✡️ ردپای یهود در جنگ احد (١)
1️⃣ دومین نبرد پیامبر (ص) با مشرکان، #جنگ_احد بود. #یهودیان به مکه آمدند و در گفتگو با ابوسفیان او را #تحریک کردند و قول دادند که در صورت عملیاتِ دوباره، هماهنگ با آنان وارد جنگ خواهند شد.
2️⃣ بسیاری از سرمایهگذاران و صاحبان کاروان تجاری مکه، در #بدر کشته شده بودند و اموال، بیصاحب شده بود؛ تعدادی نیز مجروح و تعدادی دیگر سرافکنده بازگشته بودند. سال بعد، #ابوسفیان سههزار نیرو برای رزم گرد آورد و به همراه سههزار نفر نیروی تدارکاتی و تعدادی زن، سپاه شرک را دوباره بهراه انداخت.
3️⃣ خبر این لشکرکشی به پیامبر (ص) رسید. ایشان به مشورت با یاران خود پرداخت. خود آن حضرت پیشنهاد داد که در داخل مدینه بجنگیم و جنگ را به #جنگ_شهری تبدیل کنیم؛ چرا که مشرکان پرشمارند و تجهیزات نظامیشان بیشتر است و در میدانهای باز، میتوانند ما را محاصره کنند؛ اما اگر در شهر بجنگیم، چون محل عملیات را میشناسیم، وقتی دشمن وارد کوچههای مدینه شود، سازمانش با تقسیم شدن، بههم میخورد و تضعیف میگردد. از طرفی، همهٔ مردم شهر در این جنگ درگیر میشوند و ما میتوانیم از تمام قوا استفاده بهینه کنیم.
4️⃣ مشرکان، ادوات جنگ شهر، مثل منجنیق و ابزار آتشزدن و خراب کردن قلعه را به همراه نداشتند و جنگ آنها فقط جنگ شمشیر و تیر و نیزه بود. بنابراین، دلیل پیامبر (ص) کامل، و با رعایت همهجانبهٔ اصول و تاکتیکهای نبرد بود؛ ولی برخی اصحاب، نظر ایشان را نپذیرفتند و جنگ شهری را ننگین دانستند!!
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ ردپای یهود در جنگ احد (٢)
1️⃣ اصحاب در برابر رأی مستحکم پیامبر (ص) که با اصول نظامی سازگار بود، میبایست دلیلی واضح و منطقی میآوردند، اما چنانکه در تاریخ نقل شده، دلیل مخالفان این بود که: «عار است از شهر خارج نشویم»! و یا جوانان گفتند: «ما در جنگ بدر نتوانستیم شرکت کنیم و امروز میخواهیم جبران کنیم»!
2️⃣ دلایل مخالفان پیشنهاد پیامبر (ص) متعصبانه و بیاساس بود. غیرمنطقی بودن این سخنان و سستی ادلهٔ خروج از مدینه، نشان میدهد که یک #جریانسازی رخ داده بود تا واقعیتی را بپوشانند؛ آن واقعیت، #تحمیل خروج از شهر بر پیامبر (ص) بود.
3️⃣ اگر جنگ، در شهر اتفاق میافتاد، بیشک به سود پیامبر (ص) تمام میشد و ضربهای که مشرکان میبایست در #بدر میخوردند و از آن رَستند، در اینجا کامل میشد و سقوط شرک، پیش میافتاد.
4️⃣ هنگامیکه #ابوسفیان بهسوی مدینه میآمد، متوجه جاسوسان پیامبر (ص) شد و از ماندن مسلمین در شهر ابراز نگرانی کرد، با وجود این به مسیر خود ادامه داد. آیا این مطلب نشاندهندهٔ آن نیست که او پیش از جنگ، از خروج سپاه پیامبر (ص) مطمئن بوده است؟! به عبارت دیگر، این امر که او از قبل، میدانست برخی پیامبر (ص) را مجبور به خروج از شهر میکنند، حاکی از ارتباط وی با عدهای از مسلمین نیست؟!
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter