از فردا برای ۹ ماه، قانونِ "سحرخیز باش تا کامروا باشی" رو دانش آموزش ایرانی قراره نقض کنه.
اینکه بتونی یه سری چیزا رو در زندگیت رها کنی، مرحلهای از نِمو هست.
یه جور ترکِ خامی و ورود به دنیای بزرگسالی.
بهش نگاه نمیکردم اما میفهمیدم که داره نگاهم میکنه، کلافه گفتم "خیره نشو"
مؤدبانه خندید و نگاهش رو ازم گرفت.
+داری داریوش گوش میدی بازم؟
-نپرسیدیم و پیوستیم.
+تقصیر من بود؟
-همیشه دنبال مقصری.
+دلم برات تنگ شده بود.
-آیا این کافیه برای اینکه دوباره دل ببندیم؟
+مگه الان راه دلت از من جدا شده؟
-پیشنهاد میکنم تو هم داریوش گوش بدی.
-ندانستیم و دل بستیم لیلی خانوم.
لبخند تلخی زدم، از روی صندلی بلند شدم و زمزمه کردم "چه اول و چه آخری"