd_ir @smcg1401
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠شهادت را برای همسرم خواستم 🔰زمانی که آقا صادق به  می رفتند من برایشان نامه ای💌 می نوشتم و در بین لباس یا قسمتی از چمدانش 💼می گذاشتم که . 🔰سال گذشته وقتی ایشان برای بار اول به رفتند من دو تا نامه نوشتم📝 که یکی برای خودشان بود که گفتم در روبه حرم حضرت ابولفضل(ع) ایستاده و این نامه را از طرف من بخوانید🗣 🔰و دیگری را بعد از در حرم امام حسین(ع) بیانداز و ❌! با اینکه مطمئن بودم نمی خواند ⚡️اما نمیدانم چرا آن دفعه نامه را خوانده بود☺️. 🔰من در نامه آقا صادق را از آقا خواسته و نوشته بودم:✍« آقا جان تو رابه جان خواهرت (س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت ، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی👌. 🔰 ، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته😍 و به تو می سپارمش! آقا جان آرزوی در سر دارد من نیز عاشق شهادتم🌷 اما آتشم به اندازه ی عشق و علاقه صادق تند نیست🚫 🔰آرزویی همچون برادر زاده ی شیرین زبانت را دارد و شهادت شیرین تر از عسل🍯 است برایش.» که این نامه را خوانده بود وقتی به خانه🏡 برگشت خوشحال بود و گفت: باور نداشتم که اینگونه از ته دلـ❤️ برایم بخواهی تا . 🔰من در اوایل نمی توانستم این دعا را بگویم و  برایم بود ⚡️اما می دیدم که دراین دنیا عذاب می کشد😔، بعد ها متوجه شدم که من شده ام و آقا صادق را فقط برای خودم می خواهم اما از سال گذشته به این فکر افتادم که بهتر است کمی هم آقا صادق را بخواهم. راوی:(همسر شهید) 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🍃﷽🍃 رهبر معظم انقلاب: هدفتان #شهادت نباشد، هدفتان انجام تکلیف فوری و فوتی باشد. البته #آرزوی شهادت خوب است اما هدف کار را شهادت قرار ندهید. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 شهید مدافع حرم #روح_الله_قربانی: من برای #شهادت به اینجا(سوریه) نیامده‌ام. من وظیفه ام که #جهاد در راه خداست را به نحو احسن انجام می‌دهم و نتیجه را به خدا واگذار می‌کنم. یادش گرامی با ذکر #صلوات 🌷 🍃🌹🍃 #هیاتـ_جوانانـ_حسینے @jhyasuj
🌷 💠 🔹۵ دوست بودن، رفیق، مثل پنج انگشت، که (شهید حامد جوانی) شهید شد. 🔸چهار نفری هر شب یا میومدن خونمون گریه می کردن و التماس میگفتن که دعاکنم برن سوریه یا اینکه سر مزار حامد بودن.. 🔹تا مدتی هم صادق و صالح مهمون ثابت حامد سر بودن. بعد مدتی بالاخره کارهای همشون حل شد و قرار شد برن ولی موند برای دور بعد.. 🔸شنبه شب یه از طرف یکی از این چهار رفیق اومد: سه نفرمون مرد و یک نفرمون (شهید) موند... 🔹همون لحظه حاج آقا محکم زد روی پاش گفت این یک نفر صادقه که رفت...براش خیلی کردم....برای حامد پسرم اشک نریختم، نه برای حامد حتی بقیه شهدا... 🔸ولی صادق( اشک در چشمان مادر جمع شده است) صادق، واقعا صادق بود.... خوبه، خوشحالم به آرزوش رسید ولی خیلی زود رفت... ✍راوی: مادر شهید مدافع حرم، حامد جوانی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @jhyasuj
فرازهایی از وصیّت نامه📜 👌🏻 ای 💢باید هرکـدام ازشما عنصر فعّالـی باشد بخدا قسم نمی شود⭕️ پایان زندگی بجز باشد 💢دنیـ🌏ـا را همه میتواننـد تصاحب کـنند⚡️اما را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحـب کـرد👌 ♨️من نیز این مسیر را 😊 💢بسیاری فکـر میکنند سخـت است اما اگر از دید به آن بنگریم چیزی بجز در آن نیـست⛔️ ♨️توصيه ميكنم كه ⇜نماز خود را در بخوانيد ⇜قرآن بخوانيد📖 ⇜و مواظب نماز و خود باشيد ⇜ و عاشورا را زنده نگه داريد ⇜و زيارت عاشورا را بخوانيد ♨️حتى شده روزى يكـبار و به 💢مواظـب خود باشيد كه اين مهم ترين چـيز است✔️در اجتـماع ما كسى به فكر رعايت و اخلاق نيستـــــ❌ولی شما به فكر باشيد و برخورد كنــــيد😇 💢سه چهارم دختران حال حاضر حجاب نيسـت📛 و چيزهايى كه می پوشند واقعا حجاب نيست😔ممكن است عبـا بپوشند ولی عبايشان داراى و زرق و بـرق است 💢ما داريم به سراغ بـدعــت ها می رويم،يا حجـاب مى پوشد ولـی ❌ ♨️احترام عبايى ( ) را كه بر سر دارید نگه دارید ♨️ما بايد از فاطمه زهرا (س) بگــيريم. 