فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز جمعه روز زیارتی
🌸 حضرت ولیعصر(عج)
🎤استاد_فرهمند
#التماس دعا
•﷽•
هر کس در روز جمعه هزار بــار
بر من صلوات بفرستد؛ فرشتگان
همواره برای او آمرزش میطلبند!
•
جامعاحادیثشیعه،ج۶،ص۱۸۷
#رسول_خدا(ص)
•
هدایت شده از خواهران مسجد قبا
☎️زنگ عبرت:
🔴 گزارش خبرگزاری مشرق در مورد کرونا. حتما مطالعه بفرمایید.👇👇👇
mshrgh.ir/1133277
آیا آگاهان نه چندان خوشبین، حق ندارند که به وجود رابطهای بین آزمایشاتی چون همان «کارآزمایی» پیشگفته و جهش ویروس کرونا و افزایش عجیب قدرت آن در ایران، مشکوک شوند؟
♦️بعد از خواندن گزارش خبرگزاری مشرق این سوال را از خود بپرسید:
آیا این سخن درسته که می گویند سازمان جهانی بهداشت از یهودیان تشکیل شده؟!!!
🔴پس حتما بخوانید👇👇
♦️موعودگرایی یهود و حاکمیت بر جهان و سازمانهای بینالمللی زیر چتر یهود
https://iqna.ir/fa/news/3901017
♦️آیا میدانستید ایران شاگرد اول همکاری با سازمان بهداشت جهانی است؟!!!
♦️آیا این سوال پیش نمی آید: پس به چه حقی و با چه استدلالی آن دارو ها و درمانی که زیر نظر بهداشت جهانی است به بیماران کرونایی ما تزریق می شود؟
آیا این همان نظریه کنترل جمعیت نیست؟
آیا باید انسان های ضعیف به پیشواز مرگ بروند؟!
آیا انسان هایی با بیماری های زمینه ای همچون دیابتی ها و بیماران قلبی و .. با این دسته از دارو ها و راه های درمان جهانی از دست بروند؟
♦️از زمان شروع خواندن این پیام (به صورت روزنامه وار) یک شیعه ی امام زمان (ع) این کشور از دست رفت ...
به همین راحتی...
هدایت شده از جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🦋🌱🦋
🌱🦋
🦋
↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
📌خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی)
✍به قلم: بهناز ضرابی زاده
@jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #شصت_یکم
#فصل_هشتم
روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی را ندارم، دلم می خواهد حالا که صمد نیست پیش شما باشم.
یک هفته ای می شد در خانه پدرم بودم.
هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می کردم. یک روز در باز شد و صمد آمد.
بهت زده نگاهش کردم. باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم.
حس می کردم الان دعوایم کند. یا اینکه اوقات تلخی کند چرا به خانه پدرم آمده ام. اما او مثل همیشه بود. می خندید و مدام احوالم را می پرسید.
از دلتنگی اش می گفت و اینکه در این مدت، چقدر دلش برایم شور می زده، می گفت: «حس می کردم شاید خدای نکرده، اتفاقی افتاده که این قدر دلم هول می کند و هر شب خواب بد می بینم.»
کمی بعد پدر و مادرم آمدند. با آن ها هم گفت و خندید و بعد رو به من کرد و گفت: «قدم! بلند شو برویم.»
گفتم: «امشب اینجا بمانیم.»
لب گزید و گفت: «نه برویم.»
چادرم را سر کردم و با پدر و مادرم خداحافظی کردم و دوتایی از خانه آمدیم بیرون.
توی راه می گفت و می خندید و برایم تعریف می کرد.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
📚 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #شصت_دوم
#فصل_هشتم
روستا کوچک است و خبرها زود پخش می شود. همه می دانستند یک هفته ای است بدون خداحافظی به خانه پدرم آمده ام.
