#مجردانہ💓 💟در قسمت قبل به یک سوال مهم رسیدیم... اینکه دختر خانوم هایی که به هر دلیلی نسبت به ازدواج ترس و واهمه دارن چکار باید بکنن؟ 1⃣اولا اینکه باید مقابله کرد با این حس یا نه؛ بر میگرده به ایدئولوژی شما... اگر شما یکـ دختر مسلمان شیعه معتقد ولایی و.... هستید که جای بحث نمیمونه و طبیعیه که باید به ازدواج دید مثبت و رغبت داشته باشید و اینکه ندارید حتما علتی داره که باید رفع بشه... و اگرم نباشید بازهم انسان سالم به لحاظ جسمی و عقلی تمایل به ازدواج رو در خودش پیدا میکنه... 2⃣و اما دوما راهکار ها؛ 🔴اولین نکته مهم اینه که تعیین سن برای ازدواج قبل از ازدواج غلط ترین کار ممکنه... اینکه کسی بر خودش فرض بدونه که من تا قبل از ۲۴ سالگی ازدواج نمیکنم چون پخته نیستم... یا برعکس حتما تا قبل از ۲۰ سالگی باید ازدواج کنم وگرنه من ترشیده محسوب میشم!!... چون تو فامیل ما سن ازدواج پایینه... ❌این دو دیدگاه هر دو خطرناکن... دیدگاه اولی که میگه من تا قبل از فلان سن ازدواج نمیکنم اولا ضعف خودش رو پذیرفته... مثلا من الان ۲۲ سالم باشه بگم تا ۲۵ سالگی ازدواج نمیکنم چون آماده نیستم... خب مگه ازدواج چقدر آمادگی میخواد... برو مطالعه کن وقت بگذار تو دوره هاش شرکت کن از تجربیات مادر و اطرافیان کمک بگیر... توکل کن و یکمم احساس مسئولیت پذیری رو در خودت تقویت کن...✨ 🔺ثانیا با این پیش فرضی که برای خودت گذاشتی اگر تو ۲۳ سالگی یک موقعیت بسیار عالی و همخوان با معیار های تو به خواستگاریت اومد: چکار میکنی؟ میگی ببخشید من هنوز ۲۵ سالم نشده؟!... 🔸ااین خیلی عجیبه که آدم با یک قانون خود ساخته موقعیت هاش رو از بین ببره... ممکنه در ۲۳ سالگی اون موقعیت پیش بیاد و دیگه تا ۲۷، ۳۰ یا ۳۵ سالگی دیگه تکرار نشه!!... یا حتی هیچ وقت... یکم عاقلانه فکر کنید لطفا... 🔹و اگر از دسته دوم باشید اینکار اولا فشار روانی زیادی به شما تحمیل خواهد کرد و انرژیتون رو خواهد گرفت چون شما همش به فکر پیدا کردن شوهر هستید تا از رنج سنی خانوادگیتون برای ازدواج عقب نمونید... و ممکنه برای رسیدن به این هدف دیتپاچه و بدون بررسی کافی انتخاب کنید و این انتخاب انتخاب مناسبی براتون نباشه... و بعد یک عمر درگیری داشته باشید... |←|پس این نگاه سنی به ازدواج باید برداشته بشه... منِ دختر زمانی ازدواج میکنم که فرد مورد نظرم رو پیدا کنم✅ ادامه بحث رو پیگیری کنید درباره بقیه دغدغه های مجردی هم صحبت خواهیم کرد...☺️👇 #ازدواج #پیوندهای_‌آسمانی @jqkhhamedan

#امام_كاظم (ع) فرمودند: 🍃أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ 🍃دعایی که بیشتر امید اجابت آن می‌رود و زودتر به اجابت می‌رسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او. 📖اصول کافی، ج۱، ص۵۲. 🌸 #میلاد_امام_موسی_کاظم (ع) مبارک باد. 🆔 @jqkhhamedan

