eitaa logo
ثقلین و دیگر هیچ...
329 دنبال‌کننده
52 عکس
46 ویدیو
0 فایل
احادیث حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، همراه با متن عربی و ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ خوش به سعادت حبيب *خوش به سعادت همسر حبيب...!* ⬅️ امام حسين عليه‌السلام برای حبیب نامه‌ای نوشت و توسط شخصی آن را به کوفه فرستاد، در نامه چنين نوشته شده بود كه: از حسین فرزند علی بن ابی طالب (عليهم السلام) به سوی مرد فقيه حبیب بن مظاهر. ای حبیب، تو خویشاوندی مرا از پیغمبر (صلی الله عليه و آله) می‌دانی و تو از هر کس ما را بهتر می‌شناسی. تو مرد بلند طبع (آزاده) و غیرت‌مندی هستی. خودت را از ما دريغ مدار که در روز قیامت جدم رسول خدا (صلی الله عليه و آله) پاداش تو را خواهد داد. حبیب نمی‌خواست کسی از نامه و تصمیم او برای یاری امام حسین (عليه السلام) آگاه شود تا مبادا جاسوسان جریان او را گزارش بدهند٬ از این رو وقتی بستگان او پس از آگاهی از نامه از او پرسیدند: اکنون چه قصدی داری؟ او تقیه می‌کرد و می‌گفت: من پیر شده‌ام و از من کاری ساخته نیست. همسرش در ظاهر دریافت که حبیب از رفتن برای یاری امام حسین (عليه السلام) سهل‌انگاری می‌کند. به حبیب گفت: گویا برای رفتن به سوی کربلا برای یاری حسین (عليه السلام) تمایلی نداری. حبیب خواست همسرش را امتحان کند٬ به او گفت: آری، تمایلی ندارم. همسرش گریه کرد و گفت: ای حبیب، آیا سخن پیامبر (صلی الله عليه و آله) را در شأن امام حسین (عليه السلام) فراموش کرده‌ای که فرمود: «دو پسرم این دو نفر (حسن و حسین (عليهما السلام)) دو آقای جوانان بهشتند و این دو٬ دو امام هستند، خواه قیام کنند و خواه قیام نکنند.» نامه امام حسین (عليه السلام) به تو رسیده و تو را به یاری می‌خواهد، آیا دعوتش را اجابت نمی‌كنی؟! حبیب گفت: ترس آن دارم که بچه‌هایم یتیم شوند و تو بیوه گردی. همسرش گفت: *ما به بانوان و دختران و یتیمان بنی‌هاشم اقتدا می‌کنیم٬و خداوند ما را كفايت می‌كند و او برای ما کافی است و بر او توكل می‌كنيم.* وقتی حبیب همسرش را آماده یافت٬ حقیقت را به او گفت و برای او دعای خیر کرد. هنگام حرکت حبیب، همسرش به او گفت: من از تو تقاضايی دارم! حبيب گفت: خواسته‌ات چيست؟ همسرش گفت: *وقتی به محضر امام حسین (عليه السلام) رسیدی، دست‌ها و پاهایش را به نیابت از من ببوس و سلام مرا به او برسان.* حبیب گفت: بسیار خوب و دعايش كرد. در نقل دیگر آمده: حبیب از روی احتیاط به همسرش گفت: من دیگر پیر شده‌ام، از سالخوردگان چه کار آید؟ همسرش با اندوهی جانکاه همراه با خشم برخاست و روسری خود را از سرش کشید و بر سر حبیب انداخت و گفت: اکنون که نمی‌روی، مانند زنان در خانه بنشین. سپس با آهی جان‌سوز فریاد زد: ای حسین (عليه السلام)٬ *کاش من مرد بودم و می‌آمدم در رکاب تو می‌جنگیدم تا جانم را نثار تو کنم.* حبیب وقتی اخلاص و محبت همسرش را دریافت، خاطرش آرام شد و به او گفت: همسرم٬ *آسوده باش. چشمت را روشن خواهم کرد و این ریش سفید را با خون گلویم رنگین می‌کنم. خاطرت آرام باشد.