eitaa logo
جهادگران تبیین
78 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
1 فایل
جهاد تبیین واجب عینی و فوری است پیام به ادمین @Rkhalkhali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 «تئوری پنجرهٔ شکسته» و یک تلنگر! ✍️ حجت‌الاسلام مجتبی عادل‌پور، استاد حوزه علمیه در دهۀ 1980 مسئله‌‌ای ذهن مسئولان شهر نیویورک آمریکا را به خود مشغول کرده بود. آنان به دنبال کشف علت ناهنجاری‌هایی بودند که در مترو اتفاق می‌افتاد. آنان می‌خواستند بدانند ریشۀ خط‌خطی کردن دیوارۀ مترو، زباله ریختن، ادرار کردن، پرداخت نکردن پول بلیت مترو، زورگیری، بدمستی کردن و ... چیست. از همین‌رو، دو جرم‌شناس (کی ویلسون و ال کلینگ) را استخدام کردند تا این موضوع را بررسی کنند. نتیجۀ تحقیق این دو نفر، به یکی از مشهورترین نظریه‌های جرم‌شناسی به نام «تئوری پنجرهٔ شکسته» ختم شد. نظریۀ پنجرهٔ‌ شکسته، نشان دهندۀ میزان جاری اختلال شهری و تأثیر آن بر افزایش رفتارهای ضد اجتماعی و جرم است. آنان دریافتند اگر پنجره‌ای از یک ساختمان شکسته شود و همچنان تعمیر نشده باقی بماند، به‌زودی پنجره‌های دیگر نیز شکسته خواهند شد. پنجرۀ تعمیر نشده، این معنا را منعکس می‌کند که هیچ‌کس نگران و مراقب نیست؛ پس شکستن پنجره‌های بعدی هزینه‌ای نخواهد داشت. مثال‌های دم‌دستی برای تئوری پنجرۀ شکسته کم نیست. رها شدن چند زباله در سر کوچه یا گوشۀ خیابان و جنگل، زباله‌های بعدی را در پی خواهد داشت. اگر شما در اتاق محل کار خود، چند وسیله را رها کنید، دیر یا زود آن اتاق پر از وسائلی خواهد شد که سر جای خود قرار ندارند. حضور زنان بی‌پوشش و بدپوشش در محیط‌های عمومی نیز از مثال‌هایی است که می‌توان برای این مقوله برشمرد. شاید بدیهی‌بودن این مسئله برای برخی قابل هضم نباشد؛ ‌امّا مثال‌های تجربه‌شده بر درستی آن گواهی می‌دهد. در این بین، توجه به این نکته ضروری است که مسئولان و دستگاه‌های مرتبط، فرصت اندکی برای چاره‌اندیشی به این مسئله دارند. اگر در این باره، بهنگام عمل نشود، شکسته شدن شیشه‌های بعدی حتمی است؛ همان‌طور که نشانه‌هایی از ترک‌خوردن شیشه‌های دیگری نیز دیده می‌شود. سخن دربارۀ اقدام بهنگام فراوان است؛ ولی همین‌قدر بس که به قول سعدی: سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل. 🆔 @jntabein
💯اقدام فوق راهبردی ایران ✍️ محمدصادق خرسند، پژوهشگر مسائل سیاسی ♨️چند ماه پیش سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه در یک جلسه عادی، سخنی بر زبان آورد که تا مدت ها مورد تفسیر مجامع سیاسی و نظامی دنیا بود. سخن از دستاوردی که برق از سر رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی ایران پراند و آنان را در بهت و حیرت فرو برد. دشمنان ایران که زمانی پیشرفت های موشکی ایران را فتوشاپ عنوان می کردند، با واهمه ای مثال زدنی سکوت نمودند و امیدوار بودند، جمهوری اسلامی حداقل در این مورد بزرگ نمایی کرده باشد. اما آنچه انتظارش را نداشتند، اتفاق افتاد. نه تنها از موشک هایپرسونیک ایران رونمایی شد، بلکه رییس جمهور هم در آیین رونمایی آن حضور یافت تا پیام ایران مبنی بر پایان تقابل میدان و سیاست به دنیا مخابره شود و دوستان و دشمنان ایران بدانند در دوران جدید، میدان، پشتوانه سیاست و قدرت نظامی، کمربند محکم اقتدار سیاسی خواهد بود. بله، جمهوری اسلامی به عنوان چهارمین کشور دنیا به این تکنولوژی فوق پیشرفته دست یافته است. سه کشور دیگر آمریکا، روسیه و چین هستند که هر سه در حیطه نظامی، جز قدرت‌های بزرگ دنیا و صاحب حق وتو هستند و همین مطلب، عظمت این دستاورد فوق‌العاده نظامی را عیان می سازد. بدون شک موشک هایپیرسونیک ایران در عمق راهبردی دشمن فرود آمده است. این رونمایی، تجسم عینی یک واقعیت است: دوران بزن و دررو، واقعاً به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی، چشم در چشم دشمن، منتظر حماقت تاریخی اوست، تا دنیا را غافلگیر کند. 🆔 @jntabein
♦️ از جهاد تبیین بـه جهاد اقدام! ✍️ حسین کاوه، پژوهشگر مسائل سیاسی 🔹 در جمهوری اسلامی به اندازه‌ای که از فقدان قاطعیت اجرایی رنج می‌بریم اساساً از جهت مبانی و الگوی نظری در مضیقه نیستیم. 🔸 در برخی مسائل گرفتار مدیرانی هستیم که به‌خاطر ترس و نفهمی تبدیل به باتلاقی برای طرح‌ و برنامه‌های اسلامی انقلابی شده‌اند. 🆔 @jntabein
🔸«غُصّه» با «قاف» ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌حتما شما هم تجربه کرده‌اید در بعضی سفرها که مجبورید ساعت‌ها در کویری ممتد و یکدست، رانندگی کنید، حوصله همسفرانتان سر رود و خود شما هم کلافه شوید. اما بر عکس، در مسیری کوهستانی و پر از دار و درخت، هیجان روبروشدن با منظره‌های طبیعی، شوری وصف‌ناشدنی را بر فضای سفر حاکم کند. 📌زندگی هم همین است. زندگی را هم فراز و نشیب آن است که زیبا می‌کند، چنانکه پستی و بلندی و پیچ خم، طبیعت را زیبا و چشم نواز می‌سازد. زندگی بدون فراز و فرود، آدم را در بستر کسالت حاصل از روزمرگی می‌اندازد و سکوت خفه‌کننده‌ای را بر سرتاسر وجود او حاکم می‌کند. 📌تلخیِ رنجی گذرا، شیرینی به‌یادماندنی زندگی را به یاد می‌آورد، عبوسی چهره‌ای نامهربان، مهربانی صورت محبوب را یادآور می‌شود و اندوه حاصل از یک گرفتاری، آسایش و شادمانیِ در نعمت زیستن را. 📌رنج، خشم، اندوه و ... و در یک کلمه: «غصه‌ها» همچون قطاری از مقابل دیدگان ما می‌گذرند و به خاطرات و «قصه‌ها» می‌پپوندند. پس خوب است «غصه‌ها» را با«قاف» بنویسیم و آنها را سوار بر قطار زمان، راهی سرزمین «گذشته» کنیم و خود با شادی‌هایمان در بهشت «اکنون» به‌سر بریم. 🆔 @jntabein
🔎چرا مبتلا به جنگ شناختی می‌شویم؟ ۱.لایه : تحلیل جامعی از واقعیت‌های اجتماعی نداریم.(ضعف مرجعیت‌های فکری) ۲.لایه : روایت قوی و غنی از واقعیت نداریم.(ضعف سکوهای روایت) ۳.لایه :سوادرسانه‌ای کافی برای خنثی سازی روایت غلط نداریم.(ضعف کاربران رسانه) ✍ علی‌رضا محمد‌لو # سواد_رسانه 🆔 @jntabein
