💠💠💠
🔰 #ریزش_مو 🔰
🔸 استادصاحب الامری
🔹مصرف انجیر درصبح وشب
🔹حنا زدن
🔹سرمه اثمد زدن درشب سه بار هرچشم
🔹مسواک با چوب اراک یا انگشت
🔹روغن بنفشه به سرمالیدن
🔹روغن سیاهدانه یک روز درمیان
🔹شستن با گل ختمی خصوصا درجمعه
🔹ترک خوردن پیاز وفلفل زیاد
🔹پرهیز ازرفتن مداوم زیر دوش
🔹هنگام رفتن به توالت سررا بپوشانید.
🌸 @jqkhhamedan
#طب_تبریزیان
💠💠💠
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#رمان_هاد🌹🍃 #قسمت222 ✍ #ز_جامعی(م.مشکات) - مسلماً - پس چرا سعی دارید مجبورش کنید کاری رو بکنه که دوس
#رمان_هاد🌹🍃
#قسمت223
✍ #ز_جامعی(م.مشکات)
شاهرخ که از حرف زدن مأیوس شده بود به حرف های مادر شروین لبخندی زد. بعد نگاهش را به طرف شراره که روی مبل نشسته بود و به او خیره شده بود چرخاند. شراره لبخند کوچکی زد. شاهرخ هم لبخند زد. مادر سرش را از در سالن آورد تو:
- شراره! بیا ببینم
شراره دوان دوان به سمت مادرش رفت. هانیه به سمت در اشاره کرد:
- بفرمائید آقا
شاهرخ پالتو و شال گردنش را برداشت و راه افتاد. وقتی از در بیرون رفت هانیه پرسید:
- آقا؟ حال آقا شروین خوبه؟
شاهرخ با مهربانی گفت:
- بله، نگران نباشید
هانیه دهان باز کرد تا چیزی بگوید اما صدای مادر که صدایش می زد مانع شد:
- من باید برم آقا. راه رو که بلدید؟
- بله ممنون
*
شروین روی مبل افتاد و گفت:
- خب؟ پس میانجی گری هم بی فایده بود. بهت گفته بودم
بعد در حالیکه سعی می کرد دلخوری اش را به روی خودش نیاورد ادامه داد:
- پس تصویب شد
- چی؟
- اینکه من بمونم
قبل از اینکه شاهرخ جواب بدهد کسی در زد:
- بفرمائید
کسی که وارد اتاق شد دختری بود که شروین تمایل چندانی برای روبرو شدن با او نداشت.
- ببخشید استاد، اجازه هست؟
- خواهش می کنم. بفرمائید
شروین برای اینکه نخواهد حرفی بزند سرش را پائین انداخت و مشغول ور رفتن با گوشی اش شد.
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#رمان_هاد🌹🍃 #قسمت223 ✍ #ز_جامعی(م.مشکات) شاهرخ که از حرف زدن مأیوس شده بود به حرف های مادر شروین لب
#رمان_هاد🌹🍃
#قسمت224
✍ #ز_جامعی(م.مشکات)
- ببخشید استاد این مسئله هائی که گفته بودید حل کنیم چند تاییش واقعاً سخته. هرکاری می کنم جور در
نمیاد
بعد برگه ها را به شاهرخ داد و اضافه کرد:
- می خواستم اگه میشه یه راهنمائی بکنید
شاهرخ مسئله ها را نگاه کرد بعد سر بلند کرد و گفت:
- راستش من الان کلاس دارم باید برم
- کی وقتتون آزاد؟ فردا صبح هستید؟
- آره فردا از 8 صبح هستم. البته امروز هم بعد از کلاس یک ساعتی هستم ولی فکر کنم دیر وقت بشه
این را گفت و یکدفعه چشمش به شروین که سرش روی موبایلش بود افتاد و انگار فکری به ذهنش
رسیده باشد گفت:
- البته ایشون هم می تونن کمکتون کنن. درسته آقای کسرائی؟
شروین که جا خورده بود سر بلند کرد:
- ها؟ بله؟
- ایشون چند تا مسئله دارن منم کلاس دارم شما می تونید کمکشون کنید؟
شروین که هنوز گیج بود گفت:
- من؟ ولی فکر نمی کنم بتونم
- اینها درس های سال پیشه. مسلماً بلدید.
شروین به تته پته افتاد.
