eitaa logo
Jor'e| جرعه
359 دنبال‌کننده
17 عکس
0 ویدیو
10 فایل
جرعه ناشر اشعار فاخر، مقاتل مستند و سبک‌های سنتی و نوین مدیرمسئول: سعید نسیمی شورای ادبی: ✅ سیدمحمدرضا حسینی ✅ محمد بیابانی ✅ حامدخاکی ✅ محمد رسولی ✅ حسین صیامی ✅ داود قاضی ✅ سجاد محمدی لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
مشاهده در ایتا
دانلود
✅شام غریبان 🔻علی صالحی آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅شام غریبان 🔻محمد مهدی سیار سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده که حکایت میکند از نینوایی سوخته بند بندش از جدایی ها شکایت میکند روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب پیش روی کاروان آشنایی سوخته روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری غرقِ در خون در میان بوریایی سوخته دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته تکه تکه در عبا آیینه روی نبی آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار گل به گل دامانش آتش... دست و پایی سوخته بر لبم گاه از دل این آتش زبانه میکشد آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅شام غریبان 🔻حسن لطفی بگذار ناله از جگر خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را از زیر خارهای بلا پرپر آورم باید كه چند كودك ترسیده ی تو را از خیمه های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سر مادر آورم تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅شام غریبان 🔻محمد جواد غفورزاده پس از شام غریبان یاد یاری ماند و من ماندم فروغ دیدۀ شب‌زنده‌داری ماند و من ماندم ز هفتاد و دو گل در قلب این صحرای پاییزی شمیم عترت و عطر بهاری ماند و من ماندم... خدایا شاهدی از یک چمن نسرین و نیلوفر گلی خلوت‌نشین در زیر خاری ماند و من ماندم شفق در آسمان طرحی‌ست از خون گلوی گل به دامان افق نقش و نگاری ماند و من ماندم به گوشم می‌رسد صوت رباب و ذکر لالایی فقط گهوارۀ چشم‌انتظاری ماند و من ماندم بهار آتش گرفت و باغ پرپر شد در این صحرا پرستوهای در حال فراری ماند و من ماندم نگاهم بود دنبال کبوترهای سرگردان کنار خیمه، اسب بی‌سواری ماند و من ماندم شکست آیینه‌های آل طاها عصر عاشورا ز سُمّ اسب‌ها، گرد و غباری ماند و من ماندم دل من بیشتر از خیمه‌ها می‌سوخت چون دیدم میان شعله، جان بی‌قراری ماند و من ماندم بیابان در بیابان ظلمت است و تیرگی اینجا هلال ماه نو در شام تاری ماند و من ماندم گواه ظلم این اُمّت، همین پیراهن است آری ز هجده یوسف من یادگاری ماند و من ماندم عطش بیداد کرد امروز در این سرزمین اما ز اشک دیدگان دریا کناری ماند و من ماندم سلام الله علیها لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ علیکن بالفرار 🔻 محمود ژولیده در مغربی که طبل اسارت دمیده شد کار حرم دگر به جسارت کشیده شد مشعل به دست‌ها به حرم حمله‌ور شدند ناگه تمام آل عبا دربه‌در شدند چون حال آسمان و زمین گشت بی‌قرار حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار با اهل بیت فاطمه مانند بنده‌ها رفتار کرد دشمن بی‌دین به خنده‌ها فحش از دهان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای سَبّ از زبان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای آری صدای هلهله و سوت و قهقهه پیچید تا کرانه‌ی صحرای علقمه یک بی‌حیا چنان‌که امیرش اشاره کرد مو می‌کشید و مقنعه را پاره‌پاره کرد اما به جان فاطمه دفع خطر رسید در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید آن خانواده‌ای که نگهدار عصمت است در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است غارت‌زده ولی نخِ معجر نمی‌دهد اهل عفاف روسری از سر نمی‌دهد بانوی صبر نعره‌ی مردانه می‌کشید هرجا که تازیانه و سیلی است می‌رسید دخت علی مقاوم و پُرصبر و مرد بود دستی به سر و دست دگر تا خدا گشود یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه عباس من کجاست که خیمه است بی‌پناه ناگاه در غروب پر از داغ کربلا شد وقت خود نمایی سرها به نیزه‌ها سرنیزه‌ای که بود به بال و پر حسین بالا گرفته