* ✅ أرسل الإمام الحسین علیه السلام إلی حبیب رساله یذکر فیها: من الحسین بن علیّ إلی الرجل الفقیه حبیب بن مُظهر أمّا بعد، یا حبیب فأنت تعلم قرابتنا من رسول اللّه، و أنت أعرف بنا من غیرک، و أنت ذو شیمه و غِیْرَه فلا تبخل علینا بنفسک یجازیک جدّی رسول اللّه یوم القیامه... فقالت زوجته: باللّه علیک یا حبیب لا تقصّر عن نصره ابن بنت رسول اللّه. فقال: أجل حتّی اُقتل بین یدیه و تصبغ شیبتی من دم نحری. و کان حبیب یرید أن یکتم أمره علی عشیرته و بنی عمّه لئلا یعلم به أحد خوفاً من ابن زیاد، فبینما حبیب ینظر فی اُموره و حوائجه و اللحوق بالحسین علیه السلام إذ أقبل بنوعمّه إلیه و قالوا: یا حبیب بلغنا أ نّک ترید أن تخرج لنصره الحسین، و نحن لا نخلیک مالنا و الدخول بین السلاطین. فأخفی حبیب ذلک و أنکر علیهم، فرجعوا عنه، و سمعت زوجته فقالت: یا حبیب کأ نّک کاره للخروج لنصره الحسین علیه السلام فأراد أن یختبر حالها فقال: نعم. فبکت، و قالت: أنسیت کلام جدّه فی حقّه و أخیه الحسن حیث یقول: ولدای هذان سیّدا شباب الجنه، و هما إمامان قاما أو قعدا، و هذا رسول الحسین و کتابه أتی إلیک و یستعین بک و أنت لم تجبه؟! فقال حبیب: أخاف علی أطفالی من الیتم، و أخشی أن ترملی بعدی، فقالت: و لنا التأسی بالهاشمیات و الأیتام من آل رسول اللّه، و اللّه تعالی کفیلنا و هو حسبنا و نعم الوکیل. فلمّا عرف حبیب منها حقیقه الأمر دعا لها و جزاها خیراً، و أخبرها بما هو فی نفسه، و إنّه عازم علی المسیر والرواح، فقالت: لی إلیک حاجه فقال: و ما هی؟ قالت: باللّه علیک یا حبیب، إذا قدمت علی الحسین علیه السلام قبّل یدیه نیابه عنی، و اقرئه السلام عنی، فقال: حبّاً و کرامه. 📚 معالي السبطين: ج۱، ص۳۷۰ @justhadis110
💠 حضرت امام حسين عليه السلام: ✅ اِتَّخِذُوا عِنْدَ الْفُقَراءِ اَيادىَ فَاِنَّ لَهُمْ دَوْلَةٌ يَوْمَ الْقيامَةِ. ⬅ (با نيكى و كمك به نيازمندان) نزد آنان جايگاهى براى خود بيابيد كه آنان روز قيامت مقام و منزلتى دارند. 📚 كنز العمّال (متقي هندي): ح 16582 @justhadis110
💠 حضرت امام محمد صادق عليه السلام: ✅ ما يَعلَمُ عِظَمَ ثوابِ الدُّعاءِ و تَسْبيحِ العبدِ فيما بينَهُ و بَينَ نفسِهِ إلاّ اللّه ُ تبارَكَ و تعالى. ⬅ عظمتِ ثوابِ دعا و تسبيحى را كه بنده در خلوت خويش كند، جز خداوند تبارك و تعالى كسى نداند. 📚 فلاح السائل (سيد بن طاووس):‌ ص36 @justhadis110
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✅ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ اَلْقُرْآنِ مِنْ أَيِّ اَلْقُرْآنِ شَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا اَللَّهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَلَوْ دَعَا عَلَى اَلصَّخْرَةِ لَقَلَعَهَا إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. ⬅️ هر كس صد آيه از قرآن بخواند- از هر جاى قرآن كه خودش بخواهد- و سپس هفت بار «يا اللّٰه» بگويد، (حاجتش برآورده می‌شود، حتی) اگر بخواهد كه صخره‌اى را از جاى خود بركند به خواست خدا از جاى خواهد كند. 📚 ثواب الاعمال (شیخ صدوق): ج۱، ص۱۰۳ @justhadis110