- ولی ... باشه ... اما قول نمیدم بلد باشم
دختر که چندان راضی به نظر نمی آمد گفت:
- ولی استاد من می تونم فردا بیام. اینجوری مزاحم ایشون هم نمیشم
شروین با چهره ای عصبانی و نگاه هایی خشمگین در حالیکه سعی می کرد دختر نبیند برای شاهرخ
خط و نشان می کشید ولی شاهرخ بی توجه به چهره سرخ شده شروین همانطور که سعی می کرد
جلوی خنده اش را بگیرد گفت:
- نه، مزاحمتی نیست. ایشون مباحث آنالیز رو خیلی خوب بلدن
شروین دید چاره ای ندارد.
- بله، خواهش می کنم مزاحمتی نیست
شاهرخ بلند شد، کیفش را برداشت و تعدادی برگه سفید روی میز جلوی شروین گذاشت و گفت:
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
#رمان_هاد🌹🍃 #قسمت224 ✍ #ز_جامعی(م.مشکات) - ببخشید استاد این مسئله هائی که گفته بودید حل کنیم چند تا
#رمان_هاد🌹🍃
#قسمت225
✍ #ز_جامعی(م.مشکات)
- چرکنویس، ممکنه نیاز بشه
بعد به سمت در رفت و گفت:
- موفق باشید. من بعداً جواب
ها رو نگاه می کنم تا اشکالی نداشته باشد. فعلا خداحافظ
در را باز گذاشت و رفت. هر دویشان نگاهشان به درمانده بود بعد سرشان را به طرف هم چرخاندند.
دختر زیر لب گفت:
- اگر می دونستم شما اینجایید اصلا نمی اومدم
شروین که فکر نمی کرد بعد از آن معذرت خواهی سخت و رسمی! چنین چیزی را بشنود چهره اش
در هم رفت و گفت:
- واقعا آدم نمک نشناسی هستید. من که معذرت خواهی کردم
- هرجور دلتون می خواد رفتار می کنید بعد می خواید با یه معذرت خواهی همه چیز رو تموم کنید
شروین که خیلی بهش برخورده بود گفت:
- مطمئن باشید من هم اصالا تمایلی به دیدن شما نداشتم. دیدید که استاد گفتن. پس زودتر بیاید این مسئله
ها رو حل کنیم تا هر دومون خلاص شیم
دختر در حالیکه می نشست با لحن محکمی گفت:
- حتماً!
شاهرخ که توی راهرو، پشت دیوار ایستاده بود و صدایشان را می شنید، جلوی خنده اش را گرفت تا
مبادا صدایش را بشنوند. وقتی سرو صدایشان خوابید و مطمئن شد که مشغول حل مسئله هستند رفت...
شروین روی صندلی نشسته بود و منتظر بود تا شاهرخ کلاسش تمام شود.
- مثل اینکه مسئله ها خیلی هم سخت نبود
سرش را به طرف شاهرخ که داشت نزدیک می شد چرخاند.
- خیلی خوشحالی، نه؟
شاهرخ که وانمود می کرد چیزی نفهمیده گفت:
- تو هم باید خوشحال باشی. حل کردن اون مسئله ها یعنی درست رو خوب یاد گرفتی
شروین بلند شد و خاک های خیالی شلوارش را تکاند و گفت:
- هه هه! با مزه!
شاهرخ خندید.
@jqkhhamedan
🔅 ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة (س) اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّة
🔸 امام علی علیه السلام :
🔹اِقبَل أعذارَ النّاسِ تَستَمتِع بِإِخائِهِم ، وَالقَهُم بِالبِشرِ تُمِت أضغانَهُم .
🔹عذرخواهىهاى مردم را بپذير تا از برادريشان بهرهمند گردى و با روى گشاده، ديدارشان كن تا كينههاشان را ريشهكن سازى .
📚 غرر الحكم : ج ۲ ص ۲۱۵ ح ۲۴۲۰
🆔 @jqkhhamedan
💠💠💠
@jqkhhamedan
🔰 #درمـــــان_بیمـــــاریـــــها
‼️درمـان بـیماری بـا ادویـہ و غـذاهای آشپــزخانه‼️
⚛ #ترمیــم_و_پــوکی_استــخوان
°۞°✍پودر پوست تخم مرغ بصورت گرد روی غذاها-پرهییز از غذاهای طبع سرد
⚛ #دلـــواپســی_و_استــرس
°۞°✍اسفند تا 40 شب هر شب یک قاشق مرباخوری تا غذاخوری- روغن كنجد به ملاج – گلاب یا گل محمدی هر شب قبل از خواب به محل سبیل ودرون بینی بمالدودو قاشق میل نماید.
