eitaa logo
کانال شماره ۱ جمعیت رزما
831 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
159 فایل
کلام مولا علی علیه‌السلام در نهج البلاغه؛ ...و لا يَحمِلُ هذا العَلَمَ إلاّ أهلُ البَصَرِ و الصَّبرِ و العِلمِ بِمَواضِعِ الحَقِّ.. این عَلَم را کسی نمی‌تواند حمل کند مگر اینکه اهل بصیرت و صبر و عالِمِ به موضع حق باشد،
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️‌نتانیاهو: ایران می‌خواهد آمریکا را به هم بریزد 🔹‌نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با استناد به ادعاهای مدیر اطلاعات ملی آمریکا مدعی شد که ایران در حال تأمین مالی تظاهرات‌های ضداسرائیلی در آمریکا است و «می‌خواهد آمریکا را به هم بریزد.» 🔹‌او گفت: «ما اخیراْ از مدیر اطلاعات ملی آمریکا شنیدیم که ایران در حال تأمین مالی و تقویت تظاهرات‌های ضداسرائیلی در آمریکا است. آنها می‌خواهند آمریکا را به هم بریزند.» 🔹‌وی اضافه کرد: «این معترضان پرچم آمریکا را حتی در روز ۴ جولای آتش زدند.» شبکه خبری هماهنگی حزب الله کشور رزمندگان حزب‌الله لطفاً جهت عضویت اینجا ضربه بزنید👇 https://eitaa.com/hezboallahark ‌‌
*🏴مراسم عزاداری دهه سوم محرم 🕌مسجد ارک تهران * *💠  جمعه ۱۴۰۳/۵/۵ مصادف با شب بیست و یکم ماه محرم به مدت ده شب* 🕰 شروع مراسم: ‌‌با نماز جماعت مغرب و عشاء 🎙سخنران:حجت الاسلام والمسلمین شیخ عباس صراف 🔊روضه خوانی و عزاداری توسط حاج منصور ارضی و ذاکران اهل بیت علیهم السلام شبکه خبری هماهنگی حزب الله کشور رزمندگان حزب‌الله لطفاً جهت عضویت اینجا ضربه بزنید👇 https://eitaa.com/hezboallahark ‌‌
هدایت شده از بچه حزب اللهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 هم‌اکنون اجتماع بزرگ حامیان عفاف و حجاب در همایش دختران انقلاب در ورزشگاه آزادی تهران @BACHE_HEZBOLLAHi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📜 روزشمار KHAMENEI.IR تا تنفیذ چهاردهم 🎤 | چرایی و چیستی حکم تنفیذ ریاست جمهوری 📝 بررسی مفهوم و ماهیت حقوقی «تنفیذ» و مهم‌ترین پرسش‌های مربوط به آن از منظر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران 🔹 تنفیذ حکم ریاست جمهوری از سوی مقام رهبری در حقیقت اعتبار بخشیدن یا مشروعیت دادن به ریاست وی بر قوه‌ی مجریه است. 🔹 در تمام تنفیذنامه‌هایی که از سوی امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه یا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای رؤسای جمهوری اسلامی ایران صادر شد، ابتدا عبارت «تنفیذ رأی مردم» و سپس «انتصاب به ریاست جمهوری» دیده می‌شود. ادبیات بکار گرفته‌شده در تنفیذنامه‌ها ارتباط معناداری را میان انتخاب رییس‌جمهور از سوی مردم و انتصاب وی توسط مقام رهبری بیان می‌دارد. 🔹 در جمهوری اسلامی ایران میان «انتخاب مردم» و «انتصاب ولی فقیه» به طرز زیبایی جمع شده و مقام رهبری همان کسی را به ریاست جمهوری منصوب می‌کند که مقبولیت مردمی و پایگاه اجتماعی وی قبلاً از طریق انتخابات احراز گردیده است. ⏰ ۶روز تا 🔍 ادامه را بخوانید👇 khl.ink/f/23399
هدایت شده از خبرگزاری فارس
نامهٔ جوانان بلژیکی به رهبر انقلاب 🔹جمعی از جوانان بلژیکی در نامه‌ای به رهبر انقلاب ضمن قدردانیِ صمیمانه از نامهٔ چندی پیشِ ایشان در حمایت از تظاهرات هم‌بستگی با مردم غزه در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا، نوشتند: ما عمیقاً تحت‌تأثیر پیام دعوت شما به عدالت‌خواهی و جستجوی حقیقت و همچنین تعهد تزلزل‌ناپذیر شما به آرمان فلسطین و ستم‌دیدگانِ جهان قرار گرفته‌ایم. 🔹در نامهٔ جوانان بلژیکی خطاب به رهبر انقلاب آمده: تلاش‌های خستگی‌ناپذیر شما برای درک متقابل، عدالت و هم‌بستگی در پرداختن به چالش‌های پیچیده‌ای که با آن روبه‌رو هستیم از اهمیت اساسی برخوردار است و ما مصمم هستیم درک خود را نسبت به اسلام تعمیق ببخشیم. 🔹در این نامه، حرکت دانشجویان اروپایی و آمریکایی برای حمایت از فلسطین، نشان‌دهندهٔ آگاه‌شدن جوانان غربی نسبت به بی‌عدالتی‌ها در جهان دانسته و تأکید شده: مشتاقانه منتظر ادامهٔ این تبادل پربار روحیهٔ گفت‌وگو و همکاریِ سازنده هستیم. 🔹این نامه در نسخه‌هایی به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه و عربی و با هشتگ LETTER4LEADER منتشر شده است. @Farsna
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا روم باستان در کاخ معاویه نفوذ داشت؟! 🔻 نقش غرب در جریان / احتمالا تا الان نشنیده‌اید! 🎙استاد ازغدی پاسخ می‌دهد 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🛑‍ 🏴@TABEIN_14
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 قانونی که ایران را از سرگردانی در ماجرای هسته‌ای نجات داد ☝نماهنگی از بیانات دو سال اخیر رهبر انقلاب درباره قانون «اقدام راهبردی» در دیدار نمایندگان مجلس 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از خبرگزاری فارس
بیانیه حماس در واکنش به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا 🔹حماس در واکنش به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا،طی بیانیه‌ای گفت: نتانیاهو به‌جای داشتن فرصتی برای لاپوشانی‌کردن جنایات خود در غزه، باید بازداشت و به دیوان کیفری بین‌المللی تحویل شود. 🔹نتانیاهو در سخنرانی خود دروغ‌هایی را که بهانه‌ای برای ارتکاب وحشتناک‌ترین جنایات در غزه شد و دروغ‌بودن آنها ثابت شده است را تکرار کرد. 🔹او در کنگره آمریکا سعی کرد با احساسات، بازی و حقایق را تحریف کند و روایت‌های نادرست را در مورد عملیات طوفان‌الاقصی بپراکند، اما تحقیقات بین‌المللی نادرستی این ادعاها را تأیید کرده و نشان دادند که خود ارتش اسرائیل مرتکب قتل عام غیرنظامیان اسرائیلی در اطراف نوار غزه شده است. 🔹سخنرانی نتانیاهو نشان‌دهنده عمق بحران نظامی، امنیتی و بین‌المللی او است، زیرا او سعی کرد علناً آن را با فلسفه شکست‌هایی که ارتشش در غزه متحمل شده است، بپوشاند. 🔹نتانیاهو کسی است که علی‌رغم تلاش‌های مستمر، تمام اقدامات برای پایان‌ دادن به جنگ و انعقاد توافق برای آزادی اسرا را ناکام گذاشت. میانجی‌های مصری و قطری با وجود انعطاف‌پذیری و مثبت بودن حماس، او را کاملاً مسئول عواقب این وضعیت و سرنوشت زندانیان در نوار غزه می‌دانند. 🔹گزارش‌های حقوق بشری، انسان‌دوستانه و بین‌المللی تأیید می‌کنند که نتانیاهو و ارتشش کشتارهای دسته جمعی و پاکسازی قومی را در غزه انجام دادند که در جنگ‌های جهانی معاصر شاهد آن نبودند و کشتن بسیاری از کارکنان همین سازمان‌های بشردوستانه تأییدی بر نادرستی ادعاهای وی در مورد کمک به ساکنان نوار غزه است. 🔹واشنگتن به جای پاسخگو کردن اسرائیل به خاطر جنایاتش علیه بشریت، حمایت سیاسی و نظامی از اشغالگری را ادامه می‌دهد و گرسنگی و ویرانی تمام جنبه‌های زندگی که جهان به صورت صوتی و تصویری شاهد آن است را، تأیید می‌کند. 