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🌷 💢می گفت مهم نیست چه داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم👌. خیلی برای کارش دل می سوزاند.حسابی خودش را سر کار خسته می کرد😓. 💢هر جا دوره تیر اندازی💥 بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از بود✅. 💢دو شب قبل از زنگ زد. بودم، گفتم چه خبر حالت چطوره⁉️ گفت سرم خیلی شلوغ است خیلی کار دارم، کمبود خواب دارم خیلی خسته ام درگیری ها خیلی زیاد است😪. گفت برگردم ، کربلا همه مشکلات برطرف میشه😍. 💢شب بود🌙 همه جمع نشسته بودیم، داشتیم شوخی می کردیم، گفت: بچه ها امشب کمتر کنید. تعجب کردم😟، گفتم جواد نکنه داری می شوی گفت: آره نزدیکه😊. 💢هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم😦. همه در لحظاتی در سکوت رفتند. یکی از بچه ها دوربین آورد📷 گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم. گفت: باشه. نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم📸 فردایش . 💢شهید همیشه بودن وخیلی به وضو داشتن حساس بود.یه روز بهش گفتم یه انگشتر خوب💍 میخوام گفت: من میدم برات درست کنن، اما داره.شرطش اینه که همیشه با باشی و بهم قول بدی با وضو باشی.روی شیطون👹 رو کم کرده بود تو وضو گاهی هر روز وضـــــو میگرفت. روی انگشتر نوشته بود  و روی دیگش   🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
شهیدی که مانند مادرش #زهرا بین #در و #دیوار سوخت و پر کشید🕊. میگفت:شناختن دشمن کافی نیست❌ باید #رو
🌷 ⚜روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز رفته بود با همت، و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد🚫 و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن💥 کردیم.  ⚜وقتی روز آخر سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد📛. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما اون رو به بهداری🚑 برسونیم. ⚜منم به گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد❌. قرار شد عباس با تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا .⚡️ولی بازم عباس قبول نکرد.  ⚜سر یک سه راهی╣ از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست➡️ و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ⬅️. ما بود، لبخند روی لبش😄 بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم💕.  ⚜تقریبا دو ساعت⌚️ بعدش به ما خبر رسید که عباس به رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب😔. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه رو عقب آورد.عباس پیکرش تنها افتاده بود.  ⚜ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه . به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین🚙 اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید.  ⚜ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم😔. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم🚕 همون ماشینی بوده که پیکر عباس⚰ کنارش قرار داشته.  ⚜داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد 🕌حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده😭.  ⚜وقتی دوباره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد😭. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی👤 داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این است ⚜چون دوتا انگشترهای عباس💍 را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن،⚡️ ولی عباس از همه جلو زد🕊. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شده و تو باید یادش کنی🌷.  🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🌷 💠نحوه شهادت به روایت 🔰امین در سوریه به عنوان و انفجارات💥 آمده بود. قرار نبود🚫 که در عملیات با نیروها وارد عمل شود ⚡️اما با اصرارهای قبول کردند که او هم شرکت کند. 🔰به منطقه که اعزام شدیم در حین یکی از نیروها تیری به پایش اصابت کرد. امین مشغول بود تا او را به عقب🔙 بیاورد. 🔰در اوج درگیری متوجه شدیم که تعداد نیروهای بیشتر شده است. امین در حالی که از کوله پشتیاش که همراهش بود را خارج میکرد، دشمن با رگبار به سمتش شلیک کرد💥 و امین به رسید. 🔰من هم که شده بودم خودم را به امین رساندم و سرم را بر گذاشتم. از فرط خستگی سرم را بر سینه اش گذاشتم و چند ساعت⌚️ خوابیدم. 🔰منطقه که آرام شد و دشمن عقب نشینی کرد، به سمتمان آمدند. پیکر امین⚰ بعد از سه روز به و از آنجا به دمشق منتقل شد🌷. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🌷 🔰ما یک مغازه‌ی تجهیزات نظامی و کوهنوردی🚵 داشتیم. زیاد میومد اونجا.آخرین بار فکر می‌کنم یکی دو روز قبل از اومد. 🔰دنبال یه دست خوب می‌گشت.با حقوق پاسداری💰 به سختی تونست لباس رو بخره.از اونجایی که خبر داشتم روح‌ الله تو کارِ هست، از پشت ویترین یک آوردم و گفتم: 🔰روح‌الله این انبردست رو تازه آوردیم. راست کارِ خودته... خیلی به درد می‌خوره👌روح‌الله با اشتیاق آن را گرفت😍 و گفت: آره از اینا دیدم. خیلی خوبه. چنده❓ 🔰قیمتش رو که گفتم، کمی نگاهش کرد👀 و گفت:نه باشه سری بعد الان رو ندارم بخرم🚫.فهمیدم به خاطر قیمتش این رو گفت. 🔰بهش گفتم:مگه چند روز دیگه# اعزام نداری؟ اینو با خودت ببر. حالا بعدا باهم حساب میکنیم💴.مکث کوتاهی کرد، انبردست رو به سمت من هل داد و گفت:نه نمونم بهتره. 🔰فکرشو خوندم💬. گفتم:تو اینو با خودت ببر. اگر برگشتی که با هم حساب می‌کنیم. اگرم شدی🌷نوش جونت. مبارکت باشه هم هم انبردست. 🔰این رو که گفتم، گل از گلش شکفت😍 و زیر لب گفت: ان شاءالله.اما هرچی اصرارش کردم راضی نشد❌ انبردست رو با خودش ببره. می‌خواست با حساب صاف بره.رفت و در همون اعزام ... به نقل از: یکی از دوستان 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
#بسیجی_شهید_امنیت ✍ مادر_شهید واقعا #عاشق #شهدا بود،میگفت میترسم فردای قیامت شرمنده شهدا شوم به #ی
🌷 به روایت مادر شهید: 🍃🌹من مادر هستم اما خودم را این عنوان نمی‌دانم😔 چون همیشه معتقد بودم ایشان ۵۰ سال از من بزرگتر بود؛  ✓ولایت، ✓امامت و ✓حضرت زهرا (س) بود. 🍃🌹ایشان خواهر من، مادر من، پدر من و برادر من بود☺️ و در واقع من شده بود و هر حرفی برایش می‌گفتم با یک آیه قرآن📖 یا یک حدیث دلمـ❤️ را می‌کرد. همه خوبی‌ها در ایشان جمع بود. 🍃🌹مدتی بود که می‌گفت می‌خواهم به بروم اما به ایشان گفتم من دارم و اگر تو بروی سوریه به خانم حضرت زینب (س) سفارش کرده‌ام که راهت ندهند🚫 و ای کاش هیچ‌ وقت این حرف را به او نمی‌زدم😔. 🍃🌹بعد از این حرف با مکثی کوتاه نگاهم کرد و گفت: مادر شما حسین حسین سر می‌دهی ولی در کم می‌آوری؛ به عمل باید حسینی بود نه به شعار❌؛ نگو پسر من یک دانه است مگر امام حسین (ع) یکدانه نبود⁉️ که با این حرفش ساکت شدم. 🍃🌹نیمه‌های شب صدای گریه‌هایش😭 از اتاقش شنیده می‌شد؛ به او می‌گفتم پسر مگر از خدا چه می‌خواهی که اینطوری می‌کنی⁉️ که جواب می‌داد شما تا دعاهای من به اجابت برسد و من هم از خدا می‌خواستم هرچه که خیر در دنیا و آخرت است به همه جوانان و به ایشان بدهد.و در آخر به همیشگی اش یعنی 🌷 در راه حق رسید. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @jhyasuj
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
همیشه میگفت تُو کُل دنیا چیزی برای #ترس وجود نداره تنها کسی که باید ازش ترسید #خداوند هست و بس...