تازه، بریده سر حسین یک نیزه‌دار پشت حرم در پی چه بود گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود تصویر دیگری که بسی شرم‌آور است رجّاله‌ای که در پی خلخال و زیور است دزدان گوشواره خجالت نمی‌کشند این مشک و گاهواره به غارت چه می‌بَرَند یک صحنه از امام زمان، لب فرو ببند بیمار را نداد امان، لب فرو ببند بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود سجاد را کشید و سجاده را ربود طفلی میان حلقه‌ی آتش فرار کرد اَمَّن یُجیب عمه‌ی سادات کار کرد ایکاش طفل گم‌شده زَهره‌تَرَک نبود انگار غیر ترس برایش کمک نبود غارت‌گران هنوز کفایت نمی‌کنند نعش حسین را که رعایت نمی‌کنند برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید انگشت را به‌خاطر انگشتری برید لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ شام غریبان 🔻سعید بیابانکی پرده برمی‌دارد امشب، آفتاب از نیزه‌ها می‌دمد یک آسمان خورشید ناب از نیزه‌ها می‌شناسی این‌همه خورشید خون‌آلود را آه، ای خورشید زخمی، رخ متاب از نیزه‌ها کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد ماهتاب از خیمه‌ها و آفتاب از نیزه‌ها ریگ‌ریگش هم گواهی می‌دهد، روز حساب کاین بیابان، خورده زخمِ بی‌حساب از نیزه‌ها یال‌هایی سرخ و تن‌هایی به خون غلتیده است یادگار اسب‌های بی‌رکاب از نیزه‌ها آرزوی آب هم این‌جا عطش نوشیدن است خواهد آمد «العطش»‌ها را جواب از نیزه‌ها باز هم جاری‌ست امشب رودْرود از سینه‌ها بس که می‌آمد صدای آبْ‌آب از نیزه‌ها گرچه اینجا موج موج تشنگی‌ها جاری است می‌تراود چشمه چشمه، شعر ناب از نیزه‌ها سلام الله علیها لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ مقتل ♦️ اشاره ای به وقایع شام غریبان لشکر یزیدیان پس از شهادت مظلومانه و غریبانه سید الشهدا علیه السلام جنایات بی شماری انجام شد که قلم از نگاشتن آن عاجز است. از آن جمله دشمنان اهل بیت علیهم السلام به غارت پیکر مطهر و عمامه و لباس و شمشیر و وسايل و حتی انگشتر امام حسين عليه السلام روى آوردند که برای این کار انگشت امام را قطع کردند.۱ سپس عمر بن سعد ملعون ندا داد كه : چه كسى حاضر است بر حسين، اسب بدواند؟ ده تن حاضر شدند آنان حسين عليه السلام را با اسبان خود، لگدكوب كردند تا آن كه سينه و پشت وى را خرد كردند.۲ سپس به غارت حرم رسول خدا روی آورده به تاراج بانوان كاروان حسين عليه السلام سرگرم شدند، و به ظلم و آزار و جسارت پرداختند. تا آن جا كه مقنعه زنان را نيز از سرشان، انگشتر را از انگشتشان ، گوشواره را از گوش هايشان و خلخال را از پايشان بيرون كشيدند دختران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و زنان امام حسين عليه السلام از خيمه ها بيرون آمدند و با هم به گريه و زارى پرداختند و در فراق حاميان و دوستدارانشان ، ناله سر دادند.۳ از حضرت فاطمه بنت الحسين عليه السلام نقل شده که اوباش، به خيمه ما وارد شدند. من كه دخترى خردسال بودم ، دو خلخال طلا بر پاهايم داشتم . مردى خلخال ها را از پاهايم بيرون مى كشيد و مى گريست. گفتم : چرا گریه می کنی اى دشمن خدا؟ گفت : چگونه نگِريم ، در حالى كه زيور دختر پيامبر خدا را بر مى دارم؟! گفتم خوب بر ندار! گفت مى ترسم كسی جز من بيايد و آن را بردارد! آنان آنچه را هم كه در خيمه هاى بر پا شده، به چشم مى خورد، به تاراج بردند و حتّى روپوش هايى را كه خود را با آنها پوشانده بوديم ، از رويمان كشيدند و بردند.۴ آن گاه، زنان را از خيمه ها بيرون راندند و خيمه ها را آتش زدند. زنان ، سر و پا برهنه و غارت شده و گريان، بيرون دويدند و همچون اسيران در بند آواره صحرا شدند.۵ مرحوم سید بن طاوس اعلی الله مقامه عباراتی دارد که بیانگر اوج مصائب اهل بیت در این شب است: در آخرین ساعات روز عاشورا حرم حسین و دختران و کودکانش در حالی که گرفتار غم و گریه بودند اسیر دشمن شدند و قلم من توان نگارش حال دلشکستگی آنان را ندارد آن شب را بدون حامی و مردان خود غریبانه گذراندند و‌دشمنان برای تقرب عمر سعد و ابن زیاد نهایت دشمنی را با ایشان انجام دادند.