✨﷽✨ ✅چرا برخی زوجین مدام با هم قهر میکنن ✍باج می گیرم چون می توانم «کاملا به یاد دارم، هر وقت مادرم نمی توانست پدرم را متقاعد به انجام کاری کند، چند روزی قهر می کرد و بعد پدرم گوش به فرمانش می شد. حالا من هم اگر چند روزی محلش نگذارم، بی تردید به خودش می آید و به انجام خواسته های من رضایت می دهد. » 🔷بسیاری از افراد، عادت به باجگیری عاطفی دارند، به این معنا که با توسل آگاهانه به قهر سعی می کنند به اهداف کوچک و بزرگشان دست یابند. الگوبرداری از رفتار دیگران بخصوص والدین یا زندگی با افراد مستبد و زورگو و سرکوب نیازها و امیال طبیعی، باعث پرورش رفتارهایی چون قهر و لجبازی می شود. معمولا فرد این خصیصه نهادینه شده در شخصیتش را تا بزرگسالی با خود یدک می کشد و در صورت مواجهه با مشکلی، با توسل به آن (ترفند قهر کردن)، کارش را پیش می برد. این افراد در فرآیند شکل گیری شخصیت شان در کودکی بخوبی یاد گرفته اند که اگر بهانه گیری کنند و روی نقطه ضعف دیگران انگشت بگذارند، خیلی سریع و راحت می توانند با مستاصل کردنشان، رضایت آنان را برای رسیدن به اهدافشان جلب کنند. 🌸🍃❤️🌹🌷🌹❤️🍃🌸 @jqkhhamedan

✅ پیشگیری از پیرچشمی 📚 حکیم خیراندیش 🍏 @jqkhhamedan 🌿

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🍀🍀🍀🍀🍀🍀 #سرمه_سنگ_اثمد رااز جامعة القرآن تهیه کنید . @jqkhhamedan

🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅رفع دندان درد با روغن حنظل ✍امام کاظم (علیه‌السلام): «فان کان الضرس لا اکل فیه وکانت ریحا قطر فی الاذن التی تلی ذلک الضرس. لیالی کل لیله قطرتین، او ثلاث قطرات یبرا باذن الله اگر دندان خورده نشده (سوراخ نشده) و صرفاً یک آبسه یا ریح است، از «روغن هندوانه ابوجهل» در «سوراخ گوشی» که در سمت دندان مورد نظر است، چند قطره بریزید، چند شب (سه الی پنج شب) و هر شب، دو الی سه قطره بریزید، به اذن خدا خوب می‌شود.» از کرامات اهل بیت علیهم السلام است که بیش از هزار سال پیش، برای درد دندان ،توصیه به ریختن روغن حنظل ،داخل گوش می فرمایند! یعنی همان جایی که تمام رشته های عصبی دندان یک‌جا جمع می‌شوند و ریشه ی اعصاب دندان هاست! 📚الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص ۱۹۴ 🍏 @jqkhhamedan 🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🔴🔴🔴🔴🔴🔴 #روغن_حنظل را از جامعة القرآن تهیه کنید. @jqkhhamedan

🍃🍒 #هــاد💚 #قسمت_صدوهشتاد_وچهار -بشین سعید، زشته و رو به آن یکی هم تشر زد: - تو هم بس کن داوود. حالا این یه چیزی گفت، تو چه کاره مهدوی هستی که ترش می کنی؟ داوود با عصبانیت دستش را به طرف سعید تکان داد و گفت: -همه مهدوی رو میشناسن. می دونن چه جور آدمیه. وقتی پشت سر اون اینجوری می گه. حتماً پشت سر ما بد ترش رو می گه سعید پوزخندی زد. - تو؟ تو اگه آدم بودی روبروت باهات حرف می زدم - هر کی تو رو نشناسه من می شناسم. تنها کسی که تو می تونی رو دررو باهاشون حرف بزنی دختران. کیه که ندونه از وقتی مهدوی اومده تو و شروین با هم مشکل پیدا کردین؟ جیب شروین رو از دست دادی می خوای اینجوری زهرت رو بریزی بچه ها نگاهی به هم انداختند و زیر لب خندیدند. سعید که متوجه این خنده هاشد جوشی شد. بلند شد، دستش را روی میز کوبید و با خشم در چشمان داوود خیره شد و گفت: -اگه ثابت کردم چی؟ داوود ساکت بود. یکی از بچه ها گفت: -راست می گه داوود. مگه نمی گی دروغ می گه؟ اگر ثابت کرد چی؟ سعید نیشخندی زد: -جا زدی؟ به مهدوی جونت شک داری؟ - به اون اعتماد دارم ولی به تونه! سعید دو دستش را روی میز گذاشت به طرف جلو خم شد و آرام گفت: - خودت هم می دونی خیلی نمیشه بهش اعتماد کرد داوود بلند شد و سعید عقب رفت. دستش را دراز کرد. سعید می خواست دستش را بگیرد که داوود دستش را عقب کشید و گفت: -اگر نتونی ثابت کنی؟ - اگه تونستم؟ داوود لحظه ای مکث کرد و همانطور که در چشمان سعید خیره شده بود گفت: - دور دانشکده رو کلاغ پر می رم بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) @jqkhhamedan 🍃🍒