🔻از تحقیر تبلیغ تا استحالۀ فرهنگی ✍️ مهدی جمشیدی جامعه به «نیروهای فکریِ پیشران» نیاز دارد و همواره باید کسانی باشند که دستِ ذهن جامعه را بگیرند و اسباب هدایت آن را فراهم کنند. در غیر این صورت، نیروهای رقیب یا معارض، میدان‌داری خواهند کرد و در همین امتداد، ذهنیت جامعه تغییر خواهد کرد. اندیشۀ مردم در اختیار همین نیروهای پیشران است و آنها می‌توانند به افکار عمومی، جهت بدهند و به نظام ارزش‌ها تداوم ببخشند. ازاین‌رو، چنانچه اهمال شود و نیروهای فکری به گونه‌ای ناموزن و افراطی، علم را بر فرهنگ ترجیح بدهند و علم را نیز بر تأملات خودبسنده و منقطع از وضع تاریخی و تمدنی حمل کنند، جامعه در اختیار «دیگری‌های معرفتی و فرهنگی» قرار خواهد گرفت و از خود و اصالت‌های هویتی‌اش، بیگانه خواهد شد. این حالت در هنگامی رخ می‌دهد که نیروهای فکری، عرصۀ فرهنگ عمومی و ذهنیت‌ اجتماعی را سبک و سخیف انگاشته و سرگرم مطالعات عالی و فاخر گشته‌اند و سخنی برای مردم ندارند. حاصل نهایی این‌چنین وضعی «استحالۀ فرهنگی» است. استحالۀ فرهنگی به این معنی است که جامعه دچار جابجایی «ارزش‌ها» و «ضدارزش‌ها» می‌شود و به غیرخود و ناخود تبدیل می‌گردد. در مرحله‌های آغازین، رگه‌های از شکاف و گسست نمایان می‌شوند که شاید بیشتر جنبۀ عینی و رفتاری دارند، اما به‌تدریج، زاویه‌ها و فاصله‌ها به لایۀ اعتقادی و بینشی نیز راه می‌یابد و فرد از نظر فرهنگی و معنایی، دچار استحاله می‌شود. چنین جامعه‌ای که گرفتار سقوط فرهنگی شده، کار به‌سامان‌کردنش بسیار دشوار و دیریاب است. مرحلۀ استحالۀ فرهنگی، مرحله‌ای است که در آن، جامعه در جبهۀ مقابل قرار گرفته و دیگر تابع و هوادار ارزش‌ها نیست، بلکه ارزش‌های پیشین را ضدارزش قلمداد می‌کند. روشن است که بازگرداندن این‌چنین جامعه‌ای به وضع نخست، محتاج مقدّمات و زمینه‌های فراوانی است. از طرف دیگر، تا روند استحاله به نقطه‌های پایانی نرسد، بسیاری از آن مطلع نخواهند شد و وضع، حمل‌برصحت می‌شود و انحراف‌ها و لغزش‌ها، موردی و محدود انگاشته می‌شود. آن‌گاه نیز که کار به لایۀ قطعیّت رسید، دیگر باید آن را تمام‌شده انگاشت و معطوف به این حالت منجمدشده و نهایی‌گشته، چاره‌اندیشی کرد. 🔗 متن کامل یادداشت 🆔 @jntabein
۵ ویژگی افراد کم‌هوش ✍ محمدصدرا مازنی ۱. افراد کم هوش دیگران را به خاطر اشتباهات خود سرزنش می‌کنند افراد با هوشِ پایین تمایلی به قبول مسئولیت اشتباهات خود ندارند و ترجیح می‌دهند به جای خود، دیگران را سرزنش کنند. یک مطالعه عصب شناختی انجام شده توسط جیسون اس. موزر نشان داد که مغز افراد باهوش هنگام برخورد با اشتباهات واکنش متفاوتی نشان می‌دهد. درواقع افراد باهوش می‌دانند که اشتباهات فرصتی برای یادگیری و انجام بهتر در دفعات بعدی هستند. ۲. همیشه حق با احمق هاست. افراد باهوش همیشه ذهن خود را به روی اطلاعات و پارامترهای جدید باز می‌کنند.در مقابل، افراد با هوشِ پایین با پافشاری بر دیدگاه خود، کاملا بی‌توجه به استدلال های صحیح طرف مقابل، می‌توانند تا ابد یک بحث را ادامه دهند. آنها نمی‌توانند متوجه شوند که طرف مقابل از آنها شایستگی بیشتری دارد و باهوش‌تر است. ۳. افراد کم هوش به تعارضات با خشم و پرخاشگری واکنش نشان می‌دهند این افراد زمانی که احساس می‌کنند دیگر کنترل یک موقعیت را در حدی که می‌خواهند به دست ندارند، تمایل دارند از خشم و رفتار پرخاشگرانه برای به کرسی نشاندن حرف خود استفاده کنند. ۴. احمق ها نیازها و احساسات دیگران را نادیده می‌گیرند. افراد کمتر باهوش به سختی می‌توانند تصور کنند که افرادی هم هستند که نسبت به یک موضوع تصور متفاوتی دارند و بنابراین نمی‌توانند با شما موافق باشند. ۵. افراد کم هوش فکر می‌کنند از همه بهترند افراد احمق تمایل دارند دیگران را تحقیر کنند تا خود را بهتر نشان دهند. آنها معتقدند که بالاتر از دیگران هستند و به سرعت به پیش داوری ها پاسخ می‌دهند. این نشانه هوش نیست. 🆔 @jntabein
💠 نزدیک قلّه‌ایم؛ خستگی ممنوع! 💐 رهبر انقلاب اسلامی: وظیفه‌مان امروز کار جهادی مسئولان است؛ این دیگر مربوط به خصوصِ سپاه نیست، همه‌ی مسئولان کشور امروز موظفند کار جهادی کنند، شبانه‌روزی کار کنند، خستگی نشناسند. ما فصل مشبعی را حرکت کردیم. این سربالایی، این شیب تند را عبور کردیم، به قله‌ها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است. مسئولین کشور در بخشهای مختلف باید با این روحیه حرکت کنند. بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران 🆔 @jntabein
▪️کاسبی از زائران حضرت ارباب به سبک شرکت پست 📌 گذرنامه ۵۰ هزار تومانی؛ احراز کدپستی ۵۴ هزار تومانی! ✍️ علی علیزاده، پیشکسوت رسانه‌ای حوزه این روزها همه به عشق حضرت مولا به خط می شوند تا با خدمت به زائران حضرت ارباب شکوه و عظمت اربعین چشم دشمنان اهل بیت(ع) را کور کند و دنیا به تماشای اقتدار بی همتای شیعه بنشیند، اما از عجائب آن است که شرکت ملی پست سنگ پیش پای مسافران سرزمین عشق می‌اندازد و از این رهگذر کاسبی می‌کند! شرکت ملی پست که از قضا پسوند «جمهوری اسلامی ایران» را هم یدک می کشد یکی از دستگاه هایی است که به جای کمک به تسهیل سفر زائران اربعین حسینی، سنگ پیش پای مسافران سرزمین عشق می اندازد و آنان را می آزارد و از این فرصت و رهگذر کاسبی می کند. مشکل از آنجا شروع می شود که درخواست گذرنامه زیارتی برخی زائران به دلیل احراز کدپستی معطل می ماند و باید هزینه ۵۴ هزار تومانی را به شرکت پست پرداخت کنند تا این شرکت کدپستی آنان را تایید و به تعبیری احراز نماید و آن گاه بتوانند گذرنامه زیارتی خود را دریافت کنند و مهیای حرکت به سوی بهشت شوند. از عجائب این روزها آن است که کل هزینه صدور و ارسال گذرنامه زیارتی ۵۰ هزار تومان است، اما شرکت پست به بهانه احراز کد پستی مبلغ ۵۴ هزار تومان از مسافران عتبات عالیات می گیرد!! و با یک حساب سرانگشتی شاید دریافتی این شرکت از رهگذر احراز کدپستی زائران اربعین به ارقام بسیار کلان و نجومی برسد. برای اطلاع دقیق از چند و چون ماجرا با برخی از دوستان و رفقا که به این مشکل برخورده بودند گفتگو کردم. آنان اقدام شرکت پست در دریافت هزینه را تأیید و از این رویه و اقدام آن هم در موسم پیاده روی اربعین به شدت انتقاد کردند. 🆔 @jntabein