🌷 🔰عليرضا بريری يكي از شهدای دلاور🌷 است كه در پي پيمان‌شكنی تروريست‌ها👹 به همراه چند تن از در شرايط آتش‌بس⛔️ به رسيد. 🔰نام خانوادگی او ما را به ياد يكي از ياران اباعبدالله الحسين(ع) در مي‌اندازد كه تا پاي جان❤️ بر سر عهدش با جانان ماند و كربلايي شد✌️. 🔰ارادتي خاص به داشت. همواره به شهدا و سعادتشان غبطه مي‌خورد😞. علاقه زيادي به شهداي غرب🌷 كشور داشت. هميشه هم مي‌گفت شهداي جنگ كه در مناطق غرب به شهادت رسيدند ما بودند. 🔰از همان ابتدا حرف از شهادتـ🕊 در خانواده ما بود. هميشه وقتي به عمويشان مي‌رفت مي‌گفت فكر كن عكس من📸 را روزي بر سنگ مزار حك كنند و بنويسند . وقتي اين صحبت‌ها را مي‌كرد بسيار شاد😃 و خوشحال بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
علي همیشه به دوستانش میگفت از من #عکس بگیرید میخواهم وقتی #شهید می شوم عکسهای زیادی داشته باشم... ب
🌷 🔹شهيد علي الهادي احمد حسين 🔸متولد 1999 ميلادي 🔹جبشيت لبنان 🔸تحصيل در رشته تجربي 🔹دانشجوي رشته پرستاري 🔸از بستگان حسین عبدالله کارگردان شبکة المنار که در سوريه به شهادت رسید 🔹شهيد علي الهادي احمد حسين نوجوان 17 ساله به عنوان شهید🌷 حزب الله به معروف است. شهید علی الهادی در یک خانواده مذهبی و شیعه در جنوب به دنیا آمد.از کودکی عاشق شهادت❤️ بود و می گفت دوست ندارم به مرگ طبیعی از دنیا بروم🚫 🔸با شروع جنگ بی صبرانه مشتاق دفاع از حریم بانو حضرت زینب (سلام الله) بود می گفت در هر صورت ما پیروز هستیم✌️در دفاع از حرم اگر تا آخر این جنگ زنده ماندم ما پیروزیم و اگر هم به رسیدمـ🕊 باز هم پیروز این جنگ ما هستیم💪 🔹عشق و ارادت خاصی به ائمه و شهدا داشت👌 ؛ و از عاشقان حضرت (ع) بود .شهید علی الهادی از کودکی در مدرسه کشافة الإمام المهدي آموزش و دوره هاي را ديده بود و آشنايي كامل با انواع ادوات نظامي را داشت✅ 🔸 وجود علی همیشه همه را جذب خود می کرد💞 و هم اکنون نیز وجود زنده و همه را جذب خود میکند👥 امکان نداشت کسی علي نشود❌ ؛ علی جوانی مؤمن و دوست داشتنی بود ؛ فرزند اول خانواده بود . 🔹شهادت : در 16/6/2016 میلادي ؛ 27 خرداد ماه سال 1395 مصادف با روز دهم شهيد علي الهادي احمد حسين در سوريه ؛ ، شهر حلب، روستاي خلصه در درگیری با دشمن به فیض شهادت🌷 ؛ نائل آمد ؛ همان آرزوی دیرینه ی دوران کودکی👦 که همیشه با خود زمزمه می کرد و به همه میگفت من روزی . 🔸پیکر مطهر شهید علی هادی⚰ پس از انتقال از بیمارستان شیخ راغب حرب در به منزل با حضور باشکوه هزاران نفر از مردم جنوب تشییع شد🌷. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
💠منتظرت هستم یک روز بعد از #شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌. گفتم بروم سراغ آن دفتری که #خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک #نامه با این مضمون نوشته بود: #همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود. آن دنیا #منتظرت_هستم .😍❤ #شهید_مدافع_حرم #شهید_عبدالمهدی_کاظمی 🌷 🍃🌹🍃🌹 #هیاتـ_جوانان_حسینے_یاسوجـ @jhyasuj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_تاسوعا " ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم ... " " ڪلیپ قبل از #شهادت #شهید_مصطفی_صدرزاده🌹 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 #هیاتـ_جوانان_حسینے_یاسوجـ @jhyasuj
هیاتـ جوانانـ حسینے یاسوجـ
شهیدی که برای خرید #بلیط سوریه #ماشینش را فروخت، از همه مهم تر از خانواده اش گذشت(دنیا را داد🌷آخرت