💠 فرازی جانکاه از زیارت ناحیه مقدسه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه... ✅ ...حَتّی نَكَسُوكَ عَنْ جَوادِكَ، فَهَوَیتَ إِلَی الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُك َ الْخُیولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُكَ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُكَ وَ یمینُكَ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیاً إِلی رَحْلِكَ وَ بَیتِكَ وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِكَ عَنْ وُلْدِكَ وَ أَهالیك... ⬅️ ...تا آنكه تو را از اسبِ سواری‌ات سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح بر زمین سقوط كردی، درحالی‌كه *اسب‌ها تو را با سُم‌های خویش كوبیدند*، و سركشان با شمشیرهای تیزِشان بالای سرت آمدند، پیشانی تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حركت بود، پس در همان احوال، *با گوشه چشمت نظری به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندی، در حالیكه دل‌نگران از زنان و فرزندانت بودی*... 📚 بحار الانوار (علامه مجلسی): ج۹۸، ص۳۱۷ - به نقل از کتاب المزار شیخ مفید رضوان الله علیه @justhadis110
✨﷽✨ 💠اعمال روز عاشورا ▪️روز عاشورا روز شهادت اَبُاعَبْداللّهِ الحُسَيْن عليه السلام و روز مصيبت و حزن ائمّه اطهارعَليهمُ السلام و شيعيان ايشان است و شايسته است كه شيعيان در اين روز مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و از براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و عزای امام حسين عليه السلام را اقامه نمايند و به ماتم اشتغال نمايند به نحوى كه در ماتم عزيزترين اولاد و نزدیکان خود اشتغال مى نمايند. ▪️خواندن زيارت عاشوراء ▪️يكديگر را تعزيت گويند در مصيبت آن جناب و بگويند: اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَكُمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلام وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواريمان براى حسين عليه السلام و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه وليش امام مهدى از خاندان محمد عليهم السلام ▪️خواندن هزار مرتبه توحيد در اين روز فضيلت دارد و روايت شده كه خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او كند. ▪️شايسته است كه شيعيان در اين روز امساك كنند از خوردن و آشاميدن بى آنكه قصد روزه كنند و عصر افطار کنند. ▪️هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت كند و بگويد اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عليه السلام. ▪️ از حضرت امام رضاعليه السلام منقول است كه هر كه ترك كند سعى در حوائج خود را در روز عاشورا و پى كارى نرود حق تعالى حوائج دنيا و آخرت او را برآورد و هركه روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه او باشد حقّتعالى روز قيامت را روز فَرَح و سُرُور و شادى او گرداند و ديده اش در بهشت به ما روشن گردد . ▪️سلام و تعزیت به اهلبیت علیهم السلام (به زیارتی که در مفاتیح الجنان ذکر شده) 📚منبع: مفاتیح الجنان ✅@d_mr_Fereydooni
