eitaa logo
جرعه ناب
653 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
211 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام #جرعه_ناب توسط ادمین اداره می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام هادی(ع): ۱_صفای دوستی را از آن که دوستی‌اش را مُکَدَّر ساختی مخواه. ۲_وفاداری از آن که به او نیرنگ زدی، مطلب، ۳_و خیرخواهی را از آن که بدگمانی‌ات را متوجّه او کردی، مجو؛ چرا که دل دیگری نسبت به تو، همچون دل تو نسبت به اوست لا تَطلُبِ الصَّفاءَ مِمَّن کدَرتَ عَلَیهِ، ولاَ الوَفاءَ مِمَّن غَدَرتَ بِهِ، ولاَ النُّصحَ مِمَّن صَرَفتَ سوءَ ظَنِّک إلَیهِ؛ فَإِنَّما قَلبُ غَیرِک لَكَ کقَلبِک لَهُ. (بحارالانوار ج۷۱ص۱۸۰) @jorenab
امام جواد علیه السلام امام جواد علیه السلام در ۱۰ رجب المرجب و به روایتى در ۱۹ رمضان المبارک سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد پدر بزرگوارشان حضرت امام علی ابن موسی الرضا (علیه آلاف تحیه و الثناء) و مادر گرامیشان بانویى پرهیزکار به نام سبیکه میباشد که امام رضا (ع) وى را خیزران نامید. سبیکه از اهالى نوبه در سرزمین مصر و از خاندان قبطیه همسر رسول خدا (ص) بود). ( آن حضرت آخر ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری قمری در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید، مرقد شریف آن حضرت (ع) در کاظمین در جوار مرقد مطهر جد بزرگوارشان حضرت امام موسی کاظم (ع) قرار دارد در هشت سالگی به امامت رسید ودوران امامت حضرت جوادالائمه (ع) یعنی مدت 17سال با حکومت مأمون و معتصم خلفای جنایتکار عباسی، همزمان بود مأمون در سال 204هجری بعداز شهادت امام رضا علیه السلام به بغداد بازگشت و چون می‌دانست بعداز آن حضرت امام جواد علیه السلام امامت را بعهده دارد او را به بغداد آورد و دخترش ام فضل را به عقدش در آورد تا بدین شکل بر شیعیان کنترل داشته باشد اما حضرت تمایلی به بودن در دربار نداشت لذا برای سفر حج به مدینه بازگشت و تا پایان خلافت مأمون در مدینه ماند بعداز مرگ مأمون معتصم برادر ناتنی مأمون درسال 218بخلافت رسید و حضرت را به بغداد فرا خواند و سرانجام درحالی که 25سال از عمر شریفش گذشته بود بوسیله زهر توسط همسرش ام فضل مسموم و به شهادت رسید @jorenab
یامن ارجوه دو.mp3
6.96M
یا من ارجوه بخش دو @jorenab
« بزم شراب در هم ریخت » سعید حاجب می‌گوید: نردبان گذاشتیم و مخفیانه وارد منزل امام شدیم و من در تاریکی نمی‌دانستم به کدام سو می‌روم، حضرت با مهربانی از میان حجره صدا زد: «ای سعید! بجای باش تا برای تو شمعی بیاورند.» چیزی نگذشت که برای من شمع آوردند و من بر آن جناب وارد شدم که آن جناب لباسی پشمین پوشیده و سجاده‌ای از بوریا در زیر پای اوست، رو به قبله نشسته و قرآن تلاوت می‌کند، به من فرمود که داخل حجره‌ها شو، یکی یکی آنها را بازرسی کن، من داخل حجره‌ها شدم چیزی نیافتم جز کیسه سر به مهری را که به مهر مادر متوکل مهر شده بود، آنرا برداشته نزد متوکل آوردم، متوکل راجع به آن کیسه از مادرش سؤال کرد، مادرش گفت: «آن وقت که مریض بودی من نذر کردم هرگاه بهبودی یابی ده هزار دینار از مال خودم به آن حضرت ارسال دارم، در این کیسه همان ده هزار دینار است.» متوکل دستور داد تا آنحضرت را در آن وقت شب به حضورش بیاورند در حالی که کنار سفره‌ی باده گساری نشسته بود و مشغول لهو و لعب بود، امام هادی (علیه‌السلام) را بر او وارد کردند، ناگاه هیبت و شکوه امام، متوکل را گرفت، و او با آنکه در دست، جامی از شراب داشت تمام قامت بلند شد و آن حضرت را پهلوی خود نشاند. در این هنگام، متوکل بی‌حیائی را از حد گذراند، آن جام شراب را که در