#سی_روز_سی_شهید
نام و نام خانوادگی شهید: سید محمد موسوی
تولد: ۱۳۶۱/۳/۷، افغانستان.
شهادت: بصریالحریر، درعا، سوریه.
گلزار شهید: جاویدالاثر.
یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا سلامالله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۱۳۶ ، شماره ۱۸.
🌸🕯
نام و نام خانوادگی شهید: سید اسحق موسوی
تولد: ۱۳۷۲/۸/۱۰، تهران.
شهادت: ۱۳۹۴/۱/۳۱، حلب، سوریه.
گلزار شهید: جاویدالاثر.
یادمان شهید: تهران، بهشت زهرا سلامالله علیها، قطعه ۵۰، ردیف ۱۳۵، شماره ۱۸.
🌼🕯
#برادران_شهید_موسوی
#سید_محمد
#سید_اسحق
#شهدای_مدافع_حرم
#لشکر_فاطمیون
#جنبش_فرهنگی_رحیل
[ @jonbeshrahil ]
🌸🌼
مصاحبه اختصاصی بیبی موسوی با سیروز سیشهید🎤
بعد از شهادت سیداسحاق، من و پدرش را به سوریه بردند. وقتی رسیدیم سیدمحمد خودش را به ما رساند. در حرم حضرت زینب بودیم که گفت: «مامان میبینی من به بهشت آمدهام تو راضی نیستی که من توی بهشت باشم؟!» گفتم: «راضیم مادر.»
بعد به سمت حرم حضرت رقیه رفتیم اما محمد نیامد؛ از هم خداحافظی کردیم. وقتی محمد رفت لرزی عجیب سراسر وجود من و پدرش را گرفت طوریکه هرچه خودمان را گرم میکردیم باز هم میلرزیدیم. انگار دلمان از جایی کنده شده بود.
شب ۱۴ محرم ۹۴ تلفنی به سیدمحمد گفتم: «بیا امسال باهم برویم کربلا!» سیدمحمد گفت: «باشه اگه امسال شهید نشدم باهم میرویم کربلا؛ اما اگر شهید شدم من زودتر از شما میروم.» بعد من گفتم: «انشاءالله میآیی و ما را به کربلا میبری و سایهات بالای سر خانواده و بچههایت هست.» روز ۱۴ محرم دوباره زنگ زد. به او گفتم: «مامان سیدمهدی زنگ نزده! از او خبر داری؟» و گفت: «سیدمهدی جای دیگری بوده و ۱ تا ۲ ساعت دیگر میبینمش. مامان خطها را قطع میکنیم تا دشمن دسترسی به آنتن نداشته باشد. نگرانم نشو.»
در ۱۶ محرم، سیدمهدی تماس گرفت و خبر شهادت و مفقودالاثر شدن سیدمحمد را داد. او زودتر از ما رفت کربلا و دیگر هم برنگشت.
پیکر سیداسحاق یک سال و ۳ ماه دست داعش بود. بعد از ۲ ماه از آمدن قسمتی از پیکر سیداسحاق، همسرم هم فوت کرد و به روح پسران شهیدش ملحق شد.
🎤مصاحبهکننده: سامره اخوان
💻تدوین و گردآوری: حدیثه سادات عباسی جعفری
🕯
#برادران_شهید_موسوی
#سید_محمد
#سید_اسحاق
#شهدای_مدافع_حرم
#لشکر_فاطمیون