بسم الله الرحمن الرحیم بسم رب الشّهداء و الصدّیقن اگر طاقت داشتید و تا پایان خواندید؛ و اگر بعد از پایان چشمانتان بارانی شد؛ دعا برای تعجیل در فرج منتقم خون حسین علیه السلام را فراموش نفرمایید!! 💠 سخنان سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام در : ⬅️ (در عصر عاشورا) چون كار بر حسين عليه السّلام سخت شد و ماند، به خيمه‌هاى برادرانش نگريست و آنها را خالى ديد، به خيمه‏‌هاى فرزندان عقيل نگاه كرد و آنها را خالى ديد، به خيمه‏‌هاى اصحاب نگاه كرد و كسى را نديد و فراوان مى‏ فرمود: لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم. سپس به خيمه‏‌هاى بانوان رفت و پس از آن به خيمه فرزندش زين العابدين عليه السّلام آمده او را ديد كه بر روى پوست خشنى افتاده و زينب عليها السّلام از او پرستارى مى‏‌كند. زين العابدين عليه السّلام چون امام عليه السّلام را ديد خواست برخيزد، . به عمّه خود گفت: مرا به سينه خود تكيه ده، اين فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه آمده! زينب عليها السّلام پشت او نشسته او را به سينه خود تكيه داد. امام عليه السّلام از حال او جويا شد و او خدا را سپاس گفت. سپس عرض كرد: پدر جان! امروز با اين منافقان چه كردى؟ فرمود: «فرزندم! شيطان بر ايشان چيره گشته و خدا را از يادشان برده است. جنگ ميان ما و آنان چنان شعله‏‌ور شد كه زمين از خون ما و ايشان به جوش آمد» «4». 🔹 زين العابدين عليه السّلام عرض كرد: پدر جان! عبّاس كجاست؟ ديده‏‌هاى زينب عليها السّلام اشكبار شد و به برادرش نگريست تا چه پاسخ مى‏ دهد، زيرا او زين العابدين عليه السّلام را از شهادت عمويش عبّاس عليه السّلام آگاه نكرده بود تا مبادا بيمارى‏‌اش سخت‏‌تر شود. 🔹 امام عليه السّلام فرمود: «فرزندم! عمويت كشته شد و كنار فرات را بريدند» «5». علىّ بن الحسين عليه السّلام چنان گريست كه شد. چون به هوش آمد از يكايك عموها و عموزادگانش مى‏‌پرسيد و امام عليه السّلام مى‏‌فرمود: «شهيد شد»«6». پرسيد: برادرم على، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين چه شدند؟ فرمود: «فرزندم! بدان كه در خيمه‏‌ها زنده‏‌اى جز من و تو نمانده است» «7». همه آنان كه مى‏‌پرسى اينك كشته بر روى خاك‏ند. امام سجّاد عليه السّلام سخت گريست. سپس به عمّه خود زينب عليها السّلام فرمود: شمشير و عصايى به من ده. امام عليه السّلام فرمود: «براى چه مى‏‌خواهى» «8»؟! عرض كرد: تا بر عصا تكيه كنم و با شمشير از فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پاس دارم، كه ديگر خيرى در زندگى دنيا نيست. امام عليه السّلام او را بازداشته به سينه چسبانيد و فرمود: «فرزندم! تو پاك‏ترين ذريّه و برترين عترت منى، تو جانشين من بر اين كودكان و بانوانى، ايشان و تنهايند كه و يتيمى و شماتت دشمنان و حوادث تلخ روزگار آنان را فرا گرفته است، هرگاه فريادشان بلند شد، آرامشان کن، هرگاه به هراس افتادند مونسشان باش و با (مهربانى و) سخنان نرم خود خاطرشان را آسوده ساز، زيرا آنان غير از تو ديگرى ندارند تا به او انس گيرند و غم و غصه‏ هايشان را به او گويند. بگذار ايشان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو بگريند و تو بر آنان » «9». سپس دست او را گرفته و با صداى بلند فرمود: «اى زينب! امّ كلثوم! سكينه! رقيّه! فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه فرزندم على جانشين من بر شماست و او امام مفترض الطّاعه است. سپس به او فرمود: فرزندم! از من به شيعيانم سلام برسان و بگو: 🔹 پدرم به شهادت رسيد، بر او سوگوارى و گريه كنيد.» «10» اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یا