⚛ #ســــردرد
°۞°✍آب ولرم + نمك :براي پاشويی وماساژ پا كه انحراف طبيعت ميشود وسردرد بهتر ميشود
✴️ ســــردرد ســـــرد
‼️گلاب را گرفته روی سر ماساژ می دهیم وبو میکنم اگرخوب شد از نوع سرد است .
✴️ ســـردرد گـــــرم
‼️با سرکه روی سر ماساژ میدهیم وبو میکنم
⚛ #ســــرگیجــــه
°۞°✍شربت زنجفیل باعسل روزی یک تا دو بار «توجه استفاده زنجفیل زیاد در گرم مزاجان ایجاد آل|ی می کند»
⚛ #بیــــخوابی_و_کـم_خــوابی
°۞°✍علت اصلی آن خشکی مغز است غذاهای مرطوب بخورید-روزها نخوابید-از غذاهای صنعتی دوری کنید-چای قهوه نوشابه وغذاهای تخریک پذیر مغز نخورید-حتما شام میل کنید-شبها قبل از خواب نعنا وپونه دم کنید وبخورید-وهنگام خواب مقداری گلاب روی لب بالائی وداخل بینی بمالید
⚛ #آبـــ_ريـــزش_بيــــنى
°۞°✍از خوردن سردیزاها پرهیز و به گرمی روی آورده شود-روغنهای دارای طبع گرم مانند کنجد دنبه زیتون به ملاج مالیده شود.
@jqkhhamedan
#طب_تبریزیان
💠💠💠
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨پادشاه و عصر اصحاب كهف✨
در مورد پادشاه دوران اصحاب كهف اختلاف نظر است؛ اما بيشتر مورخان پادشاه ظالمى را كه اصحاب كهف از ستم وى به غار پناه بردهاند «دقيانوس» دانستهاند؛ يعنى پادشاه و امپراتور روم كه در تاريخ با نام «دكيوس» يا «ديكيانوس» شناخته مىشود و بين سالهاى 249ـ251 ميلادى حكومت داشته است؛ نيز پادشاه صالحى را كه اصحاب كهف در دوران وى از خواب برخاستند «تيذوسيوس دوم» (تاودوسيوس و به نقلى ثيودوسيوس دوم) دانستهاند؛ امپراتورى كه در تاريخ به «تيدوسيوس دوم» معروف بود و بين سالهاى 408ـ450 ميلادى حكومت كرده است. منابع مسيحى نيز در اين مورد با همين نقل هماهنگ است.
💐 @jqkhhamedan 💐
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ صلوات اللّه علیه :
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻮﻣﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺳﺎﻗﻪﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮ ﮐﺞ ﻭﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﻣﻮﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﻬﺎ ﻭﺩﺭﺩﻫﺎ ﮐﺞ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .(تا از گناهان پاک شود)
ﺍﻣﺎ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﻓﻖ،ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﺼﺎﯼ ﺁﻫﻨﯿﻦ ﺑﯽ ﺍﻧﻌﻄﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺁﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﮔﺶ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻏﺶﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ.
📚 ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ(ﻁ - ﺍﻻﺳﻼﻣﯿﻪ) ج۲
💐 @jqkhhamedan 💐
حیا از خداوند.mp3
508.6K
🔶 ترس و حیا از خداوند!
🎙آیت الله #مجتهدی_تهرانی
💐 @jqkhhamedan 💐
"در این موقعیتها با همسر خود بحث نکنید!!!"
👈 وقتی بیمار هستید.
👈 وقتی سر کار هستید.
👈 وقتی دیگران اطرافتان هستند.
👈 وقتی یکی از شما رانندگی میکند.
👈 وقتی یک روز خاص مثل عید و... است.
👈 وقتی خسته یا گرسنه و خوابآلود هستید.
👈 وقتی در مهمانی یا به خصوص جلوی خانواده خود یا همسرتان هستید.
🌷🍃❤️🍃🌷🍃❤️🍃🌷
@jqkhhamedan
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅درمان زخمها
1⃣درمان زخمی که تازه ایجاد شده است : مالیدن عسل روی موضع و یا پرکردن محل زخم با ژل آلوئه ورا وقتی از آلوئه ورا استفاده کردید نباید روی زخم را ببندید .
