eitaa logo
😍جوک و خنده و خلاقیت😍
261 دنبال‌کننده
10 عکس
37 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خری خوش هیکل و بی شیله پیله زمستی عرعری زد در طویله از آنجایی که او یک ماده خر بود ز حال نرّه خرها بی خبربود!! صدایش رفت بیرون از طویله و غوغایی بپاشد در قبیله خری بشنیدو گوشش تیز گردید و شوقش از دهان سر ریز گردید بگفتا میزنم الان مخش را به گرمی میدهم من پاسخش را صدا را صاف کرد از روی شادی نوا سر داد با آن ساز بادی صدای عرعرش همراه با سوت رسید و ماده خر را کرد مبهوت خر ماده ز غفلت یک غلط کرد خر نر هم به سبک خویش چت کرد ! خلاصه گفتمان!! آغاز گردید و قفل آن طویله باز گردید حوالی غروب پنجشنبه رسید آن کوه آتش پیش پنبه! برای مخ زنی با مکر و حیله به نرمی رفت نزدش در طویله و گفتا بعد از آن با شور و مستی همان جفتی که می خواهم تو هستی مرامم مثل نرهای دگر نیست مرا میلی به خرهای دگر نیست! گرسنه میرسم از راه دوری که شاید نان ببندم در تنوری! چه مشکل ها که از هر سو کشیدم چه پشکل ها به یادت بو کشیدم!! گهی تیپ خودم را ساده کردم گهی خود را به شکل ماده کردم گهی از هر خری الگو گفتم گهی هم رفته زیر ابرو گرفتم! برای تو، که با این تیپ عالی خری زیبا،الاغی ایده الی! دلم را برده دندان قشنگت منم دیوانه ی پالان تنگت! تو کاین سان بنده را تسخیر کردی دماغت را کجا تعمیر کردی؟! صدای تق تق نعلت مرا کشت خودت را کاشکی می دیدی از پشت!! به آوازت بری دلهای نر را ز نازت می کُشی یک گلّه خر را فدای عرعرت یک شعر بر کن بپر آنسوی آب و نغمه سر کن بچرخان روی سِن زیبا دمت را بده بیرون چو پشگل آلبومت را !! و ماده ناز کرد، اما غرض داشت خودش هم (کرّه خر! ) گویا مرض داشت! بگفت اینها که می گویی قبول است ولی قصد تو تنها حال و حُول است!! نیاوردم به جا ! هر خر که هستی ز عرعرهایت آید بوی مستی تو یا پر خورده ای ،یا لات و لوتی چو دارد خر سواری هم شروطی چقدر ای نر، ذلیل ماده ای تو عجب گیر سه پیچی داده ای تو خر خوبم!گمان کردی که گاوم و یا مثل سوسول ها فکر لاوم؟؟!!! قشنگ است این اراجیفی که گفتی ولی در این گرانی، حال مفتی؟؟! بگو بینم که داری مایه تیله؟ بگفتا آری ای ماه طویله!! خرم پالان برایت،، روی چشمم زنم آخور برایت توی چشمم تو شیر مرغ خواه و جان آدم منِ خر می کنم آنرا فراهم!! همیشه دست پر آیم کز آغاز به ضرب باسن این در را کنم باز! پس از این بنگری خرکاری ام را پر از عشقت ببینی گاری ام را کنم تنظیم خود را مثل ساعت که جا ی عر زدن گویم اطاعت وگر خواهی ز من با یک اشاره بگویم جای عرعر( آره آره)!! بگفتا ((کوفت ))،رویت را بنازم بگفت(( ای جاااااان !)) خویت را بنازم بگفتا رد مشو از خط قرمز بگفت(( این تن بمیرد)) بی تو هرگز بگفت اید صدای کفش پاهاش بگفتا ول کن او را ،گور باباش بگفتا کار اخور سخت باشد بگفت ان با من بد بخت باشد بگفتا گر زدی حرف درشتم بگفت ان دم نشادر زن به پشتم!!! بگفت این راست گویی یا که رویاست بگفت از من نمی اید بجز راست بگفتا کاه و جو خواهیم ((هش)) باش بگفت از خود برایم گو و خوش باش بگفتا شیر بچه،گفت با من خلاصه گفت هرچه،گفت با من ز خالی های خود پر کرد اورا کشاند ان سوی دیگر گفتگو را وماده ،اندک اندک خام تر شد زبان بازی شنید و پاک، خر شد نمی گویم دگر ان شور و شر را که خود بهتر شناسی نره خر را!! وگر شرحش دهم با رنج و حرمان شود چون زیره بردن سوی کرمان! اگر بر این خر عریان سواری بیا پایین که پایانی نداری زمینت می زند ان سان که هرگز فراموشت نگردد خط قرمز! چنان جفتک زند بر آبرویت که ریزد آب آن از زیر و رویت بیا شاعر مکن بر خلق پیله کجا بودیم؟....ها...! توی طویله! مرض های خودش را بیش و کم ریخت ولی یکدفعه وضعیت بهم ریخت به ناگه داستان پیچیده تر شد ورق برگشت و اوضاع ((خر تو خر)) شد! صدای عرعری آمد ز نزدیک نه در ان تهنیت بود و نه تبریک نه عرعر، بلکه آژیر خطر بود صدای سوت پایان بهر خر بود! کتاب عیش و نوشش بی ورق شد تمام جان خر خیس از عرق شد! و ناگه، آن رقیب از روی میله پرید و صاف امد در طویله خری(( دیلاق ))چون خرهای قبرس که شیر از ترس او می گشت دپرس الاغی لندهور و دم بریده که هر خر دیده او، بر خویش....!!! خری از تیره ی خرهای ولگرد که بود از سوی صاحب تحت پیگرد نترس و کله شق تر از اراذل به سان تیر غیبی گشت نازل و وقتی دید ان اوضاع بد را زد انجایی که می دانی لگد را!! چنان سوی هدف با هر دو پا رفت که در دم برجک خر در هوا رفت!! تو گویی بی امان خمپاره می زد که خون از لای خر فواره می زد به قدری ضربه ها بنمود داغش که بی