🔹تصورات نتانیاهوی جنایتکار در مورد آینده غزه، توهمات و خیال‌پردازی‌های محض است زیرا فقط مردم فلسطین هستند که حق دارند برای تعیین سرنوشت خود و اینکه چه کسی بر آنها حکومت کند، تصمیم بگیرند. 🔹این بیانیه در ادامه حمله نتانیاهو به محور مقاومت را نشان‌دهنده عمق بحران نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در نتیجه جبهه‌های باز توصیف کرد که نیازمند حضور بیشتر جبهه مقاومت از همه عرصه‌ها و جبهه‌ها برای شکست نهاد جنایتکار صهیونیست است. 🔹حماس از سازمان ملل، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی خواست تا موضع خود را مبنی بر رد اشغالگری و تلاش برای پایان دادن به آن به هر وسیله‌ای اعلام کنند و از پایداری و مقاومت مردم فلسطین حمایت نمایند تا مردم فلسطین بتوانند از حق بازگشت و تعیین سرنوشت خود مطابق با قوانین بین‌المللی، که توسط اشغالگران نازی-صهیونیسم نقض شده، استفاده کنند. 🔹در پایان این بیانیه آمده است: ملت صبور، دلیر و قهرمان فلسطین که با جنگی وحشیانه روبه‌رو هستند، که نشان‌دهنده اوج تلاش‌های نافرجام ۷۶ ساله اشغالگران برای ریشه‌کن کردن آنهاست، در کنار تمامی نیروهای مقاومت و آزادگان جهان به مقابله با این تجاوز فاشیستی تا زمان شکست آن و خروج از سرزمین و مقدسات ادامه خواهند داد. @Farsna - Link
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 بیانات رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان تهران منتشر شد 🔹️بیانات رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان تهران که در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود، عصر امروز پنج‌شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳ در محل برگزاری این کنگره در حرم مطهر امام خمینی رحمه‌الله منتشر شد. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، از جمله برکات مجاهدت‌های دوران دفاع مقدس را انتقال پیام ایستادگی و مقاومت در داخل و همچنین به خارج از مرزها دانستند و گفتند: بسیاری از صاحب‌نظران به صراحت اعلام می‌کنند حرکت‌هایی که این روزها در دنیا به نفع فلسطین انجام می‌گیرد ناشی از روح انقلاب اسلامی است. ✏️ رهبر انقلاب اسلامی افزودند: شعارها و مواضعی که امروز در حمایت از فلسطین در سراسر دنیا شاهد آن هستیم همان مواضع امام(ره) و شعارهایی است که از دل مردم ایران جوشید و بر زبانها جاری شد. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حرکت دانشگاهیان آمریکا در حمایت از مردم فلسطین آن را یک نمونه از برکات حرکت ملت ایران و نفَس گرم امام بزرگوار که یک پدیده بی‌نظیر در تاریخ معاصر است، دانستند و خاطر نشان کردند: گسترش جریان حمایت دانشگاهیان آمریکا از فلسطین به گونه‌ای شده است که دولت آمریکا همه ادعاها و شعارهای خود را نقض می‌کند و پلیس این کشور در مقابل چشم مردم و دوربین‌ها، دانشجو و استاد را لگدکوب می‌کند و به آنها دستبند می‌زند. ✏️ ایشان تأکید کردند: کاری که آنها می‌خواستند در ایران انجام دهند، اکنون برای خودشان پیش آمده است. ✏️ رهبر انقلاب اسلامی همچنین روحیه و انگیزه جوانان کشور در سالهای اخیر برای حضور در میدان‌های مقابله با داعش و یا رژیم صهیونیستی را ناشی از همان روحیه دوران دفاع مقدس برشمردند و گفتند: در حوادث و فتنه‌های سالهای گذشته از جمله فتنه ۸۸ در تهران نیز جوانانی که نه امام و نه دوران دفاع مقدس را دیده بودند، با انگیزه و روحیه آن دوران وارد میدان شدند و طراحی دشمن به‌منظور ایجاد مشکل برای کشور و مردم را خنثی کردند. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تجلیل از نقش یگانها و جوانان استان تهران در دوران دفاع مقدس به ویژه لشکر حضرت سیدالشهدا(ع) افزودند: نقش‌آفرینی جوانان تهران با همان روحیه همچنان نیز ادامه دارد و در قضایای سال ۱۴۰۱ جوانانی از تهران و اطراف تهران نام خود را ماندگار کردند. ✏️ ایشان ثبت و ضبط و تبیین هنرمندانه کارهای بزرگ و اسناد مربوط به دفاع مقدس را کاری مهم و ضروری خواندند و تأکید کردند: تجربه ثابت کرده است یک حقیقت، هرچند که برجسته و روشن باشد، اگر تبیین و تکرار نشود بدخواهان ضد آن پدیده و یا تحریف آن را ترویج خواهند کرد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از 
📍وقتی پزشکیان جواب خودش را می‌گیرد! 🔻صحبت مسعود پزشکیان در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله رییسی:«آدمی که خودش به زور اومده بالا، چه جوری می‌تونه ما رو در منطقه اول کنه؟! دعوای ما دعوای قدرته!» 🔺مسعود پزشکیان در زمان ریاست‌جمهوری خودش:«انتخاب مسئولین معضلی شده برای ما... باید چه کار کنیم نمی‌دونم!» 🔺بله جناب پزشکیان، چون خیلی به روایت علاقه دارید، بدانید کسی که دیگران را سرزنش کند، حتما خودش هم دچار همان سرزنش خواهد شد. آن هم سرزنشی که از روی دروغ و تهمت بود! 🔻کسی که به زور عربده کشی دیگران و اتهام زنی سر کار آمده باشد، نه تنها نخواهد توانست ایران را در منطقه اول کند، بلکه در انتخاب مدیران هم ناتوان خواهد بود. 🔺دلم برای رییسی سوخت و خداوند بهترین مدافع مظلوم است. البته ما خوشحال نیستیم که دچار چنین معضلی شده‌اید و راه‌حل آن هم گوش کردن به حرف رهبری است. 🔻هیچ کس به شما از رهبری دلسوزتر نیست و اگر می‌خواهید به عهد خود با مردم پایبند باشید، باید از افرادی که با نظام زاویه دارند پرهیز کنید. 🔺خود دانید! استان_خوزستان https://eitaa.com/joinchat/3033138006C441f7d71ab
باید به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم ✍.مهندس هوشنگ صالح راد سخنرانی قصاب غزه در کنگره آمریکا و محتوای سخنان ایشان در رابطه با ایران نشان داد که جمهوری اسلامی ایران از قدرت و عظمت بالای در جهان برخوردار است و این قدرت باعث وحشت اسرائیل و آمریکا از ایران اسلامی و جبهه مقاومت شده در این سخنرانی که کنگره شیطان بزرگ جهانی آمریکا ایراد گردید و محور صحبت ایران سربلند بودن حکایت از این دارد که استقامت و مقاومت با همه دردها و رنجهایی که دارد نتیجه بخش بوده و از ایران اسلامی کشور قدرتمند و مقتدر ساخته که اسرائیل و آمریکا را به لرزه در آوردن و همه تلاش خود را بر چگونگی مهار این قدرت بکار برده‌اند ‏نتانیاهو جنایتکار تنها از دو کشور نام برد ایران، به عنوان بزرگترین مشکل اسرائیل و آمریکا، به عنوان بزرگترین حامی رژیم غاصب اسرائیل و تامین کننده تدارکات لازم جنگ جهت کشتار مردم غزه است یعنی در دنیای امروز ایرانیان مهمترین مخالفان نسل‌کشی هستن با تحلیل دقیق این سخنان باید به ایرانی بودن خود افتخار کرد و این عزت و اقتدار را حفظ نمود و محور مقاومت را تقویت کرد و در کنار ملتهای مظلوم و آزاده جهان ایستاد و از فریاد حق طلبی و مظلومین جهان دفاع کرد این سیاست باعث شده امروز ظالمان جهان از قدرت ایران اسلامی