به همین خاطر وقتی من و صمد را با هم، و شوخ و شنگ می دیدند، با تعجب نگاهمان می کردند. هیچ کس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من داشته باشد.
خودم هم فکر می کردم صمد از ماجرای پیش آمده خبر ندارد. جلو در خانه که رسیدیم، ایستاد و
آهسته گفت: «قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. خیلی عادی رفتار کن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی کن. من با همه صحبت کرده ام و گفته ام تو را می آورم و کسی هم نباید حرفی بزند. باشد؟!»
نفس راحتی کشیدم و وارد خانه شدیم. آن طور که صمد گفته بود رفتار کردم.
مادرشوهر و پدرشوهرم هم چیزی به رویم نیاوردند.
کمی بعد رفتیم اتاق خودمان. صمد ساکی را که گوشه اتاق بود آورد.
با شادی بازش کرد و گفت: «بیا ببین برایت چه چیزهایی آورده ام.»
گفتم: «باز هم به زحمت افتاده ای.»
خندید و گفت: «باز هم که تعارف می کنی. خانم جان قابل شما را ندارد.»
دو سه روزی که صمد بود، بهترین روزهای زندگی ام بود. نمی گذاشت از جایم تکان بخورم. می گفت: «تو فقط بنشین و برایم تعریف کن. دلم برایت تنگ شده.»
هر روز و هر شب، جایی مهمان بودیم. اغلب برای خواب می آمدیم خانه.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
📚 @jqkhhamedan
جامعة القرآن خواهران همدان
۳۲۵۲۶۳۰۱ -
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #شصت_سوم
#فصل_هشتم
کم کم در و همسایه و دوست و آشنا به حرف درآمدند که: «خوش به حالت قدم. چقدر صمد دوستت دارد.»
دلم غنج می رفت از این حرف ها؛ اما آن دو سه روز هم مثل برق و باد گذشت.
عصرِ روزی که می خواست برود، مرا کشاند گوشه ای و
گفت: «قدم جان! من دارم می روم؛ اما می خواهم خیالم از طرفت راحت باشد. اگر اینجا راحتی بمان؛ اما اگر فکر می کنی اینجا به تو
سخت می گذرد، برو خانه حاج آقایت. وضعیت من فعلاً مشخص نیست.
شاید یکی دو سال تهران بمانم. آنجا هم جای درست و میزانی ندارم تو را با خودم ببرم؛
اما بدان که دارم تمام سعی ام را می کنم تا زودتر پولی جمع کنم و خانه ای ردیف کنم.
من حرفی ندارم اگر می خواهی بروی خانه حاج آقایت، برو. با پدر و مادرم حرف زده ام، آن ها هم حرفی ندارند. همه چیز مانده به تصمیم تو.»
کمی فکر کردم و گفتم: «دلم می خواهد بروم پیش حاج آقایم. اینجا احساس دلتنگی می کنم. خیلی سخت می گذرد.»
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، گفت: «پس تا خودم هستم، برو ساک و رخت و لباست را جمع کن. با خودم بروی، بهتر است.»
ساکم را بستم و با صلح و صفا از همه خداحافظی کردم و رفتیم خانه پدرم.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱
📚 @jqkhhamedan
☎️زنگ عبرت:
🔴 گزارش خبرگزاری مشرق در مورد کرونا. حتما مطالعه بفرمایید.👇👇👇
mshrgh.ir/1133277
آیا آگاهان نه چندان خوشبین، حق ندارند که به وجود رابطهای بین آزمایشاتی چون همان «کارآزمایی» پیشگفته و جهش ویروس کرونا و افزایش عجیب قدرت آن در ایران، مشکوک شوند؟
♦️بعد از خواندن گزارش خبرگزاری مشرق این سوال را از خود بپرسید:
آیا این سخن درسته که می گویند سازمان جهانی بهداشت از یهودیان تشکیل شده؟!!!
