#زهد_حقیقی
قومى بودند
۱ـ به ظاهر از مردم دنيا و حال آنكه، اهل دنيا نبودند.
۲ـ در دنيا چنان زيستند كه گويى از مردم دنيا نبودند.
كارهاشان از روى بصيرت بود و از آنچه مى ۳ـ ترسيدند گريختند و بر هم پيشى گرفتند
۴ـبا آنكه در دنيا بودند، در ميان اهل آخرت مى گرديدند.
۵ـ مى بينند كه مردم دنيا مرگ اجسادشان را بزرگ مى پندارند و بر آن افسوس مى خورند و آنان مرگ دلهاى زنده شان را بزرگتر مى شمارند.
کَانُوا قَوماً مِن أَهلِ الدّنیَا وَ لَیسُوا مِن أَهلِهَا فَکَانُوا
فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا - عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ.
خطبه ۲۳۰
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_چهل_و_نهم
#درس_هقدهم_بخش_سوم
مناظره امام جواد علیه السلام
عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی داود بود، نقل میکند که ذرقان گفت: روزی دوستش (ابن ابی داود) از دربار معتصم عباسی به نظر رسید.
گفتم: چه شده است که امروزاین چنین ناراحتی ؟ گفت: در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید
گفتم: چگونه ؟ گفت: سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود
خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید
عدهای از فقها حاضر بودند، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند و محمد بن علی الرضا را هم خواست
خلیفه از ما پرسید: حد اسلامی چگونه باید جاری شود؟ من گفتم: از مچ دست باید قطع گردد
خلیفه گفت: به چه دلیل ؟ گفتم: به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است: فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم
بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته من را تصدیق کردند
یک دسته از علماء گفتند: باید دست را از مرفق برید
خلیفه پرسید: به چه دلیل؟ گفتند: به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق
و این آیه نشان میدهد که دست دزد را باید از مرفق برید
دسته دیگر گفتند: دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء میشود
و چون بحث و اختلاف پیش آمد، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت: یا اباجعفر، شما در این مسئله چه میگویید؟ آن حضرت فرمود: علمای شما در این باره سخن گفتند
من را از بیان مطلب معذور بدار
خلیفه گفت: به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید
حضرت جواد فرمود: اکنون که من را سوگند میدهی پاسخ آن را میگویم
این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند، خطاست
حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد
خلیفه پرسید: چرا؟ امام (ع) فرمود: زیرا رسول الله (ص) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود: پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو، دو انگشت ابهام پا، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمیماند، و در قرآن کریم آمده است و ان المساجد لله ... سجدهگاهها از آن خداست، پس کسی نباید آنها را ببرد( تفسیر عیاشی ج1 ص 320)
@jorenab
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نه افروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
زانکه می گفتی نی ام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
#مجذوب_تبریزی
@jorenab
#علامتهای_اختصاری
اِ: اسم
اِخ: اسم خاص
اِصوت: اسم صوت
اِفعل: اسم فعل
اِمرکب: اسم مرکب
اِمص: اسم مصدر
ج: جلد
ج،: جمع (پیش از لغت جمع)
ج: جمعِ... (پیش از لغت مفرد)
جَج،: جمعَ الجمع
چ: چاپ
ح: حاشیه
حامص: حاصل مصدر
رض: رَضِیَ الله عنهُ
ره: رحمه الله علیه
س: سطر
(س): سلام الله علیه (علیها)
ص: صفحه (پیش از عدد)
ص: صفت
(ص): صلّی اللهُ علیه و آله و سلم
صص: صفحات
ص نسبی: صفت نسبی
ظ: ظاهراً
ع: عربی
(ع): علیه السلام (علیهما السلام، علیهم السلام)
ق: قید
ق . م .: قبل از میلاد
م .: میلادی
مص: مصدر
مص مرکب: مصدر مرکب
ن تف: نعت تفصیلی (اسم تفصیل، صفت تفصیلی)
نف: نعت فاعلی (اسم فاعل، صفت فاعلی)
ن ل: نسخه بدل
ن مف: نعت مفعولی (اسم مفعول، صفت مفعولی)
هـ . ش .: هجری شمسی
هـ . ق .: هجری قمری
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_پنجاه
#درس_هیجدهم_بخش_اول
علی بن محمد علیه السلام مشهور به امام هادی و امام علی النقی امام دهم شیعیان است. آن حضرت در سال 212 ق دیده به جهان گشود و در سال 220 ه.ق امامت شیعه از پدر بزرگوارشان به آن حضرت منتقل شد. مدت امامت آن حضرت حدود 34 سال است و در سال 254 ه.ق به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند
با آنکه متوکل عباسی سخت حضرت را تحت مراقبت داشت و آن حضرت را از مدینه به سامرا آورده بود اما حضرت سعی کرد با توجه به شرایط، وظیفه امامت خویش را انجام دهد که از جمله بحث با نحله ها ومذاهب گوناگون بود
مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می شد که موضع گیری امام هادی علیه السلام و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولا اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می داد و ثانیا مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می کرد
از دیگر کارهای حضرت پرورش شاگردان بود که مرحوم شیخ طوسی تا ۱۸۵نفررا ذکر میکند از جمله آنان میتوان به این افراد اشاره نمود
فضل بن شاذان: از متکلمان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است.