۶ از جانگداز ترین صحنه های عاشورا آمدن اهل بیت علیهم السلام در قتلگاه است. حضرت زینب سلام الله علیها کنار پیکر برادر چنین مرثیه خواند: «وا محمداه، صلی علیک ملیک السماء هذا حسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء، واثکلاه و بناتک سبایا...» وا محمدا دردو فرشتگان آسمان بر تو، این حسین است که عریان بر خاک افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است. وامصیبتا این دختران تو هستند که اسیرند. شکایت می برم به خدا و به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و به حمزه سیدالشهدا. وامحمدا، این حسین عریان است که باد صبا خاک بیابان را بر بدنش می فشاند، به دست فرزندان بدکاران کشته شده است. آه یا اباعبدالله چه غصه ای و چه مصیبتی در شهادت توست. گویا امروز جدم رسول خدا از دنیا رفته، ای یاران محمد اینان خاندان مصطفی هستند که همانند اسیران، آنان را می برند.۷ این سخنان دلهای سنگ دلان و کوههای استوار را آب می کرد و هر دوست و دشمن را به گریه انداخت. بنا به نقلی حضرت سکینه بدن پدر را در آغوش کشید و گروهی از آن مردم با خشونت و بی رحمی او را از بدن جدا کردند.۸ ✍️ تحقیق و نگارش: سعید نسیمی 📚منابع: ۱.ملهوف، ص۱۷۷ ۲.مقتل الحسين خوارزمی، ج۲، ص ۳۸ ۳.مثير الأحزان، ص۷۶ ۴.امالی شیخ صدوق،ص۲۲۸ ۵.ملهوف، ص۱۸۰ ۶.اقبال الاعمال، ج۳، ص۸۹ ۷.ملهوف، ص۱۸۰ ۸.مثیر الاحزان، ص۷۷ لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ شام غریبان 🔻 فاطمه معصومی خدا بخاطر تکریم جسم بی کفنت پر ملائکه اش را کشید بر بدنت غمت چه کرده که حتی فرشته های خدا فغان کنان و پریشان شدند سینه زنت تبر به دست گرفتند قوم کفر و نفاق به انتقام از آیین جد بت شکنت هزار چشمه خونین به جوشش افتادست در امتداد مسیر نفس نفس زدنت طلوع کرده سرت تا دمی نشان بدهد به خون کشانده جهان را غروب سرخ تنت لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ شام غریبان 🔻 فاطمه معصومی دمی با گریه می بوسید رگ های پریشان را دمی غمگین به دامن میگرفت آیات قرآن را اگر از کل صحرا بوی سیب و لاله می آید معطر کرده ردّ خون تو خاکِ بیابان را یکی با نیزه میرقصد، یکی عمامه میدزدد چگونه خواهرت تاب آورد اینقدر عصیان را سیه پوش غم است آن روزگاری که چنین دیده است جدا از آسمان، خورشید روشن، ماه تابان را تو ای خونِ خذا با قافله همراهی و زینب نبیند کاش ردِّ خونیِ سمِّ ستوران را برای اشک امت تا دم محشر همین بس که مسیحی قرض کرد از نامسلمانان مسلمان را لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها 🔻 مرضیه عاطفی آتش برای صحنه محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر میدادند و حتی هر شب برا سبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند! لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ شام غریبان 🔻 محمد جواد غفور زاده(شفق) شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد ستاره‌سوخته‌ای، صحبت از غمی دارد شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمه‌ای‌ست به پای نخل که گیسوی درهمی دارد شب است و ماه به هر خیمه‌ای که می‌نگرد نشسته مادری و بزم ماتمی دارد شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد شب است و سنگ صبوری به ناله می‌گوید کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟ شب است و دختر معصوم سیدالشهدا برای نوحه‌گری، فرصت کمی دارد شب است و سایۀ اهریمنی شتاب‌آلود رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب ز گاهوارۀ او، چشم برنمی‌دارد شب است و قافله‌سالار شاهدان شهید به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد شب است و بر سر سجّاده‌ای پُر از اخلاص بلند‌‌قامت عصمت، قد خمی دارد شب است و زینب دور از حسین می‌داند نفس کشیدن بی‌او، چه ماتمی دارد لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w
✅ شام غریبان 🔻 حسن لطفی هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد لینک واتساپ: https://chat.whatsapp.com/BUlnIX3R3AM4IJu9u469zW لینک ایتا: https://eitaa.com/joreh_5 لینک تلگرام: https://telegram.me/joinchat/Bbx7KUB7D1El6fDlNXP68w