📌مدرسه نانوایی محله؛ سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! ✍️ مرتضی رجائی 🔰امروز صبح برای خرید نان به نانوایی سنگک محله رفتم. پسربچه‌ای دبستانی جلوتر از من در صف ایستاده بود. نوبتش که شد، کارت بانکی‌اش را به نان‌درآر داد و گفت: "چهار تا". 🔰نان‌درآر همان‌طور که کارت را کنار دستگاه کارت‌خوان می‌گذاشت تا بکشد گفت: "سه تا بیشتر نمی‌تونم بدم؛ آرد برامون نیاوردن و امروز خمیر کم داریم. سه تا بیشتر نمی‌دیم که به همه برسه". 🔰پسرک گفت: "آخه ما چهار تا نان لازم داریم. حالا سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! به من چهار تا بدی چطور می‌شه؟!" 🔰تا خواستم از شهامت پسر در بیان خواسته‌اش لذت ببرم، نان‌درآر بحثی را شروع کرد که آن لذت به‌کلی فراموشم شد. گفت: "عمو جان، فرض کن من به تو چهار تا نان دادم؛ وقتی بقیه این رو ببینند، یکی‌شون نمی‌گه خب برای منم همین‌طور حساب کن و بگو سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟!" پسربچه فکری کرد و گفت: "شاید"! نان‌درآر گفت: " شاید نه، حتماً. اون وقت کم‌کم بقیه هم همین رو می‌گن و من ناچارم بی‌خیال سه تا بشم و بگم کسی بیشتر از چهار تا نبره". 🔰این را گفت و همان‌طور که داشت به سمت تنور می‌رفت ادامه داد: "تا اینجاش هم بده، ولی بدترش اینه که یهو یکی هم پیدا بشه و بگه حالا چهار تا با پنج تا چه فرقی می‌کنه؟! اون وقت تو به من بگو؛ دیگه از قانونی که ما به نفع خلق الله گذاشتیم تا به بقیه هم نان برسه، چی باقی می‌مونه؟!" 🔰جمله‌اش که تمام شد، سه تا نان سنگک از تنور درآورد و راه افتاد سمت میز جلوی در و گذاشت جلوی پسرک. بعد هم گفت: "نه عمو جان، همین سه تا رو ببر، نرخ منم نشکن. چون اگه من الآن از حرف خودم کوتاه بیام و بیشتر از سه تا به تو نان بدم، یه ساعت دیگه اینجا برای بردن پنج تا نان هم از من طلبکار می‌شن!" 🔰من که از این بحث قشنگ و ساده اما عمیق مفهوم "حدّ یقف" و فلسفه محدودیت و قانون حسابی کیفور شده بودم، با خودم گفتم: یعنی چند نفر از های این طفل‌های معصوم در هایشان این‌طور منطقی با آن‌ها بحث می‌کنند و این مفاهیم اجتماعی را برایشان تبیین می‌کنند؟! 🔰به نظرتان اگر این مفهوم برای نوجوان‌های ما جا بیفتد و به آن پایبند شوند، دیگر کسی مثلاً در این‌طور می‌گوید که "مگه بیرون بودن چند تا تار مو یا یه ساق دست چه اشکالی داره؟! اگر هم کسی همچه حرفی بزند، با یادآوری ضرورت "حدّ یقف" در هر چیزی از جمله حجاب و اینکه اگر از آن کوتاه بیاییم، کار به جاهای باریک می‌کشد، اگر داشته باشد و نخواهد کند، می‌پذیرد. 🆔 @jntabein
. جنگ شناختی به دنبال نابودی سرمایه اجتماعی 🆔 @jntabein
«باربنهایمر؛ رفع تضاد با تضاد در سینمای آمریکا» ✍️ احمد اولیایی 🔹چند روز پیش فیلم اوپنهایمر(Oppenheimer) و باربی (Barbie) را تماشا کردم. شاید در حدود ۶۰ سال است که کودکان جهان با عروسک باربری بازی می کنند و در دنیای خیال، خیال پردازی. عروسکی که حائز نمره بالا از نظر ظاهر فیزیکی ست و توانایی انجام هرکاری را در دنیای اسباب بازی ها دارد؛ گاهی خیاطی می کند، گاهی آشپزی و گاهی پزشک است و گاهی پرستار؛ نماد زنی توانا و زیبا با همه مهارت ها و کنش های اجتماعی. این بار اما عروسک باربی در فیلم سینمایی باربی از دنیای خیال زن‌سالارانه خود به دنیای واقعی مردسالاری کوچ می کند. گرتا گرویگ (Greta Celeste Gerwig) به عنوان یکی از موفق‌ترین فیلم‌سازان زن آمریکا کارگردانی کار و مارگورابی (Margot Robbie) بازی نقش باربی را برعهده دارند. 