در هراس باشند و دست به هر ترفندی برنند تا این قدرت روز افزون را مهار و نابود نمایند اما قطعا با وجود رهبری حکیم و فرزانه به اهداف خود نخواهند رسید در ادامه سخنی با همه آنهایی دارم که نجات کشور را فقط در سازش با آمریکا میدانند معتقد هستیم باید در حفظ عزت و سربلندی ایران همه تلاش کنیم تجربه تکیه به آمریکا و غرب یک تجربه شکست خورده و ذلت بار و نابودکننده کشور است شیطان بزرگ دنبال شکست و ضعیف شدن کشور عزیز ماست دیدن ایرانی قدرتمند و سربلند که متکی به داشته های خود و فرزندان خود باشد را بر نمی تابد برای حفظ اقتدار کشور و حرکت بطرف تحقق اهداف ترسیم شده نظام در اسناد بالا دستی همانند بیانیه گام دوم انقلاب باید به داشته های کشور و نگاه به داخل و توسعه روابط با کشورهای همسایه و کشورهای مستقل دنیا حرکت کنیم و از منابع و نیروی مستعد کشور استفاده نماییم و آنچه که داریم حفظ و تقویت نمائیم اگر قرار است مذاکره صورت گیرد باید این مذاکره از موضع قدرت باشد و تمام منافع کشور و حقوق کشور مد نظر قرار گیرد نباید پیشرفت کشور را منتظر و معطل حرفهای بی نتیجه گذاشت باید به خود و توان و ظرفیت داخل تکیه نمود و با دنیای غیر آمریکا و غرب روابط توسعه داد حرکت در این مسیر و توجه به تقویت اقتصاد مقاومتی و استفاده از ظرفیتهای کشور می تواند باعث قدرتمند تر شدن و خود باوری و شکوفا شدن بیشتر استعدادها و تقویت دانش کشوری خواهد شد این مسیر حرکت بهترین و سالم‌ترین روش حرکت و راه عزت و قدرتمندتر شدن کشور خواهد شد انشالله . استان_خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ایران‌هراسی یا ترس از قدرت ایران! 🔹‌نتانیاهو جلاد و خونخوار قرن، در سخنرانی خود در کنگره آمریکا ١٨ بار نام ایران را تکرار کرد. 🔸 دست زدن‌های ممتد اعضای کنگره آمریکا برای نتانیاهو یادآور داستان کربلا است، آری، می‌شود زنان، کودکان‌ و پیران بی‌دفاع را زد و کشت و نگاه کرد و قهقهه شادی و مجلس‌ جشن هم به پا کرد! ▪️ امروز مجلس‌ آمریکا بی‌شباهت به مجلس یزید بعد از عاشورا نبود، اما حیف فقط زینب را کم داشت. https://eitaa.com/cheshmandazsaeid
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بایستید خدا شما رو بی نیاز میکنه❤️ ایمان واقعی به اسلام و قرآن دارد. فقط همین. فرقش با دیگران فقط همین است. ای کاش همه ی ما مانند رهبر عزیزمان قرآن را از عمق دل و جانمان باور داشتیم و بر اساس آن زندگی می کردیم. میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. برای سلامتی شون صلوات🌸 اللهم صلی علی محمد و آل محمد 🙏
هدایت شده از Gomnam
🔴باید به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم سخنرانی قصاب غزه در کنگره آمریکا و محتوای سخنان ایشان در رابطه با ایران نشان داد که جمهوری اسلامی ایران از قدرت و عظمت بالای در جهان برخوردار است و این قدرت باعث وحشت اسرائیل و آمریکا از ایران اسلامی و جبهه مقاومت شده در این سخنرانی که کنگره شیطان بزرگ جهانی آمریکا ایراد گردید و محور صحبت ایران سربلند بودن حکایت از این دارد که استقامت و مقاومت با همه دردها و رنجهایی که دارد نتیجه بخش بوده و از ایران اسلامی کشور قدرتمند و مقتدر ساخته که اسرائیل و آمریکا را به لرزه در آوردن و همه تلاش خود را بر چگونگی مهار این قدرت بکار برده‌اند نتانیاهو جنایتکار تنها از دو کشور نام برد ایران، به عنوان بزرگترین مشکل اسرائیل و آمریکا، به عنوان بزرگترین حامی رژیم غاصب اسرائیل و تامین کننده تدارکات لازم جنگ جهت کشتار مردم غزه است https://jahanakhbarnews.ir/?p=28751 🌐پایگاه خبری جهان اخبار| https://jahanakhbarnews.ir/
به اسلامی بودن افتخار می کنم حداقل در ۲۰۰سال گذشته نمی توان به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم زیرا طی آن حدود دو برابر ایران فعلی را از دست داده ایم اما در حدود نیم قرن اخیر ضمن اینکه از ایران فعلی دفاع کردیم توانستیم جایگاه منطقه ای وجهانی ایران را ارتقاء دهیم که بدلیل استفاده از اصول ومبانی اسلام درایستادگی وشهادت طلبی و همچنین ارادت واطاعت از اهلبیت وپیروی از عاشورای حسینی می باشد.
سلام علیکم برادر ارزشمندم جناب دکتر الله کرم بله درسته افتخار ما در دوران جمهوری اسلامی ایران است که ایران اسلامی به عزت و سربلندی رسیده و حتی یک وجب از خاک خود را به دشمن نداده و این جز با خودگذشتگی و ایستادگی رزمندگان اسلام و نیروهای انقلاب و رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری امام سید علی الحسینی الخامنه محقق نمی شد .
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ به جملات پایانی در دقت کنید تا بدانید طرف حساب جبهه‌ی باطل و مثلث غربی - عبری - عربی که همزمان، دشمنان اسلام، قرآن، فلسطین، شیعه و ظهور هستند، کدام است؟! ‼️ درحالی‌که مخالفین در عصر غیبت و مخالفین مهدویِ امام راحل (مردی از قم) و سیدعلی (خراسانی)، می‌گویند نیازی نیست کاری کنیم، ما بنشینیم تا خود بیاید و کارها را رله کرده و مشکلات را حل کند! 🔥 نخست‌وزیر دولت جهود: آیت الله خمینی وعده داده که را به تمام جهان صادر کند و در حال حرکت در این مسیر است. ✍ با افتخار، جمهوری اسلامی ایران تنها حکومتی‌ست که به شکل علنی اعلام کرده که فقط، فلسطین را قبول دارد و چیزی به نام اسرائیل وجود خارجی ندارد. این دقیقا، منطق قرآنی دارد. منطق اسلامی و شیعی دارد. منطق ایرانی دارد. منطق عاشورایی و مهدوی دارد. منطقی تاریخی دارد. و البته منطق انسانی. ایران، از رود اردن تا دریای مدیترانه را به رسمیت می‌شناسد، با تمام ساکنین حقیقی آن، اعم از یهودی، مسیحی، مسلمان و پیروان دیگر ادیان ✍ طبق نص صریح قرآن در و ، آن قومی زمینه‌ساز منجی‌ست که با اشغالگر می‌جنگد و قدس را آزاد میکند. آنها زیر بار زور نمیروند، بر خدا توکل کرده، از هیچکس هراسی ندارند. ‼️ هشدار: کسانی که خودشان را می‌نامند، همچون توابین نباشند که همیشه چند مرحله از تاریخ و از ولایت، عقب بودند! شاید دیر شود! 🖤 السلام علیک یا امیرالمومنین 🇮🇷🇵🇸
هدایت شده از رحمان
