eitaa logo
جنبش فرهنگی رحیل
617 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
📲ارتباط بامدیر: @n_moradiyan کانال سروش : https://splus.ir/jonbeshrahil کانال روبیکا: https://rubika.ir/jonbeshrahil پیج اینستاگرام: https://www.instagram.com/jonbeshrahil/ واحد خانواده جنبش رحیل : https://eitaa.com/rahil_roshd
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 نام و نام خانوادگی شهید: احسان قدبیگی تولد: ۱۳۷۱/۱۲/۱۱، اراک. شهادت: ۱۴۰۱/۳/۴، تهران، منطقه نظامی پارچین. گلزار شهید: گلزار شهدای اراک. 🌷 [ @jonbeshrahil ]
3.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🎥 📚 حرف همیشگی دوباره دلش هوای دیدن دست‌نوشته‌های برادر را کرده بود. یکی از دفترهای احسان را برداشت. به آرامی ورق زد. «نوک بینی و جلوی پایت را نگاه نکن، برای ده سال آینده‌ات هم برنامه داشته باش.» دختر آهی کشید و به عکس احسان نگاه کرد: _ چقدر این عکست معروف شد داداش! دیروز اومده بودن با من و مامان و بابا مصاحبه کنن. دختر جلو رفت، قاب عکس را برداشت و لبه‌ی تخت نشست. _ دفترات رو بهشون نشون دادم، از این همه نوشته و برنامه‌ریزی تعجب کرده بودن. بهشون گفتم که به من هم می‌گفتی هرشب، برنامه روز بعدت رو بنویس. مامان هم به گریه افتاد و گفت، پسرم تازه داماد بود و روز شهادتش، ما خانه‌شان مهمان بودیم. دختر بلند شد. بعضش را به سختی قورت داد و قاب عکس را روی میز گذاشت. _ بابا هم بهشون گفت برید حرف همیشگی پسرم رو روی سنگ مزارش بخونید تا بشناسیدش. ✍🏻سمیرا اکبری ۱۴۰۱/۱۱/۱۸ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 💻تنظیم و تدوین: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: هانیه‌سادات عباسی جعفری 🌷 [ @jonbeshrahil ]
🍎 نام و نام خانوادگی شهید: محمد عاشوری رودپشتی تولد: ۱۳۵۸/۱۲/۱۷، تهران. شهادت: ۱۳۸۶/۲/۱۹، سمنان. گلزار شهید: تهران، بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۵۷، ردیف ۸۰، شماره ۴. 🕊 [ @jonbeshrahil ]
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍎🎥 📚 نسخه‌ی محمد نمی‌تواند خوب فارسی حرف بزند. دنبال محمد می‌گردد‌. به خاطر نمی‌آورم او را قبلا دیده باشم. با لهجه خودش سلام می‌کند. بی‌مقدمه می‌پرسم: «شما چرا دنبال آقای عاشوری می‌گردید؟!» بریده‌بریده می‌گوید: «سال‌های قبل من وضعیت وخیمی داشتم. محمد دانشجوی من بود. سر کلاس، به زبان انگلیسی با من صحبت کرد و متوجه حالم شد. یک کاغذ به من داد که جملات عربی در آن نوشته شده بود. به من گفت: «این را هر روز بخوان خدا بخواهد حتما خوب می‌شوی!» من به کشور خودم برگشتم. حالا دوباره به این دانشگاه آمده‌ام و می‌خواهم هرطور شده محمد عاشوری را ببینم و از او تشکر کنم. چون بیماری من کاملا خوب شده و دیگر اثری از آن نیست.» کاغذ نوشته را می‌گیرد مقابل من و می‌گوید: «من مسلمان نیستم؛ اما می‌دانم کلمات مهمی داخل این کاغذ نوشته شده.» بی‌اختیار می‌گویم: «ولی محمد عاشوری که سال گذشته به شهادت رسیدند...» صدای شکستن قلبش را پشت حلقه اشک چشمانش می‌شنوم. متحیر نگاهم قفل می‌شود روی نوشته‌های کاغذ. «السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یابن رسول الله، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین...» ✍🏻رضوانه دقیقی ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 💻تدوین و تنظیم: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: رضوانه دقیقی 🕊 [ @jonbeshrahil ]