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام: از سادات جلیل القدری است که نسب شریفش به امام حسن
مجتبی علیه السلام می رسد. او از نظر علمی و عقیدتی مورد تایید امام هادی علیه السلام بود.
علی بن مهزیار اهوازی:از فقها و محدثان و دانشمندان نامور شیعه و از اصحاب سه امام یعنی امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام
@jorenab
پروردگارا من! تنها به تو پناه میآورم
و در آغوش امن تو پناه می گیرم،
با تمام وجود به سویت می شتابم.
من بندۀ کسی جز تو نیستم
و فقط از تو یاری می طلبم
و بر تو توکل می کنم.
به یاری تو، دشمنانم را از خود دور می کنم و از تو در برابر آنان یاری می جویم،
و تو را یگانه پناه و حامی خود در برابر آنان می دانم.
پس به هر وسیله، هر کجا و هر گونه که خود خواستی مرا از شرّ آنان نگه دار،
به حق خودت که محبوبی جز تو نیست و تو بر هر کاری توانا هستی.
«اَللّٰهُمَّ بِكَ اَعُوذُ،وَبِكَ اَلُوذُ
وَبِكَ اَصُولُ،
وَاِیّٰاكَ اَعْبُدُوَاِیّٰاكَ اَسْتَعِینُ،
وَعَلَیْكَ اَتَوَکَّلُ،
وَاَدْرَأُبِكَ فیٖ نَحْرِاَعْدٰائِی
وَاَسْتَعِینُ بِكَ عَلَیْهِمْ وَاَسْتَکْفِیکَهُمْ
فَاکْفِنِیهِمْ بِـمٰا شِئْتَ
وَاَنّیٰ شِئْتَ وَکَیْفَ شِئْتَ وَحَیْثُ شِئْتَ
بِحَقِّكَ لاٰ اِلٰهَ اِلّٰا اَنْتَ،
اِنَّكَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.»
( بحارالانوار ج۸۳ص۳۰۷)
@jorenab
امام موسی کاظم علیه السلام : قطعا خداوند بالاتر و والاتر و بزرگتر است از آنكه حقيقت وصفش درک شود، پس او را به همان صورت توصيف كنيد كه خودش را توصيف كرده و از غير آن دست نگه دارید
« عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ، قَالَ: أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ كُفُّوا عَمَّا سِوَى ذَلِكَ»
( الفصول المهمة، ج ۱، ص ۱۷۲)
@jorenab
#سلسله_بحث_امامت_پنجاه_و_یک
#درس_هیجدهم_بخش_دوم
ازمهمترین دعاهائی که از امامان علیه السلام بدست ما رسیده است زیارت جماعه کبیره است که توسط امام هادی علیه السلام انشاء شده است و تقریبا تمام فقهاءوعلمای عظام بر صحت آن از حیث سند وعظمت مطالب مطروحه در آن درباب امامت اذعان دارند از جمله نکاتی که در این زیارت مطرح است چگونگی عِدل بودن قرآن واهل بیت علیهم السلام است که در اینجا به برخی ازین موارد اشاره میشود
#همتایی_قرآن_و_اهل_بیت
1- همانگونه که قرآن برای همیشه است « وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ»( ) انعام :19) اهل بیت عصمت و طهارت نیز برای همیشه هستند. لذا وجود نازنین ،اما م زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )برای آن است که احکام الهی بدرستی اجراشود .هرچند مردم اورا نشناسند و بظاهر در رأس حکومت نباشد.
2- همانگونه که قرآن کریم نور است «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِين»( )مائده :15)اهل بیت عصمت و طهارت کلامشان قرآن است وفرمودند هرکلمه ای گفتیم بگویید ازکجای قران است «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَاسْأَلُونِي عَنْ كِتَابِ اللَّه»(بحارالانوار ج46 ص 303 )لذا کلام آنها نور است « کلامکم نور ».
3- همانگونه که قرآن کریم برای هدایت است « َ هُدىً لِلنَّاس»( بقره : 185) اهل بیت نیز انسانهارا به هدایت ورشد دعوت می کنند « وامرکم رشد».
4- همانگونه که خداوند امت اسلامی را برانگیخت تا به خیر دعوت کنند « وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ»( آل عمران :104) اهل بیت عصمت و طهارت تمام افعالشان خیر است «وفعلکم الخیر»واساسا اصل و فرع خیر ازآنهاشروع وبه انها ختم می شود،«ٌ إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه».
5- همانگونه که قرآن کریم؛ انسان رابه احسان ونیکی دعوت می کند ؛«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»( نحل :90)اهل بیت عصمت وطهارت نیزاین چنین هستند «وعادتکم الاحسان»
@jorenab