⚫️عملیات مرصاد (کمینگاه الهی)⚫️ 📢📢📢 روایتگر :جانبازوامیر ارتش فرمانده محورمیانی عملیات مرصاد امیدعلی صادقی سطری در روزهای پایانی جنگ از هر نظر علی الخصوص تجهیزات ، امکانات ، داروئی ، غذایی و ... دچار مشکل بودیم . بدرستی به یاد دارم آخرین خطوط پدافندی گردان 184 ،در نقشه قصر شیرین – خراطها بود. روستای خراطها هیچ اثری از آن بر روی زمین باقی نمانده بود و فقط در نقشه، مختصات آن معلوم بود . موضع ما کمی بالاتر از روستا در دید بلندیهای آق – داق و جلو، یعنی یال مشرف بر خسروی قرار داشتیم ، رودخانه الوند در شرق گردان و تنها پناهگاه ما در مقابل گرمای سوزان و طاقت فرسای تابستان منطقه گرمسیری و عملیاتی خراطها بود . یک هفته قبل از آن یا بیشتر وضعیت جیره غذایی به وضعی رسیده بود که واقعا غیر قابل تحمل بود. ارتش که تنها سازمانی در کشور هست که بایستی در چهارچوب قانون و بودجه های تصویبی و واگذاری امورات خود را بگذراند، کمک های مردمی که مردم ما واقعا سنگ تمام می گذاشتند ، برای همان نیروهای مردمی بود. ما به وضوح و در جاهائیکه در کنار بچه های سپاه و بسیج بودیم با کمال تعجب پسته بسته بندی شده و حتی در جنوب در دو خط در کنار باتلاقهای هوراالهویزه به همراه غذا نوشابه می دیدیم. که متاسفانه ارتش از این نعمات ، که اولین و آخرین نعمت و امید سرباز است بی بهره بود . از نظر غذا در چنین وضعی و بدتر از وصف بنده بود . از نظر تسلیحات ، خیلی از تانکها و توپها و خمپاره ها بعلت اینکه بیش از حد استاندارد از آنها استفاده شده بود و گلوله زده بودندتاحدزیادی کارایی خودرا ازدست داده بودند . گاها همراه شلیک گلوله لوله سلاح یا از جا کنده می شد و یا نصفی از آن همراه گلوله رفته و متاسفانه بر سر نیروهای خودی فرود می آمد و باعث تلفاتی هم می شد . از نظر ترابری خیلی شرایط بدتر از این بود . حدود یک هفته قبل از عملیات برادرانی بدون درجه و علائم نظامی با مجوز قانونی به همراه پرسنل حفاظت اطلاعات و بازرسی و عقیدتی که سه ارکان مهم و اساسی در ارتش می باشند به یگانهای در خط آمدند و وضعیت را از نزدیک مشاهده کردند دقیق نمی دانم ولی شنیدم که این برادران نمایندگان بیت رهبری حضرت امام خمینی (ره) هستند . خداوند نگهدارشان باشد به بچه های در خط که می رسیدند سر و دست بچه ها را می بوسیدند . به جرات می توانم بگویم که خستگی چندین و چند ساله مان علیرغم همه کاستیها و مشکلات به آرامش و راحتی مبدل گشت . تاکیدشان این بود که راحت صحبت کنید . از این میان بنده که هم عملیاتی رکن سومی و هم به اصطلاح خداوند منت نهاده و کمی هم سر و زبانی داشتم ، به وضوح و بسیار ساده و راحت گفتم که آقا ما از هر لحاظ در مضیقه هستیم ، از شما تقاضا داریم به حضرت امام ضمن سلام ما این مطلب را بفرمائید . به دنبال این عرض ساده بنده ، دو نفر از جمع تقریبا جدا شدند و به بنده گفتند سمت و مسئولیت شما چیست؟ عنوان کردم در حال حاضر مسئول رکن سوم و جانشین رکن دوم گردان هستم و به اصطلاح بچه های سپاه – مسئول اطلاعات و عملیات گردان هستم . و سپس گفتند اگر صلاح بدانید به یگانهای در خط برویم و بنده هم ضمن کسب اجازه از فرمانده گردان ، ستوانیکم تدین آنها را همراهی کردم. جلوتر به مرکز گفتم که به فرماندهان در خط اطلاع دهید و آمادگی ورود نمایندگان را داشته باشند بر حسب وظیفه ای که داشتم و بایستی هر روز یا یک روز در میان به خط بروم و گزارشهای مختلف نوبه ای ، روزانه و ... را تهیه کنم و شخصا هم این کار را دوست می داشتم به همین علت به خط تردد داشتم و با بچه ها خودمانی شده  بودم، به آنها اشاره کردم که آقایان نمایندگان حضرت امام هستند و راحت صحبت کنید . از رده های بالا به پایین ، درد دلها بیرون ریخته شد از جیره بندی مهمات گرفته تا کمبود غذا و... . آقایان با نگاههای معنی دار به هم، پس از چند ساعت حضور در گردان ، ضمن خداحافظی رفتند. لازم به ذکر است ، بدلیل گرمای زیاد تابستان و تب معروف (دانگ) ما یک رشته سیم تلفن را ازسنگر تا کنار رودخانه کشیده بودیم و به هنگام آبتنی یک نفر مواظب تلفن بود ، بنده به اتفاق آقای حاج علی اکبری مسئول بازرسی گردان که انسانی مومن ، شوخ طبع ، پاک و شجاع بود . به همراه تعدادی از پرسنل در روز سی ام تیرماه ، کنار رودخانه الوند ، نقشه خرناصرخان – خسروی ، مشغول آبتنی بودیم که ناگهان سرباز مسئول تلفن فریاد زد : دیده بان توپخانه - دیده بان توپخانه – مرکز – فوری – فوری – فوری . بنده با سرعت از آب بیرون پریدم ، به محض گرفتن گوشی ، دیده بان با حالتی عجیب گفت : چندین دستگاه لودر و بولدوزر عراقی در حال برداشتن خاکریز روی جاده خسروی هستند و تعداد زیادی تانک حالت و آرایش هجومی گرفته اند و وضعیت خیلی غیر عادی است .
هدایت شده از رحمان
بلافاصله حاج علی اکبری را صدا زدم ، شاید باورتان نشود فقط با یک شلوار، یک چفیه خیس ، دو قمقمه آب و یک جیپ بدون چادر به طرف دیدگاه گردان حرکت کردیم و بعد از حدود ده دقیقه به دیدگاه رسیدیم . خداوندا چه می بینم؟! چشمتان روز بد نبیند، همانند مسابقه در روز روشن حدود ساعت دو  بعد از ظهر چند دستگاه بلدوزر مشغول برداشتن خاکریز جاده خسروی- قصر شیرین هستند که شش ، هفت سال قبل توسط یگان مهندسی بسیار محکم بنا گردیده بود. فورا به فرمانده دسته موشک 107 ، مینی کاتیوشا و خمپاره انداز سنگین که سلاح را هم محور کرده بود گرا و مختصات دادم، درخواست سنگین ترین آتش برای انهدام آنها نمودم. یادشان بخیر جناب سروان خسرو حسینی فرمانده دسته موشک 107 و جناب سرهنگ علی اکبر میرزایی فرمانده دسته خمپاره انداز ، که در آن زمان هر دو نفر استوار دوم بودند. آتش آنقدر سریع و دقیق بود که همزمان دو دستگاه بولدوزر و لودر منهدم و بقیه نفرات از محل متواری شدند . در مرحله بعدی اعلام آتش بس و سعی کردیم با فرمانده وقت گردان جناب سروان تدین تماس حاصل کنیم که هرچه تلاش کردیم موفق نشدیم  . به ناچار با آقای حاج علی اکبری مسئول بازرسی یک خیز جلوتر به خطوط گروهانها رفتیم . برای تماس با رده بالا با مشکل صد در صد مواجه بودیم و برقراری ارتباط امکانپذیر نبود . به نظرم سکوت رادیویی برقرار شده بود ، یعنی چشم ببیند ،گوش بشنود و پیام فقط توسط نفر رسانده شود. دیدگاه گروهان یکم ، بلندترین دیدگاه خط در منطقه اتصال بود . در خط مقابل ما به فاصله هر بیست تا سی متر یک تانک آماده شلیک و برفراز هر ده دستگاه تانک یک فروند هلیکوپتر بصورت گشت می زد و در ارتفاع بالاتر، غرش هواپیماهای جنگی هر چند دقیقه یک بار صحنه نابرابری را ترسیم کرده بود. اگر با چشم دل نگاه می کردی روز تاسوعای سال شصت ویک هجری برایتان تداعی می شد . نیروهای ما در مظلومیت کامل و دشمن با تمام قوا در ظلم آشکار بود . آری جهانی در برابر کشوری ، تک و تنها می تازد و ادعای میدان داری می کند.همانگونه که عرض کردم ، قادر به هیچگونه تماسی نبودیم . باحاج علی اکبری به این نتیجه ر سیدیم که امشب عملیات از طرف دشمن قطعی است . بنابراین آخرین تلاش ها برای آخرین دفاع وظیفه ماست . سریعا توسط پیک به ستاد گردان خبر دادیم تا ماشین های موجود را جهت آوردن مهمات از زاغه که در نزدیکی چم امام حسن است بفرستند . یادش بخیر آقای حیدر صادقی بچه کرمان و فرمانده وقت دسته خمپاره 80 و 120 میلی متری و همچنین آقای خسرو حسینی فرمانده دسته مینی کاتیوشا . تا غروب نزدیک به هشتاد درصد زاغه مهمات را به یگان درگیر در خط منتقل کردیم .یک نفر را هم با ماشینهای حمل مهمات به آشپزخانه روانه کردیم . بلکه برای شام از هرچه مواد در آشپزخانه هست بهترین غذا را تهیه نماید و اصلا در این شرایط قناعت به صلاح نیست . گرچه عرض  کنم که آشپزخانه ، آب پز خانه شده بود . سربازمسئول غذا خبر داد که برای فردا دسر، هندوانه داده اند چه کارکنم ؟ که گفتیم به همراه شام همین امشب تقسیم شود . هوا اندکی روبه خنکی و آفتاب روز سی ام در پشت بلندیهای منطقه به آرامی پایین می رفت ما هم به ستاد گردان برگشتیم که یکباره با چهره گرفته و بسیار افسرده فرمانده وقت گردان ستوانیکم تدین و معاونش ستوانیکم محمدعلی جعفری  روبرو شدیم .که هر دو از انسان های مومن ، بزرگوار و صدیق بودند. چون قبلا با هر دو نفرشان در ستاد گردان همسنگر بودم . جناب تدین گفت : امشب بیت الاحزان به پا خواهد شد. فلذا ،سجاده را با پوتین پوشیده پهن کن ! و جناب جعفری در ادامه گفتند که برای شبی سخت و خونین و دیرگذر آماده باشید ! چون چند ساعتی ما در قرارگاه تیپ چهارم لشکر 81 زرهی ( تیپ 71 فعلی ابوذر ) بودیم و مسئولین رده بالای نظامی در قرارگاه بودند و احتمال خیلی زیاد امشب عراق تک خواهد نمود . از آنجایی که ایران قطعنامه را پذیرفته و نیروها حالت اولیه جنگ را در وضعیت آرامتری انگاشته اند . تک عراق قطعی است . آخرین شوری که در گردان بعمل آمد و دستورالعملی که طرح جز به جز آن در دست بود ، این بود ؛ یگانها با امکانات موجود ترابری خود و در اختیار گرفتن هر گردان فقط پنج دستگاه کمپرسی ، پس از غروب آفتاب سلاح های سنگین، سبک و نفرات را به سی کیلومتر عقب تر از خط فعلی منتقل نمایند. از هرگروهان یک دسته به عنوان اینکه ، در صورتیکه عراق تک نماید دشمن را مشغول ، تا یگان به موضع بعدی یعنی سی کیلومتر عقب تر برسد ، باقی ماند . به اصطلاح این دسته طعمه خواهد بود . گردان بصورتی عجیب و سردرگم مشغول بارگیری وسایل مهم وضروری و تخلیه نفرات به عقب بود . محل مورد نظر سه راهی نفت شهر تعیین شده بود . حال تصور بفرمایید سنگرهایی که در طول شش سال یا بیشتر احداث گردیده و مستحکم شده بودند و رزمندگان از جانشان مایه گذاشته وبا کانالهای احداثی و مرتبط بهم دیدگاههای مناسب و محکم ایجاد کرده بودند.
هدایت شده از رحمان
ارتباط مطلوب باسیم وبی سیم برقرار و شناسایی نقاط کور منطقه انجام شده بود. حال بایستی رزمندگان به این سادگی این مواضع را رها کنند  و به مکانی دیگر منتقل شوند . جوانانی که بدون سنگر و فاقد موضع دفاعی بوده و فقط با استفاده از عوارض طبیعی زمین مانند شیارهای آبرفتی که به علت بارانهای گرمسیری بوجود آمده، که با کوچکترین انفجار در فاصله پنجاه متری آن فرو میریزد،بایستی به ماموریت ادامه می دادند . نمی توان توصیف کرد چگونه سنگر وآشیانه ای که در طول سالها در آن پدافند شده است . با خون دل احداث گردید و در کنار هر سنگر و کانال چه خون های پاکی ریخته شده است و... . حال چگونه بایستی رها شود  . جدا شدن رزمندگان از این مواضع همانند جدا شدن طفل از دامان مادر و بازوان پر امید پدر بود . تمامی پرونده هارا با دو دستگاه خودرو به چم امام حسن منتقل کردیم تا درموقع بروز هر گونه خطر سریعا امحاء نماییم . از تاریکی شب استفاده کرده  ونفرات و تجهیزات را به سمت موضع جدید در سه راهی نفت شهر حرکت دادیم . در این میان بنده همراه فرمانده گردان  ، جناب تدین و معاون وقت جناب جعفری و چند نفر از درجه داران و سربازان ستاد گردان ، در آنجا ماندیم و در حقیقت با سه دسته از گروهانهای جلو ، ما هم طعمه چهارم برای دشمن هستیم . آرامشی عجیب سرتاسر منطقه را فرا گرفت و از طرفین حتی یک گلوله شلیک نمی شد گهگاهی صدای زوزه ی حیوانی وحشی سکوت مرگبار منطقه را می شکست . سربازان ، سخت در تلاش برای رسیدن به موضع جدید بودند و هر کدام بیش از وزن خود اسلحه و وسایل برداشته بودند.فرماندهان گروهان و دسته ها که اکثرا از درجه داران بودند ، چقدر دلسوزانه پرسنل را کمک و دلداری می دادند . البته در آن زمان سربازی که بیش از یکسال از خدمت مقدس را در منطقه پشت سر می گذاشت خود در حد پرسنل کادر تجربه آموخته بود .اکثر پرسنل می دانستند که در ساعات آینده منطقه آبستن چه حوادثی خواهدبود . از اینکه سنگرهایی را که جانانه استحکام بخشیده بودند ، رها میکردند . بدون شرم و حیا اشک می ریختند .یادم نمی رود ، هنگامی که برای بارگیری و تسریع در کار به پرسنل سرکشی میکردم . بی پرده وبا لبانی لرزان و چشمانی اشک بار می گفتند : این خیانت است، ما سنگر را ترک نمی کنیم . آری خواننده محترم این مطالب گزافه گویی نیست،بلکه عین حقیقت است ، که از زبان یکایک  پرسنل گردان 184 بیان می شد . اما چاره چه بود ، بایستی دستور اجرا می شد و شاید مصلحت در این بود  . آن شب تا نیمه شب هوا مهتابی بود . ساعات خیلی به کندی می گذشت . ساعت از دو شب گذشت و حوالی ساعت سه بود که خوشبختانه از طرف عراق حرکتی انجام نشد . که در این حال با خوشحالی گفتم بحمدالله به خیر گذشت . چون در دستوری که دریافت کرده بودیم . ساعت تک عراق را بین یک و دو شب احتمال داده بودند . اکنون که ساعت سه بود .جناب سروان جعفری گفتند : نه فلانی ، عراق چند روز پیش در جنوب ساعت هفت صبح حمله کرده است . که ناگهان دستهایم را بالای سرم احساس کردم و از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم . از ساعت سه شب نفرات را تقسیم بندی کردیم. تا ساعت پنج صبح هر کدام یک ساعتی با لباس آماده و با اسلحه از ضامن خارج ، بر روی خاک های گرم دراز کشیدیم  . انگار که پنج ساعت خوابیده ایم بنده به اتفاق حدود ده نفر از پرسنل سرباز و درجه دار جهت استراحت به کنار رودخانه الوند رفتیم زیرا هوای آنجا مقداری خنک تر بود و هم اینکه در برابر آتش تهیه دشمن پناهگاه بهتری بود . پریدن هر قورباغه در آب به مانند یک تکاور دشمن بوده که از عوارض رودخانه و نخلستان منطقه استفاده کرده است . این مسئله ای بود که در ذهن هر کسی که در آن شرایط می بود ، خطور می کرد . قبل از اذان صبح  در منطقه گرمسیر نسیمی می وزد ، که به جرات میتوان گفت یکی از نسیم های بهشتی است . اولین ساعات آخرین روز تیر ماه شروع شده بود . ستاره سحر منطقه قصر شیرین بسیار درخشان و روشن بود، و طلیعه فجر را گواهی می داد . کم کم طلوع فجر از  مشرق سر بر آورد و منطقه بصورت عجیبی درسکوت فرو رفت . بین رزمندگان معروف بود ، آرامش قبل از طوفان. علیرغم احتیاط کامل ، بعضی از بچه ها وضو گرفتند و بقیه تیمم کرده، با لباس کامل رزمی بدون زیر انداز و سجاده و مهر و تسبیح شروع به نماز کردیم . هیچ گریه ای شیرین تر از آخرین گریه های قبل از شروع عملیات نیست  و هیچ التماسی و التجاعی دیدنی و شنیدنی تر از آن نماز ، بنده تا به حال ندیده و نداشته ام . و فکر نمی کنم سعادت آن را تا پایان عمر بیابم. نماز از فردی به جماعت تبدیل گشت. هق هق گریه ها آشکار شد یکی دونفر هم، که در خوابی یک ساعته بودند هوشیار شدند . و آن عزیزان نیزبا تیمم به جماعت پیوستند -گریه نمازخون – گریه آخرین لحظات آرام و . . . آنقدر شیرین بود که حلاوت آن فراموش نشدنی است .
هدایت شده از رحمان
سرباز فرماندهی سریعا با استفاده از چراغ علاءالدین همراهمان خیلی زود صبحانه نصف ونیمه ای درست کردند . که فکر کنم کامل تر از آن تا بحال نخورده ام . آخرین جمع وجور شدن را بعمل آورده و تقسیم کار کردیم . بنده چون رکن سومی بودم به همراه جناب سروان تدین فرمانده وقت گردان ، راننده و بیسیم چی و یک سرباز مسلح به منظور ملحق شدن به گردان که در فاصله حدود 15 کیلومتری در جاده نفت شهر بود، حرکت کردیم . پس از ورود به جاده قصر شیرین – گیلانغرب بچه های مهندسی رزمی خودی را دیدیم که بر روی پل خروجی قصر شیرین مشغول انجام مقدمات انفجار پل بودند ، تا به محض تک دشمن ، عملیات تخریب را انجام دهند . خدا می داند چقدر سخت است پلی که هزاران نفراز روی آن عبور کرده اند،برای سازندگانش فاتحه خوانده و دعا کرده اند. چه زحماتی متحمل شده تا پلی به آن عظمت را ساخته اند و چه حفاظتهایی در طول جنگ از آن بعمل آمده است تا این چنین محکم و پا برجا ایستاده است و اکنون بایستی آن را با دستان خود تخریب کرد . کمی جلو تر رفتیم ، منظره ای دیدم که سخت ترین دلها را چون موم نرم میکرد و خشک ترین چشمها را پر از اشک میکرد .آن صحنه مشاهده دسته ای از سربازان بود که به علت نداشتن خودرو جهت جابه جایی به موضع جدید ، با بدترین حالت ممکن و به مانند مردگان هر کدام در کناری افتاده بودند و در حقیقت مردگانی بودند که فقط نفس می کشیدند . اگر کمی به عقب برگردیم ، همانگونه که قبلا عرض کردم از حدود یک هفته ، ده روز پیش در بدترین وضعیت ممکن از نظر غذایی قرار داشتیم . اکثر صاحب نظران نظامی در طول تاریخ گفته اند ، آخرین مسئله ای که موجب تقویت روحیه و توان سرباز ، بعد از توکل بر خداست، شکم سیراست . با توجه به آرایش دشمن که از ساعت دو بعد از ظهر به بعد بصورت آشکار خود را نشان می داد ، تلاش برای استحکام مجدد مواضع پدافندی ، استرس کشنده ، بارگیری وسایل یگان جهت حمل به منطقه آرایش بعدی ، پیاده روی با اسلحه وچندین خشاب پر، وسایل همراه در آن شرایط ویژه و طی مسافت پانزده کیلومتری و . . .  صحنه ای سخت و غیرقابل تحمل را برای ما بوجود آورده بود . استوار دوم کریم بیگی فرمانده دسته شناسایی گردان ، در آن نزدیکی بودند به ایشان گفتم که سریعا بچه هارا پیدا کند وبه موضع جدید برساند .شعاع نور آفتاب تا بی نهایت آسمان ، از شرق بالا رفته و نوید روزی آتشین را به اهالی منطقه عملیاتی ندا می داد . همه چیز در نهایت کندی انجام می گرفت جناب تدین به راننده گفت ، سریعتر حرکت کند، به سه راهی نفت شهر رسیدیم. کاملا به مسیر آشنا بودیم چون سالها در آن منطقه حضور داشتیم ، به هر حال منطقه ناآشنایی برای ما نبود . اما برای سربازان اوضاع به سختی می گذشت . به یاد دارم به اولین گروهانی که رسیدیم ، گروهان سوم بود ، فرمانده گروهان سروان حشمت اله  امیری که خداوند نگهدارشان باشد و هم اکنون رئیس رکن یکم تیپ 71 پیاده مکانیزه ابوذر هستند . ایشان از افسران دلاور و بسیجی و اهل خرم آباد لرستان بودند از افسران با غیرت و با انگیزه در عملیات. به جاست که یادی کنیم از عملیات شرهانی و ابتکار حاج حشمت الهی امیری . در عملیات شرهانی بنده به علت فشاری که در نصب پایه موشک انداز تاو بر کمرم وارد شده بود و در بیمارستان خانواده تهران مورد عمل جراحی قرار گرفتم ، به دنبال آن به گروهان دوم گردان 184 پیاده مکانیزه منتقل شدم . خواستم از ابتکار حاج حشمت الهن امیری صحبت کنم ، بیشتر حاشیه نروم. بنده در گردان وظیفه ام تدارک خط مقدم بود . گردان 184 چندین بار در جنگ بازسازی شد ، پس از عملیات شرهانی برای آخرین بار بازسازی انسانی شد . عملیات قریب به پانزده شبانه روز بدون وقفه ادامه داشت ، در آخرین روز عملیات یک یگان از لشکر 77 خراسان به کمک ما آمدند و تلمبه های نفت چندین بار دست به دست شد . یعنی شب در دست عراقیها بود و ما در روز با رشادتی که بچه ها از خود نشان می دادند . آنرا پس می گرفتیم .جنگ تن به تن در میگیرد و گروهان یکم و دوم درگیر می شود . خداوند رحمت کند جناب سرهنگ محسن جمشیدی فرمانده وقت گروهان و همچنین خداوند نگهدارشان باشد جناب سرهنگ حیدر کرمی از ایل غیورکلهر و فرمانده وقت گروهان درجنگ تن به تن . گروهان سوم که در احتیاط است به ناچار بایستی وارد عمل شود . حاج حشمت امیری وقتی وارد میدان می شود و صحنه نبرد تن به تن را مشاهده می کند خیلی عالی عمل می کند ، به این ترتیب که به بچه های گروهانش دستور می دهد که بصورت ناگهانی و یک صدا تکبیر گویان وارد میدان شوند از آنجایی که در این رزم برای طرفین گلوله ای باقی نمانده با استفاده از سرنیزه و کارد سنگری با هم درگیر می شوندکه این خود کمال رزم در طول تاریخ بوده است .
