eitaa logo
ادبستان چهارم
133 دنبال‌کننده
976 عکس
483 ویدیو
157 فایل
👨‍🏫حسینی هستم: در این کانال: 1️⃣دروس دبستان در قالب ویدیو 🎥 پاورپوینت 🖼 2️⃣ آزمون های متعدد 3️⃣مطالب تربیت فرزند 4️⃣ نکته های پند آموز 📢سوم ابتدایی: @k3hoseini 📢 چهارم: @k4hadi 🌐: https://www.aparat.com/fa7894 ارتباط با مدیر @fazelhu
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰موضوع: او را بیشتر از قبل دوست دارم 🌸یکی از روزهای خوب خدا، امام صادق (علیه السّلام)دوستانش را به مهمانی دعوت کرده بود. «عمار بن حیّان» هم در بین آن‌ها بود. 🌸عمّار به دوستش گفت: چه روز خوبی است. ما چقدر خوشبختیم که مهمان امام صادق (علیه السّلام) هستیم. کاش پسرم اسماعیل را هم با خودم می‌آوردم. او خیلی امام را دوست دارد. جایش در این‌جا خالی است. 🌸امام صادق (علیه السّلام) با یک سینی میوه به اتاق آمد. سینی را جلوی آن‌ها گذاشت و در کنارشان نشست. عمّار رو به امام صادق (علیه السّلام) کرد و گفت: «می‌خواستم اسماعیل را بیاورم. او پسر آرام و با ادبی است و خیلی شما را دوست دارد. به من هم خیلی نیکی می‌کند.» 🌸امام صادق (علیه السّلام) با همان لبخند به سخنان عمّار گوش کرد و گفت: «من هم پسرت اسماعیل را دوست داشتم؛ امّا حالا که گفتی به تو نیکی می‌کند، او را بیشتر از قبل دوست دارم.» 🆔@k4hadi 🕯🕯شهادت صادق آل محمد تسلیت🕯🕯
🔰موضوع: گنجشک ها چه می گویند؟ 🌸صدای جیک‌جیک گنجشک‌ها شنیده می‌شد. امام صادق (ع) و شاگردانش زیر درختی نشسته بودند و باهم گفت‌وگو می‌کردند. گنجشک‌ها از این شاخه به آن شاخه می‌پریدند. امام رو به شاگردانش کرد و با لبخند پرسید: 🌸-«می‌دانید گنجشک‌ها چه می‌گویند؟» 🌸– نه، نمی‌دانیم. 🌸امام فرمود: «آن‌ها می‌گویند: خدایا، گنجشک را تو آفریدی… ما گرسنه می‌شویم و باید غذا بخوریم، تشنه می‌شویم و آب می‌خواهیم. به ما آب و غذا برسان!» 🆔@k4hadi 🕯🕯شهادت صادق آل محمد تسلیت🕯🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👋سلام والدین عزیز ✅ادامه برنامه مرور را خدمت شما بزرگواران ارسال می کنم. ✅گزارش مرور را ارسال فرمایید 🌺سلام خدا بر شما🌺
🔸از فدائی امام زمان عج بودن.... تا تعیین محل دفن... |شهید فرهاد شاهچراغی برا عبدالحمید مثل برادر بود. روز هفتمِ این شهید با عبدالحمید رفتیم گلزار شهدای دارالرحمه شیراز. با هم بین قبور شهدا قدم می زدیم که دیدم عبدالحمید یه جا نشست. بعد با دست خاکهای اون محل رو صاف کرد و با انگشت روی خاک نوشت: مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی... پنج ماه بعد از این قضیه شهید شد. وقتی پیکرش برگشت، پدر شهید علی خضری [دوست صمیمی عبدالحمید] درخواست کرد که عبدالحمید رو بالای سر فرزندش دفن کنند. قبول کردند و کار کندنِ قبر آغاز شد؛ اما قبر به آب رسید. قبر دیگه‌ای کندند و اونم پر از آب شد. تا اینکه تصمیم گرفتند عبدالحمید رو دقیقا همون جایی دفن کنند که پنج‌ماه قبل خودش مشخص کرده بود... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: 🆔@k4hadi ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا