عيب از ماست اگر دوست زما مستور است
ديده بگشاي که بيني همه عالم طور است
لاف کم زن که نبيند رخ خورشيد جهان
چشم خفاش که از ديدن نوري کور است
يا رب اين پرده پندار که در ديده ماست
بازکن تا که ببينم همه عالم نور است
#امام_خمینی
https://eitaa.com/jorenab
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
#امام_خمینی
@jorenab