هدایت شده از رحمان
و فقط گروهان احتیاط حاج حشمت گلوله دارد . دستور می دهند که از عوارض زمین نهایت استفاده را بنمایید و ناگهانی و همزمان از پشت خاکریزها بیرون بیایند. چون دوست ودشمن درگیر هستند و تشخیص خودی از غیر خودی دشوار است فلذا هر نفرتعداد پنج تیرهوایی شلیک  و همزمان نوای همیشه پیروز تکبیر را سر دهند آری گروهان حاجی کار را تمام میکند و به مدت چند دقیقه سرود حماسی " چو ایران نباشد تن من مباد " را با صدای بلند سر می دهند . دشمن پست و زبون در این وضعیت هراسان پا به فرار می گذارد . آری فریاد تکبیر یادگار فرزندان امام خمینی (ره) است . روح تمامی شهداء شاد و یادشان برای همیشه گرامی باد ، حاج حشمت در همان جوانی حاجی بود و همان موقع که ستوان امیری بود در دلش تکبیر داشت که ناگاه بردل وزبان یک گروهان جاری می گشت . یادشان بخیر انشاالله . البته این مطلب کوچک ، قطره ای از دریای مواج روحیه سلحشوران گردان 184 است جنگ تن به تن گروهانهای شهید مهدی جمشیدی و جناب سرهنگ حیدر کرمی چون آفتابی درخشان برتارک جنگ همواره هویداست و نورافشانی میکند . امیدوارم جناب سروان خداداد کمرخانی ، مسئول امور ایثارگران پادگان ابوذر که در حال گرد آوری خاطرات رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است . جستجو فرموده ویادگاران عملیات شرهانی را که حماسه ها آفریدند ، خاطراتشان را ثبت نماید . به عنوان نمونه ، محسن کاظمی، شکارچی معروف تانک یک روز عملیات در کمتر از دوساعت قریب به دوازده تا پانزده دستگاه تانک و نفربر دشمن را با موشک تاو که نصب بروی نفربر M113  بوده شکار می نماید و از یک هجوم بزرگ زرهی جلوگیری میشود . آری نمونه های این دلاوران در سالهای حماسه و ایثار کم نیستند . بهر حال وقتی به منطقه جدید در حاشیه پل فلزی در جاده نفت شهر به گروهان جناب امیری رسیدیم ، سربازان در پهنه دشت و حاشیه جاده بصورتی آرایش گرفته بودند. که بنده بلافاصله از ماشین پیاده شدم و صدا زدم این وضعیت راتغییر دهید . هم اکنون احتمال حمله هوایی وجود دارد . البته این مطلب را به خاطر اینکه سربازان به خود بیایند بیان کردم . اکنون ساعت از هفت صبح گذشته است . چشمتان روز بد نبیند به محض اینکه این جمله از زبان من خارج شد، کمتر از یک دقیقه طول نکشید تعداد دو فروند هواپیمای بعثی عراقی بایک تیر،دو نشان را زدند . هم نیروهای ما را بمباران کردند و هم به توپخانه عراق گرا می دادند . اولین آتش تهیه توپخانه دشمن پست و زبون و یزیدیان واقعی زمان ، حداقل بمدت نیم ساعت تا سه ربع بدون وقفه ، برسر نیروهای مظلوم ،  بی سنگر و بی دفاع ، چون باران لعنت فرو ریخت ، که لعنت بر خود و حامیانشان و فرستادگانشان باد تا قیام قیامت. آری امام راحل که خدایش رحمت فرماید : بادید بصیرت بر قضایا مینگریست که برای پذیرفتن قطعنامه 598 فرمودند:جام زهر را نوشیدم امام هیچگاه به جنگ راضی نبود . وزارت دفاع در زمان طاغوت وزارت جنگ بود که حضرت امام خمینی (ره) بعد از پیروزی انقلاب دستور منطقی دادند که ما با کسی جنگ نداریم فلذا وزارت جنگ را به وزارت دفاع تغییر نام دادند . این پیمان شکنی از کوفه شروع شد و در سی یکم تیر سال شصت و هفت به ایران رسید و قسمتی که سهم ما از پیمان شکنی شد ، آتش تهیه دشمن و. . . حدود نیم ساعت بعد از آتش تهیه دشمن ، گردان ما در بستر رودخانه  فصلی آرایش گرفت . بر حسب وظیفه بنده به تپه ای که مشرف بر منطقه بود، رفتم که در این حال چند فروند هلیکوپتر عراقی را دیدم که در فاصله حدود پنج کیلومتری  ، یعنی ما بین موضع جدید و رودخانه الوند هلی برن کرده بودند . درد آور تر از آن نیست که سلاح سنگین داشته باشی اما مهمات نداشته باشی . ما سرگرم و حیران فقط و فقط به فکر جان پرسنل بودیم و بس . یادش بخیر گروهبان علمداری که دسته اش را جمع و جور کرد و تیر بارش را آماده ، تیر اندازی نمود . علمداری اهل فارس بود .     دلاوری که شاید نمونه نداشته باشد ، به سرکار استوار محمد وارسته ، که اهل شمال و مسئول مخابرات بود گفتم این وضعیت را به تیپ گزارش و کسب تکلیف کنید . چون در بستر و حاشیه رودخانه بودیم تماس حاصل نمی شد ، استوار وارسته و چند نفر از پرسنل مخابرات با هر مشکلی بود خود را به بالای یک بلندی رسانده و با تلاش زیاد ، موفق به تماس شدند که ناگهان با صدای حزن انگیز و ناراحت اعلام کردند ، باید تا چم امام حسن عقب نشینی کنیم . دردی گران بر دردها اضافه شد . دشمن علاوه بر آتش و پشتیبانی ، با هواپیما و هلیکوپتر فقط نیرو پیاده می کند .دستور تیپ به فرمانده گروهانها با بی سیم ابلاغ شد . شاید باور نفرمایید صدای واویلا بلند شد،کربلایی به پا شد. درست به یاد دارم که گروهان یکم موفق به عقب نشینی نشد با نیروهای عراقی که هلی برن کرده بودند درگیر شدند . گروهبان علمداری واقعا علمدار بود . تیربار دوشکا ، جانانه درو می کرد ، فریاد بچه ها بلند شد ، علمدار ، علمدار ، عقب نشینی .
هدایت شده از رحمان
مانند شیر می غرید و می گفت من و دسته ام اینها را مشغول می کنیم شما جان سایرین را نجات دهید . حالات علمدار را فقط خداوند بزرگ می دانست و بس . با وجود یک دستگاه جیپ روشن در فاصله پنجاه قدمیش چرا نیامد؟ مگر یک انسان ، قرار است چقدر جرات و شهامت داشته باشد ؟ چقدر بایستی جسور باشد؟ تا چه حد ایمان و پایبندی داشته باشد؟ اینها و صد ها چرای دیگر سوالاتی بود که درباره علمدار سالها با خود زمزمه میکردم . با وضوح و با چشمان خود میدیدم ، که تکاوران بعثی بی شرف و عهد شکن مانند مورد ملخ از خاکریز کوتاهی که در مقابل دسته علمدار بود ، شلیک کنان و ناگهانی ظاهر شدند . اما ایمان و اسلحه و شجاعت ، علمداری و دسته اش چیز دیگری را میگفت . حدود ده الی پانزده نفر از تکاوران عراقی توسط تیربار دوشگاهی که خود علمداری خدمه آن بود مانند برگ درخت پاییزی ، نقش برزمین شدند . سربازی که در سمت راست علمدار بود ذوق زده شده وبا صدای تکبیر و آفرین سرگروهبان علمدار، جگرم را کباب کرد . ناگهان بر اثر تیر مستقیم تکاوران عراقی علمدار دیگر به زبان نیامد و روحش به آسمانها پر کشید روحش شاد و یادش برای همیشه گرامی باد . بنده یک کلت ویک اسلحه کلاشینکف غنیمتی ، همیشه به همراهم بود و سریعا درازکش کردم و با خالی کردن دو خشاب کامل ، توفیق نصفه ونیمه ای در حمایت از علمداری بعمل آوردم . که ناگهان از ناحیه پشت سر، دسته دیگری از تکاوران عراقی بالا آمدند . اما در تیررس ما نبودند. در این هنگام خدا نگهدارش باشد استوار محمد جلیلیان که درجه دار مخابرات بود . با یک دستگاه جیپ کا - ام مخابراتی به کنارم رسید ومرا بالا کشید و گفت : اینجا خود کشی است. آخرین دستور را گرفتم. عقب نشینی بی چون وچرا! تکاوران عراقی که با هیبتی عجیب ، کلاه کج مشکی تکاوری ، لباس پلنگی و آستین هایی که تا بالای آرنج جمع شده بود ، با پوتین هایی نزدیک به زیر زانو و . . واقعا برای سربازی که از نزدیک عملیات را ندیده ، با ابهت و ترساننده بود . خلاصه استوار جلیلیان و دو نفر دیگر که داخل جیپ بودند مرا که از یک پا مجروح شده بودم به داخل جیپ کشیدند . سرکار استوار جلیلیان به شدت بر سرمی زد و حالات غیر عادی داشت ، جای سوال بود که ناگهان گفت : شاپور مرادی به همراه چند نفر از سربازانش شهید شده اند . حالتی بدتر از آن نیست که برادرت در کنارت جان بدهد و تو هیچ کمکی از دستت برنیاید . پدر ومادرهای ما و برادران و خواهرانمان صد ها کیلومتر از ما دور بودند . اما همین رزمندگان برادر و یار وغمخوار همدیگر بودند و پیکرهای خونین همدیگر را مداوا و در حد کمک های اولیه یاری میدادند و گاها در بغلمان آخرین نفس ها را می کشیدند و تا ملکوت آسمانها به پرواز در می آمدند . شربت شهادت گوارای وجودشان چراکه لیاقت نوشیدن چنین شربتی را داشتند ، اما من عاصی ، بی سعادت و بی نصیب ماندم . باشد به امیدروزیکه شفاعت شهداء و صالحین در محضر باریتعالی نصیبمان شود.  به سه راهی نفت شهر رسیدیم ، در سمت چپ ما غوغایی دیگر بر پا بود قابل باور نیست ، سروان شهید رفعت  وسایر عزیزانی که از گردان 290 درکنارش بودند . پس از درگیری سینه به سینه، چندین تانک و نفر بر دشمن را منهدم می کنند . ظاهرا بدلیل کمبود مهمات ویا دریافت آخرین دستور مبنی بر عقب نشینی ، ویا هر دلیل دیگرچاره ای ندارند و تانکها از مواضع بیرون آمده و صحنه بسیار دیدنی و تحسین برانگیز را به نمایش میگذارند . چند دستگاه تانک ایرانی و عراقی که درصحنه نبرد در کنار هم منهدم شده بودند . جای هیچ گونه شک و شبهه ای نیست که گردان 290 در آخرین لحظات که احتمال قوی مهمات تمام میشود از روی جاده قصر شیرین - گیلانغرب مسیر حرکت تانکهای عراقی را مسدود می کنند و فرمانده و خدمه تانکها پایین آمده و آن صحنه شیرین و دیدنی را به نمایش میگذارند .  چون پیکر پاک شهیدان ما در دو یا سه متری تانک های دشمن بر زمین گرم کربلای قصر شیرین افتاده بود که خود گواه صادقی است براین مدعا که شهید سروان رفعت فرمانده وقت گردان 290 و سایر همرزمانش در منطقه  در گیری حضور داشتند . شکسته باد قلم هایی که به هر دلیل این خون های رنگین تر از گل سرخ  محمدی را کمرنگ جلوه می دهند و برای ارضاع عقده درونی خود که سر چشمه در نفاق  دارد اقدام به کمرنگ جلوه دادن این صحنه ها می کنند. افسوس و صد افسوس که بنا به اصطلاحات کلاسیک  که نمونه آن در حاشیه پادگان ها مشاهده می شود . "عکسبرداری ممنوع " ، " حمل دوربین ممنوع " و ....که بسیار هم سنجیده و منطقی است  .ارتش ما با فرمانبرداری ورعایت اصول امنیتی ، هیچگاه دوربین و لوازم عکسبرداری در یگان ها به مراه نداشت .