🔴پس حتما بخوانید👇👇
♦️موعودگرایی یهود و حاکمیت بر جهان و سازمانهای بینالمللی زیر چتر یهود
https://iqna.ir/fa/news/3901017
♦️آیا میدانستید ایران شاگرد اول همکاری با سازمان بهداشت جهانی است؟!!!
♦️آیا این سوال پیش نمی آید: پس به چه حقی و با چه استدلالی آن دارو ها و درمانی که زیر نظر بهداشت جهانی است به بیماران کرونایی ما تزریق می شود؟
آیا این همان نظریه کنترل جمعیت نیست؟
آیا باید انسان های ضعیف به پیشواز مرگ بروند؟!
آیا انسان هایی با بیماری های زمینه ای همچون دیابتی ها و بیماران قلبی و .. با این دسته از دارو ها و راه های درمان جهانی از دست بروند؟
♦️از زمان شروع خواندن این پیام (به صورت روزنامه وار) یک شیعه ی امام زمان (ع) این کشور از دست رفت ...
به همین راحتی...
@jqkhhamedan
#زیتون
✍9 فایده زیتون برای بدن
سلامت قلب
بهبود جریان خون
ضدالتهاب
تقویت استخوان
سلامت مغز
تنظیم قندخون
ضدسرطان
افزایش جذب موادمغذی
تنظیم اشتها
🍏 @jqkhhamedan
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅اشاره به حکمت نهفته در ناخن
✍امام صادق علیه السلام خطاب به مفضّل بن عمر: ای مفضّل! در این بیندیش که چرا ناخن ها در سرْانگشت ها واقع شده اند؟ جز برای آن که از انگشت ها حفاظت کنند و در انجام دادن کارها یاری دهند؟
مفضّل مىگويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: چه مىشد اگر خداوند موهای بدن و ناخن ها را چنان مىآفريد كه رشد نکنند تا آدمى به اصلاح و كوتاه كردن نيازمند نباشد.؟ امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال در اين كار، نعمت هايى نهاده كه آدمى از آن ها آگاه نيست تا سپاس گويد.
آگاه باش! دردهاى بدن با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج مىگردد؛ از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با مو تراشيدن و كوتاه كردن ناخن ها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث مىشود كه مو و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماری ها را سريع تر خارج كنند. اگر شخص چنين نكند، رشد آن ها كوتاه و اندک مىشود، در نتيجه، دردها در بدن می ماند و بيماری هاى مختلف پديد مىآيد.
📚 شگفتی های آفرینش (ترجمه توحید مفضل)
🍏 @jqkhhamedan
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
کودکان ساکت و ساکن؛ حتی وقتی به ساکن بودن عادت میکنند، باز هم درون ناآرامی دارند.
رابطۀ کودک و فعالیت جسمی مثل رابطۀ مادر و فرزند است. وقتی به زور مادر را از فرزند جدا میکنید، با هیچ چیز دیگری نمیتوانید آرامشی را که مادر از کودک میگرفت به او برگردانید. این مادر، همیشه ناآرام است؛ حتی اگر نمایشِ آرامش را بازی کند.
شما فکر میکنید این مادر نسبت به کسی که فرزندش را به او برگرداند چه حسی دارد؟ پس بیایید فرزند کودکانمان را به آنها برگردانیم.(یعنی همان تحرک، هیجان، و... )
[کتاب منِ دیگرِ ما]
استاد عباسی ولدی
Join @jqkhhamedan
برخی از ما فکر میکنیم که محبّت زبانی، تنها در رابطۀ پدر و مادر با نوزادان و خردسالان، معنا پیدا می کند .
ابراز محبّت زبانی، به فرزندان در سنین بالاتر (نوجوانی ،جوانی) ،پاسخ به نیاز آنهاست.
فرزندان ما، تشنۀ محبّت هستند. ابراز محبّت، حکم سیراب کردن آنها را دارد.
[کتاب من دیگر ما]
استاد عباسی ولدی
Join @jqkhhamedan