لثارات الحسین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یا حجت بن الحسن عجل علی ظهورک (5) يا بنيّ انّ عمّك قد قتل، قطعوا يديه على شاطئ الفرات. (6) قتل. (7) يا بنيّ اعلم انّه ليس في الخيام رجل حيّ إلّا أنا و أنت، و أمّا هؤلاء الّذين تسأل عنهم فكلّهم صرعى على وجه الثّرى. (8) و ما تصنع بهما. (9) يا ولدي انت اطيب ذرّيتي، و افضل عترتي، و انت خليفتي على هؤلاء العيال و الاطفال، فانّهم غرباء مخذولون، قد شملتهم الذّلّة و اليتم و شماتة الاعداء و نوائب الزّمان سكّتهم اذا صرخوا، و آنسهم اذا استوحشوا، و سلّ خواطرهم بلين الكلام، فانّهم ما بقى من رجالهم من يستأنسون به غيرك و لا احد عندهم يشكون اليه حزنهم سواك، دعهم يشمّوك و تشمّهم، و يبكوا عليك و تبكي عليهم. (10) يا زينب و يا امّ كلثوم و يا سكينة و يا رقيّة و يا فاطمة، اسمعن كلامي و اعلمن انّ ابني هذا خليفتي عليكم، و هو امام مفترض الطّاعة ثمّ قال له: يا ولدي بلّغ شيعتى عنّى السّلام فقل لهم: انّ ابى مات غريبا فاندبوه و مضى شهيدا فابكوه. 📚: فرهنگ جامع سخنان امام حسين(علیه السلام) ،ص:539 تا 542
💠 حضرت امام سجاد علیه السلام: ✅ قِيلَ لَهُ مَنْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ خَطَراً فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَنْ لَمْ يَرَ اَلدُّنْيَا خَطَراً لِنَفْسِهِ. ⬅️ به امـام سـجاد عليه السلام گفتند با ارزش‌ترینِ مـردم چه کسی است؟ فرمود: آنكه دنيا را مايه ارزش خود نداند. 📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص۲۷۸ @justhadis110
💠 مولی الموحدین امام العارفین سید المتقین امیر المؤمنین اسد الله الغالب غالب کل غالب علی بن ابی‌طالب علی علیه السلام: ✅ مَن رَجا شَيئا طَلَبهُ، و مَن خافَ شَيئا هَربَ مِنهُ، ما أدْري ما خَوفُ رجُلٍ عَرضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فلَم يَدَعْها لِما خافَ مِنهُ! و ما أدْري ما رَجاءُ رجُلٍ نَزلَ بهِ بَلاءٌ فلَم يَصبِرْ علَيهِ لِما يَرْجو! ⬅️ كسى كه به چيزى اميدوار باشد در طلب آن بر مى‌آيد و آن كه از چيزى بترسد از آن مى‌گريزد. من نمى‌دانم ترس و بيمِ آن كسى كه با خواهشى نفسانى رو به رو می‌‌شود و آن را به سبب آنچه از آن مى‌ترسد (یعنی عذاب و كيفر الهى) رها نمى‌كند، چه معنا دارد؟! و نمى‌دانم اميدوارى كسى كه به سختى و مصيبتى گرفتار مى‌شود، اما اميدش [به اجر و ثواب الهى] او را به شكيبايى در برابر آن وا نمى‌دارد، چه مفهومى دارد؟! 📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص۲۱۳ @justhadis110
💠 مولی امیرالمؤمنين علی علیه السلام: ✅ إذا أرَدتَ أن تَعظُمَ مَحاسِنُكَ عِندَ النّاسِ فلا تَعظُمْ في عَينِكَ. ⬅️ اگر مى‌خواهى خوبى‌هايت در نظر مردم بزرگ آيند، نبايد در چشم خودت بزرگ جلوه كنند. 📚 غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۲۸۸ 💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✅ رِضا العَبدِ عَن نَفسِهِ مَقرونٌ بِسَخَطِ رَبِّهِ. ⬅️ از خود راضى بودنِ آدمى، با ناراضى بودن پروردگارش همراه است. 📚 غرر الحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۳۸۹ @justhadis110
ثقلین و دیگر هیچ...