هدایت شده از رحمان
تا اینهمه رشادت و بزرگی و ایمان و جوانمردی رزمندگان رابه تصویر بکشد . علی ایحال وقتی به سه راهی نفت شهر رسیدیم ، یک دستگاه نفربر M113 حقیقتا به اسلحه خانه تبدیل شده بود  و پر بود از اسلحه و حدود ده نفر بالای نفر بر بودند . بنده به استوار جلیلیان گفتم ، محمد سریعا بچه ها را پیاده کنید جای مناسبی است تا تشکیل یک خط پدافندی بدهیم .که ایشان گفتند نه این خود کشی است  به چم امام حسن که رسیدیم، بهترین کار اینست که در آنجا که تیپ مسلم بن عقیل (ع) سپاه پاسداران وبنه گردان وگروهان ارکان خودمان نیز نزدیک آنها هستند ویا حداکثر دو کیلومتر بعداز چم امام حسن خط دفاعی را تشکیل دهیم . بنده هم کمی فکر کردم و دیدم که فکر استوار جلیلیان بسیار سنجیده و منطقی  است . به سمت چم امام حسن با جیپ و نفربر وسایر یگانهایی که بنابر دستور به طرف گورسفید در گیلانغرب در راه بودند و به صورت پیاده در حاشیه جاده بدون آب و غذا به مسیر خود ادامه می دادند . در این حالت ، هلیکوپتر های عراقی به عمق خاک ما با هلی برن نیرو به جلو می آمدند. هیچ نیروی بازدارنده و دفاع هوایی نیز از این وضعیت جلوگیری نمی کرد . به جرات میتوان گفت که اگر ده فروند هلیکوپتر کبری به کمک ما می آمدند با نابسامانی که در ارتش عراق وجود داشت، و هم چنین گستردگی منطقه  ، ضربه مهلکی به دشمن وارد می گردید . به هنگام ظهر یکی از بچه ها که رادیو داشت ، اخبار را گرفت . البته صدای عراق با زبان فارسی در منطقه عملیاتی در آنروز بسیار گویاتر از صدای رادیوی ایران بود رادیو ایران خبر تهاجم ناجوانمردانه منافقین را به صورت گسترده اعلام کرد . از این حرکت منافقین خیلی ناراحت شدیم ولی هیچ کاری از دست ما بر نمی آمد . لازم به توضیح است در جبهه خسروی – قصر شیرین و گیلانغرب فقط و فقط ارتش عراق بود . ما علیرغم دید طبیعی و غیر مسلح فقط ارتش عراق را می دیدیم . رادیو عراق اعلام کرد، به منظور انهدام نیرو ، و تجهیزات و گرفتن اسیر ، عراق در اقدامی گسترده اقدام به تک نا محدود نموده است . در این بین وقتی مقابل بنه رزمی گردان 184 در چم امام حسن وگروهان ارکان رسیدیم با کمال تاسف دو فروند هلیکوپتر عراقی در یک کیلومتری اقدام به هلی برن نیرو کرد . پرسنل گردان ما جز پناه بردن به ارتفاعات شمالی منطقه چاره دیگری نداشتند . برسرعت خود افزودیم که عقب تر برویم به ورودی تیپ مسلم بن عقیل سپاه پاسداران که رسیدیم ، یکی دو نفر دژبان در بهداری سپاه بودند .سوال کردیم دراین قسمت چه تعداد نیرو هست . که در جواب گفتند چند ساعت پیش بنا به دستور، تیپ را کاملا تخلیه و به گیلانغرب عقب نشینی کرده اند . با شنیدن این جمله خیلی ناراحت شدیم. ما به امید اینکه در سه راهی گور سفید که همیشه سر زنده، شلوغ و محل اجتماع دژبان ارتش و سپاه پاسداران و یگانهای دیگر و پرسنل شجاع بود ، اکنون از هر نظر خالی شده بود . حال حساب کنید ما از دیشب شامی را نصف و نیمه و با هزار اضطراب خورده و هر کدام یک قمقمه آب باخود آورده بودیم که در ساعت های اولیه صبح به علت گرمای بیش ازحد آخرین روز تیر ماه مصرف شده بود . ساعت حوالی دو بعد از ظهر است ، تلفات نیرو ها دقیقه به دقیقه اضافه میشود،روحیه به زیر صفر رسیده، نظم و انسجام نیرو به کلی از بین رفته و جراحت دوستان و همرزمان ، که نه آمبولانسی نه سازمان کنترلی و . . . وضعیتی را بوجود آورده است که واقعا قابل بیان نیست . پس از گذشتن از گورسفید نرسیده به گیلانغرب سمت راست جاده چشمه ای بود که تعداد زیادی از رزمندگان ارتش و سپاه و نیروهای مردمی در کنار آن جمع شده بودند و همه از آن سیراب شدیم. بعد از آن هم  اقدام به درست کردن نهار کردیم . ساعت از سه بعد از ظهر نگذشته بود که ناگهان حمله نا جوانمردانه بعدی در دشت گیلانغرب با آتش پشتیبانی هوایی هلیکوپترها از تانک ها ، به صورتی وحشتناک آغاز شد . تمامی نیروهای ما به طرف تنگه معروف تق و توق به حرکت درآمدند. گیلانغرب کاملا تخلیه شده بود و مردم غیور ایل کلهر نه به سخن بلکه به عمل همواره سلحشور و پشتیبان نیرو های مسلح بودند . که در تنگه تق وتوق و در امتداد جاده گیلانغرب به طرف سه راهی ایوانغرب و در روستاها پناه گرفته و هر کس با هر وسیله ای که داشت ، رو به سه راهی ایوانغرب می رفت . به وضوح رد پای منافقین احساس می شد . سازماندهی جدید را شروع کردیم و با مشورت چند نفر از پرسنل کادر در ورودی تنگه تق و توق در جاییکه در بلندی قرار داشت و از نظر دید و تیر موقعیت مناسبی داشت، موضع گرفتیم . در حاشیه جاده انواع گلوله سالم سلاح سبک و سنگین ، ریخته شده بود . نیروهایی که در حال عقب نشینی بودند ، مهمات را در کنار جاده ریخته بودند . تانکهای متجاوز عراقی از گیلانغرب گذشتند و در نزدیکی دهانه تنگه تق و توق موضع گرفتند ، معلوم بود در حال بررسی و عبور از گذرگاه استراتژیک و حساس تق و توق هستند .