روز عملیات نام کسانی را که قرار بوده است در شرکت کنند خوانده‌اند و اسم حسین آقا در فهرست نبوده است. حسین آقا برای گرفتن فرمانده محور، پیش او میرود اما فرمانده مخالفت میکند. همسرم که اصرار را بی‌فایده میبیند به فرمانده میگوید: من بچه‌ی ❤️ اگر من را به این عملیات نبرید به محض برگشتن به حرم (ع) میروم و از شما پیش آقا شکایت میکنم☝️... فرمانده محور وقتی صحبت‌های شهید محرابی را میشنود بالاخره به او اجازه میدهد☺️😍 در همین لحظات یکی از همرزمانشان به بقیه‌ی میگوید: همه‌ی ما از مشهد آمده‌ایم، فردا (ع) است و خوش بحال کسی که فردا شود🕊🌹 هنوز حرف این مدافع‌حرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش میگوید:" آن کسی که میگویی فردا میشود من هستم🕊☺️❤️ فردای آن روز تیر به ایشان اصابت کرد و در حالی که در بودند و آخرین کلمه‌ای که گفتند بود به رسیدند🕊🕊🕊 راوی: همسرشهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @jhyasuj
🔰در برخي سيستان و بلوچستان به دليل زياد مردم، حتي 💞 و ثبت نمي‌شود و اگر زني بميرد، آن زن نمي‌تواند كند كه شوهر خود را از دست داده☹️ تا تحت قرار بگيرد. 🔰در منطقه ما 346 زن بدون هيچ و در نهايت محروميت زندگي مي‌كردند.❌ 🔰من اوضاع و احوال آن‌ها  را با رئيس كل استان در ميان گذاشتم🗣 و با هم به خدمت سردار رفتيم، وقتي او از جريان باخبر شد،👂 با زياد به ما گفت: هرچه زودتر آن‌ها  را تحت كميته امداد قرار دهيد و براي‌اين كار هم هيچ احتياجي به آوردن مدارك نيست.🗣 🔰شوشتري به‌اينجا نيز نكرد و دستور داد😮 تا براي آن‌ها  شود و امروز همان زنان بي‌سرپرست، تحت پوشش و كميته امداد هستند.‼️ 🔰شهید شوشتري شخصا رسيدگي به وضعيت زندگي زنان بي‌سرپرست، كودكان ❗️ و خانوادهاي منطقه را مي‌داد و در زمان او وقتي من از به منطقه كورين برگشتم🚕 ديدم كه زنان 70 ساله به همراه ، در شهادت او گريه مي‌كردند😭 و مي‌گفتند امروز خود را از دست داديم. راوی: حسين اسماعيل‌زهي از بزرگان طايفه «شه ‌بخش» بلوچستان 🌷 🍃🌹🍃🌹 @jhyasuj
🔴 پیش بینیِ امام خمینی(ره) از شبهه‌افکنی‌ها در آینده... در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد؛ اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه بیخبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد... مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را کرده است؛ خون شهیدان برای ابد درس به جهانیان داده است و خدا می داند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.... 📝 پیام امام خمینی(ره) به مناسبت سالگرد کشتار خونین در مکه و پذیرش قطعنامه 598 @jhyasuj
🌷 📚برشی از کتاب 📝به هوای دورهمی و اردو و به موسسه آمدیم. گروه بندی👥 شدیم و عدل شد سرگروهمان. با خوش اخلاقی و خنده رویی☺️ من را شیفته خودش کرد. با کتاب📘 دیدم که جانم می‌رود نگاهم را درباره عوض کرد. 📝خودش کتاب هنر را دوست می‌داشت. با عشق❤️ از آن حرف می‌زد. دستگیری اهل بیت از وسط جنگ و جبهه را تعریف می‌کرد. در گوشمان می‌خواند که انتخاب کنید. 📝می‌گفت: برو تو گلستان شهدا🌷 یکی‌شون بهت چشمک می‌زنه😉 همون . خودش هم با طرح رفاقت بسته بود. جمله‌هایش را روی تابلو می‌نوشت✍ از میانشان این در ذهنم حک شد: ! با تمام وجود درک کردم که تویی💖 و تنها راه رسیدن به این عشق است👌 📝در اردوی 💫 به رسیدیم. تا از اتوبوس🚎 پیاده شدیم کفش هایش رو در آورد. صحبتی از را برایمان نقل کرد: ما اینجا داریم قدم می‌ذاریم رو . وقتی جنازه ای پیدا میشه فقط چند تیکه استخونه😔 گوشتش کجاست؟ کجاست؟ چشمش کجاست⁉️ همه اینها تو این . 📝از ته دل آرزو می‌کرد که ای کاش بتواند با جریان‌ساز باشد. در آخرین پیامش📲 برایم نوشت: سلام داداش خوبی بدی دیدی ان‌شاءالله امروز عازمم دعاکن بشم. بهش زنگ زدم📞 پرسیدم: کی برمی‌گردی؟ خیلی جدی گفت: ان‌شاءالله دیگه . 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🌷 💠 شهادت عباس ⚜روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز رفته بود با همت، و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد🚫 و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن💥 کردیم.  ⚜وقتی روز آخر سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد📛. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما اون رو به بهداری🚑 برسونیم. ⚜منم به گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد❌. قرار شد عباس با تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا .⚡️ولی بازم عباس قبول نکرد.  ⚜سر یک سه راهی╣ از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست➡️ و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ⬅️. ما بود، لبخند روی لبش😄 بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم💕.  ⚜تقریبا دو ساعت⌚️ بعدش به ما خبر رسید که عباس به رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب😔. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه رو عقب آورد.عباس پیکرش تنها افتاده بود.  ⚜ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه . به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین🚙 اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید.  ⚜ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم😔. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم🚕 همون ماشینی بوده که پیکر عباس⚰ کنارش قرار داشته.  ⚜داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد 🕌حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده😭.  ⚜وقتی دوباره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد😭. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی👤 داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این است ⚜چون دوتا انگشترهای عباس💍 را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن،⚡️ ولی عباس از همه جلو زد🕊. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شده و تو باید یادش کنی🌷.  🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
🔰توصیه های یک شهید : 🔹دوستان من هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق می افتد دربین افراد، سازمان وجامعه نداشته باشند. 🔸ما باید سعی کنیم کار و خود را به نحو احسن انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود فردی باشیم دارای معلومات عالی .. 🔹بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ و حراست و نگهداری اسلام. 🔸برادران من خود را دست کم نگیرید، دنیا و ابرقدرت‌های دنیا از لباس سبز ما و اسم ما می‌ترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است، خود را کوچک نشمارید، بدانید که ما الگویی همچون اباعبدالله‌الحسین(ع) و ابوالفضل‌العباس داریم، ما علی اکبر و علی اصغر داریم، این خاندان عصمت و طهارت از کودک شش‌ماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن مظاهر. 🔹پس بدانید که ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران، همان راه و رسیدن به معبود حقیقی است. شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @jhyasuj
