💠﷽💠
🔴 نقد #عصر_جدید
💠 #عصر_جدید، برنامه ایست که استعدادهای برتر رشتههای مختلف را کشف میکند و نمایش میدهد. اما بعد از دیدن چند برنامه، مخاطب، چه چیزهایی را به عنوان #استعداد خواهد شناخت؟ با نگاهی به برنامههای پخش شده، مواردی که بیشترین تکرار را داشتهاند میشماریم:
🔸تواناییهای #عجیب و غریب ذهنی (مثل محاسبات ریاضی، حافظه و...)
🔸تواناییهای خاص #جسمی و ورزشی (مثل حرکات رزمی، دوچرخه سواری و...)
🔸توانایی های خارقالعاده #خدادادی (مثل چسبیدن اشیاء به بدن)
🔸خوانندگی
🔸مجریگری
🔸بازیگری
🔸استندآپ کمدی
🔴 احتمالا چیز خیلی بیشتری نمیتوانید به این فهرست اضافه کنید. یک بار دیگر #فهرست را مرور کنید، به نظر شما کسی که طی دو سال گذشته مثلاً 10 #اختراع_علمی داشته است، صاحب استعداد نیست؟ یا کسی که توانسته با دست خالی 15 #شغل ایجاد کند، کارش کمتر از شکستن چوب با بدن است؟ توانایی #تدریس خوب به نحوی که دانش آموزان #شیفته درس و مدرسه شوند، چه نسبتی با استندآپ کمدی دارد؟
💠 میبینیم که عصر جدید به طور جدی #معنای کلمه «استعداد» را در یک مجرای مشخص قرار میدهد. بدیهی است که در برنامه، هرگز سایر انواع استعداد #نفی نمیشوند و چه بسا گاهی نیز مورد تأکید قرار میگیرند، اما در #رسانه چیزی که به آن پرداخته میشود، #مهم میشود و چیزی که به آن پرداخته نشود، از اهمیت میافتد.
💠 گویی عصر جدید، بیشتر به چیزی «استعداد» میگوید که برای #سیرک مناسب باشد! شاید این لفظ، #تند به نظر بیاید، اما احتمالا با مرور آنچه در برنامه میبینید و مقایسه آن با سیرکهایی که از تلویزیون دیدهاید، تصدیق خواهید کرد.
💠 اینجا خوب است برای مشخص شدن این مفهوم، یک #مقایسه دیگر را هم پیشنهاد دهم. به نظر شما تفاوت برنامه «عصر جدید» با «مسابقه محله» در چیست؟ #دکور فاخر؟ هزینه زیاد؟ مجریان و #داوران؟ آیا ذات این دو برنامه با هم تفاوتی دارد؟
💠 هر دو به نوعی «شیرین کاری»های مخاطبان را نمایش میدهند؛ حالا اگر یکیشان اسم «استعداد» بر این «شیرین کاریها» بگذارد، چیزی به #ارزشهایش اضافه نمی شود!
💠 مخاطبی که خوره عصر جدید باشد، حتماً یک #معیار ارزشدهی جدید در ذهنش (خودآگاه یا ناخودآگاه) شکل خواهد گرفت: و آن « #عجیب بودن ارزش است»
💠 شما تصور کنید که بلدید خیلی خوب و #عادی دوچرخه سواری کنید. حتما هر چهار ضربدر #قرمز شما با این استعداد شگرفتان روشن خواهد شد. کسانی #امتیاز میگیرند که بتوانند با دوچرخه پشتک بزنند. کار عادی اصلا #هنر نیست.
💠 ممکن است بگویید اساس برنامه بر نمایش کارهای #پیچیده و متفاوت است؛ و پاسخ بگیرید به همین دلیل، این برنامه «عادی بودن و #عالی بودن» را به تدریج از #ارزش میاندازد، و «عجیب بودن» را #معیار خوبی میکند.
💠 یکی از شرکت کنندگان مسابقه، با #حافظه عجیب خود اسم همه شهرهای هر استان را حفظ بود، عدد پی را تا دوهزار رقم #اعشار حفظ بود، جدول #مندلیف و چیزهای دیگری را هم از بر کرده بود. این مرد بزرگوار تلاش کرده بود چیزهایی حفظ کند که همه بگویند « #عجب چیزی حفظ کرده» ولو این که هزار و نهصد و هشتاد و پنجمین رقم عدد پی به درد هیچ درازگوشی نخورد، اما حفظش #خوب است، چون #عجیب است. اما حفظ #قرآن عجیب نیست، بنابراین اهمیتی هم به آن نداده است.
💠شما مخاطب گرامی هم نتیجه میگیرید که اگر #حافظه دارید با آن چیزی حفظ کنید که #تعجب بیافریند، اگر قدرت بدنی دارید، آن را در راهی خرج کنید که چشمهای دیگران را از #حدقه در بیاورد. استفاده از این استعدادها در راهی که #مفید است، مفید نیست!
🔴 با این حساب، چرا باید #موتورسوارانی را که در خیابان «تک چرخ» می زنند #سرزنش کنیم...
🔴 البته اینبرنامه #مزایای خوبی هم دارد که علیالحساب یکی از ویژگیهای درخور توجه آن را ذکر میکنیم.
💠 بنظر میرسد این برنامه میتواند #باور غلطِ #بیگانه پرستی و #غرب پسندی مُفرط را در بین نسل جوان ما سرکوب کند. و ذهنیت غلطِ #بیعرضگی ایرانی را مخدوش کند و روحیه "ما میتوانیم" و اتّکاء به استعداد و نیروهای #درون کشور را در نسل جوان ما زنده کند. و البته باید نواقص و معایب جدی این برنامه را دید و #گوشزد کرد.
@jqkhhamedan
🔴 #دعوایی_بهارزش_سبزی_پلاسیده
💠 همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که #مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی #پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر #صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق #مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
💠 نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم #عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و #خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق #عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
💠 مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، #سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
🆔 @jqkhhamedan