🔸از طرف دیگر به طور همزمان شاهد نمایش فیلم دیگری از هالیوود با عنوان اوپنهایمر (Oppenheimer) هستیم. اوپنهایمر، تازه‌ترین فیلم کریستوفر نولان (Christopher Edward Nolan) با بازی بی‌نظیر کیلین مورفی (Cillian Murphy)، زندگی جی رابرت اوپنهایمر سازنده بمب اتم را به تصویر می کشد. فیلمی سه ساعته که در کنار خرده پیام های مختلف حاوی یک پیام اصلی است؛ «انداختن بمب اتم بر روی هیروشیما و ناکازاکی جهان را نجات داد». 🔹تصمیمی که هالیوود و سیستم پخش در آمریکا درباره زمان پخش این دو فیلم گرفت نکته اصلی این نوشته است. قرار بر این شد که این دو فیلم متضاد که یکی فانتزی، موزیکال و شاد است در کنار فیلم دیگر که یک درام جنگی، روانشناختی و دارای صحنه های تلخ است، با هم نمایش داده شوند. تا آنجا که «یوگنی متکویچ» با کمک هوش مصنوعی صحنه های ترکیبی از دو فیلم ساخت و مجموعه‌ی باربنهایمر (Barbenheimer) را خلق کرد. باربنهایمر اشاره به رویدادی اینترنتی و هنری در بحث تبلیغات دارد که باعث شده مخاطبان با این دو فیلم زندگی کرده و خود به خود تبلیغات کنند و مهم تر از آن، ترکیب محتوای دو فیلم است. محتوایی که به ظاهر متضاد است، یکی فانتزی و یکی درام، یکی از جنس سبک زندگی و یکی از جنس جنگ، یکی از جنس عشق و دیگری از جنس خشونت. اما در حقیقت باربی و اوپنهایمر بازنمای آمریکایی ست که یک طرفش سبک زندگی شاد را برای شما به ارمغان می آورد و قوای خیال و عینیت شما را در زیستی عرفی به بهترین شکل می سازد و طرف دیگرش قدرت سیاسی و نظامی و یکه‌تاز بودن و قهرمان بودن همیشگی آمریکاست که هم در صنعت با ساخت بمب اتم از همه جلوتر است و هم در اقدام، با پرتاب بمب، یک صلح طلب تمام عیاری ست که جنگ جهانی دوم را پایان بخشیده و جان میلیون ها نفر را نجات می دهد. سینمای هالیوود با بهره گیری از این تضاد، از تضاد ظاهری دو فیلم جلوگیری می کند و با ساخت ابعاد تصور یک «آمریکای برتر و تمام عیار» مخاطب را با خود همراه می کند. او به این تضاد پاسخ می دهد که آمریکا اگر باربی لطیف و صورتی را برای سبک زندگی شما و کودکانتان دارد، سلاح اتمی را نیز برای حفظ زندگی شما و کودکانتان دارد؛ «رفع تضاد با تضاد از طریق باربنهایمر». 🔸بله، این تجلیلی بود از پدیده دو فیلم مطرح بر روی پرده های سینمای آمریکا و جهان اما تجلیلی برای گوشزد به خودمان که اینگونه باید «هویت سازی نسلی» کرد برای کسانی که اکنون در شکاف های تاریخی و فراموشی میراث تاریخی-اجتماعی جامعه ما سیر می کنند. ده ها موضوع حیاتی و ترکیبی در جامعه ایران برای ساخت فیلم های ترکیبی که سر و شکل هویت را با هم می سازند وجود دارد اما ما بدان بی توجهیم. 🆔 @jntabein