دست داشت به امام تعارف کرد تا از شراب آن بخورد، حضرت فرمود: «خدا می‌داند که هرگز شراب با گوشت و خون ما آمیخته نشده و نخواهد شد، مرا از این کار معاف کن.» متوکل گفت: «پس برای من شعری و آوازی بخوان.» حضرت فرمودند: «من از شعر کم بهره هستم.» متوکل در این بابت اصرار کرد و گفت: «ناچار باید بزم ما را با اشعار خود طراوت بخشی.» حضرت چون خود را ناگزیر دید، به ناچار اشعاری را که مشتمل بر بی‌وفایی دنیا و ذلت زمامداران هوسباز بود انشاء نمود، وقتی آن اشعار را با آن سوز دل خواند متوکل بلرزه درآمد و چنان در خود فرو رفت که به شدت گریان شد.  ترجمه‌ی اشعار امام (علیه‌السلام) به فارسی چنین است چه بسیار مردان پرقدرتی که در این جهان از پی راحتی به کوه و کمر قصرها ساختند همه قصرها را بیاراستند در اطراف هر قصر از بیم جان گروهی مسلح، نگهبانشان که تا این همه قدرت و ساز و برگ کند دور، آن مردم از دست مرگ ولی مرگ ناگه رسید و گرفت گریبان آن نابکاران زشت چو گیرد گریبان گردن‌کشان به ذلت برون راند از قصرشان به همراه اعمال خود، عاقبت برفتند در منزل آخرت شده جسم آن نازپروردگان هم‌آغوش خاک، از نظرها نهان از آن زشت‌کاران افسرده‌حال به بانگ بلندی شود این سؤال چه شد آن همه سرکشی و غرور که صورت نهادید بر خاک گور؟ چه شد آن همه خودپسندی و ناز که گشتید با بی‌کسان هم‌طراز؟ چه شد آن همه مستی و عیش و نوش؟ چه شد آن همه جنب و جوش و خروش؟ چه شد چهره‌هایی که آراستید؟ سر و صورتی را که پیراستید؟ اجل چشم بی‌شرمتان را ببست به رخسارتان خاک ذلت نشست نه تخت و نه بستر، نه آسایشی نه عطر و نه زیور، نه آرایشی به جای کرم‌های مردم‌پسند بر آن چهره‌ها کرم‌ها می‌خزند نهادید دارایی خویشتن نبردید با خود به غیر از کفن!. مهمانها خاموش بودند و از شنيدن اين اشعار به خود مي لرزيدند؛ متوكل هم با آن همه سخت دلي و بي رحمي، مانند ديوانگان ايستاده بوده و مي لرزيد... (دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان  جلد :1 صفحه : 141) @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیر آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر هر که جزِ عاشقان ماهی بی‌آب دان مرده و پژمرده است گرچه بود او وزیر عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر @jorenab
مهمترین نکات دوران خلافت امام جواد علیه السلام 1-کم سن بودن امام باعث حیرت گروهی شد بگونه ای که بدنبال امامت کسان دیگر رفتند وامام در مورد این شبهه با ذکر دلایل محکم امامت خود را اثبات می‌فرمود شاید بتوان گفت وجود کمی سن امام علیه السلام خود گواه روشنی بر این نکته است امامت با معیارهای مادی بشری قابل ارزیابی نیست بلکه این امری الهی است و خداوند. خودش آگاه است امامت را در چه کسانی قرار دهد زیرا حضرت با وجود کمی سن به سوالات متعدد شیعه وغیر شیعه. پاسخ می‌گفت وکسی نمی توانست آن حضرت را مغلوب نماید و همین امر موجب شادمانی شیعیان حقیقی و حیرت دیگران را به همراه داشت واینکه دشمنان در سن جوانی آن حضرت را به شهادت رساندند نشانه عمق اثر گذاری آن حضرت بوده است 2-وجود گروه های انحرافی متعدد موجب می‌شد تاحضرت بشدت با آنها مبارزه کند. و مناظرات متعددی با آنها داشته باشد این مناظرات از یک طرف علم شگفت آور امام را نشان میدهد و اینکه چنین علومی آموختنی نیست واز طرف دیگر حقانیت شیعه را به خوبی اثبات میکند واز سوی سوم. راه درست را تبیین و آشکار می سازد 3-بخاطر پراکندگی شیعیان حضرت سعی میکرد با داشتن وکلا با آنها ارتباط برقرار کند و این شبکه وکلا که حضرت بوجود آورد موجب شد تا بعدها امام حسن عسکری علیه السلام و همینطور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از آن بهره ببرد 4-تربیت شاگردان متعددی که مرحوم شیخ طوسی حدود 113نفررا ذکر میکند که از جمله آنها احمد بزنطی است که همه اورا به فقاهت و عظمت قبول دارند تا جایی که جز افرادی است که اجماع فقهای شیعه بر پذیرش روایاتی است که توسط او نقل شده است واز جمله شاگردان آن حضرت زکریا بن آدم علی بن مهزیار و... می باشند @jorenab
دل ازمن بُرد وروی ازمن نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییَم در قصدِ جان بود خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد که راگویم که بااین دردِجان‌سوز؟ طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد صباگرچاره داری وقت، وقت است که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد میان مهربانان کی توان گفت؟ که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد عدو با جانِ حافظ آن نکردی که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد @jorenab
قومى بودند ۱ـ به ظاهر از مردم دنيا و حال آنكه، اهل دنيا نبودند. ۲ـ در دنيا چنان زيستند كه گويى از مردم دنيا نبودند. كارهاشان از روى بصيرت بود و از آنچه مى ۳ـ ترسيدند گريختند و بر هم پيشى گرفتند ۴ـبا آنكه در دنيا بودند، در ميان اهل آخرت مى گرديدند. ۵ـ مى بينند كه مردم دنيا مرگ اجسادشان را بزرگ مى پندارند و بر آن افسوس مى خورند و آنان مرگ دلهاى زنده شان را بزرگتر مى شمارند.   کَانُوا قَوماً مِن أَهلِ الدّنیَا وَ لَیسُوا مِن أَهلِهَا فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا - عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ. خطبه ۲۳۰ @jorenab
مناظره امام جواد علیه السلام عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی داود بود، نقل می‌کند که ذرقان گفت: روزی دوستش (ابن ابی داود) از دربار معتصم عباسی به نظر رسید. گفتم: چه شده است که امروزاین چنین ناراحتی ؟ گفت: در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید گفتم: چگونه ؟ گفت: سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید عده‌ای از فقها حاضر بودند، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند و محمد بن علی الرضا را هم خواست خلیفه از ما پرسید: حد اسلامی چگونه باید جاری شود؟ من گفتم: از مچ دست باید قطع گردد خلیفه گفت: به چه دلیل ؟ گفتم: به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است: فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته من را تصدیق کردند یک دسته از علماء گفتند: باید دست را از مرفق برید خلیفه پرسید: به چه دلیل؟ گفتند: به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق و این آیه نشان می‌دهد که دست دزد را باید از مرفق برید دسته دیگر گفتند: دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می‌شود و چون بحث و اختلاف پیش آمد، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت: یا اباجعفر، شما در این مسئله چه می‌گویید؟ آن حضرت فرمود: علمای شما در این باره سخن گفتند من را از بیان مطلب معذور بدار خلیفه گفت: به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید حضرت جواد فرمود: اکنون که من را سوگند می‌دهی پاسخ آن را می‌گویم این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند، خطاست حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد خلیفه پرسید: چرا؟ امام (ع) فرمود: زیرا رسول الله (ص) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمی‌ماند، و در قرآن کریم آمده است و ان المساجد لله ... سجده‌گاه‌ها از آن خداست، پس کسی نباید آنها را ببرد( تفسیر عیاشی ج1 ص 320) @jorenab