2⃣درمان زخمهای عفونی : مالیدن ترکیبی از ۵ واحد عسل + ۲ واحد نمک "تا مادامیکه سوزش وجود دارد یعنی عفونت وجود دارد بعد از کاهش سوزش می توان از عسل به تنهایی استفاده کرد" .
3⃣زخمهای دیابتی : مالیدن ترکیبی از ۵ واحد عسل+۲ واحد روغن زیتون
4⃣درمان زخم بستر : مالیدن ترکیبی از ۲ واحد عسل+۵ واحد روغن زیتون
🍏 @jqkhhamedan 🌿
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🌺❤️✨💖✨❤️🌺
🌸پیوند زناشویی یعنی برقراری پیوند میان دو خانواده بزرگ!
💕 پس سعی نکنید از ابتدای زندگی مشترک با جبهه بندی و تقسیم خانواده ها به دو خانواده خود و همسرتان ، زمینه ساز مشکلات آینده شوید .
💕به خانواده یکدیگر احترام گذاشته و تفاوت های فرهنگی و رفتاری خانواده یکدیگر را بپذیرید.
🌺❤️✨💖✨❤️🌺
@jqkhhamedan
❤️✨❤️✨❤️
#تربیت_کودک
پای فرزندت به لیوان میخورد،
لیوان میشکند،
سرش فریاد میکشی و در جمع شخصیتش را خرد میکنی.
لیوان شکسته، جایگزین دارد؛
اما برای شخصیتی که شکستی هیچگاه جایگزین نخواهی یافت!
❤️✨❤️✨❤️
@jqkhhamedan
❤️🌱🌷
چنان با #شهدا🌷 عجین بود ڪہ
در سخنرانے هایش مے گفت:
"من با شهـدا راه مےروم
غذا مےخورم و مےخوابم
و این آسایشے ڪه برای من شهیدان
بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت
پرچـم #یامهــدی_ادرکنے✌️، آن نالـه
های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات زمین بماند..."👌
#حاج_عباس_عبدالهـے همــواره در
سخنرانے هایش میگفت: “جسمم را به
خاڪ و روحم را به خـدا و راهم را به
آیندگان مے سپارم ”🌸🍃
جزو بهترین تڪ تیراندازهایایران🇮🇷
بود او همواره سخت تـرین راه را
انتخاب مےکرد چه آن زمان که فرمانده
گردان صابرین تیپ امام زمان(عج)💚
لشڪر عاشــورا بود و چه زمانے که بعد
از بازنشستگے نشستن را بر خود حرام
کرد و راه سوریه در پیش گرفت...💞
منبع: کتاب مدافعان حرم، خاطرات #شهیدجاویدالاثر #عباس_عبداللهی🌷
🔰
🆔 @jqkhhamedan
💢اگه با نظر همسرت مخالفی، هیچ اشکالی نداره.
ولی اجازه بده حرفاشو بزنه جملاتش رو تموم کنه! سریع گارد نگیر. نگذار یه مخالفتت به دعوا برسه...
👈 از همون اول با نه گفتن جبهه نگیر؛
بگو راجع به این موضوع فکر میکنم تا هم خودت زمان بیشتر داشته باشی شاید نظرت عوض بشه. هم همسرت آروم تر بشه. هم بدونه الکی مخالفت نمیکنی!
درضمن. برای مخالفتت دلیل بیار. بذار قانع بشه. وقتی دلیلتو نمیگی انتظار نداشته باش اونم سریع قبول کنه.
🌺❤️✨
@jqkhhamedan
🌺❤️✨
🍃 چگونه دلسردی از همسر و زندگی را از بین ببریم؟!!!
👈 مهمترین مهارت این هست که بتوانید از تکنیک هدیه دادن استفاده کنید.
👈 نیاز نیست که هدیه بزرگ باشد، یا حتما آن را خرید کرده باشید، گاهی یک نوشته چند خطی از ابراز محبت میتواند همسرتان را خوشحال و غافلگیر کند.
👈 از علاقه به همسرتان بنویسید. با ظرافت و غافلگیری میتوانید صحنه زندگی را متفاوت کنید، تنوع بخشی باعث نشاط فزاینده در زندگی شماست.
✅ هدیه دادن راهی است که زندگی را تنوع میبخشد. با هدیه همسرتان را غافلگیر و هیجانزده کنید!
🌺❤️✨
@jqkhhamedan