1_77499429.mp3
3.99M
🎤 با نوای: حاج صادق ✬سبک بالان خرامیدند و 💢مرا نامیدند و رفتند😔 ✬تو بالا رفته ای در زمینم 💢برادر روسیاهم شرمگینم😔 ✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊 💢 را امیدی بود روزی 🌹🍃🌹🍃 @jhyasuj
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۷ ✍️ شهیدی که شیفته ی حضرت زهرا(س) بود، حضرت زهرا(س) او را شفا داد و مانند حضرت زهرا(س) شهید شد... سیّدکمال تویِ عملیات محرّم مجروح شد و دکترها از زنده ماندنش قطعِ امیدکردند. اما حضرت زهرا(س) اومدند به خوابش و فرمودند: پسرم! تو شفا گرفتی؛ فقط قول بده جبهه رو ترک نکنی... بعد از این خواب سر از پا نمی‌شناخت. تویِ عملیات خیبر شد فرمانده‌ی گردانِ حضرت علی‌اکبر (ع). بس که حضرت زهرایی بود اسمِ گردانش رو تغییر داد وگذاشت یا زهرا(س) ... وقتی هم شهید شد ایامِ فاطمیه بود ؛ ترکش خورده بود به پهلویش... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سیّد کمال فاضلی 📚منابع: کتاب سردار فضائل، کتاب خط عاشقی ۲ 🇮🇷 Eitaa.ir/jhyasuj
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹 #حسین_آقا پسر غلامحسین که دیشب سردار سلیمانی از عرفان او گفت کیست⁉️ 🔸شهید #حسین_یوسف_الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا #فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با #اسلام و قرآن آشنا می شدند. 🔹حسین یوسف‌اللهی را همه بر و بچه‌های #لشکر41ثارالله مثل ستاره‌ای می‌دانستند🌟 که درخشان‌تر از ستاره‌های کویر کرمان است. 🔸او جوانی است که در روزهای جنگ #جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکی‌اش✨ به صفای #باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. 🔹از زندگی این جوان عارف، کتابی با عنوان «پوتین های سوخته»📕 منتشر شده است. #حسین_یوسف‌اللهی در روزهای پایانی بهمن ماه سال 1364📆 شمسی، بر اثر جراحت های شیمیایی☠ در بیمارستان لبافی‌نژاد تهران برای همیشه، چشمانی را که پشت پرده‌ها و دیوارها را می‌دید بست و شربت #شهادت نوشید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراسم تشییع پیکر از کارکنان یگان‌های ویژه در استان خوزستان در هنگام مقابله با اغتشاشگران داعشی👹 به فیض نائل گردید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‌ قهرمان ملی ما و ؟! ‌ بهترین  در دنیا راوی: سرهنگ پاسدار حسن باخرد ‌ ، سال ۱۳۲۸ در شهرستان بجنورد از استان خراسان متولد شد. و در تاریخ 4 مهرماه سال ۱۳۵۹ در پی وقوع انفجار خمپاره و اصابت ترکش، در سن 31 سالگی به درجه رفیع  نائل آمد و  گشت. ‌ شهید محمدعلی صفا در خارج از ایران دوره های تکمیلی کماندویی از قبیل S.P.S، شکار تانک، چتربازی، دوره های تخصصی تارزان کورس ژاپن، دوره های رزمی جودو، کونگ فو و جنگ در خشکی، دریا و هوا، به طول کشید و شهید صفا در تمام این دوره ها ممتاز بود. تلاش های او موجب شد عنوان و مدرک متخصص شکار تانک را از پایگاه کماندویی رویال مارین دریافت کند و تندیس بهترین کماندوی جهان رو دریافت کند. ‌ ‌ شادی روح   + وعجل فرجهم ‌ ‌