✳️ موعظه مورچه به سلیمان نبی علیه السلام: 💠 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: ✅ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ "فَتَبَسَّمَ ضٰاحِكاً مِنْ قَوْلِهٰا (نمل:۱۹)" قَالَ لَمَّا قَالَتِ اَلنَّمْلَةُ "يٰا أَيُّهَا اَلنَّمْلُ اُدْخُلُوا مَسٰاكِنَكُمْ لاٰ يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمٰانُ وَ جُنُودُهُ (نمل:۱۸) حَمَلَتِ اَلرِّيحُ صَوْتَ اَلنَّمْلَةِ إِلَى سُلَيْمَانَ وَ هُوَ مَارٌّ فِي اَلْهَوَاءِ وَ اَلرِّيحُ قَدْ حَمَلَتْهُ فَوَقَفَ وَ قَالَ عَلَيَّ بِالنَّمْلَةِ فَلَمَّا أُتِيَ بِهَا قَالَ سُلَيْمَانُ يَا أَيَّتُهَا اَلنَّمْلَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنِّي نَبِيٌّ وَ أَنِّي لاَ أَظْلِمُ أَحَداً قَالَتِ اَلنَّمْلَةُ بَلَى قَالَ سُلَيْمَانُ فَلِمَ حَذَّرْتِهِمْ ظُلْمِي وَ قُلْتِ يٰا أَيُّهَا اَلنَّمْلُ اُدْخُلُوا مَسٰاكِنَكُمْ قَالَتْ خَشِيتُ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى زِينَتِكَ فَيُفْتَتَنُوا بِهَا فَيَعْبُدُونَ غَيْرَ اَللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ ... ثُمَّ قَالَتِ اَلنَّمْلَةُ هَلْ تَدْرِي لِمَ سُخِّرَتْ لَكَ اَلرِّيحُ مِنْ بَيْنِ سَائِرِ اَلْمَمْلَكَةِ قَالَ سُلَيْمَانُ مَا لِي بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ اَلنَّمْلَةُ يَعْنِي عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ لَوْ سَخَّرْتُ لَكَ جَمِيعَ اَلْمَمْلَكَةِ كَمَا سَخَّرْتُ لَكَ هَذِهِ اَلرِّيحَ لَكَانَ زَوَالُهَا مِنْ يَدِكَ كَزَوَالِ اَلرِّيحِ فَحِينَئِذٍ "فَتَبَسَّمَ ضٰاحِكاً مِنْ قَوْلِهٰا (نمل:۱۹)" وقتى كه سليمان به سرزمین مورچگان رسيد بزرگ ایشان گفت: اى مورچگان همه به خانه‌هاى خود برويد، مبادا سليمان و لشكريانش شما را پايمال كنند، باد صداى آن مورچه را به گوش سليمان رساند، آن حضرت بلافاصله باز ایستاد، و خطاب به آن مورچه فرمود: اى مورچه مگر نمي‌دانى كه من پيغمبرم و به كسى ظلم نمی‌كنم، مورچه عرض‌كرد می‌دانستم، سلیمان فرمود: پس چرا مورچگان را از من و لشکریانم ترساندى و به ايشان گفتى كه به خانهايشان بروند، گفت ترسيدم كه زينت (و شوکت و سطوتِ) تو را به بينند و مفتون و فريفته دنيا شوند و از عبادت خدا غافل گردند سپس مورچه گفت: اى سليمان آيا می‌دانى چرا خداوند از ميان مخلوقات خود، باد را مسخّر تو گردانيده، حضرت سلیمان فرمود: دلیل این مطلب را نمی‌دانم. مورچه گفت: براى آن است كه بدانى سلطنتت بر باد است (و مملكت تو بر باد قرار گرفته و دوام و بقائى ندارد) و نمی‌توانى به آن اعتماد كنى، و اگر خداوند تمام مخلوقات خود را مسخر تو می‌گردانيد چنان كه باد را مسخر تو گردانيده به طور يقين بدان که همۀ آنها از دست تو بيرون خواهد رفت (همچنان كه باد در دست كسى نمى‌ماند). در اين هنگام حضرت سليمان از سخن مورچه تبسم نمود. 📚 علل الشرایع (شیخ صدوق): ج۱، ص۷۲ @justhadis110