تقصیر مردم است
🔺یک عدمون مشکل رو در #فشارهای_اقتصادی به مردم دیدیدم و گفتیم خون ملت به جوش آمده. یک عدمون گفتیم مشکل اصلی بحث #حجاب و قانونی بودن اونه. رفتیم تو بحث و جدل که اینو حل و فصل کنیم. یک عدمون گفتیم مشکل #سلبریتی کثیف و لایک پرسته، هم خودشون هم فرهنگشون و هم محیط رشد و نمو و حیاتشون. یک عده هم با بی انصافی مساله رو #ظلم_مسوولین دانستیم و ظالمانه گفتیم مردم مقابل ظلم قیام کردند. یا ادای آدمهای با انصاف رو در آوردیم و گفتیم مسوولین خطا کردند. رفتیم روی نقد #خطاهای_نیروی_انتظامی و دیگران.
🔺اما وقتی او وارد شد و تحلیل کرد خیلی ها فهمیدند سر کار بودند. ریشه اصلی را ندیده بودند. همه منفعل شده بودند و گول خورده بودند. او یک حرف متفاوت زد. مثل همیشه عمیق ترین و دقیقترین تحلیل را او گفت. ریشه اصلی همه این مشکلات آن است که #داریم_پیش_میرویم.
🔺ایران دهه نود را با مسوولینی ضعیف و پر خطا و غرب ترس و غرب بسنده، «دوام آورد». ایران درد کوچک شدن سفره و بی کاری و بی مسکنی را با طعم دولتی بی خیال و کم کار پشت سر گذاشت. خواستند مردم پای صندوق رای نیایند تا همه این درد و رنج که منشاش یا فشار دشمن بود یا فرهنگ دشمن پرستی، همه اش را به صورت نظام بکوبند. اما مردم آمدند. همه تلاشهایشان کمتر از بیست درصد ریزش رای را به همراه داشت. بقیه مشارکت کنندگان ابتدای دهه نود باز هم آمدند. شد یک حماسه. دشمن خفه خون گرفت. مردم درد داشتند اعتراض داشتند رنج کشیدند اما نگذاشتند اسلام سیلی بخورد و سیلی به دشمن زدند.
🔺اینگونه بود که ورق برگشت. دولتی آمد مصمم. مردمی. امیدوار به مردم. شجاع در تصمیم گیری. آثار حضورش کم کم هویدا شد. صدای شکستن استخوانهای پیکره #تحریمها شنیده شد. #چک_برجام نقد میشد نه با اختیار طرف مقابل بلکه با زبانی که بهتر میفهمیدند یعنی اجبار. سخت ترین #تصمیمهای_اقتصادی شجاعانه گرفته شد.
#نشاط_مردم جلوه نمایی میکرد. صحنه شد صحنه بروز معنویت. #اربعین چشمهای دشمن را داشت از حدقه بیرون میکشید. ملیون ملیون ایرانی راه افتادند. سرود #سلام_فرمانده رفت روی مخشان، تصویر یک ایران با نشاط معنوی و با عزم جدی که از وسط آتش شیطنتهایشان دوباره برخاسته، داشت مخابره میشد. شروع کردند به دست و پا زدن.
🔺دشمن دشمن است همیشه دشمنی میکند. اما تحلیل او را دقت نکردیم. مشکل او این بار هیبت و اقتدار ایران بود. دستپاچه شده بود. این که همه مهره هایش را رو کرد و اینکه شروع کرد مثل گربه ترسیده به چنگول کشیدن، همه اش ناشی از حرکت مردم بود. این آن فهم راقی و متفاوت «پیر طریقت» ما بود و چقدر درست میگفت.
🔺او در «#جنگ_روایتها» هم استاد بود. روایت گری او بر بستر «#تبیین» سوار بود. واقعیت را میگفت. درست تر از همه. اما همزمان روایت دشمن را هم باطل میکرد. «تبیین» واژه ای است که تشعشعش را باید در دستان او ببینیم تا بشناسیمش. این تبیین همان عصای موسوی است که مارها را به تمسخر میکشد. تبیین اگر تبیین باشد در هر جنگ روایتی ورق را بر میگرداند.
و ما مثل همیشه درس گرفتیم از این استادحقیقت استادطریقت و استاد شریعت و استاد سیاست.
@ali_mahdiyan
ـــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @jore_digar_bebinim